مرد با خود اندیشید:
- چه وقت می توانم یک دقیقه به او فکر نکنم؟
الان؟
رفت جایی نشست
و یک دقیقه به او فکر نکرد!
بعد بلند شد و به قدم زدنش ادامه داد
به فکر کردنش،
بیش تر
بدون وقفه
به زن!
از : تون تلگن (Toon Tellegen )
هلند 1941
مرد با خود اندیشید:
- چه وقت می توانم یک دقیقه به او فکر نکنم؟
الان؟
رفت جایی نشست
و یک دقیقه به او فکر نکرد!
بعد بلند شد و به قدم زدنش ادامه داد
به فکر کردنش،
بیش تر
بدون وقفه
به زن!
از : تون تلگن (Toon Tellegen )
هلند 1941
به من گفت بیا
به من گفت بمان
به من گفت بخند
به من گفت بمیر
آمدم
ماندم
خندیدم
مردم
.....
راستی سبک شعرتون چیه؟
[quote=Nassim999;4435097]غمناک ترین
عشق تسلای تنهایی انسان است. [/qu
چیز در جهان و در زندگی عشق است،
عشق: زاییده مستی است و زاینده هوشیاری:
معنویت بخشیدن به جنسیت عشق نامیده میشود.
شدیم ،
دو تن از هم جدا شدند ،
هیجان هایمان از هم جدا شدند ،
صداهایمان از هم جدا شدند ،
دست هایمان از هم جدا شدند ،
عطر تنمان ،
خوابیدن هایمان در یک رخت خواب ،
خنده هایمان ،
شانه هایمان از هم جدا شدند .
درون شبی عمیق ،
ناگهان همه چیز بسته شد .
شعر ترکی
گوشت تنم از آن لذت تو
غرورم برای شلاقهای تو
اعتراضم برای زندان های تو
جهنم من در خدمت بهشت تو
آزارهای من خواب خوشبختی تو
دیوانگی من از آن خواب خوش تو
و مرگ من برای زنده بودن تو.....
کارمن برینگر،
ای زیباترین غزل دیوان قلبم!ای افسانه ترین قصه ی وصال!ای شایسته ترین بانوی سرزمین وجودم!ای مسیحا دم!ای حریم امن عشق!ای بانوی مهتابی!دیریست که مجنون وار در پی لیلای وجودت سرگردان بیابانم!سالهاست که فرهادوش تیشه ی عشق بر پیکر وجودم فرود می آورم،به این امید که این تندیس لایق تو گردد!و تو خود می دانی که طولانی ترین کسوف تاریخ منم!
اینهایی که یلدا را جشن میگیرند
اگر شب چشمان تو را ببینند
.
.
.
.
از غصه خواهند مرد
می دانم !
کر شده اند این جماعت
کسی حرف مرا نمی شنود
جنازه ام را زمین بگذارید
دیر نکرده است هنوز ...
حالا دیگر پنج شنبه های عزیز
عزیزتر شده اند
چون
با خودم قرار دارم
خودم که هرگز ترکم نمی کند ...
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)