تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 413 از 640 اولاول ... 313363403409410411412413414415416417423463513 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,121 به 4,130 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4121
    Banned
    تاريخ عضويت
    Dec 2010
    پست ها
    8

    پيش فرض

    آه ای زندگی منم که هنوز
    با همه پوچی از تو لبریزم
    نه به فکرم که رشته پاره کنم
    نه برآنم که از تو بگریزم...

  2. این کاربر از Yoo00ooVenToo00ooS بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #4122

    پيش فرض

    در یکی از روزهـــــای دور،
    در یـکـــــــی از روزهای زمستانی سرد؛
    نبودنت را به خورشـــــید گلایه میکنم؛
    زمانی که خورشید جایش را به ماه میدهد باز به جستجویت برخواهم خواست...
    و در کوچــــــه های شب
    سراغت را از رهگذران شب زده ی ســــــتاره دیده خواهم گرفت
    زمانی که میدانم دیگر نیستی؛
    ومن تــــــنها ماندم...

  4. 12 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4123
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    ما قسمت هم نيستيم .

    شايد در تقدير هم جايي نداريم .
    شايد دل من در دل تو جايي ندارد .
    شايد قدرت احساسم آنقدر نيست كه تو را از آن خود كنم .
    شايد قدم هاي من و تو در دو جاده ي موازي گام برمي دارند ، نه در دو
    جاده ي متقاطع!
    شايد يه روزي دلم برات تنگ بشه اما اين رو مطمئنم كه تو ديگه هيچ وقت
    سراغي از من نمي گيري.
    مي سپارمت به خدا ....

  6. این کاربر از Snow_Girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4124
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    تو مثل چشم دریا عاشقی و پاک و بارانی

    و من یک تکه از دریا ولی نمناک و طوفانی

    به یاد چشمهای تو تفأل میزنم امشب

    ببینم میروی آخر از اینجا یا که میمانی

    تو رو جان همانی که جدایت کرد از چشمم

    همین امشب بیا در کلبه ی سردم به مهمانی

    عجب روز قشنگی بود روز آشناییمان

    چه شد حالا که از آن انتخاب خود پشیمانی


    همه بردند از خاطر مرا من ماندم و چشمت

    تو هم رفتی و یادت رفت نام من به آسانی

    چه زود از یاد بردی آن قرار روز اول را

    همان که قول دادی این پریشان را نرنجانی

    اگر چه رفته ای و بار دیگر بر نمیگردی

    ولی دیوانه ات هستم خودت هم خوب میدانی

    تمام شمعدانی ها برایت اشک می ریزند

    دلت آمد دل گلهای باغم را بلرزانی؟

    و عادت درد سنگینی ست وقتی اوج میگرد

    به من عادت نکردی طعم حرفم را نمیدانی

    تماشا میکنم این قصه را زیبای من اما

    خدا را خوش نمی آمد که این دل را بسوزانی

  8. #4125
    پروفشنال Snow_Girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    Your Heart
    پست ها
    556

    پيش فرض

    آشنای غم تنهایی من

    داغ دستان مرا باور کن

    که برای تو چنین می سوزد

    روح لغزنده شبهای مرا باور کن

    که به یاد تو چنین می شورد

    طپش قلب مرا باور کن

    که به نام تو چنین می کوبد

    نازنین باور تنهایی من

    شعله قلب مرا باور کن

    رقص آتش شدن و بودن را

    تو بیا قاصدک بوته آرام خیال

    در میان غم وغوغای وصال

    مرگ مرداب مرا باور کن

    قصه عاشق صادق شدن ساحل را

    ای که فقدان تو عصیان من است

    غم تنهایی تو مرگ من است

    حاصل عمر تو بر جان من است

    نازنین عمر مرا باور کن

  9. این کاربر از Snow_Girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #4126
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    اي رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر

    بر من منگر تاب نگاه تو ندارم

    بر من منگر زانكه به جز تلخي اندوه

    در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم

    اي رفته ز دل ، راست بگو !‌ بهر چه امشب

    با خاطره ها آمدهاي باز به سويم؟

    گر آمده اي از پي آن دلبر دلخواه

    من او ني ام او مرده و من سايه ي اويم

    من او ني ام آخر دل من سرد و سياه است

    او در دل سودازده از عشق شرر داشت

    او در همه جا با همه كس در همه احوال

    سوداي تو را اي بت بي مهر !‌ به سر داشت

    من او ني ام اين ديده ي من گنگ و خموش است

    در ديده ي او آن همه گفتار ، نهان بود

    وان عشق غم آلوده در آن نرگس شبرنگ

    مرموزتر از تيرگي ي شامگهان بود

    من او ني ام آري ، لب من اين لب بي رنگ

    ديري ست كه با خنده يي از عشق تو نشكفت

    اما به لب او همه دم خنده ي جان بخش

    مهتاب صفت بر گل شبنم زده مي خفت

    بر من منگر ، تاب نگاه تو ندارم

    آن كس كه تو مي خواهيش از من به خدا مرد

    او در تن من بود و ، ندانم كه به ناگاه

    چون ديد؟ و چه ها كرد؟ و كجا رفت؟ و چرا مرد ؟

    من گور وي ام ، گور وي ام ، بر تن گرمش

    افسردگي و سردي ي كافور نهادم

    او مرده و در سينه ي من ،‌ اين دل بي مهر

    سنگي ست كه من بر سر آن گور نهادم ...

  11. 4 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #4127
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    پست ها
    125

    پيش فرض

    ----------------
    Last edited by ilta; 21-08-2011 at 05:38.

  13. این کاربر از ilta بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #4128
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    [QUOTE=ilta;5678476]
    اي رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر

    بر من منگر تاب نگاه تو ندارم

    بر من منگر زانكه به جز تلخي اندوه

    در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم


    .
    .
    .

    كاش هرگزدرمحبت شك نبود

    تك سوارمهرباني تك نبود

    كاش برلوحي كه برجان دل است

    واژه تلخ خيانت حك نبود ...

    مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را
    فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را


    خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم
    خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را


    نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم
    که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را


    خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست
    نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را


    کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
    چرا آشفته می خواهی خدایا خاطر ما را


    نمی دانم چه افسونی گریبان گیر مجنون است
    که وحشی می کند چشمانش آهوان صحرا را


    چه خواهد کرد با ما عشق پرسیدیم و خندیدی
    فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را

  15. 2 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #4129
    داره خودمونی میشه violi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    between color
    پست ها
    28

    پيش فرض

    تا باد را ببینند
    تکان‌تکان ِ پرده را نشان می‌دهم
    تا تو را ببینند
    جان ِ فرسوده‌ام را

  17. 3 کاربر از violi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #4130

    پيش فرض

    تو رفتی و من شدم لحظــــــــه شمارتــــــــــ
    دو قطره اشک مانده یادگارتـــــ
    اگر برگشـــــتی و من را ندیدیــــــــــــ
    بدان کــــــه
    مرده ام از انتظارتـــــــ . . .

  19. 14 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •