«اگر بشود که باز
باد بیاید و بوی پیراهنِ ترا به یادم بیاورد،
به خدا از تختِ ستاره و تاجِ ترانه خواهم گذشت
درِ بیکلیدِ زندانِ گریه را خواهم گشود
حواسِ همهی کلمات را
از دستورِ بیدلیل اسم و استعاره آزاد خواهم کرد
بعد هم حکومتِ دیرسال دریا را
به تشنهترین مرغانِ بیاردیبهشت خواهم بخشید
من عاشقترین امیرِ اقلیمِ آب و آینهام»
سید علی صالحی