اتفاقا خیلی هم جالب بود مخصوصآ نیمه دوم ...
اتفاقا خیلی هم جالب بود مخصوصآ نیمه دوم ...
I say god bye to Intermilan & I will join Real Madrid soon it's my last match that i sat in Inter Milan Bench!
JOSE MORINHO
کاملا تائید میشه... بعد باید به این نکته توجه داشت که 50% انتخاب بازیکن برتر لیگ قهرمانان تو فینال همون سال شکل میگیره... این یه واقعیته و اگه یه بازیکنی از تیمی کل فصل خوب بوده، باید تو دیدار فینال تیمش عالی باشه که میلیتو اینو ثابت کرد... افرادی مثل رونالدو، رونی، مسی یا روبن هر چقدر هم واسه تیماشون مفید بودند، باید کاری میکردند که تیمشون در درجه اول فینالیست میشد و در درجه دوم باید تو اون فینال تاثیر گذار میشدن...![]()
استقبال پرشور از بایرن مونیخ
فان خال: امروز صبح فکر میکردم مردهام، اما شما من را شاد کردید...
سایت گل – لوییس فانخال، مربی بایرن مونیخ در راه بازگشت به آلمان میگوید: «نمیتوانم به سرعت به این مسائل غلبه کنم». او هنوز اندوه باخت مقابل اینتر را به همراه دارد. همه بازیکنان به دنبال کسب سه جام بودند، اما اکنون تنها میتوان ناامیدی محض را در چهره آنها دید. کلوچههایی که روی آنها شعار باواریایی Mia san mia نوشته شده نمیتوانند جای جام را بگیرند. اگر لبخندی روی صورت بازیکنان دیده شود اجباری و کمرنگ است.
برخی از ستارهها دیگر به کاروان شادی از فرودگاه تا مارینپلاتس فکر نمیکردند، کاروانی که قرار بود پیروزی را به همراه بازیکنان بایرن جشن بگیرد.
اما در عرض تنها دو ساعت همه چیز عوض شد. همان بازیکنان داشتند میخندیدند، شوخی میکردند و حتی حس غرور خود را بازمییافتند، چرا که همان کاروان شادی مسیرش را از میان خیابانهای شلوغ به سمت مارینپلاتس باز کرده بود. به ازای هر متر که کاروان با سختی جلو میرفت، روحیه بازیکنان شادتر میشد.
چهره فانخال سرشار از لبخند شده بود. او به سمت جمعیت دست تکان میداد و با آنها دست میداد. ناگهان دیگر نمیشد تفاوتی بین شادی روز شنبه و جشن قهرمانی بوندس لیگا در دو هفته قبل یافت. گاهی رویدادها با سرعتی باورنکردنی رخ میدهند.
مربی کمی بعد از بالکن تالار شهر خطاب به طرفداران پرشمار بایرن گفت: «امروز صبح فکر میکردم مردهام، اما شما من را شاد کردید. باورم نمیشود، اما دوباره زنده شدهایم.»
بازیکنان هم همان قدر از واکنش آنهایی به شوق آمده بودند که فانخال نامشان را «بهترین طرفداران دنیا» نهاد.
رومنیگه و قول قهرمانی
آرین روبن به شدت تحت تاثیر قرار گرفته: «به روشنی حال و روز خوبی نداشتیم اما هنگامی که طرفداران این چنین ما را تشویق میکنند باید لبخند زد. این نشان میدهد ما به چه دستاوردی رسیدهایم. تنها یک سال است در بایرن هستم اما آن را بهترین باشگاه اروپا میدانم.»
مارک فانبومل کاپیتان هم به سختی آن چه را که میبیند باور میکند: «سخت میتوان تصور کرد اگر قهرمان شده بودیم جشن به چه صورت میشد. این جا شلوغتر و پرهیجانتر از میلان است!»
خورشید داشت غروب میکرد و جمعیتی که به استقبال آمده بودند حتی از دو هفته پیش هم بیشتر بودند. دریایی از پرچمها و سرود Mia san mia به وجود آمده بود. کارل هاینس رومنیگه، رییس هیات مدیره بایرن بار دیگر تاکید کرد که بایرن هر کاری از دستش برمیآید برای بازیابی بزرگترین افتخار اروپا در چند سال آینده انجام خواهد داد: «پس از شکست در سال 1999 همین جا بودیم. یادم هست اولی هوینس گفت هر کاری میتوانیم انجام میدهیم تا فاتح لیگ قهرمانان شویم. حالا من همان حرف را میزنم. هر کاری انجام میدهیم تا بسیار زود دوباره به این جام برسیم. قصد داریم از تماشای بایرن در سالهای آینده لذت ببریم.»
خوشحالی از تصمیم ریبری
تشویق فوقالعاده حرفهای رومنیگه زمانی متوقف شد که خبر رسید قرارداد فرانک ریبری تمدید شده است. همه جمعیت فریاد میزدند: «ریبری! ریبری!» تا این که ستاره فرانسوی میکروفون را گرفت و با زبان آلمانی کاملا قابل قبولی گفت: «دیروز با آقایان رومنیگه، هوفنر و هوینس به توافق رسیدم که پنج سال دیگر این جا بمانم. طرفداران بایرن، دوستتان دارم!» جو جشن دیگر به اوج خود رسیده بود.
همزمان با خواندن Stern des Südens که سرود باشگاه است، همه بازیکنان بار دیگر دو جام کسب کرده را بالای سر بردند. فانبومل جشن را با یک قول به پایان رساند: «سال بعد همین جا شما را خواهیم دید!»
1- پرسش های پیروزی اینتر- چالش با واقعیت محض
اینتر 2 - چلسی یک
نراتزوری بهترین بازی اش را ارائه نداد، در حالی که نمی توانیم بگوییم مردان مورینیو منفی ظاهر شد. آنها برابر ستاره های چلسی نمایش قابل قبولی دادند و در ده پانزده دقیقه واپسین به دفاع آهنین و چند لایه شان پناه بردند و سرانجام هم پیروز شدند. می توانستیم در چهره بازیکنان اینتر آماده بودنشان برای انجام مهمترین بازیهای زندگی شان در هفته های پیش رو را ببینیم.
چلسی صفر – اینتر یک
احتمالا بهترین بازی اینتر در فصلی که سپری شد همین بازی بود. آنها از نظر تاکتیکی کامل و بی نقص ظاهر شدند و هر بار توپ را تصاحب کردند خطرناک و زهردار به جلو تاختند. بازیکنان چلسی برابر مردان مورینیو بدل به مردان تک افتاده ای شده بودند. نمی توان انکار کرد که آنچلوتی مقهور مورینیو شده بود. آن هم در استمفورد بریج.
اینتر 3 - بارسلونا یک
بله توپ در اختیار بازیکنان بارسا قرار داشت، ولی آنها نمی توانستند دروازه سزار را تهدید کنند. آیا براستی این امر منفی قلمداد می شود؟ آیا این به مفهوم پرهیز از زدن گل هم هست؟ اینتر سه بار دروازه والدس را گشود در حالی که ابتدا یک گل هم دریافت کرده بود. آنها در هر نیمه حدید پانزده دقیقه چنان دروازه والدس را مورد هجوم قرار دادند که تیم دیگری در این فصل آن را تکرار نکرد. البته آنها در اواخر دیدار یازده نفره دفاع کردند، ولی آیا تیمی که سه گل زده نباید برابر تهاجمی ترین تیم دنیا که عنوان قهرمان اروپا را دارد جانانه دفاع کند؟
بارسلونا یک – اینتر صفر
وقتی تیمی هفتاد دقیقه ده نفره برابر بارسا بازی می کند چه چاره ای جز روی آوردن به دفاع دارد؟ آرسنال یازده نفره تلاش کرد برابر بارسا تهاجمی بازی کند و به آن شکست خفت بارانه تن داد (نمایش دریادلانه منچستر یونایتد پس از جلو افتادن سه بر صفر برابر بایرن مونیخ در اولد ترافورد و سپس حذفشان از یادمان نرفته)، چرا اینتر باید خود را به آن باتلاق پرتاب می کرد؟ چرا باید خودکشی می کرد؟ طرفدار اینتر نیستم ولی دفاع آنها در آن شب، محض نمونه سانترهای پیاپی و ضربه های سر لوسیو و ساموئل، هنرمندانه بود. آن نمایش یکی از بیاد ماندنی ترین بازی های دفاعی است که دیده ام.
اینتر 2 - بایرن مونیخ صفر
اعتقاد دارم اگر بایرن رویکرد تدافعی تری پیش می گرفت با آن سناریو مغلوب اینتر نمی شد. محض نمونه شواینشتایگر و فن بومل پس از ارسال توپ توسط سزار در جای خود حضور نداشتند..
این چند نکته
به دیدگاه همه آن هایی که از بازی تهاجمی سخن می گویند احترام می گذارم، ولی تکلیف واقعیت چه می شود؟ رئال مادرید و بارسلونا در این فصل 180 دقیقه با یکدیگر بازی کردند ولی فقط 40 دقیقه بازی قابل اشاره ای ارائه دادند. هر دو بازی با حمله های بی روح و دفاع بد همراه بود.
در حالی که لیونل مسی و کریستیانو رونالدو عناوین بهترین بازیکنان تهاجمی جهان را یدک می کشیدند. خوب یا بد این که مسی و رونالدو بهترین بازیکنان تهاجمی جهان هستند به خودی خود منجر به ارائه بازی تماشایی از سوی آنها نمی شود. تیم های مقابل برای مبارزه با آنها و خنثی کردنشان چاره ها می اندیشند. چنان که مسی برابر اینتر نمایش خوبی ارائه نداد. چنان که دروگبابرابر اینتر به درهای بسته خورد. یا رونالدو مقابل لیون محو شد و فابرگاس برابر بارسا و منچستر یونایتد به بند آمد. آیا دلیل نزول آنها نمایش منفی حریفانشان بود؟ البته که خیر! آنها برابر نظام دفاعی سازمان یافته ای مغلوب شدند.
آیا فوتبال بدون دفاع سازمان یافته مفهوم خود را می یابد؟ ظاهرا باید در این مورد حرف بزنیم و جدل کنیم.
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
2- شبی که ژوزه مغرور نبود.
سایت گل - به اينترميلان كه نگاه ميكنيد، چيزهاي زيادي دارد كه آدم را وادار كند دوستش داشته باشد. خود خاوير زانتي براي آنكه تيمي را دوست داشته باشيد و به همت و خواستهاش براي بالا بردن جام قهرماني احترام بگذاريد كافي است.
زانتي لطيف و زيبا اما دقيق و همچون ماشين در اينتر ميدرخشد و سالهاست كه آنجا در خط هافبك و دفاع اينتر بازي و بهطرز چشمنوازي كار ميكند و بعد به دلايلي كه چندان قانعكننده نيست نميتواند در جامجهاني حاضر باشد چون ديهگو مارادونا او را انتخاب نكرده است. حالا ميبينيد فرصتي پيدا شد كه او به بخشي از آنچه حقش است برسد و جام معتبر قهرماني اروپا را بالاي سر ببرد.
ساموئل اتوئو هم هست كه يك بازيكن بزرگ در بارسلونا بود و به مبلغي كمتر از زلاتان ابراهيموويچ با او معاوضه شد و اينجا نشان داد چقدر ضرر كردند آنها كه او را كم و پايان يافته شمرده بودند. لوسيو، كريستين چيوو و والتر ساموئل كه مثلث دفاعيشان و هماهنگي بينظيرشان جذاب و ديدني است، اگر شما فوتبال را بيشتر از حمله، هماهنگي و هارموني بدانيد و بعد ميليتو، ديهگو ميليتو كه سمبل يك بازيكن خلاق، در خدمت تيم و گلزن است.
اين تيمي است كه ژوزه ساخته و قهرمان اروپا كرده اما به خاطر هم او، بسياري اين تيم را دوست ندارند كه ژوزه به طرز نگرانكنندهاي مغرور است.
«نگران كننده» به عمد انتخاب شده است. ميشد عبارتهاي ديگري به كار برد مثل اينكه او «به طرز عجيب و غريبي مغرور است» يا به مقدار زيادي يا هر چيز ديگر اما به نظر ميرسد «نگران كننده» عبارت مهمي در زندگي امروز ماست. چرا مردها از غرور يك مرد ديگر نگران ميشوند؟
غرور بيجا يك حكايت ديگر است و بيشتر از آنكه فاعلش را نگران كند، مسخرهاش ميكند اما مهم آن است كه ژوزه غرور بيجا ندارد. مربي جواني كه خيلي زود رشد كرد و پلههاي ترقي را به سرعت پيمود و حالا در مدت كمتر از ده سال به جمع ارنست هاپل فقيد و اوتمار هيتسفلد نامدار پيوسته است كه قبل از او با دو تيم مختلف قهرمان اروپا شده بودند.
مربي جوان و جذابي كه پورتو را قهرمان اروپا و چلسي را بعد از مدتها قهرمان ليگ برتر انگليس كرد و حالا با اينترميلان همه جامهاي ممكن را در ايتاليا برد و روياي 45ساله ماسيمو موراتي و همه اينتريها را جامه عمل پوشاند و در اوج است. بنابراين غرور او بيجا نيست. اما نگرانمان ميكند. آيا او چون يك ضدجريان است ما را به حرص ميآورد و غرورش ما را ميترساند؟ آيا آنها كه از غرور او لذت ميبرند، مردان ضعيفي هستند كه او عقدههاي حقارتشان را پاسخ ميدهد؟ آيا او واقعا به شكل متفرعني مغرور است؟
همه آنچه به غرور مورينيو نسبت ميدهند باعث شده است كه ما بازي تيم اينترميلان را نپسنديم و به آن ضدفوتبال لقب بدهيم و هزار حرف ديگر بزنيم در حالي كه مهمترين اتفاق ممكن افتاده و او به روياي خانواده بزرگ و متمول موراتي جامه عمل پوشانده است. ماسيمو موراتي آنقدر خوشحال شده بود كه برخلاف عادت معمول روسا آنطور ذوق زده از پلهها بالا رفت تا آن بالا دست در گردن ژوزه مورينيو بيندازد. هيچ اقدام از اقدامات موراتي پير جواب نداده بود بهجز آنكه با همه غرورش پذيرفته بود براي تحقق رويايش، روبرتو مانچيني ايتاليايي و محبوب و موفق را كنار بگذارد و مربياي را به ميلان بياورد كه ميگفتند به شكل متفرعني مغرور است اما اكسير قهرماني دارد.
**آيا ژوزه مورينيو واقعا مغرور است؟ به عنوان يك طرفدار سرسخت بارسلونا فكر ميكردم هيچگاه دلم از او صاف نخواهد شد چون هرچند آن حذف متاثركننده را ناجوانمردانه نميدانم اما برايم محرز است كه فقط او بود كه ميتوانست چنان تيمي درست كند كه چنان ستارههايي با 70 درصد مالكيت توپ نتوانند حتي چند موقعيت صددرصد گل فراهم كنند.
غرورش تا همين ديشب كه باز با كمال تاسف تيم بايرنمونيخ را كه براي انتقام (به آن دل بسته بوديم) برد برايم محرز و غيرقابل تحمل بود اما ديشب به نظرم رسيد كه چندان هم مغرور نيست. شايد از ديشب راه ويژهاي را پيش گرفته بود كه شب، شب ويژهاي بود. روبهرويش تيمي بود كه مربي آن كسي بود كه خود ژوزه او را مرد بزرگ و انسان شريف ناميده است و همينطور گفته كه سه سال از او بسيار آموخته. فانخال كه يك مربي و يك استاد و معلم است اهل حرفهاي آنچناني هم نيست و بنابراين ژوزه برخلاف عادت معمول نتوانسته و نخواسته كه مثل هميشه كه رقبايش را تحقير ميكرد، اينجا هم اين كار را انجام دهد.
بعد هم آنكه يك نكته اساسي را عادل فردوسيپور حين گزارش گفت: «ژوزه با بازيكنانش رفتار توام با تكبر و غرور ندارد.» و اين را خيليها گفتهاند و در برخورد بازيكنان هم ميشود، ديد. كريستين چيوو وقتي تعويض شد به نحو دوستانهاي با مشت به پشت ژوزه زد و صحنه معروف خوش و بش مورينيو با آرين روبن هم هست و همينطور اينكه آنقدر به دوستيها اهميت ميدهد كه ماركو ماتراتزي نيمكتنشين را در چند دقيقه پاياني به درون زمين بياورد تا در فينالي كه شايد براي اين بازيكن تكرار نشود، حاضر باشد. به نظر ميرسد غرور او يك تاكتيك است. او سيستمي را درون زمين پياده ميكند كه فقط غرور و اتوريته خاص آقاي خاص ميتواند تكميلش كند. آن بازيكنان كه چون ماشين در سيستم خاص تيمي او حل ميشوند بايد تمركزشان را از جاي خاصي كامل كنند و غرور مربيشان اين وظيفه را دارد.
او از قبل جنگ رواني را آغاز ميكند و براي آنها كه سيستم او را به باد انتقاد و تمسخر ميگيرند جوابهاي محكم و باغرور ميدهد و آن وقت آن بازيكنان درون زمين به سختترين شكل ممكن ايدههايش را باور ميكنند و اين باور باعث ميشود هيچگونه خللي در اجراي چون ماشين آن ايدهها ايجاد نشود.
** غرور ، تاكتيك تكميلي ژوزه است. در چهره آن پدر كه پسرش را قلمدوش كرده و جلوي دوربينها ميچرخيد هيچ اثري از غرور نبود.
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
Last edited by Ezel; 24-05-2010 at 19:31.
کاملا با نظر دوستان موافقم میلیتو بازیکن فوق العاده ای بود تو این جام و حقشه بهترین بازیکن جام بشه
معمولا بهترین بازیکن رو از تیم قهرمان انتخاب می کنن
اگر بایرن قهرمان میشد قطعا بازیکن برتر یا روبن میشد یا اولیچ
ولی به نظر من بهترین بازیکنان این جام اول روبن بود بعد مسی و بعد میلیتو
چگونه یادگرفتم به حریفم احترام بگذارم و خود را به او برسانم.
سایت گل – کارل هاینزرومنيگه ميگويد «اينتر فوقالعاده بازي كرد و شايسته پيروزي بود اكنون بايد كاري كه بعد از شكست در فينال 1999 انجام داديم را به مرحله اجرا بگذاريم و حداقل در دو سال آينده قهرمان جام باشگاههاي اروپا شويم.»
فراز بالا را در مورد اينتر ميلان و مربياش با آنچه اين روزها در نشريات و سايتهاي ورزشي ما نوشته شده و ميشود با هم مقايسه كنيم تا تفاوت ما و ديگران بهتر درك شود. آنها ميدان فوتبال را مثل ساير عرصهها ميدان رقابت ميدانند و ما ميدان جنگ، آنها اينتر ميلان و تمام باشگاههاي اروپا را رقيبي محترم تلقي ميكنند ما دشمن. آنها تلاش بيشتر در آينده را برنامهريزي ميكنند و ما به ترور شخصيت مورينيو دلخوشيم و با سادهلوحانهترين تحليلها اينترميلان را به ضدفوتبال متهم ميكنيم و خلاصه اينكه آنها ميخواهند سطح بازي خود را به رقيبي كه از آن شكست خوردهاند برسانند و حتي بالاتر، اما ما دوست داريم دشمن را حتي اگر شده در روياهايمان به حد خود و پايينتر بكشانيم و شكست قطعي او را در آينده نزديك پيشگويي كنيم.
اينجا نميخواهم همه نوشتهها كه گسترهاي از روانشناسي تا فلسفه و اخلاق را شامل و در مور مورينيو و اصرار درجا انداختني صفت ضدفوتبال كه اين روزها قلمي شد را جزء به جزء پاسخ دهم اما چند سوال مطرح ميكنم و اميدوارم خوانندگان خود جوابي براي آنها پيدا كنند.
1- ظاهر غروري كه در رفتار و كردار آقاي مورينيو هست واز آن تعبير به تحقير ديگران ميشود موجبات حمله و ترور شخصيت او را فراهم آورده است... در اخلاق و موعظههاي اخلاقي سنن و فرهنگها داشتن غرور توصيه ميشود اما آنچه از ان برائت جسته ميشود غرور بيجاست آيا غرور آقاي مورينيو غروري بيجاست؟اوکسی است كه بدون داشتن يك عكس با شورت ورزشي! چهار سال در دو ليگ معتبر اروپا قهرمان شده است و در ميدان عمل تواناييهاي خود را در سختترين رقابتها اثبات كرده است... آيا اين افتخارات غرورآفرين نيست؟ آيا جز اين است كه ما فروتني رياكارانه كه در پس و پشت آن عجب و تكبر جا خوش كرده است را بيشتر دوست داريم؟ آيا صداقت مورينيو بيشتر است يا صداقت ما؟
2- در مورد صفت «ضدفوتبال» كه مثل نقل و نبات مخصوصاً در مورد سه بازي آخر اينتر دو بازي با بارسا و بايرن مونيخ نثار اينترميلان ميشود. آيا خوب دفاع كردن از اركان فوتبال نيست؟ آيا اينترميلان در اين سه بازي فقط دفاع كرد؟ پس چگونه 5 گل به ثمر رسيد؟ آيا موقعيتهاي گل كه اينترميلان در اين سه بازي آفريد كمتر از حريفان بود؟ موقعيتهاي گل اينترميلان خطرناكتر نبود؟ زير توپ زدن جزئي از فوتبال است و برخي اوقات مدافعين يا دروازهبان فرصت لازم را در اختيار ندارند و ناچارند با زير توپ زدن بيهدف دفع خطر از دروازه خود كنند. اينترميلان متهم شده كه در اين سه بازي زير توپ ميزد اماتحليلگران محترم كه عاشق آمار تعداد پاس و زمان تصاحب توپ هستند را به مراجعه دوباره به سه بازي اخير دعوت ميكنم تا تعداد زير توپ زدن بيهدف اينتر و رقيبان را با هم مقايسه كنند .
3-در ا ين سه بازي نتايج نشان ميدهد كه اينتر دفاعي عالي و حملاتي موثر داشت اما حريفان اينتر دچار محدوديت و عدم تنوع تاكتيكي براي شكافتن دفاع منسجم اينتر بودند و حتي اگر بيش از اين همزمان در اختيار داشتند راهي براي نفوذ به اين دفاع نمي شناختند.
ما حق داريم شيوه بازي اينتر يا حتي آقاي مورينيو را دوست نداشته باشيم اما بدون استدلال محكم و به حرف دوست نداشتن حق به بازي گرفتن احساسات مخاطبين و تخطئه ديگران را نداريم، آقاي رومينگه با آن سابقه درخشان بازيگري ميتواند براي پوست آوردن دل هواداران و بازيكنان اينتر را به ضدفوتبال متهم كند(چنانچه بر زبان مربيان و مديران ما هنگام ناكاميها جاري است) اما او نه خود و نه ديگران را فريب نميدهد..
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
من نمیذونم چرا بعضی ها که از لج حذف تیمشون توسط اینتر این تیمو به زد فوتبال متحم می کنن ؟ اخه وقتی یه تیم با 3 محاجم بازی میکنه میتونه همش دفاع کنه ؟ حالم از این جاودانی هم بهم میخوره بعد از برد های اینتر فقط میگفت اینتر زد فوتبال کرد و میشد عصبانیت رو تو چهرش دید بعد از برد 3-1 مقابل بارسلون یه جمله عجب گفت خندم گرفت ( اگه بارسلون تو بازی برگشت 2تا بزنه سعود می کنه) در حالی که باید از بازی خوب و برد اینتر حرف میزد
با اینکه طرفدار اینتر نیستم ولی با صحبت های بعضی از دوستان هیچ چیزی از ارزش های اینتر و جام قهرمانیش کم نمیشه
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)