تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 41 از 640 اولاول ... 313738394041424344455191141541 ... آخرآخر
نمايش نتايج 401 به 410 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #401
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    هرجادلم پربكشه
    پست ها
    1,456

    پيش فرض

    تنهایم
    چاله های ذهنم خود از وهم سیراب میکنند
    زبانم خود را اسیر سکوت می کند
    و من بیراهه می÷یمایم
    در روشنایی مطلق کور می شوم و محو...

  2. #402
    داره خودمونی میشه RohAm Ram2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    74

    9 غافیه ثرای کویر پیما




    وهم و خیال است که مرا دهندم مرگ
    صبر و توان برفت از کف و در آرزوی مرگ
    تنها و یکه رها شده ام در این برهوت
    راه کویر را نشانم دهید
    تا سر گذارم به آن مسیر





  3. #403
    داره خودمونی میشه RohAm Ram2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    74

    9 غافیه صرای آویخته




    خسته که نه افسرده ام من غمگین و تنها
    بسته شده و مرده اند این بال و پرها

    زاغکان را چه درکی است از بال کبوتران
    بال سیاهشان را چه وزنی است
    بر قافیه سبکبالان

    دل نمانده بر من سیه دل که بندمش به کسی
    تنها عابر تنهای شهر را نماندست نفسی

    سوز و آه تاریک است به سان قفس
    آلوده گشته به غم این آخرین نفس

    الحان و اشعار سیاه مرده و بی روحم
    به مثابه کس نبود و مشابه است به مرگم

    من نیز مرده ام به سان اشعارم
    آن کس که به دار آویخته کردند منم









  4. #404
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    من به خيال خامم
    فكر مي كردم
    فاصله يك خط صاف است
    كه كشيده مي شود
    از اينجا تا آن سوي مرز
    نقشه را باز مي كنم
    وجب مي كنم
    فاصله
    تو تا خودم را
    دو بند انگشت هم نمي شود
    فقط بالا و پايين دارد
    پيچ و خم دارد
    و من نمي دانم
    تو
    در پس كدامين پيچ پنهاني
    كه نمي آيي

  5. #405
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    زندگی در امتداد بی کسی
    لحظه های مرگ یک پروانه است
    زندگی در بهترین حالات خود
    یک نگاه سرد و غمگینانه است
    زندگی عشقی ست پرمکر و فریب
    آشنا با مردم و با من ولی بیگانه است
    زندگی می ماند و ما میرویم
    مثل گنجشکی که دور از خانه است

  6. #406
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    و اکنون تو با مرگ رفته ای ؛

    و من این جا تنها به این امید دم می زنم که با "هر نفس" ،

    "گامی" به تو نزدیک تر می شوم و ...

    این زندگی من است

  7. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #407
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    دیگر به خلوت لحظه‌هایم عاشقانه قدم نمی‌گذاری
    دیگر آمدنت در خیالم آنقدر گنگ است که نمی‌بینمت

    سنگینی نگاهت را مدتهاست که حس نکرده ام

    من مبهوت مانده ام که چگونه این همه زمان را صبوررانه گذرنده ام؟
    من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید ....

    دیگر زبانم از گفتن جملات هراسیده است

    و دستهایم بیش از هر زمان دیگر نام تو را قلم می زنند

    و در این سایه سار خیال با زیباترین رنگها چشمهایت را به تصویر می کشم

    نگاهت را جادویی می کنم که شاید با دیدن تصویر چشمهایت جادو شوی

    تا به حال نوشته بودم ؟

    به گمانم نه

    پس اینبار برایت می نویسم که

    گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایم ریشه می دواند

    اما باز هم در آخرین لحظه تکرار می کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند

    می‌خوانمت هنوز ، حتی اگر دستانت مرا جستجو نکنند

    هیچ بارانی قادر نخواهد بود تو را از کوچه اندیشه‌هایم بشوید

    و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شیدایی کردن کافی است

    به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که


    دلتنگت شده ام به همین سادگی



  9. این کاربر از cityslicker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #408
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    ديدي شبي در حرف و حديث مبهم بي فردا گمت کردم !

    ديدي در آن دقايق دير باور پر گريه گمت کردم !

    ديدي آب آمد و از سر دريا گذشت و تو نيامدي ...!

    همین و دیگر هیچ ...

    هیچ ...

    هیچ ...

  11. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #409
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rafifar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    371

    پيش فرض

    و وقتي که غم دنيا مياد تو دلت....
    وقتي دلت تنگه براش
    وقتي آينده اي نميبيني وقتي فقط گذشته مونده تو ذهنت...... لحظه هايي که ديگه نميان
    وقتي که اشک بيصدا مياد. خودش مياد فريادت تو اشکات جمع ميشن و بي صدا به روي ميز ميريزن. وقتي دلت ميخواد فقط يه بار ديگه ببينيش. دوست داري تابلو اتاقش بشي تا هميشه ببينيش. وقتي کسي نيس داد بزني بگي دلم تنگـــــــــــــــــــه ...... وقتي اشک پيرنتو خيس کرد. آه هم نميتوني بگي.فقط اشک ميريزي و روبرو رو نگاه ميکني. گذشته رو ميبيني. مثل يه پرده فيلم. ................ خاطراتت بر نميگرده........... ديگه بر نميگرده............ ديگه هيچ وقت بر نميگرده.....................

  13. #410
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    از
    سر شب
    ابرهاي سياه و
    نبودن باران آزارم مي دهد
    پشت پنجره نيستم
    باز كردم پنجره را
    و تو را نفس مي كشم
    و غم دوريت را
    با هق هق هايم سر مي دهم
    و زندگي را
    با آه سردي مي نوازم
    پنجره را مي بندم
    نگاهم پشت پنجره مي ماند
    سكوت مي كنم
    و مي چكم بر پرده هاي
    ايستاده بر پنجره ها

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •