دو گزارش مرتبط
لطفاً جمیعاً مدتی سکوت کنیم!
چندی پیش گروهی از هواداران «محسن چاووشی» سعی کردند با تهیه طوماری اینترنتی خطاب به مسئولان مرکز موسیقی وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، اعتراض خود را به عدم صدور مجوز صدا به این خواننده زیرزمینی، ابراز کنند. این که آیا چنین حرکت هایی در مسئولان مملکتی ما تاثیری خواهد داشت یا نه، موضوع این مطلب نیست. اما طبق گزارش های پراکنده، اخبار خوشی به گوش هواداران چاووشی رسیده که در درستی بعضی از آن ها شبهه ای وجود ندارد.
مهم ترین گزارش ها را سایت خبری «رادیو فردا» و هفته نامه «همشهری جوان» منتشر کردند؛ «سیامک رحمانی» در یادداشت اعتراضی خود، لا به لای بحث درباره مضحکه «مجاز یا غیرمجاز»ها، خبر را تایید کرده بود. رادیو فردا هم در گزارشی مفصل، با قطعیت خبر از «پیوستن چاووشی به کلوب مجازها» داد.
نکته جالب توجه، سکوت رسانه ها در این رابطه است. چطور خبرنگاران با وجود چنین سوژه جالب توجهی دست روی دست گذاشته اند؟! ماجرا واضح است: گویا چاووشی نه تنها از صحبت در این رابطه منع شده بلکه از دوستان خبرنگار خود هم خواسته چیزی در این مورد ننویسند. شرکت منتشر کننده آلبوم او هم دلش نمی خواهد پیش از بیرون آمدن این کاست، حساسیت کسی برانگیخته و منجر به خفه شدن آلبوم در نطفه شود!
به هرحال تا امروز این اتفاق در حد خبرهایی کوتاه و گنگ منعکس شده و همه خبرنگاران چشم انتظار انتشار آلبوم کذایی اند تا بعد بشود با «چاووشی مجاز» مصاحبه کرده و درباره کار جدیدش بنویسند!
مطالب مربوطه را بخوانید:
محسن چاووشی به کلوب «مجازها» پیوست (رادیو فردا)
بابک بختیاری- یک شرکت تولید آثار موسیقایی در ایران، به زودی چند آلبوم موسیقی جالب توجه را به بازار عرضه می کند که اولین آلبوم رسمی «محسن چاووشی» هم در بین آن ها دیده می شود.
چاووشی آهنگساز جوانی است که از حدود دو سال پیش با پخش غیرمجاز چند کار نیمه حرفه ای اش، به عنوان یک خواننده زیرزمینی سبک پاپ، در میان جوانان ایران محبوبیت پیدا کرد.
چاووشی در ابتدای کار خود، از سوی بسیاری متهم شد که در سبک خوانندگی، تلاش می کند با تقلید صدای «سیاوش قمیشی» (آهنگساز و خواننده مقیم لس آنجلس)، نظر شنوندگان موسیقی را جلب کند، ولی به تدریج و با جدی تر شدن فعالیت هایش صدای محسن چاووشی هم تغییر کرد؛ هر چند که این تغییر در بسیاری موارد با نرم افزارهای ارزان قیمت کامپیوتری، میسر شده بود.
با این وجود، این خواننده اهل مسجد سلیمان، همچنان در کنار خوانندگانی چون «مجتبی کبیری»، «محمد زارع» (با نام جعلی کیارش قمیشی!)، «راما» و... به عنوان یکی از پیروان متعدد قمیشی کهنه کار شناخته می شد.
اما برخلاف جریان آب، بهمن ماه سال گذشته، هنگامی که فیلم «سنتوری» ساخته «داریوش مهرجویی» در جشنواره فیلم فجر اکران شد، بسیاری از منتقدان سینمایی، صدا و موزیک محسن چاووشی را پدیده جشنواره بیست و پنجم فجر دانستند!
در این فیلم «بهرام رادان» ستاره خوش چهره سینمای ایران، در نقش یک خواننده و نوازنده، چند قطعه از کارهای چاووشی را لب خوانی می کند.
در این فاصله حدود سه آلبوم و چندین تک ترانه از ساخته های چاووشی بین علاقه مندانش دست به دست می شد. حتی اجراهای اختصاصی او برای فیلم مهرجویی هم از این ماجرا مستثنا نشدند و پیش از اکران عمومی سنتوری، ناخواسته به خارج از استودیو ضبط راه پیدا کردند.
از شروع همکاری محسن با عوامل ساخت این فیلم تا اکران آن در جشنواره، این پروژه هنری با حاشیه های پر سر و صدایی همراه بود؛ ابتدا خبر توقیف فیلم به دلیل استفاده از صدای چاووشی به گوش رسید. سپس در جشنواره، اسم این خواننده از تیتراژ فیلم حذف شد. این روزها هم خبر می رسد اختلاف نظر او با سازندگان سنتوری، منجر به حذف موزیک های او و جایگزینی خواننده ای دیگر شده است.
حتی در بازار داغ شایعات، برخی گفته اند که شاید خود بهرام رادان، ترانه های مورد نیاز این فیلم را اجرا کند.
به هر حال چاووشی با هاله ای سنگین از شایعه و شنیده ها در اطراف نامش، این روزها سخت به دنبال سامان دادن به یک آلبوم جدید است؛ آلبومی که قرار است با کسب مجوز و به صورت مجاز در دسترس هوادارنش قرار بگیرد.
اسم این آلبوم «یک شاخه نیلوفر» است و قرار بود در زمان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران (اواسط اردیبهشت ماه) منتشر شود، اما به دلیل مشکلات حاشیه ای، چاووشی هنوز موفق نشده که آلبوم خود را برای انتشار آماده کند.
گرفتن مجوز صدای این خواننده و پخش مجاز این آلبوم، البته کار سختی بود که خود محسن هرگز موفق به این کارنشد، ولی سرانجام شرکت «آوای باربد» با ارتباطات خوب خود و نفوذی که در مرکز موسیقی اداره ارشاد اسلامی دارد، موفق به این کار شده است.
گرفتن مجوز و انتشار دو آلبوم از کارهای «داریوش رفیعی» (خواننده چهار دهه پیش) و وعده انتشار آلبوم جدید «فرامرز اصلانی»، از برگ های برنده «آوای باربد» به حساب می آیند.
شرکت «آوای باربد» پیش از این هم آلبوم های جالب توجه بسیاری را منتشر کرده است؛ آثاری که قبلا در بازار ایران بی سابقه یا کم سابقه بوده اند: آلبوم هایی از «عبدالحلیم حافظ» و «عمر خیرت» (خوانندگان مشهور مصری)، اریک کلپتون، ریچی بلکمور، اینگوی مالمستین، آندره آ بوچلی، اِرا، سکرت گاردن، علیحان (دودوک نواز آذربایجانی) و... یا موزیک متن فیلم هایی مثل: گلادیاتور، مصائب مسیح، ماتریکس و... از جمله آثاری هستند که در برابر دیدگان حیرت زده ناشران دیگر، با نام «آوای باربد» به بازار موسیقی فرستاده شدند.
البته مجموعه آثار دوست داشتنی این شرکت، گاهی هم انتقاد برانگیز بوده اند. از جمله انتشار بی اجازه منتخبی از آثار گروه «Axiom of Choice» تحت عنوان آلبوم «واقعه»، یا کتاب «زمزمه های یک شب سی ساله» منتخب سروده های «ایرج جنتی عطایی» که به گفته شاعر، آن هم بدون اجازه به بازار آمده است.
ضمن اینکه بخشی از آلبوم های منتشر شده توسط این شرکت، آثار غیر ایرانی هستند که با کمترین هزینه ممکن و در غیاب قانون کپی رایت، سود سرشاری نصیب شرکت می کنند! سودی که شرکت های دیگر انتشار آثار موسیقی نیز از آن غافل نیستند.
دایره تلاش های این شرکت برای کسب مجوز پرفروش ها به جایی رسید که کمی پس از مرگ «ویگن»، باربدی ها اعلام کردند می خواهند منتخبی از کارهای این خواننده قدیمی ایرانی را منتشر کنند.
اما در حالی که در این مدت بارها چند ترانه مشخص ویگن از رادیو و تلویزیون دولتی ایران پخش شده بود، آن ها موفق به این کار نشدند. در عوض، گرفتن مجوز و انتشار دو آلبوم از کارهای «داریوش رفیعی» (خواننده چهار دهه پیش) و وعده انتشار آلبوم جدید «فرامرز اصلانی»، از برگ های برنده «آوای باربد» به حساب می آیند.
آلبوم اخیر «دل مشغولی ها» نام دارد و فرامرز اصلانی با موزیک هایی از «آرمیک» منتخبی از آثار قدیم و جدید خود را در آن عرضه خواهد کرد.
یکی دیگر از مهم ترین آلبوم های آینده «آوی باربد» که مخاطبان هم برای شنیدنش بی تابی می کنند، کاست مجاز «محسن نامجو» است. این شرکت موفق شده مجوز آثار نامجوی محبوب را هم بگیرد و همین روزها آلبوم «ترنج» نیز با آثاری که از اشعار کلاسیک در آن ها استفاده شده، منتشر خواهد شد.
از دیگر آثار در دست انتشار باربد باید از این ها نام برد: «برگ و باد» با صدای «محمدرضا هدایتی» بازیگر مجموعه های طنز عامه پسند تلویزیون ایران، «اسیر» اولین آلبوم «علیرضا قمیشی» (پسر سیاوش قمیشی که در شیراز زندگی می کند و مورد غضب پدر مشهورش است!)، «زمزمه های یک شب سی ساله» شعرخوانی با صدای ایرج جنتی عطایی، «فقط نگاه می کنم» آلبوم جدید «حامی»، «پیاده روهای پاریسی» عاشقانه های «Gary Moore»، دو آلبوم از «Leonard Cohen»، دو آلبوم موزیک سرخپوستی و چند آلبوم غیر ایرانی دیگر که طبق معمول بدون توجه به قانون حقوق سازنده، یعنی همان کپی رایت معروف، عرضه خواهند شد.
مـجاز یا غیر مجاز؟ مسئله این است! (همشهری جوان)
سیامک رحمانی- می گویند «محسن چاوشی» و «محسن نامجو» برای آلبوم هایشان مجوز گرفته اند. مبارکشان باشد. اگر گرفته باشند، حالا آلبوم هایشان به طور رسمی منتشر و به طور رسمی توزیع می شود. ولی سئوال من این است که این «به طور رسمی» یعنی چه؟
از خدا که پنهان نیست از هیچکدام از بندگانش هم پنهان نیست، کارهای همین چاوشی و همین نامجو مدت هاست که دست به دست و گوش به گوش می چرخد. خیلی وقت است که کارهایشان را شنیده ایم و می شنویم. روی اینترنت هست و کپی می شود و به دست همه می رسد. چاوشی که توی فیلم «علی سنتوری» هم خوانده بود و صدایش را شنیدیم. همان ترانه را هم می گفتند مجوز ندارد. می گفتند دلیل بیرون ماندن فیلم از جشنواره تا آخرین روزها همین مشکل بوده است. می گفتند صدای چاوشی مجوز ندارد. خب نداشت. مگر صدای آدم هم باید مجوز داشته باشد؟ می خواهم ببینم صدایی که مجوز ندارد می تواند توی حمام خانه برای خودش بزند زیر آواز یا نه؟! می تواند سر کوچه برای رفیق هایش بخواند یا نه؟ یا برای دل خودش بخواند و بگذارد روی اینترنت؟ سی دی اش را بدهد دست رفقا؟ می خواهم ببینم صدایی که مجوز ندارد، آلبومی که مجوز ندارد، حکمش چیست؟
در دنیایی که هرکس هر کجای دنیا چیزی بگوید یا بخواند یا بسازد، مثل برق و باد به هر جا می رسد، این همه مته به خشخاش گذاشتن برای چیست؟ چه مشکلی را حل می کند؟
توی این همه آلبوم خالتور و بی ارزش که در بازار منتشر می شوند، چاوشی و نامجو با بقیه متفاوتند و خیلی ها تاکید می کنند که کارهایشان یک سر و گردن بالاترند. صدای چاوشی و کارهای فوق العاده نامجو. حالا وقتی این ها مجوز ندارند، ما چه باید بکنیم؟
گروه «اوهام» را تقریباً تمام دوستداران موسیقی می شناسند. چند تا بچه با استعداد بودند که با موزیک راک، حافظ و مولانا می خواندند و چه کارهای خوبی هم می ساختند. من خیلی ها را می شناختم که با شنیدن این کارها دوباره سراغ حافظ و مولانا را گرفتند. خیلی از نوجوان ها، از جمله همین برادر خودم را می دانم که با شنیدن همین آلبوم ها، شعر کلاسیک برایشان جدی شد و رفتند سراغ مثنوی، سراغ دیوان حافظ. اما همین اوهام هیچوقت مجوز نداشت، مجوز نگرفت، هنوز هم غیررسمی است. حالا که دیگر از هم پاشیده است. حالا که چند سال است به آن گوش داده ایم و برایمان شده جزو خاطره.
آخرش هم می خواهم «مسعود ده نمکی» را بگویم. آمده بود توی برنامه «شب شیشه ای». آقای مجری از او پرسید: فیلم «۳۰۰» را دیده ای؟ ده نمکی هم گفت: آره. هیچکس هم نپرسید که فیلم ۳۰۰ را که مجوز ندارد چطور و از کجا آورده ای دیده ای؟ تعجب هم نداشت، چون خیلی ها دیده بودند و می بینند. فیلم دست به دست می گردد. شاید هم چند وقت دیگر بیاید توی ویدئو کلوپ ها و به طور رسمی عرضه شود، بدون آنکه ما بفهمیم فرق غیررسمی و رسمی اش چیست. بفهمیم دیدن غیررسمی اش چه اشکالی دارد و رسمی شدنش چه اشکالی را از آن برطرف می کند. فکرش را بکنید که چقدر از زندگی ما منتظر رسمی شدن است. فکرش را بکنید چقدر از این چیزهایی که می شنویم و می بینیم مجوز ندارد. مذموم ها و ممنوعه های اخلاقی را نمی گویم. همین چاوشی و اوهام و نامجو را می گویم. آخر چرا؟
برگرفته از سايتهاي مرتبط