اگه من بودم ...
1.درصورتی که به قراری که با آنها گذاشته شده به صورت همراه حضور داشته باشم (وگرنه منم لابد بااونا همسطحم که بامن قرار گذاشتن دیگه پس مثله خودشون رفتار میکنم)
اولا که خودم رو نمیشکنم به خاطر اینکه اونا از من خیلی بالاتر هستن . پس رفتاری مانند ترکیبی از تواضع و غرور و ادب از خودم نشون میدادم (البته باطنن هم باید چنین شخصی باشم
![10](images/New-Smile3/10.gif)
)
دوم اینکه بیشتر باید شنونده باشم تا گوینده . چون حتما همراه کسی اونجا هستم و لازم نیست حرف بزنم اصلا مگه اینکه چیزی بپرسن یا لازم باشه چیزی گفتن .
سوم در حین خداحافظی میگم خیلی خوشحال شدم از آشناییتون - خیلی خوشحال شدم از ملاقاتتون - خیلی خوشحال شدم از در جمع شما بودن و... یکی از اینا و خدانگهدار شما
2. در صورتی که سوار تاکسی میشیم و میبینیم از قضای برآمده چند نفر استاد و سرمایه دار و شاخ و شونه هم اونجا هستن . حتما میشناسمشون و اونام منو میشناسن . اگه نه که از کجا میدونم آدم حسابی هستن...
اولا لازم نییست باهاشون زیاد حرف بزنم . سلام میکنم و اگه چیزی پرسیدن در عین تواضع و ادب و غرور جوابشون رو میدم . وگرنه ساکت مگر لازم باشه مطلبی رو گفتن
دوم وقتی که رسیدم مقصدم و پیاده شدم ، میگم خوشحال شدم و ازشون خداحافظی میکنم
هر چند بعیده این آدما داخل یه ماشین عمومی جمع بشن و ماهم بتونیم در کنارشون بشینیم
لابد باید شما توسط یه پارتی بسیار بزرگ افتخار آشنایی با اونارو پیدا کردید و در کنارشون به صحبتاشون گوش میدید
![10](images/New-Smile3/10.gif)
![09](images/New-Smile3/09.gif)
مورد اول محتملتر به نظر میرسه
![09](images/New-Smile3/09.gif)