ولي به نظر من اگه يه دفتر جمع و جور داشته باشي براي خلاصه ها بهتره تا چند تا كتاب و سردر گم بشي ! نكاتي كه خودت با قلم خودت مي نويسي بهتر اون موقع تو ذهن تداعي ميشه !
ولي به نظر من اگه يه دفتر جمع و جور داشته باشي براي خلاصه ها بهتره تا چند تا كتاب و سردر گم بشي ! نكاتي كه خودت با قلم خودت مي نويسي بهتر اون موقع تو ذهن تداعي ميشه !
بچه ها باور کنید خلاصه ها برای اردیبهشت و خرداد معجزه می کنن.اون موقع قدر ااین زحمتاتون رو که واسه نوشتن کشیدید رو می فهمید.
دوستانی که قلم چی هستن میشه تاریخ آزمون هاشون رو تا آخر اردیبهشت بگن
سلام خوبین؟
بکس قلم چی چه قدر از برنامه رو خوندین؟
پ.ن:دلم گرفته..
بچه ها كدوم رشته هاي دانشگاه شريف رو با رتبه هاي بالاي 5هزار ميشه رفت ؟
6آذر.....20آذر......4دی....25دی....9به من....23بهمن......7اسفند....21اسفن .....7فروردین......20 فروردین....3اردیبهشت.....17اردی بهشت......31اردیبهشت...14و21و28خر اد هم جمع بندی
سلام.من عمومی هیچی نخوندم واختصاصیا فقط هندسه 1 و فیزیک 3 رو نخوندم...ولی احساس میکنم هیچی بلد نیستم.
جواب.پن:منم خیلی دلم گرفته بود....اساسا غروب جمعه و پنجشنبه دلم میگیره.....ولی 2 ساعت به خودم تفریح دادم و آهنگ شاد گوش کردم و به آینده خوب فکر کردم،حالم خوب شد....
منم پارسال همین مشکلو داشتم این ناشی از فعالیت زیاد ذهنه..
اما راه حل سعی کن درس رو با سرعت زیاد تری یک بار بخونی بعد دوبار با سرعت معتدل اینجوری حل میشه...
![]()
به درسی که میخونی فکر میکنی یا به چیز دیگه ای؟
اينها همش تلاش ذهن شماست براي اينكه از وضعيتي كه هستين دورتون كنه. ناراحت نشي ها ولي شما انقدر مرفه بزرگ شديد كه سختي ها و تلخي هاي زندگي رو نچشيدي و متاسفانه تا سرتون به سنگ نخوره و مسئوليتي رو كه برعهدتون هست درك نكنين اونطور كه خودتون انتظار دارين درس نميخونين. احتمالا الان 17 18 سالتونه و قطعا نميدوني دو سه سال بعد چقدر حسرت اين لحظات رو خواهي كشيد. البته منظورم از لحاظ مالي و ... نيست. در مورد كنكور هم حرف نميزنم چون اصلا مهم نيست كنكور فقط يه مقطع زودگذره كه واقعا مهم نيست. قبول هم نشدي دنيا به آخر نميرسه اما مشكل زماني شروع ميشه كه شما بري دانشگاه اما اون رشته اي رو كه هميشه (مثل الان كه ميگي روزي سه ساعت فكر ميكنم و ...) تو ذهنت بوده و هميشه تو تفكراتت خودتو در قالب اون شخصيت ميديدي نخوني. اون وقته كه مثل من عذاب وجدان تمام وجودتو ميگيره و هيچ وقت از تحصيلاتت راضي نميشي. (اگه حوصلشو داشتي تجربيات منو بخون شايد به دردت بخوره).
من خودم دو سال مدرسه رو به صورت جهشي گذروندم و وقتي 16 سالم بود اولين بار كنكور دادم. اون موقع روزي سه ساعت فوتبال بازي ميكردم روزي حداقل يه فيلم ميديدم. يكي دو ساعت ميرفتم بيليارد بازي ميكردم و هزار تا كار ديگه واسه همين وقتي كنكور دادم غيرمجاز شدم). سال بعدش بازم كنكور دادم رتبه منطقه 3ام شد 66000 و خورده اي. همون سال دانشگاه آزاد هم(از گروه رياضي) امتحان داده بودم كه رشته برق-الكترونيك قبول شدم رفتم دانشگاه. يكي دو ترم كه گذشت و من از وضعيت دانشگاه و رشته و خودم و ...راضي نبودم انگار دنيا رو سرم خراب شده بود. فكر ميكني دليلش اين بود كه رشته اي كه ميخوندم رشته ي كم تقاضا و بي ارزشي بود ؟؟ موقعيت شغليش مناسبي نداشت يا از لحاظ مالي كمبود داشتم ؟؟ هيچ كدوم از اينا نبود فقط انتظارات و تصوراتي كه از خودم داشتم راحتم نميذاشتن. اوايل ترم 2 بود كه زد به سرم ديگه نميخوام برم دانشگاه. دانشگاه رو ول كردم هيچ كلاسي هم نرفتم و از اسفند ماه شروع كردم دوباره براي كنكور بخونم. اما همونطور كه خودتون ميدونين براي كنكور سه ماه و نيم درس خوندن (اونم براي من كه معدل ديپلمم 12 بود) به هيچ وجه كافي نيست اونم رشته اي من ميخواستم. خلاصه سال 88 هم باز كنكور دادم اين بار رتبم شد 8700 منطقه 3 و 117 رشته زبان بازم تو منطقه 3 . تو انتخاب رشتم به غير از رشته پزشكي و چند تا رشته شبانه چيز ديگه اي نزدم. شهريور ماه رفتم از دانشگاه انصراف قطعي گرفتم و امسال هم به خودم قول دادم يا رشته پزشكي قبول ميشم يا درس خوندنو كلا ميذارم كنار ميرم سربازي.
اميدوارم شما اتفاقاتي رو كه براي من افتاده رو تجربه نكني. ببخشيد كه سرتو درد آوردم قصد بدي نداشتم فقط احساس كردم مشكلت شبيه مشكلات دو سال پيش من بود.
Last edited by fardinstar; 20-11-2009 at 01:39.
منم یک مشکل مشابه دارم البته یکم عجیب تر !حالا تو خوش به حالت فقط دلت گرفته بعد چند ساعت خوب میشی. من که یه مشکل بزرگ برام پیش اومده که موقع درس خوندن ذهنم پر شده از فکر کردن بهش.مثلا یه کتاب میذارم جلوم بعد دو سه ساعت یه دفعه یادم میاد که من داشتم درس می خوندم تو این دو سه ساعت هم همش ذهنم مشغول این فکر بوده.
مساله اینه که من مثلا دارم فیزیک تست میزنم . روی یک تست دارم کار میکنم ولی بعد از یه ساعت یهو به خودم میام میبینم دارم سوال شیمی حل میکنمیا میبینم نشستم یه ساعت پای یه معادله و خودم همش میپیچونمش و حل میکنم
بد وقتی میخوام تو دفتر برنامه ریزیم بزنم نمیدونم فیزیک حساب کنم یا ریاضی ! : دی
یا توی درس ریاضیم یهو میپرم به هندسه !
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)