می خوردن و شاد بودن آيين منست فارغ بودن ز کفر و دين دين منست
د بود را حساب كردم
می خوردن و شاد بودن آيين منست فارغ بودن ز کفر و دين دين منست
د بود را حساب كردم
مستم ز حضور عشقت كه هميشگي است×××عاشقي را در دلم دارم كه آخر زندگي است...
ته کت نازنده چشمان سرمه سائى
ته کت زيبنده بالا دلربايى
مومن خدا "ت" نه "م"
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری
فكر مي كنم با هم پست داديم اينطور شد...ازين به بعد دقت كنيم...
نوبتيش كنيد مثلا
1-مومن
2-گوييك
3-من
چشم
یعنی بیا که آتش موسی نمود گل
تا از درخت نکته ی توحید بشنوی
ياقوت جانفزايش از آب لطف زاده
شمشاد خوشخرامش در ناز پروريده
يک جرعه می ز ملک کاووس به است از تخت قباد و ملکت طوس به است
خوب شدیم چهار تا
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)