تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 405 از 469 اولاول ... 305355395401402403404405406407408409415455 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,041 به 4,050 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4041
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    رفتم دم یه مغازه اومدم بگم آب معدنی گفتم آمبندنی دارید یارو هم نفهمید من چی گفتم گفت نه نداریم!!

  2. #4042
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    آخی طفلکی هنوز نمی دونه اگه مخفی بیای به تعداد کاربرا افزوده میشه ولی نام کاربریت نشون داده نمیشه!
    ااااا. به اطلاعاتم افزوده شد!!!
    حالا چرا میزنی؟

    این که چیزی نیست من یه بار اینو دیدم رفتم پیف پاف آوردم زدم رو مانیتور

    سوتی تکراری بود شایدم فتوشاپ ....
    جالبی!!!
    به خدا سوتی رو دادم! باور نمیکنی؟ خب پیش میاد دیگه! نمیاد بگه که تکراری باشم یا نه که. اصلا من دیگه اینجورها رو نمینویسم!


    رفتم دم یه مغازه اومدم بگم آب معدنی گفتم آمبندنی دارید یارو هم نفهمید من چی گفتم گفت نه نداریم!!
    میخواسته تو رو از سرش باز کنه!!!

  3. #4043
    پروفشنال leila*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    شیراز
    پست ها
    774

    پيش فرض

    رفتم تو یه سوپری این سوپریه خیلی با کلاسه
    شیرازیا میدونن سوپر سروش تو ستارخان
    خلاصه رفتم تو هوا خیلی گرم بود یه اب میوه برداشتم از اینا که پشتش نی چسبیده
    رفتم صندوق تا حساب کنم
    دو تا پسر هم (از نوع خیلی خوش تیپش) کنارم وایساده بودن
    دیدم رو میز صندوق دار یه لیوانه که توش نی هست
    منم یه نی ورداشتم
    دیدم پسرا دارن اینجوری نگام میکنن
    فوری دوزاریم افتاد نی رو گذاشتم سر جاشو
    زیر چشمی پوز خند یکیشونو دیدم
    حساب کردمو سریع جیم شدم
    واسه مامان که تعریف کردم گفت دیگه نباید نی رو میذاشتی سر جاش ون بلند میگفتی من از این نیا دوست دارم
    گفتم مامان اینو که دیگه اگه میگفتم از خنده ولو میشدن رو زمین

  4. #4044
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    به سوتی که دقایقی پیش از خودم در کردم توجه کنید. امروز میخواستم یه شیلنگی رو به صورت 90 درجه خم کنم ( یه زانو بسازم ) برای یه کاری. رفتم یک متر شیلنگ پلاستیکی خریدم به قیمت 2500 تومان آوردم خونه بعد فکر کردم چجوری از وسط خمش کنم. گفتم گرمش میکنم بعد میکشم تا میکنم. گرفتمش رو چراغ یک ساعت تمام دست و پام سوخت آخرش هر چی کشیدم کش نیومد نگو وسطش نخ داره خلاصه به بن بست خوردم. رفتم همون مغازه به طرف گفتم میخوام همچین کاری کنم چجوری میشه ؟ طرف هم یک عدد شیلنگ تا شده آورد گذاشت جلوم ( دقیقا همون مدلی که میخواستم ) گفت اون شیلنگی که تو خریدی خودتو بکشی هم تا نمیشه اینو باید بگیری. گفتم چند ؟ گفت 1000 تومان. خلاصه 3500 تومان پیاده شدیم بخاطر یه زاویه 90 درجه....

  5. #4045
    آخر فروم باز Omid_Sadeghvand's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    تهــــــــــــــران
    پست ها
    1,469

    پيش فرض

    رفتم دم یه مغازه اومدم بگم آب معدنی گفتم آمبندنی دارید یارو هم نفهمید من چی گفتم گفت نه نداریم!!

  6. #4046
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    میخواسته تو رو از سرش باز کنه!!!
    مگه من خودمو بسته بودم به کلش؟؟

    به سوتی که دقایقی پیش از خودم در کردم توجه کنید. امروز میخواستم یه شیلنگی رو به صورت 90 درجه خم کنم ( یه زانو بسازم ) برای یه کاری. رفتم یک متر شیلنگ پلاستیکی خریدم به قیمت 2500 تومان آوردم خونه بعد فکر کردم چجوری از وسط خمش کنم. گفتم گرمش میکنم بعد میکشم تا میکنم. گرفتمش رو چراغ یک ساعت تمام دست و پام سوخت آخرش هر چی کشیدم کش نیومد نگو وسطش نخ داره خلاصه به بن بست خوردم. رفتم همون مغازه به طرف گفتم میخوام همچین کاری کنم چجوری میشه ؟ طرف هم یک عدد شیلنگ تا شده آورد گذاشت جلوم ( دقیقا همون مدلی که میخواستم ) گفت اون شیلنگی که تو خریدی خودتو بکشی هم تا نمیشه اینو باید بگیری. گفتم چند ؟ گفت 1000 تومان. خلاصه 3500 تومان پیاده شدیم بخاطر یه زاویه 90 درجه....
    جدیدا" سوتیو در میکنی
    مگه میشه با شیلنگ زانو بسازی؟ حالا برای چی؟ زانو برای چیزیه که خم نمیشه شیلنگ که راحت خم میشه!
    یه بارم من یه قوطی شامپو را زدم سر شیلنگ و سوراخش کردم مثلا" از این آب پاشها بشه تا نخوام انگشتمو بذارم سر شیلنگ تا آب با فشار بیاد البته با موفقیت انجام شد ولی چون با چست چسبونده بودم از زیرش اب میداد و تموم لباسامو خیس میکرد. بعد از مدتی هم چسباش بر اثر آب کند!
    نه نمیدونم آخه تا حالا نخوردم من پولم کمه همیشه ساندیس میخورم اون تکدانه رو هم از اینور اونور شنیدم
    تکدانه را هم حتما" از رادیو شنیدی چون با این حساب تلویزیون هم ندارید

    ای بابا ... حیف که به دلایل امنیتی نمیتونم عکسمو بزارم... وگرنه
    فکر کنم اسید پاشیدند تو صورتت (خدا نکنه)

  7. #4047
    آخر فروم باز mehdi_vsgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    توی لباسام
    پست ها
    8,492

    پيش فرض

    آقا یه سوتی مسنجری الان دادم
    من mehdi2004 و رفیقم هم احسان

    Eh3an :: salam
    mehdi 2004: salam
    Eh3an :: Khobi
    mehdi 2004: mersi
    mehdi 2004: shoma khobi?
    Eh3an :: tanX
    Eh3an ::
    Eh3an :: shoma socks darin
    mehdi 2004: ma chon taze omadim in khone
    mehdi 2004: avayelesh ziad bod
    mehdi 2004: badesh
    mehdi 2004: gereftim sorakh sombe haro basim
    mehdi 2004: kamtar shod
    Eh3an ::
    Eh3an :: ay khoda
    Eh3an :: سوسک کو نميگم که
    mehdi 2004: pas chi???
    Eh3an :: ساکس ميگم
    mehdi 2004:
    mehdi 2004: na nadarim

  8. #4048
    آخر فروم باز ramyar.v's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    bavaria
    پست ها
    1,023

    پيش فرض

    آقا یه سوتی مسنجری الان دادم
    من mehdi2004 و رفیقم هم احسان

    خیلی با حال بود
    این فینگلیش کار دست خیلیا داده

  9. #4049
    آخر فروم باز reza3600's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    این دنیا
    پست ها
    1,044

    پيش فرض

    دیروز یه دوچرخه سوار به من زد! داشت خلاف جهت میومد و من ندیدمش.منو که زد پرت شدم هوا گرومپ خوردم زمین. بعد از 20 ثانیه ای که بلند شدم و دور سرم مدام محمود جون میچرخید. به پسره گفتم چرا خلاف جهت اومدی اونم گفت خب میخاستی اون ور رو هم نگاه کنی !!! فقط شانس اورد که من اون موقع هنوز گیج بودم وگرنه طوری حالیش میکردم که حتی اگر پیاده هم بود دیگه خلاف جهت حرکت نکنه!
    داشتم با یه مسئله فیزیکی ور میرفتم و از فرمول v=xt استفاده میکردم ولی مسئله جوابش درست در نمیومد ! بعد از یه ربع دیدم که باید از x=vt استفاده میکردم!

  10. #4050
    حـــــرفـه ای Havbb's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    .: اصــــــ‍‍‍‍‍فــــــهــــان :. اسم من: حـامـد
    پست ها
    2,171

    پيش فرض

    عجبببب!!! بابا دمت گرم...همه خانوادشو حسابی مورد عنایت قرار دادی خلاصه
    منم همینو میخواستم بگم
    --------------------------------------
    با پدر بزرگ و مادر بزرگم رفته بودیم شمال ، مادر بزرگم داشت با قاشق خربزه را میتراشید تا یه چیزی شبیه فالوده درست کنه با پنیر بخوریم. همینجور که داشت میتراشید آب خربزه هم میپاشید بالا و یهو پدر بزرگم یه نگاهی به آسمون کرد و گفت داره بارون میاد!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •