در ده به ياد حاتم طي جام يك مني
تا نامهي سياه بخيلان كنيم طي
در ده به ياد حاتم طي جام يك مني
تا نامهي سياه بخيلان كنيم طي
ياران موافق همه از دست شدند / در پای اجل يکان يکان پست شدند
بوديم به يک شراب در مجلس عمر / يک دور ز ما پيشترک مست شدند!![]()
درِ سراي مغان رُفته بود و آب زده
نشسته پير و صلايي به شيخ و شاب زده
هرج و مرجي شود انر دل اين عالم خاك / كه به راحت نتوان وسعت آن پنداري
بعد از آن جنگ ولايت شود از جانب غرب / هر جهودي شود آن دم صنم عياري
يك حرف صوفيانه بگويم اجازت است
اي نور ديده صلح به از جنگ و داوري
يا رب اين شمع شب افروز ز كاشانه كيست
جان ما سوخت بپرسيد كه جانانه كيست
تو خود چه لعبتي اي شهسوار شيرينكار
كه در برابر چشمي و غايب از نظري
ياران به موافقت چو ديدار کنيد / بايد که ز دوست يار بسيار کنيد![]()
دعاي گوشهنشينان بلا بگرداند
چرا به گوشهي چشمي به ما نمينگري
مونيكا خانوم بابا اينقدر "ي" نده داغونمون كردي
يك دو جامم دي سحرگاه اتفاق افتاده بود
وز لب ساقي شرابم در مذاق افتاده بود
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)