تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 402 از 469 اولاول ... 302352392398399400401402403404405406412452 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,011 به 4,020 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #4011
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    [quote=rezaete;2803537]
    آقا پای مکانیک رو به سوتی ها تون باز نکنید 4 سال زحمت میکشیم اخر مدرکون سوتی میشه
    یعنی چی؟

    در اینجا میتونید از تجربه ی گرانمایه من استفاده کنید ، بدین شرح :
    یه فندک میگرید 400 تومن این فندک تهش یه چراغ داره ، برای اینکه از شبهات نجات پیدا کنید با اولین سنگی که پیدا کردید میزنید تو سر این فندک . در اینجا اون چراغ در میاد البته اگه منفجر نشه پس بهتر با روش مسالمت آمیز درش بیارید ، هم کوچیکه هم پر نور . همین الان یکیش کنار موس (بالای تخت خوابم ) هست . تازه میتونید توی مواقع بی برقی چک کنید که پول هاتون اصله یا تقلبی
    حالا چرا بزنیم تو سرش؟ مگه دکمه نداره؟ منفجر بشه بردش چقدره؟
    البته اگه پول موجود باشه!!!


    [quote=M.etallic.A;2804670]teen
    چه کلمه آشنایی
    چه پیشرفت زبانی!

    اومدی ابروشو درست کنی زدی چششو کور کردی...
    مگه بد گفتم!

    تایید میشه...
    به بقیه هم سرایت کرده!!! (تایید میشه!!)


    سوتی دادی... کجاش غلط املایی بود


    بله یک اصله... هر ب.ف جدید که پیدا میکنید یک هفته بعد تولدتونه... یکی از دوستای ما همین مشکل رو داشت بنده خدا با هر دختری دوست میشد ازش فتوکپی شناسنامه میگرفت

    من یه مدت آواتورم عکس خودم بود اونهایی که دیدن بگن به من میاد اهل سوتی باشم یا نه ؟
    من دوستام همشون همین کارو میکنن!
    نه زیاد!! اما میاد!

    چرا فرار کردی خوب... لولو نمیخورتت که باز تو با چراغ قوه میری... من تو اینجور مواقع یه شمع دستم میگیرم عین ارواح یواش یواش میرم که باد شمع رو خاموش نکنه... یه بارم خاموش شد در تاریکی مطلق کارو به پایان رسوندم.
    خوش گذشته بود؟!!!
    وای من یاد یکی از دوستام افتادم که بعد از اون ماجرا دیگه نرفتم خونشون!!!
    رفته بودم خونه دوستم بعد شب موندگار شدم! صمیمی بودیم با هم برای همینم خونه یکی بودیم! بعد شب برق رفت و بچه ی خواهرش با شمع رفت WC . بعد فهمیدیم هنوز نرفته شمعش خاموش شده و دیگه اینقدر استراری بوده که نتونسته بود بیاد بیرون! بعدش که من بعدش رفتم تو دیدم....
    نفهمیده بود که چاه توالت کجاس و ...

    ماشالله دید در شبه خوبی داری
    تایید میشه!!!

  2. #4012
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    حالا چرا بزنیم تو سرش؟ مگه دکمه نداره؟ منفجر بشه بردش چقدره؟
    البته اگه پول موجود باشه!!!
    عزیز من اگه گرفتی دستت بردی خونه که انگ معتادی بهت میزنن
    Last edited by rezaete; 13-08-2008 at 00:17.

  3. #4013
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    چه پیشرفت زبانی!
    منظور یه چیز دیگه بود بعضی ها میدونن منظورم چیه...

    به بقیه هم سرایت کرده!!! (تایید میشه!!)
    این کلمه رو به اسم خودت ثبت کردی الان ؟

    دوستان گفتن بهترین سوتی خودتون رو تعریف کنید منم این سوتی رو که امروز تو جاده دادم رو میخواستم تعریف کنم اول شب اما رفتیم واسه شام و بعدش یادم نبود الان دوباره اومدم تو تاپیک یادم اومد...

    حتما در جریان هستید که من رامسر بودم. امروز داشتیم برمیگشتیم. خوب منم که راننده جاده ... طبق معمول پشت فرمون بودم. بین آمل و بابل بودیم تو ماشین همه خواب بودن منم حوصله م سر رفته بود سر به سر ماشینایی که میخواستن سبقت بگیرن میزاشتم. یهو دیدم از دور یه زانتیا با سرعت داره میاد تند تند چراغ میده. راه دادم که رد شه اما همین که نزدیک شد سریع انداختم جلوش... اومد از چپ سبقت بگیره من کشیدم اونور دوباره اومد راست منم انداختم تو راست خلاصه کلی اذیتش کردم از آینه عقبو نگاه میکردم میخندیدم هی جفت راهنما میزدم ... یهو دیدم یه دست از تو ماشین اومد بیرون و یه چراغ گردون نصب کرد رو سقف ماشین من رنگم عین گچ سفید شد ... یارو اشاره کرد بزن کنار... هی به خودم میگفتم عجب غلطی کردما. زدم کنار پدرم بیدار شد گفت چی شده... گفتم هیچی دستشوییم گرفته تو بخواب... اما از شانس گند من پدرم پشت سر رو نگاه کرد و ماشین گشت نامحسوس رو دید... هیچی دیگه با کلی التماس و خواهش و تمنا بی خیال شدن. اما تو پرونده م ثبت شد

  4. #4014
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    متالیکا جان نه خسته داداش

  5. #4015
    آخر فروم باز MILIN3M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    IN SHIT
    پست ها
    2,244

    پيش فرض

    منظور یه چیز دیگه بود بعضی ها میدونن منظورم چیه...



    این کلمه رو به اسم خودت ثبت کردی الان ؟

    دوستان گفتن بهترین سوتی خودتون رو تعریف کنید منم این سوتی رو که امروز تو جاده دادم رو میخواستم تعریف کنم اول شب اما رفتیم واسه شام و بعدش یادم نبود الان دوباره اومدم تو تاپیک یادم اومد...

    حتما در جریان هستید که من رامسر بودم. امروز داشتیم برمیگشتیم. خوب منم که راننده جاده ... طبق معمول پشت فرمون بودم. بین آمل و بابل بودیم تو ماشین همه خواب بودن منم حوصله م سر رفته بود سر به سر ماشینایی که میخواستن سبقت بگیرن میزاشتم. یهو دیدم از دور یه زانتیا با سرعت داره میاد تند تند چراغ میده. راه دادم که رد شه اما همین که نزدیک شد سریع انداختم جلوش... اومد از چپ سبقت بگیره من کشیدم اونور دوباره اومد راست منم انداختم تو راست خلاصه کلی اذیتش کردم از آینه عقبو نگاه میکردم میخندیدم هی جفت راهنما میزدم ... یهو دیدم یه دست از تو ماشین اومد بیرون و یه چراغ گردون نصب کرد رو سقف ماشین من رنگم عین گچ سفید شد ... یارو اشاره کرد بزن کنار... هی به خودم میگفتم عجب غلطی کردما. زدم کنار پدرم بیدار شد گفت چی شده... گفتم هیچی دستشوییم گرفته تو بخواب... اما از شانس گند من پدرم پشت سر رو نگاه کرد و ماشین گشت نامحسوس رو دید... هیچی دیگه با کلی التماس و خواهش و تمنا بی خیال شدن. اما تو پرونده م ثبت شد
    داداش نصفه شبی..شب تولدم کلی خندوندیما...

  6. #4016
    آخر فروم باز nafe-bandar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    بوشهر
    پست ها
    1,460

    پيش فرض

    اینم سوتی موزیک ویدئوی رضایا و آرمین :


    نوشته :
    rezaya ft. armin & 2afm


  7. #4017
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    اینم سوتی موزیک ویدئوی رضایا و آرمین :


    نوشته :


    rezaya ft. armin & 2afm



    لینک دانلود هم بذار دیگه بابا
    سوتی خشک و خالی که .................................................. .....................................

  8. #4018
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    عزیز من اگه گرفتی دستت بردی خونه که انگ معتادی بهت میزنن
    جالب بود!!!
    چند بار با فندک مچتو گرفتن!!!؟؟؟؟

    داداش نصفه شبی..شب تولدم کلی خندوندیما...

    تولدت مبارک!!!

    منظور یه چیز دیگه بود بعضی ها میدونن منظورم چیه...
    ای مشکوک!!! یه حرفایی میزنی که کسی زیاد نفهمه!!!
    یهو دیدی یه حرفی زدی که فقط خودت و چند تای دیگه میفهمن که فوشه!!! (شوخی بودا!)

    این کلمه رو به اسم خودت ثبت کردی الان ؟
    تقریبا!!!
    نه بابا!!! گفتم دور هم باشیم!!!

    دوستان گفتن بهترین سوتی خودتون رو تعریف کنید منم این سوتی رو که امروز تو جاده دادم رو میخواستم تعریف کنم اول شب اما رفتیم واسه شام و بعدش یادم نبود الان دوباره اومدم تو تاپیک یادم اومد...

    حتما در جریان هستید که من رامسر بودم. امروز داشتیم برمیگشتیم. خوب منم که راننده جاده ... طبق معمول پشت فرمون بودم. بین آمل و بابل بودیم تو ماشین همه خواب بودن منم حوصله م سر رفته بود سر به سر ماشینایی که میخواستن سبقت بگیرن میزاشتم. یهو دیدم از دور یه زانتیا با سرعت داره میاد تند تند چراغ میده. راه دادم که رد شه اما همین که نزدیک شد سریع انداختم جلوش... اومد از چپ سبقت بگیره من کشیدم اونور دوباره اومد راست منم انداختم تو راست خلاصه کلی اذیتش کردم از آینه عقبو نگاه میکردم میخندیدم هی جفت راهنما میزدم ... یهو دیدم یه دست از تو ماشین اومد بیرون و یه چراغ گردون نصب کرد رو سقف ماشین من رنگم عین گچ سفید شد ... یارو اشاره کرد بزن کنار... هی به خودم میگفتم عجب غلطی کردما. زدم کنار پدرم بیدار شد گفت چی شده... گفتم هیچی دستشوییم گرفته تو بخواب... اما از شانس گند من پدرم پشت سر رو نگاه کرد و ماشین گشت نامحسوس رو دید... هیچی دیگه با کلی التماس و خواهش و تمنا بی خیال شدن. اما تو پرونده م ثبت شد
    ای خلافکار!!!!
    ایندفعه که دوستای ناباب نبودن!!! خورزو بود ولی!!!

  9. #4019
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    داداش نصفه شبی..شب تولدم کلی خندوندیما...
    تولدت مبارک...

  10. #4020
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    یه سوتی دیروز رو یادم اومد!!!
    دیروز با دوستم رفتیم تو کلاسمون (کلاس زبان) دیدم که کولر روشنه اما خنک نمیکنه. رفتیم به زنه که مسئول بود گفتیم اونم گفت که پنکه هست اما کلاسای دیگه لازم دارن چون کولر ندارن!. ما گفتیم بریم هرجوری شده بیاریم! رفتیم توی یه کلاسی و به راحتی پنکشونو ورداشتیم داشتیم میووردیم که گفتن ااااا. پنکه ما رو کجا میبرین؟ گفتیم دفتر گفته اگه هم ندین میریم گزارش میدیم!!! بعد داشتیم میووردیمش بیرون که همون خانومه جلومون وایساده بود میخندید!!!!
    دیگه هم نرفتم باهاش حرف بزنم!!!!!

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •