تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 402 از 640 اولاول ... 302352392398399400401402403404405406412452502 ... آخرآخر
نمايش نتايج 4,011 به 4,020 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #4011
    اگه نباشه جاش خالی می مونه rahgozare tanha's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    موطن آدمی قلب کسانیست که دوستش دارند
    پست ها
    316

    پيش فرض

    یوسف مصری نمی آید به کنعان دلم

    بازسر را می گذارد غم به دامان دلم

    بی حضورچتر دستانت ببين يعقوب وار

    مانده ام امشب دوباره زير باران دلم

    خوب می دانی زليخای جنون با من چه كرد

    پاره شد در ماتم عصمت گريبان دلم

    نوح من ! خاصيت عشق است امواج بلند

    كشتی ات را بشكن و بنشين به طوفان دلم

    كی بهارت می وزد بر گيسوان حسرتم

    كی نگاهت می شود ای خوب مهمان دلم ؟

    تا بگويی با من از عريانی اندوه خويش

    تا بگويم با تو از اسرار پنهان دلم

    بوی پيراهن مرا كافی است تا روشن شود

    چشم تاريك و شب خاموش كنعان دلم ....

  2. 2 کاربر از rahgozare tanha بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #4012
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    سالها حرف
    سالها شعر
    سالها رویای روزهای نیامده
    !

    حالا که آمدی

    نه حرف

    نه شعر
    نه رویا
    !
    گاهی دلم برای ِ نبودنت تنگ میشود !


  4. 6 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #4013

    پيش فرض

    با تو

    از فاصله ها مینویسم

    با تو

    از تنهایی می نویسم

    اگر...

    گریه,این گریه بگذارد.

    باتو

    از نبودنت خواهم گفت...

    دیگر چشم هایم دارند به روی هم میروند

  6. 4 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4014
    کـاربـر بـاسـابـقـه mohsen_gh1991's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    در جای خشک و خنک، دور از دسترس اطفال
    پست ها
    2,405

    پيش فرض

    آنک قصابانانند بر گذرگاهها مستقر
    با کنده و ساتوری خون آلود
    کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
    شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد.
    و تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانه را بر دهان

  8. #4015
    در آغاز فعالیت Mahtab-14's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    16

    پيش فرض

    ای مرگ مرا شوق تو بس دیرین است

    بویت به مشام همچو گل نسرین است

    تلخ است ، اگر مرگ به کام هر کس

    در کام من ای دوست ولی شیرین است
    Last edited by Mahtab-14; 04-12-2010 at 14:34.

  9. این کاربر از Mahtab-14 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #4016
    در آغاز فعالیت Mahtab-14's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    16

    پيش فرض و روایتی دیگر از مرگ!

    در چهره ی خود نقش عَدَم می بینم

    از بار گناه خود ولی غمگینم

    گر تلخ بُوَد مرگ به کام هر کس

    نزد من فرهاد بـُوَد شیرینم
    Last edited by Mahtab-14; 09-11-2010 at 12:00.

  11. 2 کاربر از Mahtab-14 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #4017
    پروفشنال Amir..H's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    "گااااااا"
    پست ها
    932

    پيش فرض

    به دیدارم بیا هر شب
    در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند
    دلم تنگ است.

    بیا ای روشن ای روشنتر از لبخند
    شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی ها
    دلم تنگ است.

    بیا بنگر چه غمگین و غریبانه
    در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال
    دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها
    واین نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی.
    ...شب افتاده است و من تنها و تاریکم.
    ودر ایوان من دیریست
    در خوابند
    پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی
    بیا ای مهربان با من!

    بیا ای یاد مهتابی

    شاملو

  13. 5 کاربر از Amir..H بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #4018
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    22

    پيش فرض

    با همه چیز در آمیخته ای

    قول بده که خواهی آمد

    اما هرگز نیا

    من خو کرده ام به انتظار و پرسه زدن ها

    اگر بیائی من چشم به راه چه کسی بمانم .

  15. 5 کاربر از paniz68 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #4019

    پيش فرض

    هر گوشه که می‌نشست تنهایی بود

    بغضی که نمی‌شکست تنهایی بود

    برخاست که هر چه داشت با خود ببرد

    در گنجه فقط دو دست تنهایی بود

  17. 5 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #4020
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    22

    پيش فرض دلتنگی

    امشب بر شانه های دلم
    کوله باری سنگینی می کند
    کوله باری پُرِاز دلتنگی
    دلتنگی های کهنه و تازه
    یکی از سال های ویران، سخنی می گوید
    دیگری از ماه های خسته و رفته
    آن یکی از شب یلدایی که گذشت
    و یکی، از لحظه هایی که در بیهودگی ها
    غرق شد...
    دلم می شکند زیر بار این همه دلتنگی
    روحم ولی در پی دلتنگی ِ دیگر
    می گریزد از همه دلتنگی ها
    با پرهای شکسته باز سوی آسمان ها می رود
    می رود سوی (ناشناختنی)
    شاید اینبار درآن اوج
    به معبودش رسد...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •