تجربیاتی که داشتید و می تونه به بقیه توی زندگی کمک کنه اینجا بیان کنید(نقل قول ممنوع)

[ramshad]

یه تجربه ی خیلی ساده و شاید پیش پا افتاده!
تو سفر اخیری که به اردبیل داشتم؛ تو پیست دیدنی آلوارس؛ در یک مغازه ی محلی ؛ قره قروت کشک مانندی رو تست کردم؛ اما کشک خشک شده خریدم. رسیدم تهران تست کردم دیدم زمین تا آسمون تفاوت دارن. همون چیزی رو که تست کردین بخرین. به حرف فروشنده که میگه این یکی شبیه همونه؛ اعتماد نکنین. به خصوص وقتی مسافر هستین و دیگه فروشنده رو نمی بینین!

[parinaz571]

- با ذوق و شوق از یک سایت اینترنتی معتبر کیف چرم توی حراجی خرید کردم. امروز به دستم رسیده . یکی از کیف ها که کلا مثل کیف چرمی بود که حداقل 1 سال استفاده شده بود. چرمش له شده بود.
یکیش هم که یک کیف که انگار چرمش سوخته بودو جمع شده بود.

این بود خرید اینترنتیه من. اگر خرید اینترتی می کنید به یادداشته باشبد دارید ریسک در کیفیت کالا رو قبول می کنید.

البته من زنگ زدم به سایتشون و گفتم که کیفا و رو پس می فرستم و اونام قبول کردن. اما خیلی بی حوصله شدم با کلی ذوق خرید کرده بودم. چرا همچین کاری با اعتماد انسان می کنن.

[Captain_America]

هیچوقت رو همکاری یا کمک خانواده مادری تون اعتماد نکنید. به شدت نسبت به شما حسادت دارند و اصلا دوست ندارند شما رو بالاتر از خودشون ببینند. ولی خانواده پدری رو تا میتونید روشون حساب کنید افتخار و پیشرفت شما افتخار و پیشرفت اونها هم هست.

[ehsan_iace]

از دیگران ایراد بگیرد تا از شما متنفر شوند!!!

وظیفه شما نیست که عیب دیگران را به آنها بگویید بخصوص وقتی آنها این را از شما نخواسته‌اند!

پس با بستن دهان‌تان و نگفتن عیب دیگران، احترام تان را حفظ کنید

[DJ POLESTAR]

- با ذوق و شوق از یک سایت اینترنتی معتبر کیف چرم توی حراجی خرید کردم. امروز به دستم رسیده . یکی از کیف ها که کلا مثل کیف چرمی بود که حداقل 1 سال استفاده شده بود. چرمش له شده بود.
یکیش هم که یک کیف که انگار چرمش سوخته بودو جمع شده بود.

این بود خرید اینترنتیه من. اگر خرید اینترتی می کنید به یادداشته باشبد دارید ریسک در کیفیت کالا رو قبول می کنید.

البته من زنگ زدم به سایتشون و گفتم که کیفا و رو پس می فرستم و اونام قبول کردن. اما خیلی بی حوصله شدم با کلی ذوق خرید کرده بودم. چرا همچین کاری با اعتماد انسان می کنن.

درست که نقل قول کردن پست دوستان تو این تاپیک ممنوع هست ولی منم تجربیاتی در مورد خرید و نحوه خرید اینترنتی دارم که میخوام با دیگران درمیون بذارم.
فروشگاههای اینترنتی اتفاقا خیلی هم برای خرید پیشنهاد میشه تا فروشگاهای بازار و خیابون. (البته نه هر فروشگاه اینترنتی!) اینترنت پر هست از سایت های فروش انواع و اقسام لوازم که هیچ نظارتی بر قیمت و نحوه فروش یا خدمات پس از فروششون نیست... ولی در این بین تعداد معدودی وب سایت فروش اینترنتی هست که اطلاعات کاملی در مورد محصولات میدن.
مثلا بعنوان مثال یک نفر که اطلاعات و تخصص کافی در مور کیفیت های تصویری و صوتی و قیمت برندهای مختلف نداره و میخواد TV بخره میره بازار و بین ده‌ها برند با مدل های مختلف گیر میکنه و در آخر از فروشنده سوال میکنه تا راهنماییش کنه! فروشنده هم به احتمال زیاد بخاطر سود شخصی و برخی مسائل دیگه مثل نماینده فروش اون برند یا... بهش مدلی رو پیشنهاد میده که شاید میتونست با اون پول ایده آل‌تر از اون برند رو هم مدل خریداری کنه. آخه یه آدم معمولی چه میدونه رزولیشن چیه، توان خروجی صدا و دارا بودن وای فای و پشیبانی از گجت های مختلف مثل موس و کیبرد و هارد اکسترنال چیه! نهایت انتخابش بین آپشن فلش خور بودن یا نبودن میتونه باشه! که این اطلاعات کامل در سایت های فروش اینترنتی کاملا توضیح داده میشه.
سایت Digikala بهترین سایت فروش اینترنتی تو ایران هستش (سایت فروش اینترنتی آمازون ورژن ایرانی!) که به شخصه چندین بار از اینجا خرید داشتم. هارد اکسترنال، آی پاد، موس و کیبرد، کیف لپ تاپ، ضبط و باند ماشین و... کاملا هم از قیمت و نحوه ارسال و کیفیت بسته بندی محصولات راضی بودم. 7 روز هم مهلت باز پسگیری کالا داره در صورتی که گجت معیوبی به دستتون برسه. کلی هم تنوع محصولات داره که آدم عمرا بتونه تو بازار انقدر راحت و دقیق با اطلاعات کافی که برای هر محصول هست خرید کنه.

[1376MAXIMUM]

به کامنت هایی که اشگال میگیرن تو دیجی کالا اعتماد نکنید من هر چی گرفتم که زیرش اشگال گرفته بودن دقیقا برعکسش بود مثلا یه موس خریدم که هی گفته بودن نمیدونم کند هست و ... اما گرفتم با این وجود ولی فوق العاده خوب بود برعکس چیزی که گفته بودن اتفاقا اصلا کند .... نبود کاملا راضی کننده و با کیفیت خوب بود
در کل در مورد خرید اینترنتی از جایی خرید کنید که یه مقدار اشنا باشه براتون و ... کلا سایت هایی که نماد رو دارن مورد اعتماد هستن و خوبن تاحالا نشده از سایتی که نماد داره خرید کنم و بد باشه


قاعده ای بین مردم رایج است همیشه میگویند ان که معروف تر است بهتر است ان که طرفدار دارد بهتر است
اما شاید اشتباه میکنند بهترین در جای دیگر و چیز دیگر است بهترین را شما انتخاب میکنید

[Mehran]

"تسلیت"

سلام دوستان

میخوام یه تجربه ی تلخی که چند ساله بدستش آوردم رو براتون بگم، امیدوارم تجربه ش نکنید، هرچند واقعیته و...

من تا تیر 91، تجربه ی از دست دادن کسی که باهاش زندگی کردم و خـاطره دارم رو نداشتم، تیر 91 مادر پدرم و تیر
پارسال هم مادر مادرم به رحمت خدا رفتن.

من تو این بیست و چند سال زندگی، معنی جمله "حضور شما سروران گرامی باعث شادی روح آن مرحوم و تسلی
خاطر بازماندگان خواهد بود." رو نفهمیده بودم تا اینکه خودم تو موقعیتش قرار گرفتم، واقعا در لحظات اول آدم باورش
نمیشه، حالا این بماند که من بخاطر آخـرین تصویری که از مادربزرگ هام داشتم، هنوز نمیتونم نبودشون رو باور کنم
حرف در این باره زیاده، فقط این رو از من داشته باشید که واقعا حضور دوستان و آشنایان هـرچقدر هم دور باشن اما
باعث آرامش بازماندگان میشه و بهشون میگه که فلانی اون رفته، ولی ما پیشتیم، تو تنها نیستی و...
امیدوارم که هیچ وقت تو موقعیتش قرار نگیرید ولـی اگر میشنوید که دوستی، آشنایی، عزیزی از دست داده حتما
برید پیشش و کنارش باشید.

چند وقت پیش مـادر یکی از دوستان نه چندان نزدیک و صمیمی به رحمت خدا رفت، به همین دلیلی که گفتم رفتم
مراسمش و بهش تسـلیت گفتم، چند روز پیش گفت فلانی حضور تو خیلی برام مایه ی دلگرمی بود و... از اون روز
به بعد هر از گاهی زنگ میزنه، صحبت میکنه، آروم میشه.

با تشکر مهران...

[hamid_diablo]

سعی کنید تو زندگی خودتون رو از نظر سن و شرایطی که دارید با بقیه مقایسه نکنید
مثلا نگید من 25 سالمه و الان فلان کارو دارم .اما دوستم که همسن منه هم خوه داره و هم ماشین و ...

این تفکرات باعث میشه اعتماد به نفستون رو از دست بدید و دست از تلاش و فعالیت بکشید
هر کسی شرایط خاص خودش رو داره.گاهی مسائلی تو زندگی پیش میاد که یک شبه از هم سن و سالای خودتون جلو یا عقب می افتید ...

[ramshad]

من در سالهای 66-70 دبیرستان درس می خوندم. یک فامیل ؛هم مدرسه ایم بود که بسیار رفیق بودیم و سری از هم سوا داشتیم. سالها گذشت ... حدود 19 سال بعدش؛ که دیگه ارتباطها بسیار ضعیف بود و شاید سالی یک بار هم نمی دیدیم هم رو؛ پدرش مرد و رفتم مراسم خاک سپاری. خیلی گرم در آغوش گرفتمش و تسلیت گفتم؛ اما خیلی زود متوجه شدم؛ براش غریبه ام! انگار بقال سر کوچه شون داشت بهش تسلیت می گفت! به رسم ادب تشکر کرد اما درسی که آموختم این بود که :
فقط کسانی که ارتباط "زنده"باهاشون داریم؛ حضورشون در مجالس شادی و عزا برامون مهمه. بقیه بودن نبودنشون خیلی فرق نمی کنه. گاهی یادمون میره که رابطه یک موجود کاملا زنده است و امکان مردن داره و بعد مردنش باید رابطه ی مرده رو خاک کنیم و بریم دنبال ادامه زندگی و به رابطه های زنده مون بپردازیم!
رابطه؛ قاب عکس خاطرات مون نیست. گلی است که باید مدام نور و آب و ... دریافت کنه. نور و آبش چیه؟ تماس های نسبتا منظم ؛ دیدارها؛ حس کردن حضور در دنیای همدیگه؛ خاطره ساختن های مکرر با همدیگه؛ نزدیکی به هم بر اساس اشتراکها ...
رابطه ی مرده رو اگه خاک نکنیم؛ درست مثل یک مرده واقعی که هوا رو متعفن می کنه؛ فضای ذهن مون آلوده میشه. به خصوص اگه رابطه از جنس عاشقی باشه.
مواظب باشیم تنها بودن مون؛ ما رو گرفتار پرداختن به روابط مرده نکنه!

[ramshad]

نمیدونم همه ی آدمهایی که پا تو سن میذارن این تجربه رو می کنن یا نه. ولی به نظرم میاد؛ به خصوص برای طبقه متوسط به بالای جامعه از نظر فرهنگی؛ این تجربه کاملا محتمل باشه:
رضایت شغلی عامل بسیار مهمیه که برامون احساس خوشبختی یا ناکامی رو رقم میزنه. خوش به حال کسانی که در سنین کمتر متوجه میشن به چی علاقه دارن؛ با آزادی می تونن مسیر زندگی شون رو مشخص کنن؛ در این راه از راهنمایی و حمایت بزرگترهاشون برخوردار میشن و نهایتا به شغل دلخواه شون میرسن. شاید دوستان جوان تر فاکتوری مثل درآمد بالاتر رو بیشتر بهش اهمیت بدن؛ اما بعد از این که خیال شون راحت شد که از یکسری حداقلها برخوردارن و امنیتی براشون وجود داره به لحاظ مالی؛ احتمالا مهمترین مساله ای که باهاش دست به گریبون میشن رضایت شغلیه. اگه استعداد و علاقه ی دیگه ای داشتن و دنبالش نرفتن؛ حسابی اذیت میشن ... من خودم اگه برمیگشتم به 24/25 سال پیش؛ نه مهندسی شیمی می خوندم؛ نه بعدها دنبال جامعه شناسی می رفتم!
از همون اول میرفتم سراغ عطر و موسیقی. از خوندن روان شناسی پشیمون نیستم؛ خیلی به کارم میاد. اما حیف از سالها وقتی که میتونست حروم نشه و حروم کردم. ..
الان هم پیانو میزنم؛ اما اگه اون موقع رفته بودم دانشگاه ؛ موسیقی خونده بودم؛ حداقل یکی بودم مثل هومن خلعتبری!
الان هم عطر میسازم؛ اما اگه از اون موقع رفته بودم تو کارش؛ الان شاید تو شرکتی مثل تام فورد مشغول عطرسازی بودم!
سوال اساسی اینه: مسیری که داری میری؛ 10و 20 و 30 سال بعد تو رو به کجا میرسونه؟
خواستم به دوستان جوان خودم یک تصویر بدم از این که احتمالا حدود 25 سال بعد چطور نگاه می کنن به گذشته! یک نفر هم خوندن این مطلب به دردش بخوره؛ خوشحال میشم.