روز پدر
وای روز مادر و روز پدر
جدم از ناراحتی آید به در
روز مادر یک النگو می دهم
زن دهد جوراب در روز پدر
تازه پول دومی را هم زمن
می ستاند از طریق گل پسر
قیمت جوراب من هم لاجرم
از النگو هست قدری بیشتر
روز پدر
وای روز مادر و روز پدر
جدم از ناراحتی آید به در
روز مادر یک النگو می دهم
زن دهد جوراب در روز پدر
تازه پول دومی را هم زمن
می ستاند از طریق گل پسر
قیمت جوراب من هم لاجرم
از النگو هست قدری بیشتر
حزب باد
بنازم اونکه عضو حزب باده..... وتغییرات جوّی اش زیاده
زهر سو می وزه باد حکومت..... می ره همراه او با میل و رغبت
برایش هر رژیمی ایده آله.... وبا هردیدگاهی اهل حاله
برای پادشاه و امپراطور...می رقصه با نوای تار و تنبور
برای دولت جمهور غم خوار.... رژیم سوسیالیستی را وفا دار
مثال دایۀ بهتر زمادر ....میشه از مارکس گاهی سوسیالیست تر
زمانی ضد اصلاحات می شه.... وگاهی با چپی ها قوم و خویشه
دموکرات و آنارشیست و چپ و راست.... هواداره خلاصه بی کم وکاست
اصولاً با حکومت ها ایاقه.... زپول و زور قدرت چاق ِ چاقه
همیشه نان به نرخ روز خورده.... نمی دانی از این خوردن چه برده؟
دهان چون اندکی زیر سبیله......سبیل او همیشه چرب و چیله
به صبحی او طرفدار فلانی... به شب با غیر مشغول تبانی
اگر « جاوید» هم آید سر ِکار... میشه او را غلام وکفش بردار
گرم است هوا کولر نداریم چرا؟
فکری بنما به حال ما ای بابا
گفتا پسرم جمال تی وی عشق است
تا تلویزیون هست چه غم از گرما
Last edited by محمد جاوید; 30-07-2008 at 00:56.
قبرانه
حال که یارانۀ ما جور شد
چشم حسود از دو جهت کور شد
نوبت قبرانه رسیده کنون
قبربرای همه منظور شد
مدیر عامل سازمان بهشت زهرا با اشاره به تاخیر در تصمیمگیری برای توسعه بهشت زهرا و گورستان شرق (تلو)، گفت: دعا میكنیم، حادثه خاصی پیش نیاید و مردم كمتر بمیرند.
ای مردمان نمیرید
دیروز در خبرها دیدم مطا لبی را.... از جانب مدیر ِ کل ِ بهشت زهرا
موضوع جالبی بود پس با اجازۀ او... با شعر می نویسم لـُب کلام آقا :
ای مردمان نمیرید قبری نمانده دیگر... در هر مزار بازور چندین جسد چپاندیم
از بس برای مُردن شور و علاقه دارید.... خیلی هنر نمودیم تا حال هم رساندیم
آن جا مگر چه چیزی در انتظارتان هست....کین گونه در فراقش بی صبر و بی قرارید؟
دنیا به این قشنگی آخـَر چه عیب دارد ... کز او چو جن ز بِسمل همواره در فرارید؟
مردم ، برای مردن سعی و شتابتان چیست؟... از چه به صف نشستید درپیش مالک موت؟
فکری نمی نمایید آیا به حال ایشان؟... خسته شداز صدور و امضای برگۀ فوت
حق مرخصّی را حتی از او گرفتید... ازخود نمی سوالید بیچاره کار دارد؟
یک تن نمی تواند از عهده بر بیاید.... از قبض روح آیا راه فرار دارد؟
پر شد بهشت زهرا ،آقای مالک موت... تعطیل کن صدور ویزای آخرت را
ممنونتم اگر که در گوش خود سپاری ....این التماس و خواهش از سوی چاکرت را
ضمناً به امر بنده اعدام و قتل تعطیل ... ایضاً تصادفات و هرگونه جنگ و دعوا
باید زنند گاراژ کلیۀ مرض ها... تا کم شود کمی از بار بهشت زهرا
« جاوید» بشنو از من این آخرین نصیحت... وقت مناسبی نیست الان برای مردن
گور و کفن نداری حالا اگر بمیری... حیف است آرزوی گوری به گور بردن
« دوش رفتم به در میکده خواب آلوده »
تا خورم جای می ناب دوتا پالوده
لیک ساقی به من غم زده فرمود برو
برق رفته ست همه چیز شده آلوده
Last edited by محمد جاوید; 30-07-2008 at 00:54.
ایثار
وزارت نيرو و انرژي سريلانكا اعلام كرد: ايران براي برقرساني به مناطق دوردست روستايي در سريلانكا، 65 ميليون دلار وام در اختيار اين كشور قرار ميدهد
سفير ايران در سريلانكا نيز گفت: وام اعطايي ايران با دوره بازپرداخت طولاني مدت و بر پايه روابط دوستانه ميان دو كشور، در اختيار دولت سريلانكا قرار داده می شود
شرمندۀ احسان توام دولت ایران ... دربست به قربان توام دولت ایران
ایثار تو بد جور مرا کشته ، خدایا..... محتاج زر و کان توام دولت ایران
لوطی گری ومعرفتت ورد زبان است/«چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»
این وام کلانی که به لطف تو گرفتم... از مهر و صفای دلت ای دوست نشان است
هر چند زدی قفل گرانی به خزانه... دیگر ندهی وام به صد عذر و بهانه
اما جهت برق رسانی به دهاتم ... کردی سویم از راه کرم وام روانه
از خانه چراغی که روا بود ستاندی... بر سر در ِ هر مسجد ما لامپ نشاندی
روشن شده از لطف وجود تو ده ما... تاریکی شب را ز سر ِشهر پراندی
تهران تو خاموش ولی کوره (دهاتم)... پر نور شده ، بابت آن خیلی( فداتم)
خوابیده اگر صنعت تو بابت این برق... چرخیده ولی صنعت ما ، قند و نباتم
تفتیده اگر ملتت از شدت گرما... سرد است ولی شهر و دهات سريلانكا
هستند اگر مردم ایران به صف نان... نانم شده در روغن حیوانی اعلا
در داخل کابین آسانسورنکنم گیر... تا آن که بخواهم بزنم دکمۀ آژیر
با رفتن آن زیر عمل نفله نگردم ... گیرم عمل کلیه و یا اینکه بواسیر
وقتم نشود نفله برای صف بنزین... تا غر بزند بر سر من مادر نسرین
هر روز نسوزد موتور پنکه و یخچال... تا بابت پولش بشوم دپرس و غمگین
«جاوید» ببین کشور ما نور فشان است... نام ادیسون در همه جا ورد زبان است
شرمنده ام البته از این کار که دائم ... دستم به گدایی به سوی جیب کسان است
مادر دلسوخته
از ایل وتبار رستم دستانیم... پس معنی هفت خوان او می دانیم
چون کل اداره جاتما ن خوان دارند.... هنگام رجوع در پسش می مانیم
ما عاشق کورشیم در وقت سخن ... در مقبره اش آب ولی می رانیم
پس رفت نموده ایم در کار ، ولی... مشغول به پیش راندن لبنانیم
چون دایۀ مهربان تر از والده ایم... از بابت خرج و دخلشان حیرانیم
اوضاع خزانه گرچه خیلی توپ است... افسوس خزانه دار این و آنیم
در کشُتی و فوتبال اگر پس رفتیم... در دو همه ساله صاحب عنوانیم
ما مادر دلسوختۀ بغدادیم... افسوس ولی زن پدر تهرانیم
بردرب خزانه قفل محکم زده ایم ... چون که نگران ملت افغانیم
چل سال گذشته است و در عصر فضا ... مشغول بهینه سازی پیکانیم
یک روز فروشندۀ برقیم، ولی.... در حسرت آن روز دگر گریانیم
ما صاحب سفره های نفتیم ، ولی ...از بابت نان سفره سرگردانیم
هرچند که عیب های جالب داریم ... از بابت عیب دیگران خندانیم
«جاوید » ولی بدان که ما در همه حال ... بدجور خلاصه عاشق ایرانیم
بادست پر از جام پکن آمده ایم
از راه هوا ، نه با ترن آمده ایم
چون جنس مدال و کاپ چینی بد بود
با کاپشن و کفش و پیرهن آمده ایم
تورا دوست دارم
******************************
«تو را اي كهن بوم و بر، دوست دارم»... بدون چرا ، چون ، اگر دوست دارم
بُود بعضی از دوستی ها خطرناک... تورا چون نداری خطر دوست دارم
در این قطعی برق از نور خورشید... وهم بیشتر از قمر دوست دارم
واز کارت سوخت و تمام (کوپن هام)... که دارم زجان دوست تر ،دوست دارم
وحتی تورا از سهام عدالت.... به جان خودم بیشتر دوست دارم
زانگشت دولت بریزد هنرها... تورابیش از آن با هنر دوست دارم
تورا مثل یارانه هایی که دولت ... دهد بابت هر نفر دوست دارم
نظر هر که دارد به جیب رفیقش... تورا من بدون نظر دوست دارم
ز دست گرانی و خرج و تورم.... اگر هم شوم خون جگر دوست دارم
به مانند آن کس که دارد دیابت .... تو را مثل قند وشکر دوست دارم
وجب تا وجب خاکت آکنده از زر .... تو را با بیش از این سیم وزر دوست دارم
اگرچه به دنیا ثمر می رسانی... تورا با ثمر بی ثمر دوست دارم
اگر هم شوم مغز و گردم فراری.... تورا این من ِ دربدر دوست دارم
زتکرار این جمله شاد است« جاوید»... «تو را اي كهن بوم و بر، دوست دارم»
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)