تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 40 از 106 اولاول ... 303637383940414243445090 ... آخرآخر
نمايش نتايج 391 به 400 از 1055

نام تاپيک: سریال پنجمین خورشید

  1. #391
    WorkHard / P!ayHard pcforlife's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    محل سكونت
    S t r e t f o r d   E n d
    پست ها
    4,095

    پيش فرض

    با اینکه غیر قابل پیش بینی و جذاب بود ولی این کار همایون غیر موجه هم بود، چون میدونه که مادر و داداشش به هر حال تو سال 64 از جانب صفار و آدماش در خطر هستند، ضمنا اینم که بین همه آدما همایون سه سوت باور کرد که محسن رفته سال 88 هم خیلی دور از انتظار بود... آخه کدوم آدم فقط به واسطه رفاقت و مرام و از این چیزا، داستان تخیلی سفر در زمان که در حد خیال بافی هست رو اینقدر سریع باور کنه...!!

  2. #392
    کاربر فعال گالری عکس attractive_girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    محل سكونت
    FaR & AwAy حالت:TiReD
    پست ها
    1,754

    پيش فرض

    حالا خوبه همایون هم عاشق هما بشه

  3. 2 کاربر از attractive_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #393
    آخر فروم باز MORINIO's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    ESF
    پست ها
    4,605

    پيش فرض

    اینکه غیر قابل پیش بینی و جذاب بود ولی این کار همایون غیر موجه هم بود، چون میدونه که مادر و داداشش به هر حال تو سال 64 از جانب صفار و آدماش در خطر هستند،
    اونارو که احتمالا برده خونه یکی از فامیلاش! قبلش هم گفت!

  5. #394
    WorkHard / P!ayHard pcforlife's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    محل سكونت
    S t r e t f o r d   E n d
    پست ها
    4,095

    پيش فرض

    من فکر کنم محسن و همایون جفتشون رفتن به سال 88. کلا هم یه خورشید واسه رفتن جفت اینا میسوزه! نهایتا میمونه دو تا خورشید...

    اونارو که احتمالا برده خونه یکی از فامیلاش! قبلش هم گفت!
    اینو میدونم ولی همون طور که آدمای صفار از منوچهر آدرس همایون و گرفتن، خیلی راحت میتونن آدرس فک فامیل های همایونو هم بگیرن! ولی این که به هیچ دلیل منطقی زد به کله همایون که بره سال 88 واقعا مسخره بود... من فکر کنم نویسنده میخواسته بگه که محسن باشه یا نباشه بالاخره همایون از دیوار محسنینا میاد بالا!!

    حالا خوبه همایون هم عاشق هما بشه
    اسماشون هم به هم میاد!

  6. 3 کاربر از pcforlife بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #395
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    845

    پيش فرض

    حميـد گـودرزي:پنجمين خورشيد، عبرت‌آموز است




    حميد گودرزي بازيگر توانايي است كه از 30 سالگي به اين حرفه رو آورده است. او در كنكور سال 74، در رشته دندانپزشكي قبول شد، پدر، مادر، دوستان و اقوام همه بر اين تصور بودند كه او هفت سال ديگر دكتر دندانپزشك خواهد شد، ولي او پايش رادر يك كفش كرد، كه مي‌خواهم بازيگر شوم و سرانجام هم به اين آرزويش رسيد و پله‌پله مراحل ترقي را پيمود تا امروز، البته وي با اينكه محبوبيت و شهرت خود را از تلويزيون به دست آورد،

    اما در سال‌هاي اخير يكباره به فعاليت‌هاي سينمايي رو آورد، پيشنهاد «عليرضا افخمي» به او براي حضور در «پنجمين خورشيد» باعث شد كه حميد اين بار «بله» بگويد و بازگشتي دوباره به تلويزيون داشته باشد.
    گرچه در سال‌هاي گذشته او قرار بود در «او يك فرشته بود» و «زيرزمين»، هر دو به كارگرداني عليرضا افخمي حضور داشته باشد، اما اين امر ميسر نشد و اينك در رمضان سال 88، او با پنجمين خورشيد آمده است. جا دارد از دوست خوبمان «شهرام زماني» كه هماهنگي‌هاي لازم را براي اين گفتگو انجام داد، تشكر كنيم.
    بازگشت دوباره

    حميد گودرزي در سريال‌هايي چون مسافري از هند، تب سرد و كمكم كن، خاطرات زيادي در ذهن بينندگان تلويزيون خلق كرد، اما به يكباره، تصميم گرفت فعاليت در سينما را ادامه بدهد و حالا پس از گذشت 6 سال، دوباره ماه رمضان امسال با سريال پربيننده «پنجمين خورشيد» به تلويزيون بازگشت. گودرزي مي‌گويد: طي اين سال‌ها پيشنهادهاي زيادي تلويزيوني داشتم، كه بيشترشان هم مناسبتي و براي ماه رمضان بود، اما بنا به دلايلي اين پيشنهادها را رد كردم، تا اينكه قسمت شد، امسال در خدمت مردم با بازي در يك مجموعه «ماورايي» به نام پنجمين خورشيد حضور داشته باشم. طي اين مدت سريال‌هاي ماه رمضان را دنبال مي‌كردم، به خصوص كارهاي «رضا عطاران» كه سريال‌هاي مفرحي بودند و همچنان سريال «ميوه ممنوعه» كار حسن فتحي كه خيلي ديدني بود.
    گودرزي مي‌گويد: «البته قرار بود پس از «تب سرد» در سريال‌هاي «او يك فرشته بود» و «زيرزمين»، هر دو به كارگرداني عليرضا افخمي بازي كنم كه هر دو بار، اين امر ميسر نشد. متن پنجمين خورشيد
    به عليرضا افخمي اعتماد دارم، او متن‌هاي خوبي را مقابل دوربين مي‌برد، درست مانند كارهاي گذشته‌اش، اين داستان كسي را نصيحت نمي‌كند، البته لايه‌هاي معنوي و مذهبي دارد كه افخمي با ظرافت خاصي به بيان آن پرداخته است. اين داستان پرمحتوا، عبرت‌آموز و البته تا حدي ماورايي است، اما نه به آن شكل كه در سال‌هاي اخير در سريال‌ها مرسوم بوده و به دنبال برزخ و روح و... باشد. اتفاقي است كه در اين كره خاكي مي‌افتد و يك انسان به زماني ديگر منتقل مي‌شود.«محسن» نقش محوري را بازي مي‌كند كه يك دوره 24 ساله را نشان مي‌دهد، همان‌طور كه ديديد در اين مجموعه من پسر خانواده‌اي هستم كه با مادر و خواهرش زندگي مي‌كند و دچار مشكلات مادي است، اين داستان مربوط به سال 1364 است. در ادامه مي‌بينيم كه سن من تغيير نمي‌كند، اما در مورد بقيه بازيگران، 24 سال به سن و سالشان اضافه مي‌شود.
    كيش و مات
    همزمان با اينكه علاقه‌مندان به هنر، حميد گودرزي را هر شب پس از افطار از شبكه سه مي‌بينند، فيلم «كيش و مات» او روي اكران است، اگر اين فيلم را نديده‌ايد، بخوانيد كه داستان آن و نقش گودرزي در آن چيست.
    گودرزي مي‌گويد: نقش يك پسر بدشانس را بازي مي‌كنم كه اگر دست به طلا هم بزند، خاكستر مي‌شود! او يك روز تصميم مي‌گيرد خودكشي كند، اما موفق نمي‌شود و سر از بيمارستان درمي‌آورد، در آنجا يك خانم دكتر روان‌شناس (كه آن نقش را الناز شاكردوست بازي مي‌كند) را به او معرفي مي‌كنند، آن جوان بدشانس چند جلسه‌اي به مطب آن خانم دكتر مي‌رود و اين ارتباط باعث مي‌شود كه آنان نسبت به هم علاقه‌مند شوند. خانم دكتر هم با كمك گودرزي در فيلم، از خجالت آنهايي كه مي‌خواهند پول‌هايش را بالا بكشند، درمي‌آيد. آدم‌ بدهاي فيلم، تيرشان به سنگ مي‌خورد و آدم خوب‌هاي فيلم هم در نهايت با يكديگر ازدواج مي‌كنند. اين داستان معمولا در ميان تماشاگران جواب مي‌دهد. چرا كه آنان پايان خوش را دوست دارند، ازدواج پسر فقير با دختر پولدار و برعكس...
    خاطره‌اي از رمضان
    آن زماني كه «كمكم كن» پخش مي‌شد با آن داستان جذابش، يكي از دوستانم، خواهرش را در بيمارستان خاتم‌الانبيا(ص) بستري كرده بود، از من خواست كه با حاضر شدن در بيمارستان به خواهرش روحيه بدهم. مي‌خواستند خواهرش را عمل جراحي كنند، وقتي كه رفتم آنجا، همراهان ديگر بيماران، در بخش‌هاي مختلف بيمارستان مي‌‌خواستند به عيادت بيمارانشان بروم، خاطره‌اي كه هيچ‌‌گاه از ذهنم پاك نمي‌شود. اينكه به بيمارستان‌ها و آسايشگاه‌ها سر بزنم، كاري است كه دوست دارم انجام و ادامه بدهم، امسال هم اگر فرصتي پيش بيايد اين كار را انجام خواهم داد.
    از دندانپزشكي تا بازيگري
    حميد گودرزي از جمله بازيگران نسل جوان كشورمان است كه خيلي زود پله‌هاي ترقي را پيمود و توانست جزئي از نسل ستاره‌هاي دهه هشتاد سينماي ايران باشد. حميد گودرزي در سوم آذرماه سال 1356 به دنيا آمد و جالب اينكه با مادرش تنها 14 سال اختلاف سني دارد. پدر او فرش‌فروش و مادرش خانه‌دار است، تنها خواهرش هم كه از حميد كوچك‌تر است، گرافيك خوانده. گودرزي ديپلم تجربي دارد، اما فارغ‌التحصيل دانشكده هنر و معماري است. گرچه حميد گودرزي در كنكور سال 74، در رشته دندانپزشكي قبول شد، اما از بس عاشق بازيگري بود، دندانپزشكي را رها كرد. او بزرگ شده ميدان آرژانتين در تهران است و خاطرات زيادي دارد فكر مي‌كنيد، چه شد او به بازيگري رو آورد؟
    مي‌گويد: «در خيابان الوند تهران، همان جايي كه شبكه دو واقع شده است، اتومبيل «بهروز بقايي» پنچر شد، به كمكش رفتم و اتومبيل او را هل دادم، همان جا از بقايي خواستم كه به من بگويد چگونه بازيگر شوم.» او علاوه بر استعداد زياد در بازيگري، صداي خوبي هم دارد و در اولين كارش «داني و من» ترانه هم خواند، ضمن اينكه مدتي با گروه «سون» همكاري كرد.
    او علاوه بر بازيگري در بيزينس هم فعاليت دارد، در تجارت فرش و شكلات فعاليت مي‌كند. بارها گفته اگر بازيگر نمي‌شد، شايد مربي فوتبال! رهبر اركستر يا دكتر مي‌‌شد. حميد گودرزي به شدت به فوتبال علاقه دارد و در گفتگوهاي مختلف بارها اعلام كرده كه طرفدار تيم استقلال است. گل كوچيكش هم زياد بد نيست، اما مي‌گويد: بازي‌ام بهتر از فوتبال است. گرچه بايد اشاره كرد كه او به ورزش‌هاي بوكس، تنيس و بدنسازي نيز علاقه دارد.
    نكته خواندني اين است كه حميد گودرزي در سال 74 با كامبيز ديرباز و پرستو گلستاني هم دانشگاهي بوده و هر سه آنها نيز در دنياي هنر موفق شدند.
    حميد گودرزي بيستم شهريورماه سال 1383، زماني كه 27 ساله بود، پاي سفره عقد نشست و زندگي مشترك خود را آغاز كرد.او در دوران كودكي پسر شيطاني بود، مي‌گويد: «اين خاطره هيچ‌گاه از خاطرم نمي‌رود، كلاس اول دبستان كه بودم، تمام كتاب‌هايم را به يك دوره‌گرد دادم و به جاي آن، گوجه‌سبز گرفتم!» يكي ديگر از ويژگي‌هاي او اين است كه كم مصاحبه مي‌كند، مي‌گويد: «بايد چيزي براي گفتن داشته باشم تا مصاحبه كنم.»
    22 قسمت
    ابتدا قرار بود اين مجموعه در 30 قسمت ساخته شود، اما كارگردان تشخيص داد تا كار را در 22 قسمت بسازد.
    همكاري با سلوكي
    از قبل با مهدي سلوكي در «تب سرد» همكاري داشته‌ام، ما دوستان خوبي هستيم و اين دوستي باعث شد تا همكاري‌مان خوب از كار دربيايد، ضمن اينكه از حضور شهرام قائدي هم نبايد بگذريم، دوست و همكار خوب من در اين مجموعه... و تمام عواملي كه براي اين مجموعه زحمت كشيدند.
    كار و زندگي دو مقوله جدا
    اينكه در زمان مطرح شدن نامم در سينما ازدواج كردم، كمك زيادي به من كرد، گرچه اين تاثيرگذاري به دو طرف و توافق‌هايي كه با هم دارند و قول و تعهدهاي زن و شوهرها بستگي دارد. من در حال حاضر كار و زندگي را از هم جدا كرده‌ام. در اوايل ازدواج از آنجايي كه همسرم با فضاي كار هنري من غريبه بود، كمك فكري نمي‌كرد، اما الان فيلم‌نامه را مي‌خواند و نظراتش را به من انعكاس مي‌دهد.
    موسيقي تيتراژ
    اينكه من روي تيتراژ بخوانم، موضوعي بود كه ايده‌ آن مطرح شد، اما آقاي افخمي نظرشان مثبت نبود. او اعتقاد داشت كه اگر شخصيت اصلي داستان بخواند، بينندگان او را آن‌طور بايد و شايد باور نمي‌كنند.
    ورزش
    بدنسازي را دوست دارم و فوتبال را دنبال مي‌كنم. از ميان ورزشكاران با جواد نكونام، علي انصاريان، نيكبخت‌واحدي و آرش ميراسماعيلي (كه البته اين آخري از قهرمان‌هاي جودوي ايران است) رفاقت نزديكي دارم
    ksabz.net

  8. 4 کاربر از sinath بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #396
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    252

    پيش فرض

    این قسمت رو دیدید ؟!
    فکر کنم هر دو با هم برن سال 88 !
    بعد چون فقط یک خورشید مونده همایون برمیگرده و محسن میمونه با هما ازدواج میکنه ! همه چی لو رفت !

  10. #397
    آخر فروم باز H a m e e d's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    2,061

    9

    ولی یه فایده هم داره: مریم و مادرش دیگه باور میکنن حرفای محسنو!
    به قیمتی که همه برنامه های محسن خراب بشه؟
    ولی این همایونه اصلا استعداد خلاف داره، هیچ جوریم نمیشه جلوشو گرفت؛ چه راحت شب میره زیرزمین مردم دزدی! تازه من فکر کردم قراره اون صحنه ای که مریم تو سال 88 میگفت این بار با حضور محسن تکرار بشه.
    ضمنا فرحناز منافی ظاهر مادر غلامرضا بود، من اشتباه گفتم
    انگار جمعه ها قرارداد دارن با ترکیه که کلید اسرار رو نشون بدن!

  11. این کاربر از H a m e e d بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #398
    آخر فروم باز mahsa1469's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    جنوب
    پست ها
    1,208

    پيش فرض

    حالا هردوشون می رن 88 دوباره 24 سال طول می کشه این بار متوجه می شن می شه چند نفری رفت بعد با خونواده می رن 88 از همه ی اتفاقات جولوگیری می شه

  13. #399
    آخر فروم باز RoYaYeEe_NiIiLi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    محل سكونت
    >>زندان<<
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    من فکر کنم نویسنده میخواسته بگه که محسن باشه یا نباشه بالاخره همایون از دیوار محسنینا میاد بالا!!
    دقیقا منم به این نتیجه رسیدم که نویسنده میخواد بعضی چیزای جزئی رو جزو سرنوشت بذاره و بقیه رو بذاره بر عهده ی آدم
    من یه مشکل دارم با آی کیوی این محسن...محسن میخواست عکس مامان بابای هما رو بگیره ببره آینده...و بعد خوشبختی خواهرشو مامانشو ببینه...آخه آدم یه ذره آی کیو داشته باشه میفهمه که مامان و خواهرشو تنها بذاره حتما بدون اون تو 24 سال بدبخت میشن تازه شوهر دختره هم بسیجی باشه...اونوخ انتظار داره بره آینده و خوشبختیشونو ببینه؟؟؟؟؟خوشبختیه خانواده ی محسن و همایون ممکن نیست چون اونا باید 24 سال از خانوادشون دور باشن و آینده ایی رو میبینن که از 24 سال نبودن اونا شکل گرفته....پس هیچ دلیلی نداره که بره آینده...مگه اینکه فقط واسه هما بره که اینطور نیست چون محسن میخواد آینده ی خواهرشو ببینه و دوباره برگرده گذشته...اینطوری که اگه برگرده آینده ایی که دیده با اونی که میشه فرق میکنه...نمیدونم خیلی پیچوندمش یا نه
    به نظرم اگه نویسنده جوری داستان رو مینوشت که اینا تو گذشته غیب نشن بهتر بود...مثه لاست...چونکه این موقع رفتن به آینده هیچ لزومی نداره
    اون دیالوگی که همایون در خونه ی هما گفت خیلی باباحال بود...محسن هما رو ناز کرد...همایون گفت:دست نزن بهش هنوز نامحرمه(یه چیزی تو این مایه ها)....توجه کردین این دختره هم چه نازییییی میکرد؟یاد بچه ی مردم میدن از بچگی دلبری کنین....
    خلاصه اینکه خر تو خری شده از لاست بدتر...اگه نویسندش مثه نویسنده ی لاست قابل اعتماد بود آدم نمیترسید که سریال گند تموم بشه
    به امید اینکه آخر سریال من یکی رو انقد عصبانی نکنن که تی وی رو قورت بدم

  14. 10 کاربر از RoYaYeEe_NiIiLi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #400
    آخر فروم باز H a m e e d's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    گیلان
    پست ها
    2,061

    پيش فرض

    حالا هردوشون می رن 88 دوباره 24 سال طول می کشه این بار متوجه می شن می شه چند نفری رفت بعد با خونواده می رن 88 از همه ی اتفاقات جولوگیری می شه
    باید از اول خونوادگی میرفتنبه هر حال الآن که اینارو گفتین و من بیشتر دقت کردم دیدم محسن هر چی بیشتر تو گذشته جستجو میکنه انگیزه ش برای به دست آوردن هما قویتر میشه تا رفع مشکلات خانواده و دوستش... که در واقع خودخواهیشو میرسونه؛ توی ازدواج خواهرش و خوشبختی خواهرش و کلا بقیه چیزا هیچ تضمینی نیست؛ همونطور که RoYaYeEe_NiLiIi گفت، بازم اونا تو این مدت تنها می مونن و...
    من اگه جای محسن بودم این کارو میکردم؛ کتیبه که منو برمیگردوند به گذشته سر به نیسش می کردم؛ و به زندگی در گذشته ادامه میدادم؛ درخواست اون دختره هم اصلا مهم نبود چون اتفاقی بود که هنوز رخ نداده بود و در صورت گذشت طبیعی زمان دیگه هم برام رخ نمیداد؛ در نتیجه سریال بعد از پخش ده دوازده قسمت تموم میشد.
    ولی گذشته از شوخی باید دید خود سازنده ها چجوری میخوان تناقضات قابل پیش بینی داستانو جفت و جور کنن؛ اینکه چجوری تو آینده وقتی محسن رفت، هما دوباره بشناستش، خانواده ش بشناسنش، خانواده ش دچار مشکل نباشن و از همه مهمتر اینکه بعد از ازدواج اونا میخواد چیکار کنه؟ اون که همه کار و زندگیش سال 64 ئه، از طرفی خونه شونم که سال 88 رفته تو طرح، هما رو هم که نمیتونه ببره گذشته، جلوی مرگ مادرش و به دنیا نیومدن خواهرزاده شو چجوری میخواد بگیره، جدیدا دوستش هم که به این سوالات دامن زده و خودش ابهامات جدیدی بوجود آورده، حالا اونم باید خودشو تو سال 88 به همه بقبولونه...

  16. 4 کاربر از H a m e e d بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •