تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 40 از 640 اولاول ... 303637383940414243445090140540 ... آخرآخر
نمايش نتايج 391 به 400 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #391
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    من چه می دانستم،
    دل هر کس دل نیست
    قلب ها ، ز آهن و سنگ
    قلب ها ،بی خبر از عاطفه اند

  2. #392
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    تو به من خندیدی

    و نمی دانستی
    من به چه دلهره از باغچه همسایه
    سیب را دزدیدم

    باغبان از پی من تند دوید
    سیب را دست تو دید
    غضب آلوده به من کرد نگاه
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
    و تو رفتی و هنوز
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرار کنان
    می دهد آزارم

    و من اندیشه کنان
    غرق این پندارم
    -که چرا
    خانه کوچک ما
    سیب نداشت

  3. #393
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    بعد از تو در شبان تیره و تار من
    دیگر چگونه ماه
    آوازهای طرح جاری نورش را
    تکرار می کند
    بعد از تو من چگونه
    این آتش نهفته به جان را
    خاموش میکنم ؟
    این سینه سوز درد نهان را
    بعد از تو من چگونه فراموش میکنم ؟
    من با امید مهر تو پیوسته زیستم
    بعد از تو ؟
    این مباد
    که بعد از تو نیستم
    بعد از تو آفتاب سیاه است
    دیگر مرا به خلوت خاص تو راه نیست
    بعد از تو
    درآسمان زندگیم مهر و ماه نیست
    بعد از من آسمان آبی است
    آبی مثل همیشه
    آبی

  4. #394
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    می بندم این دو چشم پر آتش را
    تا ننگرد درون دو چشمانش
    تا داغ و پر تپش نشود قلبم
    از شعله نگاه پریشانش
    می بندم این دو چشم پر آتش را
    تا بگذرم ز وادی رسوایی
    تا قلب خامشم نکشد فریاد
    رو می کنم به خلوت و تنهای
    ای رهروان خسته چه می جویید
    در این غروب سرد ز احوالش
    او شعله رمیده خورشید است
    بیهوده می دوید به دنبالش
    او غنچه شکفته مهتابست
    باید که موج نور بیفشاند
    بر سبزه زار شب زده چشمی
    کاو را بخوابگاه گنه خواند
    باید که عطر بوسه خاموشش
    با ناله های شوق بیآمیزد
    در گیسوان آن زن افسونگر
    دیوانه وار عشق و هوس ریزد
    باید شراب بوسه بیاشامد
    ازساغر لبان فریبای
    مستانه سر گذارد و آرامد
    بر تکیه گاه سینه زیبایی
    ای آرزوی تشنه به گرد او
    بیهوده تار عمر چه می بندی
    روزی رسد که خسته و وامانده
    بر این تلاش بیهده می خندی
    آتش زنم به خرمن امیدت
    با شعله های حسرت و نکامی
    ای قلب فتنه جوی گنه کرده
    شاید دمی ز فتنه بیارامی
    می بندمت به بند گران غم
    تا سوی او دگر نکنی پرواز
    ای مرغ دل که خسته و بی تابی
    دمساز باش با غم او ‚ دمساز

  5. #395
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    تا که بودیم نبودیم کسی
    کشت مارا غم بی همنفسی
    تا که رفتیم همه یار شدند
    مرده ایم و همه بیدار شدند
    Last edited by 68vahid68; 12-12-2007 at 09:19.

  6. #396
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    دلم گرفته است
    دلم گرفته است
    به ایوان می روم و انگشتانم را
    بر پوست کشیده ی شب می کشم
    چراغ های رابطه تاریکند
    چراغهای رابطه تاریکند
    کسی مرا به آفتاب
    معرفی نخواهد کرد
    کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
    پرواز را به خاطر بسپار
    پرنده مردنی ست

  7. #397
    اگه نباشه جاش خالی می مونه 68vahid68's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    214

    پيش فرض

    آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز
    آخر مراشناختی ای چشم آشنا
    چون سایه دیگر از چه گریزان شوم ز تو
    من هستم آن عروس خیالات دیر پا
    چشم منست اینکه در او خیره مانده ای
    لیلی که بود ؟ قصه چشم سیاه چیست ؟
    در فکر این مباش که چشمان من چرا
    چون چشمهای وحشی لیلی سیاه نیست
    در چشمهای لیلی اگر شب شکفته بود
    در چشم من شکفته گل آتشین عشق
    لغزیده بر شکوفه لبهای خامشم
    بس قصه ها ز پیچ و خم دلنشین عشق
    در بند نقشهای سرابی و غافلی
    برگرد ... این لبان من این جام بوسه ها
    از دام بوسه راه گریزی اگر که بود
    ما خود نمی شدیم چنین رام بوسه ها !
    آری ... چرا نگویمت ای چشم آشنا
    من هستم آن عروس خیالات دیر پا
    من هستم آن زنی مه سبک پا نهاده است
    بر گور سرد و خامش لیلی بی وفا
    فروغ

  8. #398
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    هر روز

    خاطره ها را ورق بزن

    یادی زمن بکن

    من ، سطر آخرم

    یک نقطه

    یک سکوت

  9. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #399
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دلم می گیرد آن وقتی که می بینم

    کبوتر آشیان در باغچه همسایه می سازد

    و می فهمم

    چه تنهایم...

  11. #400
    Banned
    تاريخ عضويت
    Apr 2007
    محل سكونت
    هرجادلم پربكشه
    پست ها
    1,456

    پيش فرض

    مرگ من روزي فراخواهد رسيد
    دربهاي روشن از امواج نور
    درزمستاني غبار آلود ودور
    ياخزاني خالي از فرياد وشور
    Last edited by راه كوير; 13-12-2007 at 11:39.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •