فرهنگستان تابحال تصمیماتی در مورد حذف یا جایگزینی واژه های جنسیت سالار گرفته ؟ اگه موردی خاطرتون هست میشه بگین ؟
فرهنگستان تابحال تصمیماتی در مورد حذف یا جایگزینی واژه های جنسیت سالار گرفته ؟ اگه موردی خاطرتون هست میشه بگین ؟
به نظرم جایگزین کردن واژه ها مسخره ترین کاریه که فرهنگستان زبان انجام میده . واژه با شروع کاربردش در زبان دخیل میشه . مثلا وقتی هلی کوپتر اختراع شد و به همه جا راه پیدا کرد ، این واژه بوجود آمد . در جایی که بوجود آمد اسمش رو این گذاشتن . در واقع ما واسه این کلمه معادل پارسی پیدا نکردیم( چون نداشته و نداریم !!!) بلکه اومدیم و با ترکیب سلیقه ای چند تا کلمه ، یه معنی واسش اختراع کردیم ( از خودمون تراشیدیم) . کما اینکه اول یه گروهی اومدن و گفتن چرخ بال ، بعدش خوششون نیومد و گذاشتنش بالگرد . الانم رسما فقط توی اخبار میگن بالگرد . همه جای ایران به این وسیله میگن هلی کوپتر .
ولی اینکه آیا ما هم (مثل همه ایرانیانی که سالهای سال زبان پارسی رو بوجود آوردند) حق داریم کلمه جدید واسش اختراع کنیم یا نه ، اینو دیگه نمیدونم .( مطمئنم حداد عادل هم نمیدونه!) .
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
ولی دیگه بعید میدونم واسه واژه های مرد سالارانه !! فرهنگستان بخواد بیاد خودش رو مضحکه بکنه .
ضمنا یه چیزی : بعضی مفاهیم مثل : غیرت مردانه و ناموس و . . . به دلیل وجود مرد ها در برخی ساختارهای اجتماعی هست . مثلا همگی قبول داریم که شاید الان کاملا اینطور نباشه ولی در گذشته مرد ها از خانواده و زن ها در جنگ ها و غارت ها حفاظت می کرده اند . هر جا مردها در جنگ شکست می خوردند زن و فرزندانشان به یغما میرفت . پس این صفت( غیرتی) واقعا فقط برای مردان بکار میرفته تا آنها را به دفاع و حمایت از خانواده ( و به طور کلی کشور و مملکت) ترغیب کند . در مورد یک مرد غیرتمند داستان ها و شعر های زیادی بوجود آمده ولی در ادبیات و تاریخ ما کمتر در این مورد به زن ها اشاره شده . به همین علت الان هم باب شده که این صفت رو به نوعی مردانه می دونند .
بعضی از این موارد هم کاملا مذهبی و برگرفته از سنت های رایج قدیم هست . مثلا طبق آیین صدر اسلام بهتر بوده که زن در خانه بمونه و مواظب بچه ها باشه . در روایات هم هست که حضرت علی (ع) کار درون منزل را به همسرش سپرد و خودش امور بیرون رو بر عهده گرفت . اون دوره هم که امکانات ارتباطی مثل الان نبوده . زنان ( منظور عوام است) مثل مردان در جامعه در جریان امور نبوده اند و تجربیات اونها رو ( مثل سفر ها و جنگ ها) نداشته اند . به همین علت بوده که قدیمی ها میگفتند بهتر است در امور مهم خود با زن ها مشورت نکنید !!!
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
این که زبان ما زبانی مردسالارانه است ، شکی درش نیست . چون فرهنگ زاینده آن سال ها در کشور ما وجود داشته و دارد . در کل به نظرم حساسیت زیاد در این مورد فایده ای نداره . چون با گذشت زمان معنای واژه ها و ضرب المثل ها دستخوش تغییر میشه . پس همزمان با از بین رفتن دیدگاه های مردگرایانه ، مفاهیم ادبی مرد گرایانه هم از بین خواهند رفت و مثلا اون موقع دیگه کسی غیرت رو کلمه ای مردانه تلقی نمیکنه .
Last edited by PLAΨMID; 28-09-2014 at 07:04.
رفرنس اصلی کتابه که باید پیداش کنم...فعلاً اینو از اینترنت پیدا کردمبنده نقل قولی از اساتید درباره معنای Daughter پیدا نکردم ولی از غربی ها بعید نیست اینگونه باشند.Daughter, however, is ultimately 'milker', from the Proto-Indo-European root *dheugh- 'press, touch, milk'; this change in meaning goes back to before PIE broke up into the various families. All these words except sister have a common suffix, whose meaning is unknown; sister picked up its /t/ at the Proto-Germanic stage, and the other language families do not show /t/.
شما چرا به فرهنگستان پهلوی نگاه نمیکنید؟ کلمه هواپیما بد جایگزینی بود؟ چند نفر ایرانی معادل فرنگی یا عربیش رو میدونند یا بکار میگریند؟ یا کلمات ارتشی ...همین کلمات ارتش(آرتش) سپهبد، ارتشبد، پدافند و... همه از فارسی سره و حتی عناوین و درجات ارتش ساسانی می آیند.به نظرم جایگزین کردن واژه ها مسخره ترین کاریه که فرهنگستان زبان انجام میده . واژه با شروع کاربردش در زبان دخیل میشه . مثلا وقتی هلی کوپتر اختراع شد و به همه جا راه پیدا کرد ، این واژه بوجود آمد . در جایی که بوجود آمد اسمش رو این گذاشتن . در واقع ما واسه این کلمه معادل پارسی پیدا نکردیم( چون نداشته و نداریم !!!) بلکه اومدیم و با ترکیب سلیقه ای چند تا کلمه ، یه معنی واسش اختراع کردیم ( از خودمون تراشیدیم) . کما اینکه اول یه گروهی اومدن و گفتن چرخ بال ، بعدش خوششون نیومد و گذاشتنش بالگرد . الانم رسما فقط توی اخبار میگن بالگرد . همه جای ایران به این وسیله میگن هلی کوپتر .
بسیاری از کلماتی که در اون دوران با خوش سلیقگی و زمانسنجی ایجاد و ترکیب و.. شد در دل زبان پارسی نقش بست. بیش از پنجاه انتخاب مناسب رو میتونم لیست کنم.
در دوره جدید پهپاد هم بد جا نیافتاد...بهتره به نمونه های موفق هم نگاه کنیم.
رایانه نمونه بدی بود و من که خودم همیشه با یارانه قاطیش میکنماما همین یارانه بخوبی جای سوبسید رو گرفت.
جهل وایبری علیه زنان !
این عنوان یکی از گزارشات جالبی بود که چند روز پیش در روزنامه آفتاب یزد دیده بودم :
این روزها زیاد شنیده، دیده یا خواندهایم اساماسها و جوکهایی که سوژه آنها زنان و دختران این سرزمین هستند؛
مطالبی که با "مورد داشتیم دختره..." یا "دختر چیست؟..."
شروع می شوند و در ادامه دختران را افرادی کمهوش و ناتوان و تا حدودی سادهلوح نشان میدهند.
رومن رولان ميگويد 99 درصد شوخيها جدي است و از بس كه جدي است لباس شوخي به تن ميكنند.
به عبارت ديگر، حقايق اجتماعي را ميتوان در جوکهاي يك جامعه بيابيم. مثل جوکهايي در مورد مردان "ز.ذ" يا .... اينها حقايق جامعه ماست يعني مردم ما مشورت با زن را نوعي هتك حرمت براي مردان تلقي ميكنند.
.
.
.
نکته جالب توجه این هست که علاوه بر مردان، زنان بسیاری هم در نشر و گسترش چنین توهین هایی به خودشان همکاری میکنن و با نشستن یک لبخند به لب میگن ای بابا اینا که جوکی بیش نیست.
اما همین جوک ها، همین شوخی ها و همین سکوت هاست که جنسیت گرایی رو به یک زبان غالب میکنه و کم کم یک زبان رو به چنین وضعی میرسانند.
آنوقت یک عده میان تو تاپیک مینویسند زبان فارسی که گناهی ندارد، انگار نه انگار که این زبان محصول ماست نه هدیه مقدس از آسمان ها !!!
نظر شخصی: زبان هم جزئی از روند تکامل بشر هست ، جایگاه زن در زبان نشانی از جایگاه زن در جامعه و جایگاه زن در جامعه نشانی از جایگاه او در روند تکامل بشر هست. روند تکامل یک رودخانه است که نمیشه بر خلافش شنا کرد.
تجربه شخصی: در طول دوران دوران دبیرستان و دانشگاه با اینکه شخصی مودب بودم و رفتارم با خانوم ها همیشه خوب بود تنها با دو دختر دوست شدم که اون هم از شانسم بود تا از تلاش خودم، بعد از رفتن به سربازی و در طول آن علاقه به مطالعه در مورد تکامل و همچنین نقش جنسیت در تاریخ و تکامل بشر پیدا کردم، تا حالا تعجب نکردید چرا مردهایی که از بالا به زن نگاه میکنن موفقیت بیشتری در زمینه خانم ها دارند تا مردهایی که با احترام؟ این چیز عجیبی نیست زن و مرد اینجوری برنامه ریزی شدن، و من هم از وقتی دید خودم رو به موضوع تغیر دادم حالا حداقل همیشه به طور همزمان با بیشتر از یه دختر دوستم!
باور کنید من خودم هم هنوز نفهمیدم اینکه تو جامعه ما مُد شده همه به طور همزمان با چند نفر به قول خودشون دوست باشن و به همه هم بگن تو با بقیه فرق میکنی، کجاش معنای موفقیت میده !
زن و مرد دارای یک برنامه صلب و لا یتغیر نیستن، که بگیم اینطوری برنامه ریزی شدن.
ولی تو جامعه ما چون سیلان فکری وجود نداره و معمولا جامعه تصمیم میگیره ارزش ها چی باشه، اکثریت فکر میکنن اگر آنچه جامعه داره دیکته میکنن رو انجام ندن سرشون کلاه رفته.
اگر ارزش بر شوهر کردن باشه، دختری که نتونسته ازدواج کنه به مشکلات روحی و جسمی فراوانی دچار میشه.
اگر ارزش بر تنوع در رابطه باشه، همه دست و پا میزنن که رکوردشون رو در کسب جنس مخالف بهبود بدن !
شمای نوعی سعی کن زبان فارسی که در خطاب کردن زنان قرار میدی تا حد ممکن عاری از نگاه جنسیتی یا به قول شما نگاه از بالا به پایین باشه و اندیشه جنسیتی هم کم بشه، جامعه در طول حیات من و شما هم درست نشد مهم نیست، اثرش رو به مرور خواهد گذاشت.
یه مطلبی هست اینجا نمیشه خیلی بازش کرد سربسته بخوام بگم به عنوان قسمتی از زبان و ادبیات رمان های اروتیکی که بین خانم ها در کل دنیا فروش بالایی دارند اونهایی هستند که تسلط یه مرد برتر رو به زن نشون میدن (خواستید بیشتر بدونید به نقدهای رمان سه گانه فیفتی شید او گری خانم ای ال جیمز مراجعه کنید.)
و یه سوال:
شما چرا فکر میکنید جامعه ما به طور خاص یا جامعه بشری به طور عام الان در مسیر اشتباهه ، و با عمل به توصیه های شما میتونه جای بهتری برای زندگی بشه؟
شما چرا فکر میکنید دختری که از نظر شخصیتی خورد شده یا دختری که خودش رو وابسته کامل به مرد میدونه و بدون مرد خودش رو کامل نمیدونه که حتی حاضره در شرایطی که چنین مردی نگاه بالا به پایین داره رو باز هم تحمل کنه و بپذیره این حالت بهترین حالت برای زندگی چه برای مرد وچه برای زن است ؟
چون زن ها بار اومدن پرفکت و کامل باشن و پرفکت و کامل بودنشون در رضایت مرد و وابستگی به مرد خلاصه میشه برعکس پسرها به خصوص در ایران همین که پسر باشن کافیه و نیازی به کامل شدن و پرفکت بودن اون هم برای یک زن ندارن .چرا مردهایی که از بالا به زن نگاه میکنن موفقیت بیشتری در زمینه خانم ها دارند تا مردهایی که با احترام؟
چون مردها چیزی به اسم احترام به زن و حقوق زن رو یاد نگرفتن برعکس زن ها یاد گرفتن حقوق دو برابر برای مردها قائل باشن (از خودت بزن ولی به مردت برس!)
زن ها یادگرفتن برای رضایت مرد هرکاری کنن و از خودشون بگذرن و در چنین جوامعی هرچه مردها بیشتر نارضایتی نشان بدن و به زن بیشتر بی احترامی کنن زن به خاطر تربیتی که شده بیشتر از خودش و شخصیتش میگذره تا مورد رضایت مرد باشه!
این نشان دهنده ناسالم بودن یک جامعه است که مرد این طریق به قول شما موفق تر است! و زن برای موفق شدن مرد از خودش و شخصیتش میگذره!
دلیل این ناسالمی رو باید در تربیت زن و مرد از دوران کودکی جستجو کرد که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] (حقوق دان) توصیفات جالبی در این باره داره
از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان ، من یک فمینیست هستم.
اولین بارجرقه های فمینیسم من در سن کودکی زده شد وقتی دیدم که مادر بزرگم پسرهای فامیل را شومب... طلا خطاب می کند و آنها حق دارند با شورت دور حیاط بدوند ولی اگر من جوری بنشینم که دامنم درست نباشد همه بسیج می شوند تا دامن مرا روی پاهای کودکانه و بی خبرم بکشند و مدام گوشزد کنند که درست بنشین.
ذهن پنج ساله ی من نفهمید ( هنوز هم نمی فهمد) که چرا آن چیزی که وسط پای پسر عمه ام است باید با لفظ طلا آراسته شود و حتی گاهی با الفاظ ( شو......تو بخورم) خورده شود ولی آن چه من دارم مایهی شرمساری است و باید پوشانده شود.
ذهن پنج ساله ی من حتی وقتی ده ساله شد نفهمید که چرا آنها باید راحت ته کوچه دوچرخه سواری کنند و من با هزار مکافات ویواشکی رکاب بزنم و روپوش و
روسری ام مدام توی چرخ گیر کند و زمین بخورم و همه به من بخندند.
او هرگز نفهمید چرا وقتی بالغ شدم و آن دو جوانه ی سرکش در سینه هایم رویید باید آن را زیر مقتعه ی چانه دار بلند و روپوش گشاد پنهان کنم و قوز کنم تا برجستگی های
بدنم را از چشم ها بپوشانم.
ذهن من هرگز نفهمید چرا هرچه مربوط به زنانگی من است زشت و پنهانی و گناه آلود است و هرچه مربوط به مردانگی پسر هاست قابل افتخار و ستودنی و حتی به روایتی خوردنی است.
ذهن من هنوز پنج ساله است، نمی فهمد چرا به عنوان یک دختر ناقص و نیمه است؛ نمی فهمد چرا همه برایش دنبال شوهر می گردند فکر می کنند که بدون مرد کامل نیست. نمی فهمد چرا مادرش مدام می پرسد این پسره کیه که هر شب زنگ میزند؟ اگر دوستت داره باید بیاد خواستگاریت.
او انقدر بچه است که فقط برای پوز زنی مادرش به آن پسر میگوید بیا خواستگاریم والکی الکی زن مردی می شود که دوستش ندارد. او حتی نمی فهمدچرا درخانواده ی آن مرد، مردها یک طرف مجلس عرق می خورند و بحث سیاسی می کنند و زنها طرف دیگر ظرف می شورند و مزخرف می بافند.
او نمی فهمد که چرا شوهرش التماس میکند که لطفا جلوی فامیل من سیگار نکش وقتی خودش می کشد. اونمی فهمد چرا سیگارکشیدن مرد درست است و سیگار کشیدن زن نادرست.
او نمی فهمد چرا وقتی مردش را نمیخواهد سالها باید دنبال طلاق بدود در حالیکه اگر مرد بود در یک هفته می توانست زنش را طلاق بدهد
ذهن من هنوز پنج ساله است. این ذهن پنج ساله دو برابر پسر های هم دوره اش زحمت کشیدتا دانشگاه برود ، آنها خرخون لقبش دادند.
این ذهن پنج ساله بین همه ی دانشجوهای ورودیاش شاگرد اول شد تهمت زدند که معلوم نیست با کدام استاد روی هم ریخته است.
بعدها مجبور شد هر تشخیص را دو بار تکرار کند برای آنکه چون زن بود حرفش نصف یک مرد ارزش داشت.
مجبور شد از زبان یک پزشک همکار( که زن بود )بشنود که پیش دکترزن نرو، زن ها همه بیسوادن و هیچ نگوید و دم نزند.
مجبور شد دو برابر تلاش کند تانامش نصف اعتباری که باید را بیابد.
مجبور شد دو برابر مردها خوب رانندگی کند تامبادا تصادف کند و این جمله را بشنود که ”زن ها دست به فرمون ندارند”.
مجبور شد دوبرابر مردهای دور وبرش کار کند و دو برابر آنها موفق شود و دو برابر آنها پولدربیاورد و آخر هم ” زن بی سر پرست” نامیده شود.
مجبور شد دو برابر مردها وبلاگ بنویسد تا صدایش به جایی برسد و آخر سر هم متهم شود که زنانه نویسی می کند و درواقع “مرد” است..
از همه ی اینها گذشته ،نگارنده زن خوشبختی محسوب می شود. در خانواده ای مرفه و غیرمذهبی بدنیا آمده امکان تحصیل و امکان فرار از آن چهارچوب های غیر منصفانه وزشت را داشته است . او هرگز کتک نخورده و نفقه نخواسته و حضانت طفلی را از دست نداده است.
با این همه زخمی وخسته است.
خسته است از اینکه از زبان مردهای بی خاصیت و احمقی که نصف ضریب هوشی او را ندارند شنیده است که زن ها منطق ندارند، زن ها طنز ندارند، زن ها دست به فرمان ندارند.
خسته است از جامعهای که اگر زنی مورد تجاوز قرار بگیرد زن را مورد خطاب قرار میدهد که چرا حجابت کامل نبود و مقصر می شمارند که مرد را به گناه انداخته و از مردنمی پرسد که چرا مثل یک حیوان رفتار کرده است.
خسته است از جامعهای که اگر زنی مورد خیانت قرار گرفت به او توصیه می کند که صبوری کند و خانمی پیشه کند و بیشتر به مردش توجه کند.
خسته است از جامعهای که سزای خیانت در آن برای مرد توجه بیشتر و برای زن سنگسار است.
خسته است از جامعهای که زن هایش قوز کرده و ترسیده و تهدید شده اند و مردهایش باافتخار لگن خاصره شان را جلو می دهند و به شو... های طلای خود می نازند و به خود اجازه می دهند به زن ها یی که دو برابر آنها قد کشیده اند لقب کوتولگی بدهند.
خسته است از جامعهای که زنهایش به کوتولگی خود افتخار میکنندوحاضرنیستند بهای قد کشیدنشان را بپردازند و هنوز افسوس تازیانه و تسبیح و ته دیگ را می خورند.
بر او ببخشایید اوخسته است ازجامعهای که حتی معنی فمینیست را نمی داند.
شیرین عبادی
Last edited by titan.ity; 19-02-2015 at 13:05.
اینکه ادبیات غالب چی هست و اکثریت از چه ادبیاتی لذت میبرن، دلیلی بر درستی اون نیست.
ریشه در تابوهایی داره که اگر اون تابوها درمان بشن، انسان از تحقیر شدن خودش لذت نمیبره.
اگر کمی در ایدئولوژی های غالب دنیا دقت کنید، میبینید اونایی که انسان رو در برابر ارباب حقیرتر نشون میدن و وابسته تر به او، در جذب مخاطب موافق ترن.
اگر بگیم انسان اینطوری برنامه ریزی شده که با خُرد شدن و کوچک شدن به تعالی برسه، میرسیم به بحث فطرت و ... که خواستید میتونید در تاپیک مربوطه در موردش بحث کنید.
این هم که میگید از کجا بفهمیم همه از این وضعیت راضی هستن یا نه.
بهترین معیارش این هست که برای دستیابی به خواسته هاتون چقدر صداقت و یکرنگی دارین و چقدر مجبورین طرف مقابلتون رو فریب بدین و نقاب بزنین و نقش بازی کنین تا به آنچه دوست دارید برسید.
علاقه ای به شخصی کردن بحث ها ندارم، اگر شما فکر میکنید شامل این نقاب زدن نیستین، با اونهایی هستم که شامل این نقاب زدن میشن و تعدادشون به نظرم خیلی زیاده.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)