پـــا یـــیـــز پــنــجــره ا ی ســت
کـه ا ز ا تـــا ق مـــن
بــه هــو ا ی تــو بــا ز مــی شــو د...
کامران رسول زاده
پـــا یـــیـــز پــنــجــره ا ی ســت
کـه ا ز ا تـــا ق مـــن
بــه هــو ا ی تــو بــا ز مــی شــو د...
کامران رسول زاده
درست مثل وقـــتی که عاشقت شــدم،
باران میبارد.
فکر کنم دوباره کسی عاشقت شده...!
کامران رسول زاده
پُل های پشت سرِ این شعر را
خراب کرده ام
برنگرد!
به جایی نمی رسی...
کامران رسول زاده
پاییز رسیده به اینجام
دارم یکی یکی
به پات میافتم...
کامران رسولزاده
باید به واژه ی آغوش فکر کنم،
کسی شبیه تو دارد
به شعرهای من نزدیک می شود...
کامران رسول زاده...
غربت از آدم مرد میسازد،
مرد غریبهای
که آرامآرام
با غربت خودش میسازد...
کامران رسول زاده
به پرندگانی که زبان مرا می فهـمند بگو
پــرواز کنند...
بگــو
من خواســتم از بنــدِ پایانیِ این شعــر بپــرم
امــا
بال نداشــتم...
>>کامران رسول زاده
از کتاب>>فکر کنم باران دیشب مرا شسته امروز «تو» ام...
پ.ن: از دلم نیومد این شعر رو با عکس خودش نذارم...
من در جریان زندگی نیستم،تو در جریان باش !
کهدارمبا نسیم
جغرافیای صورتت را لمس میکنم،
کاش بودی …
"کامران رسول زاده"
تمام دنیا محله کوچکی است
که تو در آن متولد می شوی
و من میان بازی بچه های محله
به عشق تو پیر می شوم
کامران رسول زاده
ماندهام که چطور هنوز
عاشق تو ماندهام...
عاشق تو
که نه مثل من ماندهای،
و نه مثل خودت
نماندهای...
کامران رسول زاده
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)