پــاییـزاטּ [ یک چشمِ پُر از اشک و یه ابرِ پرِ بارون/ یک فصل و نباریدن و حسرت، بوی گلدون / پاییــز 92 ]

[Йeda]

19....آبان.....92

49ـمین روز پایـیـز

می زند رعدی به باران برگِ مانده، فصلِ هـشـتم!
مـی سُـراید از بهاری، کــودکِ افســرده ی فصــل

می نویـسـد از تولــد، از ســه رنـگِ ســردِ پایــیــز
با دلــی از نو تکیــده، کــودکِ افســـرده ی فصــل

می کُشد این فصل دل را، می سپارد خون به سینه
می زند چنگی به باران، کــودکِ افســرده ی فصــل

سقفِ خانه بی درخت است، این تباهی قصه ی مـا
قصـه می خــواند تبــرها، از دلِ افســرده ی فصــل

سـازِ غم ها می نوازد، برگِ شب ها بی نظیر است
بوی بــاران، عطــرِ آبــان، از غــبـارِ کهنــه ی فصــل

می زند بــاران به شیشــه، شــاعــرِ غم ها کجــایی؟
مــثلِ مادر، جنــسِ باران، کــودکِ افسرده ی فصــل

مـی دهــد مــژده پــدر بــر قاصــدک، فریــادِ فــردا
مــی پــرد پلــکِ دلی از، دختــر افســرده ی فصــل

• [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Ahmad]

20.....آبان....92

50ـمین روز .پاییـز

اجاق سرد



مانده از شب‌های دورادور

بر مسير خامش جنگل

سنگ‌چينی از اجاقی خرد

اندرو خاكستر سردی

همچنان كاندر غبار اندوده‌ی انديشه‌های من ملال‌انگيز

طرح تصويری در آن هر چيز

داستاني حاصلش دردی

روز شيرينم كه با من آتشی داشت

نقش ناهمرنگ گرديده

سرد گشته، سنگ گرديده

با دم پاييز عمر من كنايت از بهار روی زردی

همچنان‌كه مانده از شب‌های دورادور

بر مسير خامش جنگل

سنگ‌چينی از اجاقي خرد

اندرو خاكستر سردی

• نیما یوشیج

» به مناسبت 21 ابان، سالروز تولد نیما یوشیج

[Mehran]

22... آبان...1392

52ـمــین روز پاییز

هــــــی ..../!

پاییــــــــــــز ..../!

ابــرهــایتـــ را زودتــر بفــرست

شـستـن ایــن گـرد غــم

از دل مــن

چــند پــاییز

بــــاران میخواهــد….

با تشکر مهران...

[Atghia]

23... آبان...1392

53 ـمین روز پاییز

[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

مثل باد سرد پاییز غم لعنتی به من زد
حتی باغبون نفهمید ... که چه آفتی به من زد
رگ و ریشه هام سیاه شد , تو تنم جوونه خشکید
اما این دل صبورم به غم زمونه خندید

آسمون مست جنونی آسمون تشنه ی خونی
آسمون مست گناهی آسمون چه رو سیاهی
اگه زندگی عذابه یه حبابه روی آبه
من به گریه ها می خندم می گم این همش یه خوابه

آسمون تو مرگ عشقو توی یاخته هام نوشتی
این یه غم نامه ی تلخه که تو سر تا پام نوشتی
من به لحظه ی شکستن اگه نزدیک اگه دورم
از ترحم تو بیزار ... که خودم سنگ صبورم

آسمون تیشه ات شکسته من دیگه رو پام می مونم
منو از تنم بگیری تو ترانه هام می مونم

• لیلا کسری(هدیه)

[Йeda]

25...آبان...1392

55ـمین روز پایـیـز

حریق خــزان بود
همه برگ ها آتـش سرخ
همه شـاخه ها شعله زرد
درخــتان هـمه دود پیچان
به تــاراج بــاد
و بـرگی که می سوخت می ریخت می مُرد
و جامـی سـزاوار چنـدین هــزار آفــرین
که بر ســنگ می خـورد
من از جنگل شـعله ها می گذشتم
غبــار غــروب
به روی درختــان فــرو می نشـست
و بــاد غـریـب
عبـوس از بــر شاخــه هـا می گـذشـت
و سـر در پـی بـرگ هــا می گــذاشــت
فضــا را صدای غم آلـود بـرگــی که فریـاد می زد
و بـرگــی که دشــنام مـی داد
و بـرگــی که پیـغام گنـگی به لب داشت
لبــریز می کرد
و در چشم برگی که خامـوش خامـوش می سوخت
نگـاهی که نفـرین بـه
پایـیـز می کرد
حریـــق خـزان بود
من از جنـگل شعـله ها می گذشــتم
همه هستی ام جنگلی شعله ور بود
کــه تــوفــان بـی رحــم انــدوه
به هر سو که می خواست می تاخت
می کوفت می زد
به تاراج می برد
و جانی که چون برگ
می سوخت می ریخت می مرد
و جامی سزاوار نفرین که بر سنگ می خورد
شب از جنگل شعله ها می گذشت
حریــق خــزان بود
و تــاراج بــاد
مــن آهســته در دود شـب رو نهـفـتــم
و در گوش برگی که خاموش می سوخت
گفتم مســوز
این چنیــن گــرم در خــود مســوز
مَپیــچ این چنین تلخ بر خود مَپیــچ
که گــر دست بیــداد تقــدیـر کــور
تــرا می دوانــد به دنبــال باد
مــرا می دواند به دنبال هیچ

• فریدون مشیری

←

ارسالی از :

b@ran

[Ahmad]

26....آبان.....92

56.ـمین روز پاییـز

پرستار

شب از شبهاي پاييزی ست
از آن همدرد و با من مهربان شبهاي شك‌آور
ملول و سخته دل گريان و طولاني
شبي كه در گمانم من كه آيا بر شبم گريد، چنين همدرد
و يا بر بامدادم گريد، از من نيز پنهاني
من اين مي گويم و دنباله دارد شب
خموش و مهربان با من
به كردار پرستاری سیه پوش پیشاپیش،‌ دل بركنده از بیمار
نشسته در كنارم، اشك بارد شب
من اینها گویم و دنباله دارد شب

• مهدی اخوان ثالث

← ارسالی از : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Mehran]

28....آبان.....92

58.ـمین روز پاییـز

یک روز می بوسمت !
یک روز سرد پاییزی
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
...... اهسته می بوسمت....!!!

← ارسالی از : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




با تشکر مهران...

[Atghia]

29....آبان.....92

59ـمین روز پاییـز

و پاییز ثانیه ثانیه می گذرد
مانند خاطرات من و تو

یادت نرود، اینجا کسی هست
که به اندازه تمام برگهای رقصان پاییز

برایت آرزوهای خوب دارد.

← ارسالی از : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

[Йeda]

1......آذرر.....92

61ـمین روز پایـیـز

پاییــز آمــــده‌ســت که خــود را ببــــارمــت
پاییــز لفــــظ دیگــر «من دوســــت دارمـت»

بــر بــاد می‌دهــم همــــه بــود خویــــش را
یعنی تــرا... به دست خودت می‌سپارسمت

بــاران بشـــو، ببــار به کاغــــذ، سـخـن بگـــو
وقتــی کـه در میـــان خــودم می‌فشــارمـــت

پایــان تــو رســیـده گـــل کــاغــــــذی مـــــن
حتــی اگــر کــه خــــــاک شـوم تــا بکــارمــت

اصــــــرار مــی‌کنــی کــه مــرا زودتـــر بگـــو
گاهـــــی چــنان ســریع که جــا می‌گذارمــت

پاییــز مــن، عــزیــزِ غــم‌انگیـــزِ بـــــرگ‌ریــز
یــک روز می‌رســــم... و تــــرا می‌بهــارمت

• سید مهدی موسوی

[Ahmad]

2......آذر......92

62ـمین روز پایـیـز

خزانِ سبز

پس از گذشت دو ماه انتظار در پاییز
که دیده است - شگفتا - بهار در پاییز؟

خزان سبز بعید است ... دیدم اما داد
درختگونه دلت برگ و بار در پاییز

برای من به تو سوگند، باورش سخت ست
هنوز هم سخن از سبزه زار در پاییز

به برق وسوسه انگیز چشم شیطانت
شد ابرهای نگاهم دچار در پاییز!

شرار چشم تو آنقدر ناگهانی بود
که یک ستاره ی دنباله دار در پاییز

شب است وقرمزیاقوتی تو زردِ مرا
کشیده سمت بلوغ انار در پاییز!

چه شادمانه غمت موج می زند درمن
ولی به آب مزن بی گدار در پاییز

هزارمرتبه، ای دل نگفتم آسان نیست
که عشق را بگذاری کنار در پاییز؟

• حمیدرضا حامدی