تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 6 اولاول 123456 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 51

نام تاپيک: شهر هاي ايران

  1. #31
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان سرخس
    شهرستان سرخس با پهنه‌اي بيش از 5 هزار كيلومتر مربع در شمال خاوري استان خراسان رضوي‌در كنار مرز ايران و جمهوري تركمنستان قرار دارد. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان قالي‌و‌قاليچه‌بافي،گليم بافي،خورجين‌بافي‌ وسوزن‌دوزي تشكيل مي‌دهد. قالي و قاليچه‌بافي‌از ديرباز در ميان مردم اين شهرستان رايج بوده است هم‌چنين در اقتصاد اين شهرستان رل مهمي بازي مي كند قالي هاي سرخ با طرح مشهد و قاليچه هاي آن با طرح هاي بلوچي و تركمني بافته و عرضه مي‌شود. گليم‌بافي يكي ديگر از صنايع دستي پيشين اين شهرستان است در نقاط مختلف اين استان گليم را پلاس مي‌گويند. بافت‌آن به وسيله‌كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است و به واسطه رونق فرش بافي و تهيه نمد رنگرزي هم رونق يافته است. گليم مرغوب از پشم و گليم نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. خورجين به گونه بزرگ و كوچك توسط بانوان تهيه مي‌شود از خورجين هاي كوچك براي ترك اسب و خورجين هاي بزرگ براي حمل بار با استر، الاغ،اسب وشتر استفاده مي شود. بافت‌خورجين‌ به‌طور‌ساده، رنگي و گل‌دار متداول است. گل‌دوزي خاصي با استفاده از نخ ابريشم الوان، كاموا، نخ دمسه بر روي عرق‌چين و شب كلاه‌ها انجام مي‌گيرد. عرق‌چين يك نمونه از سوزن دوزي اين شهرستان است.عرق‌چين يك گون كلاه است كه به گونه نيم كره ساخته مي شود و نقش‌هاي مرتب و جالبي با ابريشم روي ان ايجاد مي‌كنند نقش‌هاي جودانه، علقيش، دندون موشي، گل قبقه اي رايج است پس از آماده شدن پارچه و دوختن آن قالب زده مي شود و به بازار عرضه مي‌شود. آرامگاه ابوالفضل حسن، آرامگاه محمد بن جعفر و مزار ابوعلي زاهر برخي از مكان هاي تاريخي و ديدني اين شهرستان را تشكيل مي‌دهند.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان سرخس، با پهنه‌اي بيش از 5 هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان، در كنار مرز ايران و جمهوري تركمنستان قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال و خاور به جمهوري تركمنستان، از باختر به شهرستان مشهد و از جنوب به شهرستان تربت جام محدود است. هواي سرخس معتدل و خشك بوده، بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 38 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه سرخس به 180 ميلي‌متر مي رسد. رود هريرودكه در 2 كيلومتري خاور سرخس مرز مشترك ايران و تركمنستان را تشكيل داده است. شهر سرخس در دشت قرار گرفته و از بلندي مهمي برخوردار نيست. جمعيت اين شهرستان براساس آمار سال 1375 برابر با 73604 نفر است كه از اين تعداد 28547 نفر در مركز شهرستان زندگي مي‌كردند.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    سرخس از ديرباز به نام هاي «ساريگو»، «ساريكا»، «سرخس نو»، «سرخس ناصري» و «سرخس افراسيابي» خوانده شده است.حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه، در داستان جنگ هفت گردان، از سرخس ياد كرده است. كهن‌ترين متن فارسي كه از سرخس سخن گفته ، «حدودالعالم» (372 هـ . ق) است، كه مي گويد: «سرخس شهري است بر راه و اندر ميان بيابان نهاده … جايي با كشت و برز بسيار است، و مردماني قوي تركيب اند و جنگي، و خواسته ايشان شتر است».
    سرخس در سده نخست هجري قمري، به دست مسلمان افتاد. اين شهر در روزگار آلب ارسلان گسترش و اعتبار بسيار يافت، به طوري كه وي آن جا را مقر خود قرار داد. سرخس در سده هاي نخستين اسلامي و حتي تا زمان ابن بطوطه از شهرهاي بزرگ خراسان به شمار مي رفته است. وي مي گويد: «… طغاتيمور با 50 هزار سپاهي به نبرد سربداران رفت. ليكن شكست خورد و شهرهاي سرخس، الزاوه و توس كه از بزرگ ترين شهرهاي خراسان بودند به دست سربداران افتاد…». امروزه شهر سرخس، مرز بين ايران و تركمنستان است، سرخس پيشين كه در سوي راست هري رود قرار داد، در دست تركمنستان مي باشد و سرخس نو در دست ايران است. در 1884 م، روس ها سرخس كهنه ايران را همراه مرو و عشق آباد، اشتغال كردند و بدين ترتيب در مرز ايران و افغانستان از درياي مازندران تا تركستان چين، استقرار يافتند.
    در سال هاي اخير با ايجاد پالايشگاه گاز خانگيران و استخراج گاز شيرين و ترش و لوله كشي به نواحي مصرف، و بهره برداري از راه آهن مشهد – سرخس – تجن توسعه و رونق يافته و برآبادي و جمعيت سرخس افزوده شده است و هم چنين به واسطه همسايه گي با جمهوري تركمنستان، داراي اهميت نظامي و استراتژيك است.


    آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان سرخس

    آرامگاه لقمان بابا سرخس
    بناي مقبره شيخ لقمان سرخسي، از عرفاي قرن چهارم هجري قمري و معاصر با ابوسعيد ابوالخير و شيخ ابوالفضل سرخسي، از ابنيه باشكوه و مهم تاريخي است كه در سه كيلومتري سرخس واقع شده است. اين بنا شامل گنبدي آجري با ايواني بلند و تزئيناتي از آجركاري و گچ‌بري مي‌باشد. قسمتي از بناي اصلي را به دوران سلجوقيان نسبت مي‌دهند و بقيه آن به قرن هشتم هجري قمري تعلق دارد. بناي كنوني مقبره شيخ لقمان داراي گنبد دو پوشه آجري كوتاه است . نوار كمربند مانندي، قسمت مدور گنبد را از ساقه و ديواره آن كه بر روي قاعده كثيرالاضلاعي قرار گرفته است ،‌ جدا مي‌كند. در بدنه هر ضلع آن روزنه‌اي براي روشنايي درون گنبد تعبيه شده است.
    پايه اصلي بنا كه گنبد سنگين و مجموعه ساختاني آن را نگاهداري مي‌كند ، بناي آجري زيبايي است كه شامل نمونه‌هاي گوناگوني از تزئينات آجري است . درون طاق‌ نماها ، مزين به نقوش هندسي لوزي شكل (برجسته و گود) مي‌باشد. اين قبيل ريزه‌كاري‌هاي ظريف به منزله روكش زيبايي است كه بر روي نماي اصلي و آجري ساختمان نصب شده است.
    در سر در بنا ، نمونه‌اي از گچ بري عالي باقي مانده است. در داخل بنا كتيبه‌اي به خط نسخ گچ‌بري شده است كه تاريخ 757 هجري قمري را نشان مي‌دهد. تزئينات داخلي آن مانند گنبد هارونيه توس است. اين بنا را كه تزئينات گچ بري و آجركاري ممتاز دارد ، مي‌توان در رديف بناهاي مهم تاريخي و هنري ايران محسوب كرد. اين بنا؛ باشماره 165در شمار آثارتاريخي با ارزش ايران به ثبت رسيده است.
    آرامگاه محمدبن جعفر سرخس
    سرخس از نظر ديني به دليل وجود مزار چند تن از بزرگان عرفا و پيشوايان ديني ، داراي اهميت است نويسنده كتاب تجارب السلف ، گويد: « محمدبن جعفر صادق (ع) در سرخس مدفون است و تربت او در آنجا ، زيارتگاهي عظيم است .....»
    آرامگاه ابوعلي زاهر سرخس
    گور خواجه ابوعلي زاهر در سرخس قرار دارد و مورد توجه و احترام مردم آن ديار است

  2. #32
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان بجنورد
    شهرستان بجنورد يكي از مهم ترين شهرستان هاي استان خراسان شمالي است كه داراي مردماني سخت كوش، پاك انديش، مهمان نواز و از نژاد آريايي هستند. همه آن ها مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري بوده و به‌فارسي،كردي و تركي سخن مي گويند. شهرستان بجنورد در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375 هـ . ق داراي 415،321 نفر جمعيت بوده است. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان فرش و قاليچه بافي است با طرح‌هاي كردي، تركمني، گليم و جاجيم بافي (پلاي بافي) است. فرش و قاليچه بافي از مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان است اغلب قالي‌ها و فرش‌هاي اين شهرستان با طرح‌هاي كردي و تركمني بافته مي‌شوند. گليم‌اين‌منطقه‌به‌نام پلاي معروف است بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين بوده و‌ به واسطه‌ي رونق فرش بافي گليم بافي و نمد مالي، رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. جاجيم بافي نيز به يك گونه پارچه زبر كه جنبه فرش دارد، گفته مي شود.
    آرامگاه سلطان سيدعباس، تالار آيينه، شهر تاريخي جرمگان و نارين قلعه مهم ترين بناهاي تاريخي و مكان هاي ديدني شهرستان بجنورد را تشكيل مي دهند.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان بجنورد، با پهنه اي حدود 17.245 كيلومتر مربع، در شمال باختري خراسان، از نظر جغرافيايي بين 20 درجه و 38 دقيقه تا 42 درجه و 36 دقيقه پهناي شمالي و 50 درجه و 57 دقيقه تا 2 درجه و 56 دقيقه درازاي خاوري، در بلندي 1210 متري از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به كشور تركمنستان، از خاور به شهرستان هاي شيروان و اسفراين، از جنوب به شهرستان هاي اسفراين، سبزوار و استان سمنان، و از باختر به شهرستان هاي گنبد كاووس استان گلستان و شاهرود استان سمنان محدود است. فاصله مركز اين شهرستان (شهر بجنورد) تا مشهد از طريق راه آسفالته 244 كيلومتر است. آب و هواي اين شهرستان نيمه معتدل و مرطوب با زمستان هاي سرد و تابستان هاي گرم است. ريزش باران از اواخر مهرماه آغاز و تا ميانه آذر ماه ادامه دارد و ريزش برف از ميانه آذر ماه تا پايان اسفند ماه هر سال صورت مي گيرد. به اين ترتيب بيش ترين درجه حرارت در تابستان 40 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها 15 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه آن به 250 ميلي متر مي رسد. مسيرهاي دسترسي به شهرستان بجنورد عبارت اند از:
    1- راه آسفالته درجه يك بجنورد – مشهد، به درازاي 244 كيلومتر
    2- راه آسفالته درجه يك بجنورد – تهران به درازاي 700 كيلومتر
    3- راه شني بجنورد – اسفراين، به درازاي 63 كيلومتر
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    نام قديم بجنورد در اصل «بيژن گرد» كه نامي باستاني است،‌ بوده است. از آن جا که «گرد» به معني شهر و آبادي است، بجنورد به «شهر بيژن» معني مي شود. بيژن گرد به مرور زمان به «بوزن گرد»، «بوزن جرد» و «بجنورد در آمده است. در شمال باختري بجنورد كنوني، تپه و آثار كهني از شهر پيشين وجود دارد، كه «بيژن يورت» يا «بيژن يورد» خوانده مي شود و مي رساند كه همان بيژن گرد است و بجنورد پيشين در اين جا قرار داشته است. اين تپه را مردم «‌كهنه كند» (روستاي كهنه) مي نامند و اين نام فارسي كهن، در ميان مردم كرد زبان بجنورد مي رساند، كه پيش از صفويان، اين جا به عنوان بجنورد پيشين و ويرانه اي بوده كه شهر كنوني پس از آن ساخته شده است. شهر بجنورد در روزگار باستان يكي از ولايت هاي پارت پيشين بوده است. بعضي گفته اند پيش از صد دروازه (شهرستان دامغان)، پايتخت پارت، شهر « اساك» بوده، كه آن را با بجنورد يا قوچان يكي دانسته اند. شهر بجنورد در دوران ساسانيان جزو قلمرو آنان شمرده مي شده و تابع بخش خاوري استان خورآسان (خراسان) بوده است.
    در سال 22 هـ . ق، بجنورد و ديگر نقاط خراسان توسط مسلمانان گشوده شد و تا ميانه سده 3 هـ . ق، از سوي نماينده گان خليفه بغداد اداره مي شد. در 259 هـ . ق، يعقوب ليث صفاري سراسر خراسان را گرفت و بجنورد جزو قلمرو و حكومت صفاري شد. سپس سامانيان بر خراسان، از جمله بجنورد دست يافتند. تيمور لنگ نيز در 783 هـ . ق، بجنورد و ديگر شهرها و آبادي هاي اين منطقه را ويران كرد. در روزگار صفوي، بجنورد به علت جايگاه مناسب طبيعي، جغرافيايي و نظامي اهميت يافت. در زمان حكومت تولي خان -حكمران صفوي - شهر گسترش يافت و به سرعت نقش نظامي، بازرگاني و آموزشي خود را باز يافت. شاه عباس بزرگ، كردان زعفرانلو و شادلو را به اين ناحيه كوچ داد. پس از صفويان بجنورد جزو قلمرو افشاريان و قاجاريان شد و حاكمان آن بيش تر از سران ايل هاي ساكن در اين ناحيه انتخاب مي شدند


    باغها ،کاخها و موزه ها درشهرستان بجنورد
    آيينه خانه مفخم بجنورد
    اين خانه به سردار مفخم يكي از سرداران اواخر دوره قاجاريه تعلق داشته است. آيينه كاري و كاشي كاري‌هاي درون بنا از زيبايي خاصي برخوردارند و شيوه معماري همان دوران را به ذهن متبادر مي‌سازند. اين بنا در شهر بجنورد واقع شده است.
    تالار آيينه بجنورد
    يكي ديگر از ديدني هاي بجنورد را تالار آيينه اين شهر تشكيل مي دهد. اين تالار محل ستاد فرماندهي يار محمد خان بوده است و امروزه از ديدني هاي منطقه به شمار مي آيد
    موزه بجنورد
    اين موزه در سال 79 در عمارت آ يينه خانه مفخم بر پا گرديده است. بنا مربوط به دوره قاجاريه بوده که در زمان حکمراني يار محمد خان شادلو ملقب به سردار مفخم و همزمان با ناصرالدين شاه در دو طبقه و با تزيينات آيينه کاري و کاشيکاري ساخته شده است .اين بنا در اصل ديوانخانه سردار مفخم بوده که مشورت در مسايل سياسي و نظامي حوزه حکومتي او در اين محل برگزار مي شده است. از نکات قابل توجه بالار آيينه ، وجود عکسهايي از پادشاهان قاجار، رجال و مشاهير سياسي و سرداران نظاني خراسان و بجنورد است که بر سقف و پيرامون تالار نصب شده اند.اين موزه بر حسب موضوع داراي 5 بخش است: بخش وسايل روزمره زندگي : شامل وسايل غذاخوري ، وسايل استحمام ، روشنائي ، انواع قفل، آويز و... مي باشد که بيانگر نحوه زندگي و معيشت و همچنين نوع نگاه و برداشت آنها از چگونگي کاربرد اين وسايل است. انواع کاسه هاي مسي، قدح، بشقاب، قاشق، سماورو قوري از ديگر وسايل اين بخش هستند. بخش پوشاک : در اين بخش پوشاک سنتي اقوام ساکن در اين شهرستان به نمايش درآمده است که شامل پوشاک کرمانج، ترکمن، پوشاک ترکي، فارس و تات که هر يک در نوع تزئينات ، شکل ، فرم و رنگ متفاوت هستند. بافته ها: شامل قالي، قاليچه، گليم ، پلاس، پشتي و... که حاصل سر پنجه با ذوق و هنرمندي بافندگان است. ابزار وادوات موسيقي مقامي : در اين بخش ابزار موسيقي مقامي رايج شهرستان بر حسب اقوام ساکن همانند موسيقي کرمانجي ، ترکي ، ترکمني و... تقسيم بندي وآلات موسيقي مربوط مثل دو تار، قشمه، دايره و کمانچه به نمايش درآمده اند. زيور آلات : در اين بخش انواع زيور آلات اقوام کرد، ترکمن و ... به نمايش درآمده است


    قلعه ها، برجها و آتششکده ها در شهرستان بجنورد
    نارين قلعه بجنورد
    بر روي تپه كهنه كند قرار دارد و از بناهاي زيبا و ديدني است سبك معماري ساختمان نارين قلعه نشان مي‌دهد كه بناي آن باستاني و شايد از آثاري است كه از شهر «بيژن گرد» بر جاي مانده است


    آرامگاها،امامزاده هاو زيارتگاه ها درشهرستان بجنورد
    آرامگاه باباتوكل بجنورد
    آرامگاه بابا توكل؛ مدفن يكي از شاعران قرن چهارم هجري است و در شمال خاوري شهرستان بجنورد قرار گرفته است


    عمارات و محوطه هاي باستاني در شهرستان بجنورد
    شهر تاريخي جرمگان بجنورد
    در جنوب شهر بجنورد آثار بسياري از يك شهر تاريخي‌نمايان است. اين شهر به نام جرمگان يا جرمقان،‌ سرشناس بوده و يكي از شهرهاي آباد و بزرگ خراسان به شمار مي‌رفته و به دست سپاهيان مغول به كلي ويران شده است
    بش قارداش
    معماري اين بنا شامل ايوانها، چهار گلدسته و فضاي داخلي است كه گنبدي به رنگ فيروزه اي بر فراز آن قرار گرفته است. تزئينات آن شامل: كاشيكاري هفت رنگ، كاشي فيروزه اي و تلفيق آجر و كاشي مي باشد. بنا داراي كتيبه هايي است مزين به آياتي از سوره مباركه نور كه به قلم شيوه اي ثلث بر زمينه لاجوردي نوشته شده كه امروزه بقاياي آن در ايوان اصلي به چشم مي خورد قاجار
    بناي سنگي اسپاخو
    بناي تاريخي اسپاخو در شمال جاده آسيايي و در دامنه رشته كوهاي قور خود قرار گرفته است كه به لحاظ قدمت و موقعيت مكاني از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد. طرح اين بنا عبارت است از تركيب يك ايوان با پلان چهار گوش كه به وسيله دهليزي به يك اتاق چهار گوش گنبددار كه در سمت شرق ايوان قرار دارد، در ارتباط ميباشد. سقف اتاق به صورت گنبدي از نوع پوششهاي نيمكره اي قابل مقايسه با گنبدهاي چهار تاقي هاي ساساني است

  3. #33
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان فاروج

    فاروج كوچك ترين شهرستان استان خراسان شمالي است كه در ناحيه‌ي باختر استان و در كنار قوچان از استان خراسان رضوي قرار گرفته است. اين شهرستان حدود 60 هزار نفر جمعيت دارد و در???كيلومتري درجه خاور بجنورد، قرار گرفته است.

  4. #34
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان جاجرم

    شهرستان جاجرم يكي از شهرستان هاي استان خراسان شمالي است. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان‌قالي‌و قاليچه بافي است. توليد قاليچه در اين منطقه با طرح‌هاي مشهدي، محلي در نقش‌هاي لچك و ترنج و … و رنگ‌هاي لاكي، قهوه اي و قرمز و …. انجام مي شود.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان جاجرم با وسعت 7650 كيلومتر مربع در شمال باختري استان خراسان واقع شده است. از طرف شمال به شهرستان بجنورد، از طرف شمال باختري به استان گلستان، از طرف جنوب و باختر به شهرستان شاهرود ( استان سمنان) و از طرف خاور به شهرستان‌هاي اسفراين و سبزوار محدود مي‌شود. شهرجاجرم مركز شهرستان در 5623 و طول جغرافيايي و 36 درجه و 57 دقيقه عرض جغرافيايي واقع شده است. جمعيت اين شهرستان در سرشماري سراسري سال 1375 جزو جمعيت شهرستان بجنورد محاسبه شده است.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    مستشرقيني چون راولينسون و پيگولوسكايا، هكاتم پوليس يا شهر صد دروازه را در حوالي جاجرم همان هكاتم پوليس باشد، پايتخت اشكانيان در پادشاهي تيرداداول است
    درباره شهرستان مانه وسملقان
    شهرستان مانه و سملقان يكي از شهرستان هاي استان خراسان شمالي است كه در خاور اين استان واقع شده است. دشت مانه در اين شهرستان در شمال دشت بجنورد واقع شده و به صورت ناوديسي است كه در جهت جنوب خاوري ـ شمال باختري امتداد يافته و دره بخشي ميانه رودخانه اترك از اين دشت مي‌گذرد. اين دشت از تپه‌ ماهورهاي متعدد با قوس‌هاي منظم و به طور متوالي با شيب ملايم و متعدد به وجود آمده است. به علت كمي رطوبت و پوشش گياهي تخريب مكانيكي در دشت شديد است كه به صورت عامل غالب در اين ناحيه عمل نموده است و هم‌چنين وجود شن و تپه‌هاي ماسه‌اي در برخي از نواحي دشت دلالت بر فرسايش نوع بادي را دارد. دشت سملقان نيز در باختر شهرستان بجنورد و در قسمت جنوبي حوزه اترك مياني واقع شده است . اين دشت از شمال به دره اصلي اترك و از خاور به دشت بجنورد و از جنوب به دشت شوقان و از باختر و شمال باختري به دشت قره‌ميدان محدود است. شبكه هيدروگرافيك نظم معين دشت را از بين برده و آبراهه‌ها در يك‌يگر راه پيدا كرده‌اند و شكل كلي آن‌ها به صورت شبكه‌هاي موازي و يا به شكل بادبزن هستند. رودخانه سملقان از ارتفاعات باختري آلاداغ در حوالي شيرآباد سرچشمه مي‌گيرد و در محل روستاي پيش قلعه به اترك مي‌ريزد. بخش مانه بخشي از بزرگ ناوديس خاور به شمال باختر است كه شيل‌هاي سياه حاوي كنكرسيون رس آهن‌دار به ضخامت 700 الي 500 متر منطقه را پوشانده است. بخش سملقان شامل مارن و آهك‌هاي نازك لايه قيري و پيريتي آمونيست داراست و بخش قره ميدان به صورت چاله‌اي است كه به علت دو گسل در حاشيه شمالي و جنوبي دشت، شكل گرابن (فروزمين) در امده است .


    قلعه ها،برجها و آتشکده ها درشهرستان جاجرم
    قلعه جلال الدين جاجرم
    اين بناي سنگي تقريباً در ميانه گرمه و جاجرم( كمي نزديكتر به گرمه) بر بالاي كوه مرتفعي قرار گرفته است كه اطراف آن را دشتهاي وسيع احاطه كرده است. از فاصله هاي دور حالت مخروطي بودن كوه و موقعيت قلعه روي آن نظر هر بيننده را به خود جلب مي كند . براي دسترسي به اين اثر عظيم بجز يك راه از حاشيه چشمه كه مستقيماً به ورودي قلعه منتهي مي شود. راه ديگري وجود ندارد وبجز به صورت پياده و يا بااستفاده از چهار پايان امكان دسترسي به آن ممكن نيست.طرح كلي اين بنا شش ضلعي است و در هر ضلع آن يك برج دايرهاي شكل وجود دارد در ديواره هاي خارجي و بلند اين بنا و در بعضي از قسمتهاي شمالي از ناهمواريهاي كوه نيز استفاده شده است. سنگهاي بكار رفته در نماي خارجي بنا تقريباً از سنگهاي صاف مي باشد. ارتفاع ديوار خارجي در برج ها از بيرون حدود 15 متر و قطر آن 5 متر است.

  5. #35
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان شيروان
    شيروان‌در زمان اشکانيان در زمره قلمرو آنان‌قرار داشته و وجود گورهاي زرتشتي و آثار تاريخي در نقاط گوناگون ناحيه شيروان، نه تنها بر شناخت رويدادهاي تاريخي شيروان در پيش از تاريخ كمك مي نمايد، بلكه آبادي و اهميت اين شهر را در آن زمان نشان مي دهد. مهم‌ترين صنايع دستي مردم شيروان را فرش‌بافي، خرسك، قاليچه، گليم، جاجيم بافي، نمدمالي، پوستين دوزي، بافتن دست‌كش، جوراب، شال‌گردن، كلاه، پايتابه، چوخه، چوخا، كيسه حمام، خورجين و جوال تشكيل مي‌دهد. فرش بافي و قاليچه بافي و خرسك نيز در ميان مردم اين شهرستان رايج است.قالي هاي بافته شده بيش‌تر با طرح قالي مشهد و نقش‌هاي ترنج عرضه مي‌شود. كلاه يا عرقچين به گونه نيم‌كره است و نقش‌هاي مرتب و جالبي با ابريشم روي آن ايجاد مي‌شود نقش‌هاي جودانه، علقيش، دندون موشي و گل جقه اي عرضه مي‌شود. گليم را در شيروان پلاي هم مي گويند بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است به واسطه رونق فرش بافي گليم بافي رونق يافته است. در شيروان نوازندگان حرفه اي را بخشي مي گويند . اين نوازندگان محلي معمولا در صدر مجلس مي نشينند و به عنوان مقدمه حتما شعري از شاعر معروف ترك زبان(نوايي) مي خوانند. اماج كماج و عقيقه دو غذاي معروف محلي شهرستان شيروان است
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    مكان هاي تاريخي و ديدني شهرستان شيروان عبارت اند از آرامگاه بي‌بي حنيفه، آرامگاه تيموري در 6 كيلومتري شيروان، آرامگاه معصوم زاده امام يحيي، امام زاده حمزه در 6 كيلومتري شمال باختري شيروان، امام زاده محمد رضا، برج و باروي تيموري، تپه ارگ در جنوب باختري شهر كنوني شيروان، تپه (قلعه) اسرار، تپه زيارت، تپه ماسوره شيروان، حسنيه حاج آخوند، شهرپيشين، غار پوستين دوز، غار كافر، قزلرقلعه زيدر، قزلرقلعه زوارم، قزلرقلعه اوغار، قزلرقلعه تفتازان، گمرك تپه و گبرخانه.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان شيروان با پهنه اي حدود 2279 كيلومتر مربع، در شمال استان خراسان، در مسير راه مشهد – بجنورد قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به جمهوري تركمنستان، از باختر به شهرستان بجنورد، از خاور به شهرستان قوچان و از جنوب به شهرستان اسفراين محدود است. اين شهرستان آب و هوايي كوهستاني با زمستان هاي سرد – خشك و آرام دارد. بيش ترين درجه حرارت اين ناحيه از 38+ و كم ترين درجه حرارت نيز، 20- درجه سانتيگراد مي باشد. شهر شيروان در مسير راه آسفالته اصلي مشهد – گرگان، از نظر جغرافيايي در 37 درجه و 23 دقيقه و 30 ثانيه پهناي شمالي و 57 درجه و 54 دقيقه و 30 ثانيه درازاي خاوري و بلندي ‌1160 متر از سطح دريا قرار دارد. شيروان از مركزيت ويژه اي برخوردار بوده و داراي راه هايي، به شرح زير است:
    1- راه شيروان – قوچان – مشهد، به درازاي 200 كيلومتر
    2- راه شيروان – بجنورد، به درازاي 60 كيلومتر
    3- راه شيروان – درگز، به درازاي 180 كيلومتر
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    در مورد نام‌گذاري شهر شيروان، داوري هايي وجود دارد. برخي آن را به شيرباناني منسوب مي دانند ه در سده هاي گذشته در جنگل هاي ناحيه شيروان به شكار و نگاهداري شير اشتغال داشته اند. از سوي ديگر عده اي شيروان را به نقش شيري وابسته مي دانند، كه شكل آن، در دامنه شمالي كوه «اغزقاپوقلي» ديده مي شود. كوه هاي قراول، چنگه و اغزقاپوقلي در نزديكي و جنوب شهر شيروان قرار دارند و روي هم رفته به شيركوه سرشناس هستند. سنگ تشكيل دهنده شكل شير، با ديگر سنگ هاي كوه اغزقاپوقلي از نظر جنس، گونه و رنگ تفاوت دارد و هر بيننده اي، اين وجه تمايز شكل شير را مي بيند. با توجه به آثار تاريخي و گورهاي زرتشتي اي كه در اين ناحيه وجود دارد، کهن بودن شهر تأييد گشته و اين وجه تسيه درست تر به نظر مي رسد.
    شيروان‌در زمان اشکانيان در زمره قلمرو آنان قرار داشته و وجود گورهاي زرتشتي و آثار تاريخي در نقاط گوناگون ناحيه شيروان، نه تنها بر شناخت رويدادهاي تاريخي شيروان در پيش از تاريخ كمك مي نمايد، بلكه آبادي و اهميت اين شهر را در آن زمان نشان مي دهد. شهرهاي خراسان، از جمله شيروان، بين سال هاي 31 و 32 هـ . ق، در روزگار خلافت عثمان، به دست مسلمانان افتاد. در زمان حكومت طاهريان، صفاريان و سامانيان، شيروان يكي‌از آبادي‌هاي پر‌جمعيت و آباد بوده است. سلطان محمود غزنوي در بازگشت از هندوستان از مسير راه مشهد - طرقي - شيروان، يك شبانه روز در روستاهاي دهستان گليان شيروان،‌ اردو زده است؛ به طوري كه اين محل را تخت سلطان محمود نيز مي نامند. مغولان در 618 هـ . ق، شهرهاي خراسان، از جمله شيروان را گشودند و به كشتار و چپاول پرداختند. شيروان در 874 هـ . ق، به دست تيمورلنگ افتاد.
    شيروان در زمان صفويه از اعتبار و اهميت ويژه اي برخوردار شد و در زمان شاه عباس بزرگ، كردان جنگجو به اين ناحيه كوچ كردند. شاه عباس صفوي چند بار، از جمله در 1007 هـ . ق، به خراسان كه مورد تاخت و تاز مردمان گوناگون بود و هم چنين به شيروان، مركز حكومت ايلخاني سفر كرده است. نادرشاه افشار در 24 شوال 1148 هـ . ق، به پادشاهي رسيد و رضاقلي ميرزا، پسرش را فرمانرواي خراسان، از جمله شيروان كرد.
    در 1210 هـ . ق، آقا محمد خان قاجار هنگام رفتن به مشهد، از شيروان گذشت و امير گونه خان، حاكم شيروان نسبت به وي اعلام وفاداري كرد. در روزگار محمد شاه قاجار، شيروان يكي از نواحي مهم درگيري هاي حاكمان محلي، از جمله حاكمان شيروان و بجنورد بود. ناصرالدين شاه قاجار، دوبار در سال هاي 1284 و 1300 هـ . ق، به خراسان سفر و از شيروان نيز ديدن كرد.

  6. #36
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان اسفراين
    اسفراين يكي از شهرستان‌هاي استان‌خراسان‌شمالي است‌كه‌از‌قابليت‌هاي بالاي گردشگري برخوردار است. مردم اسفراين، نيكوكار، پاك انديش و سخت كوش هستند. زكريا قزويني، نويسنده «آثار البلاد و اخبار العباد» درباره اخلاق وعادت هاي مردم اين شهر مي گويد: «اسفراين شهري است مشهور در سرزمين خراسان، مردمانش خيرانديش و نكوكارند و مردم آزاري ندارند» مردم اسفراين پيرو دين اسلام و مذهب شيعه جعفري هستند، و از تيره هاي تات (فارس)، ترك و بربري تشكيل يافته‌اند. اين شهرستان در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش 118.581 نفر جمعيت داشته،‌ و از اين شمار 58.978 نفر مرد و 59.603 نفر زن بوده اند. مردم اسفراين به زبان هاي فارسي، تركي و كردي سخن مي گويند. مهم ترين صنايع دستي اسفراين، پارچه‌بافي، قالي و قاليچه‌بافي، جاجيم و گليم‌بافي است.
    گليم بافي از هنرهاي دستي پيشين مردم شهرستان اسفراين است. در بيش‌تر نقاط اين شهرستان گليم را پلاس مي گويند. بافت آن به وسيله كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است. به‌واسطه رونق فرش بافي گليم بافي و نمد مالي، رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. آثار تاريخي و مكان هاي ديدني متعددي در اين شهرستان وجود دارند.
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    آرامگاه شيخ آذري درجنوب شهر اسفراين، آرامگاه شيخ شاه علي اسفرايني، آرامگاه شيخ عبدالرحمان مجد الدين اسفرايني، امام زاده احمدرضا در 40 كيلومتري باختر اسفراين، امام زاده شاهزاده جعفر درروستاي كوشكي، امام زاده عبدالله در 30 كيلومتري باختر اسفراين، امام زاده معصوم در شمال روستاي گورپان، امام زاده موسي در شهر اسفراين، بند مهار در 2 كيلومتري جنوب خاور روستاي كلاته سنجر و در جنوب شهرستان اسفراين، تپه سارمران در 500 متري جنوب روستاي سارمران، حسين بن رضا و علي ابن حسن در شمال روستاي جهان، خانقاه آردين، خانقاه ابوبكر، در دهيك، سيد سلطان مظفر درشمال روستاي چهاربرج، شاهزاده اسحاق در روستاي رويين، شاهزاده زيد در گوشه شمالي روستاي توس در باختر اسفراين، شاهزاده قاسم، شهر بلقيس يا شهر خرابه در 3 كيلومتري شهر كنوني اسفراين، شيخ محمد رشيد الدين در 32 كيلومتري شمال خاوري شهرستان اسفراين، كنار روستاي بيدواز، غار نوشيروان، غار عبادتگاه شيخ احمد ذاكر درروستاي گورپان، فقت دژ در شمال خاوري اسفراين، قلعه آردئين، قلعه ابدالي، قلعه صعلوك دردامنه هاي بلندي هاي آلاداغ، ‌در باختر اسفراين، قلعه قلي، قلعه قيصر در سه كيلومتر پايين تر از روستاي بيدواز، قلعه كهنه حسن آباد در کنار رود حسن آباد، در شمال خاوري اسفراين، قلعه گبر حصار، گرمه بزنج و معصوم زاده در آبادي هاي فريمان برخي از نقاط ديدني وتاريخي شهرستان اسفراين را تشكيل مي دهند.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان اسفراين، پا پهنه اي حدود 5.345 كيلومتر مربع، در شمال باختري استان خراسان، در دامنه‌هاي جنوبي كوه‌هاي آلاداغ و جنوب و جنوب باختري كوه شاه جهان، از نظر جغرافيايي در 40 درجه و 36 دقيقه تا 17 درجه و 37 دقيقه پهناي شمالي و 57 درجه و 56 دقيقه تا 7 درجه و 57 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 3032 تا 1000 متر از سطح دريا قرار دارد. بخش هاي شمالي ناحيه اسفراين به دليل كوهستاني بودن، داراي آب و هواي معتدل كوهستاني است، اما بخش هاي جنوبي و جنوب باختري آن، به دليل نزديكي به كوير، تابستان هاي گرم و خشك و زمستان هاي سردي را داراست. بيش ترين بارندگي اين ناحيه در فروردين ماه با 5/46 ميليمتر و كم ترين بارندگي در مرداد ماه با 7/1 ميلي‌متر است. فاصله هوايي آن تا تهران، 575 كيلومتر است. اين شهر تا مشهد 311، تا قوچان 176، تا بجنورد 63، تا تهران 772 و تا سبزوار 83 كيلومتر فاصله زميني دارد. برابر با سرشماري سال 1375 جمعيت شهرستان اسفراين 118581 نفر برآورد شده است كه از اين تعداد 41062 در مركز اين شهرستان ساكن هستند.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    اسفراين از روزگار كهن تا كنون به نام هاي گوناگوني مانند «مهرگان»، «مهرجان»، «ميان آباد»، «سپهرآيين»، «اسپرآيين»، «اسپراين»، «اسبراين»، و «زابرين» ناميده شده است. نام نخستين اسفراين را «مهرگان» خوانده اند که در عربي به «مهرجان» تبديل شده است. عرب ها به خاطر زيبايي و شادابي كه اسفراين داشت و يادآور سرسبزي و خرمي يمن بود، آن را به نام كشور سبا، «بلقيس» ناميدند. اما اين نام، نامي تشريفاتي بوده و اندك اندك فراموش گشت. شماري از نويسنده گان و تاريخ نگاران براين باورند كه اين شهر را اسفنديار بنا نهاده و از اين رو آن را اسفراين خوانده اند، که به نظر مي رسد اين داوري بر پايه روايت هاي اساطيري باشد. برخي از زبان شناسان نيز بر اساس ريشه هاي لغوي اين نام را برگرفته از «سپهر آيين» به معناي آيين آسماني مي دانند.
    اسفراين، مانند ديگر شهرهاي خراسان جزو نخستين مراكز جمعيتي است، كه آريايي ها پس از ورود به ايران، در آن جا ساكن شده اند. اين سرزمين بخشي از سرزمين پارت باستاني بوده و در روزگار اشكانيان، از آبادي هاي مهم «ابرشهر» يا نيشابور به شمار مي آمده است. در دوران ساساني شاهزاده گان اين خاندان در آن رفت و آمد مي كردند. در 31 هـ . ق در روزگار خلافت عثمان بن عفان، اسفراين به دست عبدالله بن عامرگشوده شد. در 205 هـ . ق، طاهر ذواليمينين، فرمانرواي خراسان شد و در 207 هـ . ق،‌ در مسجد جامع نيشابور، هنگام ايراد خطبه، از خليفه نامي نبرد و نخستين حكومت مستقل ايراني را در دوران اسلامي به وجود آورد. اسفراين در اين زمان، بخشي از نيشابور شمرده مي شد. يعقوب ليث صفاري، پس از گشودن بلخ، باميان و گرديز در شعبان سال 259 هـ . ق، ‌از راه قهستان و قاين، رهسپار نيشابور شد و آن ناحيه و پيرامونش، از جمله اسفراين را به قلمرو حكومت خود افزود. اسفراين درزمان حكومت امير نصر ساماني (301 – 331 هـ . ق) و جانشينانش تابع نيشابور و جزو حكومت آنان بود.
    پس از چيره گي سلجوقيان بر خراسان، بيغو حكمران هرات، نيشابور و اسفراين شد. در اين دوران، اسفراين مورد تاخت و تاز غزها قرار گرفت و در روزگار سنجر (548 هـ . ق) مورد چپاول اين قوم قرار گرفت. در سال هاي 617 و 725 هـ . ق نيز به ترتيب مغولان و تيمور لنگ اسفراين را مورد هجوم و غارت قرار دادند.
    جنبش سربداري در سال 737 هـ . ق، به دنبال مرگ ايلخان ابوسعيد، نخست در سبزوار و به زودي اسفراين، جاجرم و بيارجمند پا گرفت. از اين پس امير عبدالرزاق، به نام خويش سكه زد و آيين شيعه دوازده امامي را استوار گردانيد. اسفراين در دوران صفوي در قلمرو آنان بود و گاه توسط اوزبكان مورد تاخت و تاز قرار مي گرفت. در ناملايمات پس از صفويه، مردم به محل كنوني شهر اسفراين كه در آن روزگار «ميان آباد» ناميده مي شد، كوچ كردند. در دوران قاجاريه، حكومت اسفراين از سوي شاهان قاجار، در دست بزرگان شادلو بود.


    عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان اسفراين
    زادگاه نوشيروان (فقت دژ) اسفراين
    در شمال خاوري‌اسفراين، روستاي نوشيروان زادگاه سلطان انوشيروان واقع شده است. در قسمت خاوري آن حصاري محكم كه به نام «فقت دژ» معروف است، وجود دارد . بناي اين محل را به قباد فيروز نسبت مي‌دهند. آثار خرابه‌هاي آن در حال حاضر، بر روي تپه‌اي كه بين قريه نوشيروان و دنج قرار دارد ، به چشم مي‌خورد و بين اهالي آن منطقه به نام «عليقيچ نوشيروان» معروف است. آثار مكشوفه ناشي از حفاري‌هاي انجام شده در اين ناحيه به دوران‌هاي قرون اوليه اسلامي و مغول تعلق دارند. از آن جمله مي‌توان به مجسمه بودا كه جنس آن از مفرغ است و هم چنين به كاسه عودسوزي كه با اشكال هندسي و خط كوفي تزيين شده ، اشاره نمود.
    بازمانده‌هاي شهر بلقيس اسفراين
    شهر بلقيس كه در حقيقت خرابه‌هاي شهر قديمي اسفراين است ، در 3 كيلومتري شهر فعلي و سمت راست جاده سبزوار ـ اسفراين واقع شده است. در جريان حفاري‌هايي كه در اين شهر خرابه صورت گرفته،‌‌سفال‌هايي به دست آمده است كه به دوران صفويان تعلق دارند. ليكن با توجه به اين كه شهر قديم اسفراين پيش از اسلام نيز وجود داشته و حتي پس از اسلام هم شهري آباد بوده است، به نظر مي‌رسد كه شهر بلقيس بسيار پيش‌تر از دوران صفويه ساخته شده باشد. كشف آثار به دست آمده كه مربوط به دوره صفويه است ، نمي‌تواند دليلي بر ساخت اين شهر در دوران صفوي باشد. به احتمال زياد ، در اين دوره شهر مجدداً بازسازي شده و تا زمان نادرشاه به حيات خود ادامه داده است .


    آرامگاه ها،امامزاده ها و زيارتگاه ها درشهرستان اسفراين
    بقعه شيخ محمد رشيد الدين بيدوازي
    اين بقعه در 32 كيلومتري شمال شرق شهر اسفراين و در حاشيه روستاي بيدواز قرار داردو هشت وجهي و گنبد دار است. از امتيازات اين بنا كتيبه هايي نفيسي است كه با گچ و در دو رديف در ارتفاع 3 متري و 6 متري بدنه داخلي اجرا شده است. از جمله نفايس ديگر آن، در هاي چوبي و صندوق بقعه است كه با ظرافت و استادي ساخته شده است. بقعه بيدوازي كه با سنگ و ملاط گچ بنا شده و متعلق به قرن نهم هجري مي باشد، در دوران صفويه مرمت شده است.

  7. #37
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان بيرجند
    بيرجند و قهستان پيش از اسلام وجود داشته و بناي آن را به سام بن نريمان نسبت داده اند. اين شهرستان مهم‌ترين منطقه‌ي استان خراسان جنوبي است كه جمعيت آن در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375؛ 276.813 نفر بوده‌ كه از اين شمار 142.134 نفر مرد و 134.679 نفر زن بوده اند. بيرجندي ها مردمي سخت كوش، مهمان نواز و وطن دوست بوده و به سرزمين خود علاقه‌مند هستند. مردم اين منطقه زودآشنا، شاد، زود‌رنج و در دوستي استوار و پا برجا هستند. مردم بيرجند از نژاد آريايي و ايراني هستند‌ كه از دوران باستان در اين سرزمين ساكن شده اند. شماري خانوار عرب نيز در بيرجند زندگي مي كنند. مردم بيرجند به زبان فارسي و لهجه‌ي بيرجندي سخن مي‌گويند. در گفتار آنان واژگان پارسي پيشين شنيده مي شود. زبان عربي به طور پراكنده در بين شماري از مردم ناحيه، به ويژه عرب‌ها رواج دارد. بيرجندي ها پيرو دين اسلام و مذهب شيعه جعفري هستند. پيروان اهل تسنن و شماري زرتشتي نيز در بيرجند به سر مي برند. با توجه به شواهد تاريخي‌كه در برخي نقاط پيرامون شهر بيرجند به دست آمده است، وجود زرتشتيان در بيرجند، پيشينه‌ي درازي دارد.
    ويژگي موسيقي محلي بيرجند در حركات ريتميك و نمايشي است و چوب بازي يكي از هنرهاي وابسته به رقص است كه ويژگي خاص خود دارد. شهرستان بيرجند وقهستان داراي زيباترين و لطيف ترين ترانه ها، آوازها و حماسي ترين رقص ها و آهنگ هاي سازي و آوازي است كه در كم‌تر نقطه اي از خراسان نظيرش را مي توان ديد اين شهرستان به سبب وسعت زياد داراي رقص ها و موسيقي بسيار متفاوت و متنوع است. رقم هاي پنج ضربي و سه تايي متداول در اين منطقه ويژگي خودش را دارد كه در ديگر نقاط ايران مرسوم نيست قطعات موسيقي سازي ويژه رقص هاي محلي در اين منطقه عبارتند از: اصيل، ناره ناره، فورگي، چنشتي، راست، چغل، چپ، زانو، سر ضرب، بخواب، بلوچي، شيرجه، احوال، اصول، به خاك، چپ و راست.
    علاوه بر رقص‌هاي فردي‌، دو نفره و دسته جمعي كه ذكر آن رفت، رقص هاي زيادي وجود دارد كه چون رقصندگان آن به چوب بازي نيز مي پردازند در اصطلاح محل در رديف چوب بازي ها به حساب مي آيند كه بسييار تخت وپيچيده است ونياز به مهارت، ممارست و تمرين، چابكي و انعطاف بدن دارد. آهنگ‌هاي قديمي بيرجند را عروس كشو و عروس كشان، محمل، روش و شبيه مارش است، نصروجو(مصروجان)، گوچه باغي ، بستره نمكي، غلام بخشي، پيش باز، لالايي، استقبال( خوش آمد گويي) تشكيل مي‌دهند.‌ فراقي نوعي دو بيتي خواني مرسوم به (فراقي ) نيز در منطقه رواج دارد كه روستاييان دايره وار دور هم مي نشينند و هر فرد با خواندن دو بيت از اشعار محلي به بيان هجران و فراق خود مي پردازند به شيوه خواندن يكسان وتكراري است هر فرد بيت آخري را به گونه اي فرد مي آيد كه نفر بعدي از لحن فرود مي فهمد كه نوبت اوست و بايستي فراقي را ادامه داد. بعضي از آهنگ‌هاي محلي بيرجندي كه در هر دوره اي مركب از بيست ضرب با موتيف هاي متناوباً سه تايي و دو تايي است.
    گرچه امروزه غذاهاي امروزي در منطقه رايج شده ولي غذاهاي محلي كه ازمواد در دسترس وتوجه به شرايط آب و هوايي درست مي شوند هنوز جايگاه خاصي دارند. غذاهاي محلي بيرجند را اشكنه عدس،‌اشكنه آلو،‌‌اشكنه نخود،اشكنه آرد گندم،اشكنه گوجه فرنگي،كشك زرد و...،خورشت قوارمه گوشت داغ (قورمه)، خورشت سبزي ، كوكو كما، غروت (كشك ) بادنجان، كشك زرد، كشك سياه، قاتق ماش، آبگوشت، آش رشته، آش عدس، شله زرد، گندم شير، قاتق عدس، نان جوش ، كاچي ، بنه ، گاورسي ، سابري ، خرما برشته و... انواع شيريني هاي اين منطقه را نيز نان زنجبيلي، نان رووركرده، نان چرخي، كلمبه، كلوچه قندي، نان لوله اي، كله كنو (شاه دانه) ، نان نارگيلي، نان گردويي، نان برنجي تشكيل مي دهد. هم‌چنين انواع نان‌هاي محلي نان دو آتشه، نان نوجوش، تفتان، روغن جوش، كماچ ، جان جاني، زردي ، ترشي ، نان قلفي ، نان گاورس، نان جو، نان سمنو، نان شلغمي، نان كلمبه ، نان سر پيازي، نان كنجدي و نان سر قلفي يز تعدادي از نان هاي محلي اين منطقه هستند.
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    مكان هاي ديدني و تاريخي اين شهرستان را بند عمر شاه‌بيرحند، بند دره بيرجند، آب انبار حاج ملك بيرجند، حمام چهار درخت بيرجند، امام زاده زيد بن موسي بيرجند، مسجدجامع بيرجند، سنگ نگاره و نقش كال جنگال بيرجند، سنگ نگاره لاخ مزار بيرجند، آرامگاه سلطان ابراهيم رضا بيرجند، ارگ حاجي آباد بيرجند، حسينيه بهرمان بيرجند، حسينيه حاجيه آمنه‌بيرجند، خانه پردلي بيرجند، مسجد جامع هندوان بيرجند، حسينيه آراسته بيرجند، حمام شوکتيه بيرجند، قلعه نهبندان بيرجند، باغ کوشک امير آبادبيرجند، يخچال شوکت آباد بيرجند، رباط آصف بيرجند، قلعه پايين شهر بيرجند، ارگ کلاه فرنگي بيرجند، خانه آراسته بيرجند، قلعه فورگ بيرجند، بافت تاريخي روستاي خوربيرجند، حسينيه و مدرسه نواب بيرجند، مسجد چهار درخت بيرجند، مجموعه باغ و عمارات اکبريه بيرجند، باغ و عمارت رحيم آباد بيرجند، ارگ بهارستان (قلعه خشتي) بيرجند، مصلاي بيرجند، مدرسه شوکتيه (حسينيه شوکتيه) بيرجند، آرامگاه ابن حسام خوسفي بيرجند، آرامگاه حسام الدوله بيرجند و خواجه خضر بيرجند تشكيل مي دهد.
    مشخصات جغرافيايي
    شهر بيرجند، مركز شهرستان بيرجند استان خراسان، به پهنه اي حدود 2 هزار هكتار در جنوب خراسان، در مسير راه بازرگاني مشهد – زاهدان – پاكستان، در 32 درجه و 53 دقيقه پهناي شمالي و 59 درجه و 13 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. بلندي شهر بيرجند از سطح دريا، 1480 متر و فاصله هوايي آن تا تهران، 791 كيلومتر است. اين شهرستان از شمال به شهرستان قاين، از خاور به افغانستان، از باختر به شهرستان هاي طبس و فردوس، و از جنوب به شهرستان نهبندان محدود است. آب و هواي اين شهرستان در نواحي جنوبي گرم و خشك و در ناحيه كوهستاني معتدل است. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 40 درجه سانتي گراد مي رسد. فصل سرما از آبان ماه آغاز مي شود و متوسط حرارت به 10-6 درجه سانتي گراد و حداقل مطلق به زير صفر مي رسد. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارت اند از:
    راه آسفالته بيرجند – گناباد، به درازاي 214 كيلومتر.
    راه آسفالته بيرجند- شوسف، به درازاي 165 كيلومتر.
    راه شني بيرجند – اسد آباد، به درازاي 84 كيلومتر.
    راه شني بيرجند – خوسف، به درازاي 42 كيلومتر.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    نام نخستين بيرجند «كهستان» يا كوهستان بوده، كه عربي آن «قهستان» است، يعني زميني كه در آن، كوه بسيار باشد. از آن جا كه اين ناحيه داراي جايگاه طبيعي و جغرافيايي ويژه‌اي بوده و كوه هاي زيادي دارد، به آن كهستان گفته اند و عرب ها آن را «قهستان» ناميده اند. در بر گزيدن نام بيرجند استدلال ها و دلايل متفاوتي ارايه مي‌شود. برخي بر اين باورند که واژه بيرجند در اصل «برگند» يا «بركند» و يا به گونه عربي «برجند» بوده است. «بر» به معني نيم، نصف و «گند» به معني شهر است. بنابراين برگند يا برجند، به معني نصف شهر است، كه به دليل كوچكي شهر، آن را برگند گفته اند. اندك اندك برگند به بيرگند و بيرجند تبديل يافته است. عده اي ديگر نيز واژه بيرجند يا بيرگند را شامل دو پاره بير، به معني چاه (در عربي) و گند يا جند، به معني مكان، محل و شهر در فارسي مي دانند، بر اين اساس معني آن شهري است كه داراي چاه و آب باشد. اين ناحيه كه محدوده بزرگي از خوسف در باختر، تا طبس مسينا در خاور را شامل مي شود، در مسير راه هاي ارتباطي مهمي بوده، كه نواحي جنوبي كشور را به هرات، نيشابور و خراسان بزرگ پيوند مي داده است. به بيان ديگر ناحيه بيرجند در محل برخورد سه ناحيه مهم خراسان بزرگ‌ در شمال، نواحي دروني فلات و نواحي جنوبي ايران در باختر و جنوب باختري، و نواحي سند و سيستان در جنوب خاور بوده است. بيرجند و قهستان پيش از اسلام وجود داشته و بناي آن را به سام بن نريمان نسبت داده اند. برخي نيز آن را بخشي از قلمرو فريدون، پادشاه پيشدادي مي دانند. وجود روستاهايي در اين ناحيه چون سلم آباد، فريدون، گيو، و … مويد اين گفتار است. ناحيه بيرجند در 29 هـ . ق به دست مسلمانان افتاد و تا 259 هـ . ق، از سوي فرستاده گان خلفا اداره مي شد. در اين سال يعقوب ليث صفاري، به منظور سركوبي عبدالله بن محمد بن صالح سگزي، كه نزد محمد بن طاهر به نيشابور رفته بود، از راه قهستان و قاينات، رهسپار نيشابور شد. وي در سر راه خود، بيرجند و ديگر نقاط قهستان را گشود و حاكماني بر آن مناطق گمارد. قهستان تا سال 299 هـ . ق، در دست خاندان صفاري سيستان بود. از اواخر سده پنجم هـ . ق، حسن صباح براي برانگيختن مردم اين ناحيه، يك نفر داعي به نام حسين قايني را به آن جا فرستاد. دعوت وي كه خود از مردم قهستان بود، با پيروزي رو به رو شد، زيرا مردم بيرجند و پيرامون آن، از حكومت سلجوقيان به تنگ آمده بودند. كار اسماعيليان در قهستان بالا گرفت و در خاور قهستان موفق به ايجاد يك حكومت محلي شدند. در ميانه سده 7 هـ . ق، هلاكوخان مغول به دفع اسماعيليه برخاست و سپاهيان وي هفتاد قلعه يا دژ اسماعيليه را در ايالت قهستان گشودند. هر چند نام بيرجند از سده 7 هـ . ق مطرح شده، ولي تا دوران صفويه، يعني سده 10 و 11 هـ . ق، هم چنان قصبه اي بيش نبوده است. از اين زمان فصل نويني در تاريخ اين شهر گشوده شده است. در اواخر دوران صفوي، بيرجند حاكم نشين ولايت قاينات شده و فرمانروايان آن، در فتنه افغان و لشكركشي هاي نادر شاه افشار، اهميت ويژه اي به دست آوردند و مايه رونق و اعتبار شهر بيرجند گرديدند. از اين پس روز به روز بر پهنه و جمعيت آن افزوده شد و بدين ترتيب عوامل سياسي، مقدمات ايجاد شهري را در يك محيط جغرافيايي نامساعد فراهم كردند.


    مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان بيرجند
    مسجد چهار درخت بيرجند
    مسجد جامع چهار درخت، از مكان‌هاي مذهبي مهم و مورد توچه مردم بيرجند است و در سده 6 هـ.ق. بنا شده است. مسجد چهار درخت در محل ميدان چهار درخت (قديمي ترين ميدان بيرجند) و در مجاورت مسجد عاشورا قرار دارد. اين مسجد داراي دو درب ورودي است که يک درب از محل ميدان به صحن مسجد راه دارد و ورودي دوم که در ضلع جنوب مسجد قرار گرفته مستقيما به شبستان ستون‌دار منتهي مي شود. ورودي اول داراي تزيينات آجرکاري بوده و ساخت آن مربوط به اواخر دوره قاجار يا اوايل دوره پهلوي است ولي ورودي دوم که مستقيما به شبستان مي رسد داراي طاق جناغي و تزيينات رسمي بندي است و به زمان ساخت خود مسجد بر مي‌شود. ساخت اين بنا مربوط به دوره صفويه است. شماره ثبت تاريخي اين مسجد 2404 است.
    مسجد جامع هندوان بيرجند
    بناي مسجد جامع هندوان در روستاي هندوان – حدود هفتاد کيلومتري شرق بيرجند واقع است و به نظر مي رسد که اصل آن در دوره تيموري ساخته شده و در دوره هاي بعد الحاقاتي بدان اضافه شده باشد. نقشه مسجد داراي سه فضاي گنبد دار، شبستان و ايوان است. مسجد رو به سمت شمال، سه گنبد خانه و در جلوي آن شبستان طاق‌دار هشت دهانه اي دارد. ساختمان بنا از آجر – در دو اندازه – ساخته شده و خطوط نامنظم بنا و تنوع ضخامت ديوارها دلالت بر دوره هاي مختلف ساختماني دارد که جدا کردن آن‌ها از همديگر به جهت فقدان کتيبه و مدارک تاريخي مرمت کلي که به تازگي انجام گرفته و شباهت سبک معماري دشوار است قديمي ترين قسمت مسجد گنبد خانه جنوب باختري است. اين گنبد خانه در پايه مربع شکل است و در هر طرف آن قوس هاي سه تکه اي قرار دارد که به صورت اسپرهاي مستطيل ترتيب يافته است. در ديوار جنوبي محراب طاق‌نما مانندي است. اختلاف سطح گنبد خانه ها شبستان و ايوان ورودي از خارج باعث عدم تناسب آن ها شده است. در گوشه شمال خاوري پلکاني جهت دسترسي به پشت بام تعبيه شده است. تاريخ اين بنا با توجه به فيلپوش ها و کاربندي زير گنبد مربوط به دوره تيموري – قرن نهم ه.ق است.
    مصلاي بيرجند
    مصلاي‌بيرجند‌در محل سه راهي اسدي فعلي بيرجند و در کنار کاروان‌سراي قديمي مستوفي قرار دارد. ساخت اين بنا را به فرشيد خان از رجال عصر قاجار و معماري آن را به استاد فرج نسبت مي دهند. بنا شامل ايواني بلند است که به صورت طاق کليل آذري اجرا شده است. در سمت شمال ايوان شبستان بنا قرار دارد. شبستان داراي چهار ستون چهار ضلعي و پوشش گنبدي است. مصلي بيرجند با شماره 1879 به ثبت تاريخي رسيده است.
    حسينيه و مدرسه نواب بيرجند
    اين حسينيه در زمان شاه عباس صفوي به فرمان امير زاده خاتون ملقب به نواب يا بيبي نواب ساخته شده است. تاريخ 1001 ه.ق موجود در کتيبه سردر ورودي سال ساخت آن را نشان مي دهد اين بنا به صورت دو ايواني ساخته شده است. سردر ورودي، هشتي، صحن، دو ايوان و اتاق ها و پنجره هاي متعدد از ويژگي هاي اين بنا است. مهم‌ترين ويژگي هاي اين بنا تزيينات زيباي گچ‌بري آن است که در جاي جاي آن ديده مي شود. اين تزيينات شامل مقرنس، رسمي بندي، کتيبه هاي گچي و گچ‌بري هاي اسليمي و گل و گياه است. اين بنا با شماره 1884 به ثبت تاريخي رسيده است.
    حسينيه بهرمان بيرجند
    بناي حسينيه بهرمان به‌وسيله شخصي به نام بهرمان که نام حسينيه نيز از وي است در دوره قاجاريه احداث شده است. و به‌طوري که مي گويند يکي از حسينيه هاي معروف بيرجند همين مکان بوده که مورد احترام خاص و عام قرار داشته و در آن مراسم روضه خواني و مرثيه خواني و مواردي مشابه اجرا مي شده و کساني که نذر و نياز داشته اند به اين حسينيه اهدا مي کردند. ورودي طراحي شده براي اين حسينيه يك‌سردر ورودي است که در حال حاضر درب قديمي آن نيز که داراي کولون و کوبه است. سقف اين سردر به صورت کليلي آذري دو گلويي ساخته شده است که اطراف آن به وسيله نقوش آجري زيگزاگ و مضاعف تزيين شده است.بعد از درگاه هشتي قرار دارد که کف آن نيم متر يا بيش تر پايين تر از کف معبر عمومي است. هشتي اين حسينيه تشکيل شده از پنج طاق نماي سکودار که در اطراف اضلاع ساخته شده و بر فراز اين مکان سقف گنبدي زيبايي قرار گرفته است که اين گنبد به وسيله رسمي بندي از مرکز به اطراف آذين بندي شده است. سقف طاق نماهاي سکودار نيز به صورت قوس سه بخشي تند طراحي شده در گوشه اي از هشتي رشته پلکاني تعبيه شده که فضاي ارتباطي به پشت بام حسينيه است. از هشتي فقط يک راه ارتباطي به صحن وجود دارد که آن هم از طريق اتصال به يک دالان پيچدار صورت مي گيرد که سقف اين دالان بصورت هلالي است. صحن حسينيه که فضايي محدود و کوچک ساخته شده عبارت است از چند طاق‌نماي سکودار که سقف آن ها به صورا کليل آذري دو گلويي ساخته کار شده و طاق نماهايي که به صورت کشيده و کم عرض با سقفي به صورت قوس شاخ بزي تزيين شده است که بخش فوقاني طاق‌نماهاي مذکور به وسيله مقرنس کاري آذين شده است.طاق‌نماهاي سکودار نيز به صورت قرينه در مجاورت هم قرار گرفته‌اند. هم‌چنين حسينيه داراي اطاق هاي متعددي است که هر کدام ويپگي هاي خاص خود را به جهت استفاده اي که از آن مي شده دارند. اطاقي که در صحن باختري صحن قرار گرفته بسيار ساده با چند طاقچه و مساحت کم با سقف لوله اي يک گلويي ساخته شده است. آشپزخانه حسينيه نيز در کنج غذبي آن قرار دارد که اجاق و سکوهاي مختلفي در آن تعبيه شده است. به لحاظ اين‌که از اين مکان ها در ايام سوگواري خصوصا محرم براي نراسم تعزيه خواني پرده خواني و سينه زني استفاده مي شد قسمتي از فرهنگ سرزمين ما را در خود نهفته دارد که بايد اين موارد بررسي شود و چنانچه در تواريخ آمده است در ايام سوگواري سالار شهيدان امام حسين (ع) اين اماکن را سياهپوش کرده و آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين مي کردند اگر چه شيوه به کار رفته در معماري اين حسينيه تلفيق هنر معماري بيگانه و اسلامي است ولي از عناصر معماري در آن استفاده شده به عنوان نمونه پيش ايوان و ستون هاي حمال و باربري آن از بخش هايي است که معماري بيگانه به اين سرزمين وارد نموده است.


    باغها، کاخها و موزه ها درشهرستان بيرجند
    باغ کوشک امير آبادبيرجند
    زمان احداث بنا به درستي مشخص نبوده و اطلاعات باقي‌مانده راجع به اين بنا از نظر تاريخچه محدود است ولي احداث بنا به اوايل دوره قاجاريه برمي‌گردد که مربوط به خاندان شيبايي به نام معصوم خان بوده است و صرفا به عنوان سکونت گاه ايت ضخص و خانواده او استفاده مي شده که شخص مزبور يکي از فئودال هاي منطقه محسوب مي شده است.
    مشخصات بنا و باغ و کوشک امير آباد که هم به صورت سکونت‌گاه و هم جهت گردش‌گاه مورد استفاده ساکنين قرار مي گرفته به طور کلي در دو بخش بيروني و اندروني احداث شده است. فضاي ورودي به باغ دربي عريض صورت مي گيرد که اين درب يک محوطه وسيع که احتمالا محل درشکه ها شايد به عنوان محل انتظار جهت اطاقک هايي نيز اطراف آن به وجود آمده است که محل اقامت نگهبانان و خدمه باغ بوده است که علاوه بر آن اطاقي نيز در اين قسمت به مطبخ بيروني اختصاص داده شده است.طبقه اول بنا علاوه بر پيش ايوان داراي اتاق شاه نشين است که فضاي‌داخلي آن با توجه به معماري به کار رفته در آن خيلي متنوع نبود و تزيينات خاصي نيز در آن ايجاد نشده است و منحصرا داراي طاقچه هاي ساده است که دو ورودي به طور قرينه در دو طرف آن به وجود آمده است. به طور کلي بخش اندروني با توجه به فضاي خاص آن محل سکونت مشخصي براي افراد خانواده حاکم بوده است و اما بخش بيروني که‌از ديگر قسمت هاي باغ‌سازي ايراني است در اين باغ در جبهه شمالي اندروني قرار گرفته است و اين بخش به‌وسيله باغچه‌اي وسيع با درختان ميوه از انواع مختلف از قسمت اندروني با عمق نسبتا کمي جدا شده است. به عبارت ديگر اندروني باغ يک متر بالاتر از بيروني واقع شده است. فضاهايي که در بناهاي بخش بيروني ايجاد شده يک رشته بناي طولي است که داراي قسمت هاي مختلفي است که از آن جمله مي توان به دالان‌هاي ارتباطي به اطاق هاي متعدد،اطاق هاي منفرد با معماري و ويژگي خاص انباري، مطبخ و غيره اشاره نمود.
    اين طور به نظر مي رسد که محوطه بيروني و فضاهاي احداث شده در آن کاربرد مختلف و متفاوتي به لحاظ وضعيت ساکنان داشته است. به طوري که اين قسمت صرفا جهت پذيرايي از مهمانان و ملاقات کنندگان با حاکم مورد استفاده قرار مي گرفته است. بيروني اين باغ محوطه کاملا وسيعي را به خود اختصاص داده است که در اطراف آن درختاني تزييني درختان ميوه و جوي هاي کوچک و بزرگ به وجود آمده است. که اين درختان خيابان هاي کم عرض را براي بيروني شکل داده است از جمله درختان ميوه اي که در اين محوطه غرس شده است مي توان به سيب، زرد آلو، انار، و پسته اشاره کرد و درختان تزييني آن شامل کاج، سرو، صنوبر و چنار است. باغ مزبور و درختان داخل آن به وسيله يک رشته قنات که از طرف اندروني به طرف بيروني هدايت مي شود آبياري مي گردند. در حال حاضر اين باغ و محوطه آن به چند خانواره بيرجندي از طرف اوقاف به اجاره واگذار شده‌است که از بناهاي ايجاد شده در داخل آن به عنوان سکونت استفاده مي شود و محوطه آن که به صورت باغ است جهت کشاورزي و باغباني واگذار شده است. اين باغ نيز به دليل فضا سازي در دو قسمت به عنوان اندروني و بيروني ويژگي هاي بارزي را به دليل موقعيت خود دارا است.
    مجموعه باغ و عمارات اکبريه بيرجند
    اين مجموعه شامل‌باغ،‌‌عمارت،‌سردرب ‌ورودي، اصطبل، حمام، خم‌خانه، بخش اداري، تالار تشريفات، استخر و غيره است و در انتهاي خيابان معلم قرار گرفته است. به طور کلي اين مجموعه از شرق به غرب ساخته شده است.
    قديمي ترين بخش که در شرق مجموعه قرار گرفته است بناي شوکت الملک است که در زمان شوکت الملک در دو طبقه ساخته شده است. اين قسمت اکنون به کتاب‌خانه معاونت معرفي و آموزش ميراث فرهنگي بيرجند اختصاص داده شده است. بخش مرکزي که از لحاظ معماري جالب ترين بخش مجموعه است در دو طبقه ساخته شده است‌که اکنون به عنوان موزه باستان شناسي و مردم شناسي استفاده مي شود. اين بخش داراي ميان‌خانه تالار آيينه، ايوان ستون‌دار و اطاق هاي متعدد است اين قسمت از لحاظ تزيينات نيز جذاب‌ترين بخش است به طوري که داراي تزيينات مقرنس، گچ بري، و آيينه‌کاري در داخل و آجرکاري نماي خارجي بنا است. آخرين بخش که به عنوان بخش اداري ساخته شده است در غرب مجموعه قرار دارد و شامل يک راهرو طويل با اتاق هايي در دو طرف است. اين بنا با شماره 2326 به ثبت تاريخي رسيده است.
    باغ و عمارت رحيم آباد بيرجند
    باغ و عمارت رحيم آباد دارالحکومه اسماعيل خان شوکت الملک‌ در حدود سال 1315 ه.ق بوده است. مجموعه رحيم آباد داراي باغ، اصطبل، انبار، بناي ورودي، استخر و عمارت اصلي است و در انهاي خيابان مدرس در شهر بيرجند قرار گرفته است. ويژگي مهم اين بنا تزيينات زيباي آن است که شامل آيينه‌کاري‌ها و گچ‌بري‌هاي بسيار زيبايي با نقش حيوانات، گل و گياه و نقوش اسليمي است. اين بنا با شماره 2707 به ثبت تاريخي رسيده است.
    خانه پردلي بيرجند
    خانه پردلي به عنوان يکي از منازل زيبا و قديمي بيرجند يادگاري است از معماري دوران قاجاريه که فضاي کالبدي و ساختار آن مشخص کننده نوعي فرهنگ معماري بيگاني است و عنصري از معماري که در آن به کار رفته يعني پيش ايوان سرتاسري و ستون هاي روي آن برگرفته از معماري آذري است که مبدا آن کشور روسيه بوده است و اصول معماري به‌کار رفته در اين بنا نشانگر تلفيق معماري ايراني و معماري بيگانه است. منازب قديمي با مشخصات منزل پردلي بيانگر آداب و رسوم اجتماعي افراد و نشانگر ذوق و سليقه معماران قاجاريه است‌که با استفاده از معماري اسلامي ساختار جديدي را به وجود آورده اند که بارزترين نمونه آن پيش ايوان و ستون ها باربر است که فقط جنبه زيبايي داشته و علاوه بر اين عنصر معماري به کار رفته در بنا و تزيينات آن نيز قابل وصف است چرا که نمونه آن در شهرستان بيرجند کم‌تر ديده شده است.
    موزه مردم شناسي بيرجند
    اين موزه که در طبقه همکف باغ اکبريه در ارديبهشت ماه 1377 ميکوشد تا مشاغل و حرف منطقه جنوب خراسان را به نمايش بگذاردو گوياي شيوه معيشت و مشاغل مردم اين منطقه باشد، شيوه هايي كه در گذشته نه چندان دور پا بر جا بوده اند اما اكنون بسياري از آنها از بين رفته و برخي ديگر در حال نابودي است. از قسمت هاي اصلي اين موزه مي توان به مراسم عروسي ، كشاورزي ، سفالگري، عطاري، كفاشي، حكيم باشي، قالي بافي، نخ ريسي ، پارچه بافي و آهنگري اشاره كرد كه با استفاده از پيكره هاي ساخته شده به نمايش درآمده اند
    موزه باستانشناسي بيرجند
    موزه باستانشناسي بيرجند در طبقه فوقاني ساختمان مرکزي باغ اکبريه در سال 1371 افتتاح شده است. ساختمان اكبريه بنايي است كه در دوره قاجاريه و در زمان حكمراني ((شوكت الملك)) در دو طبقه احداث شده است وبا توجه به تزيينات به كار رفته در ان شامل تالار آيينه ، گنبد كلاه فرنگي و ديگر تزيينات از قبيل مقرنس لانه زنبوري و رسمي بندي صرفاً براي پذيرايي از نمايندگان داخلي و خارجي مورد استفاده قرار مي گرفت. اين موزه با توجه به غناي فرهنگي منطقه و جذب گردشگران ، احداث شده است. اين موزه در سال 1375 با زير بنايي به وسعت 600 متر به سازي و غني تر شده است. بخش هاي سفال ، فلز ، روشنايي، قرآن و كتاب ، سكه و اشياي متعلق به((اميراسدالله علم)) تشكيل دهنده اين موزه هستند. سير تاريخي موزه باستان شناسي يك دوره تاريخي از هزاره سوم قبل از ميلاد تا دوره قاجاريه را در بر مي گيرد.


    عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان بيرجند
    خانه آراسته بيرجند
    اين بناي زيبا در داخل بافت تاريخي بيرجند و در محور فرهنگي چهاردرخت قرار دارد. اين خانه تمامي ويژگي هاي خانه هاي سنتي را از لحاظ هماهنگي و همگوني با اوضاع جغرافيايي اقليمي اجتماعي اقتصادي و اعتقادي ساکنان خود دارد. دارا بودن عناصري مانند سردر ورودي، هشتي، دالان يا دهليز، حياط مرکزي، ايوان، اطاق هاي متعدد در چهار طرف، پوشش هاي گنبدي، ديوارهاي قطور و استفاده از خشت و گل در ساخت بنا از جمله اين ويژگي ها است. اين خانه متعلق به آقاي فرهنگ بوده و زمان ساخت آن به دوره قاجار بر مي گردد و با شماره1891 به ثبت تاريخي رسيده است.
    رباط آصف بيرجند
    اين بنا توسط آصف الدوله که در سال 1251 ه.ق والي خراسان بوده است بنيان گذارده شده است. اين رباط با پلان چهار ضلعي ساخته شده و داراي حياط مرکزي وسيعي است که در اطراف آن حجره ها و فضاهاي ديگر بنا شده است. اين بنا جزو بناهاي دو ايواني محسوب مي شود. حياط مرکزي رباط ياد آور اتراق کاروان هاي مختلف در اين قسمت است. اين بخش بسيار ساده و عاري از هر گونه عنصر معماري است. اصطبل سر پوشيده اين بنا در قسمتي دور از اتاق هاي استراحت مسافرين احداث شده است و فضاي داخلي آن تقريبا دو يا سه برابر فضاي داخلي اتاق ها است. در ضمن بناي رباط آصف جزو خانه هاي رباط بياباني درشت محسوب مي شود.
    ارگ حاجي آباد بيرجند
    ساختمان‌هاي ارگ‌حاجي‌آباد به‌وسيله امير شوکت‌الدوله علم بنا شده است و به علت اين‌که حاکم مزبور دو همسرداشته است يکي از همسران وي که اصليت آن هريوندي بوده است در اين ارگ اقامت مي گزيند و همين زن مادر اسدالله اعلم مي شود. قناتي نيز به نام حاجي آباد در کنار ارگ احداث مي شود و بعد از آن دهي نيز به نام حاجي آباد زيربجد به وسيله خدمه و افراد روستايي ايجاد مي شود.
    به طوري که گفته اند شوکت الملک ماهي دو بار به اين ارگ مي آمده است و بعد از فوت شوکت الملک اين ارگ به دخترش که زن خزيمه علم بوده به ارث مي رسد. مطلعين مي گويند ساختمان ارگ در طبقه اول تماما با پارچه هاي رنگين پوشيده بود. هم‌چنين استخر آبي که روبه‌روي ارگ است در مقابل درب ارگ قرار داشته و ساختمان ارگ نيز در زمان خود محل حکم‌راني فرمان‌رواي قهستان يعني شوکت الملک علم بوده است محوطه ديوار ارک داراي 4 برج بوده است که جهت نگهباني از آن استفااده مي شده است. هم‌چنين اين ارگ داراي 4 باغ بوده که به نام هاي باغ بزرگ – باغ نهالي – باغ زيرين و باغ طاقي خوانده مي شدند و محوطه ارگ را در ميان گرفته بودند. به تدريج به علت اين‌که قنات شوکت آباد قنات حاجي آباد را خشک کرد باغ هاي اين محل رو به نابودي و تخريب گذارد و محل روستا خالي از سکنه شد.
    تاريخ بنا نيز به اواسط دوره قاجاري9 مي رسد که مشخصات بنا ارگ حتجي آباد از 2 بناي مستقل تشکيل شده به عنوان اقامتگاه تابستاني از آن استفاده مي شده است. ساختمان جلويي که از بناي ديگر بزرگ‌تر است و فرم آن از بخش به وجود آمده طبقه هم‌کف و طبقه اول بنا مشتمل بر چند دالان سرسرا و اتاق هاي تشريفاتي يا 2پذيرايي و اتاق هاي نشيمن است. به طور کلي اتاق ها شامل چند طاقچه به صورت قرينه و غير متقارن مي باشند. و تزيينات اين طبقه فقط در دو اتاق تشريفقاتي به صورت زيبايي ديده مي شود که تزيينات آن شامل مقرنس و گچبري هاي حاشيه فوقاني ديوار اتاق هاي مذکور مي باشد. تمامي طاق هاي موجود در اين طبقه بصورت کشيده و با قوس نيم دايره بوجود آمده است. نحوه قرار گيري اتاق هاي کوچگ و اتاق هاي بزرگ در طبقه اول بصورت قرينه است به‌طوري که اتاق نشيمن جبهه شمالي بنا در مجاورت جبهه جنوبي ساخته شده و به همين ترتيب... ضمنا ورودي طبقه اول از طريق يک دالان صورت مي گيرد لازم به ذکر است که دالان هاي عنصر دسترسي فضاها نسبت به يکديگر است سقف اين طبقه بصورت ضربي و با طاق خنچه پوش تحت پوشش داده شده است بدنه بنا تخريب شده و از بين رفته .است. راه پله از کناره خاوري بنا بوده که در حال حاضر فقط آوار آن باقيست بخش همکف بنا مشتمل بر دالان هاي ورودي است که مشتمل بر دالان هاي ورودي است مه ارتباط دهنده فضاهاي داخلي بخش همکف بنا نمي باشند همچنين اين بخش داراي شومينه هاي بسيار ساده اس در بدنه ديوار است. اين طبقه فاقد تزيينات است. اتاق ها نيز به شکل تو در تو با فرم چهار گوش که طاقچه هايي متعددي در آن تعبيه شده که سقف طاقچه ها نيم دايره است طاق‌نماها نيز دارا ي فرم طاقچه ها مي باشند بدنه خارجي بخش هم کف با استفاده از طاق‌نماها متعدد با قوس تيز شکل جالب توجهي به بنا داده است.
    ورودي دالان همکف به‌طور قرينه در دو طرف بصورت طاقدار با قوس خنچه پوش يک گلويي تزيين شده است سقف بخش همکف در بهضي مناطق گنبدي و در مواردي نيز به صوزت خنچه پوش است. بخش همکف بنا احتمالا محل اقامت نگهبانان بنا ارگ و خدمه آن بوده است که جهت استراحت به اين بنا مي آمدند بناي دوم که در فاصله 30 متري در جبهه شکال باختري بناي ارگ واقع است مخصوص اقامت اصطبل بانان و نگهداري چهارپايان بوده است. بخش همکف بناي دوم مشتمل بر چند اتاق است که با استقاده از راهرو و دالان به تمامي قسمت هاي اين بخش رفت و آمد مي کردند. طبقه اول شامل چند اتاق است که در آن هيچ تزييني به چشم نمي خورد. از طريق يک پلکان از جبهه شمالي بنا از پايين به طبقه اول فضاي ارتباطي چه امروزه از سقف طبقه اول چيزي باقي نمانده است ولي شواهد مشخص کننده پوشش تخت در اين طبقه مي باشد .
    مصالح به کار رفته در اين دو بنا خشت خام، آجر، گچ و کاه گل و چوب مي باشد. که خشت خام روي تير چوبي و پروازها حالت سقف به بنا داده است. نوع بهره برداري خصوصيات بارز بنا ار اين بنا بدليل تخريب فضاهاي اصلي استفاده اي نمي شود و اگر قسمتهاي مخروبه آن مرمت شود مي توان از اطراف بنا جهت يک مکان تفريحي استفاده کردو حتي از خود بنا نيز مي توان به به عنوان چايخانه سنتي و يا يک مکان فرهنگي استقاده کرد.
    عوامل تزيين شده و نوع آن ها 1. تزيينات گچبري بدنه فوقاني ديوار در اطاق هاي شمالي جنوبي طبقه اول ارگ 2. نوع طاق ها که با قوس هاي خنچه پوش تخت آذين شده است. 3. نوع طاقچه ها با سقف نيم دايره 4. چشمه طاق هاي طبقه اول ارگ که در تمام جاهاي بنا به چشم مي خورد. طاق‌نماهاي متعدد بنا که با قوس تيز ساخته شده است توضيح ضروري و اختصاصي بنا ياد آور اين نکته ضروري است که اين ارگ باعث آباداني اطراف آن نيز شده است. به طوري که بعد از حفر يک قنات و تامين آب منقه روستايي به نام حاجي آباد در کنار آن احداث شد و اکثر اهالي آن نيز به خدمت ارگ درآمدند مي توان گفت بناي ارگ به لحاظ مسطح بودن سقف بام با استفاده از نيرهاي چوبي کنار هم هيچ شباهتي به معماري منطقه گرم و خشک نداشته و همان مساله در مورد ارگ هاي حکومتي مطرح مي شود که حاکمان سعي داشتند که ارگ و ساختمان حکومتي آن‌ها مشابعتي با منازل عام نداشته باشد.
    بخاطر همين امر است که ما در اين بنا سقف گنبدي و شاخص هاي معماري کويري را مشاهده نمي کنيم. و به همين علت اين ارگ را مي توان ساختمان مهم در کنارديگر بناهاي حکومتي دانست اگر چه داراي ارزش هاي معماري فراواني است ولي نسبت به ارگ هاي موجود ديگر در شهرستان بيرجند داراي ارزشمندي کم‌تري است.
    سنگ نگاره و نقش كال جنگال بيرجند
    مجموعه نگاره‌هاي کال‌جنگال در طول دوره‌اي به همين نام و در فاصله حدود 35 کيلومتري جنوب باختر بيرجند در رشته کوه باقران پراکنده اند. اين نگاره ها شامل تصاوير و کتيبه هاي مربوط به دوره اشکاني است. تصوير اول شامل تصوير جنگ يک مرد پارتي با يک شير است که کمي کوچک‌تر از اندازه طبيعي ترسيم شده است. در بالاي اين تصوير کتيبه اي پهلوي در دو سطر ديده مي شود که تصوير دوم تصوير سر يک مرد پارتي به حالت نيم رخ است. در زير اين تصوير نيز کتيبه اي پهلوي در يک سطر نگاشته شده است. مهم‌ترين بخش کتيبه ها شامل هفت سطر کتيبه پهلوي است که بر روي دو تخته سنگ که در کنار هم قرار دارند نگاشته شده اند. متاسفانه به دليل پوسته شدن لايه سنگ اين کتيبه ها به شدت در معرض تخريب قرار دارند. تنها نوشته‌اي كه در نقش مرد و شير ‌سالم مانده؛ چنين است: بري ارتخشتر نخوري خشترب (يعني: پورا در شير نخور شهربان) اين نوشته از دوران ساسانيان بوده و اهميت بسياري دارد. اين كتيبه به شماره 2532 به ثبت تاريخي رسيده است.
    سنگ نگاره لاخ مزار بيرجند
    سنگ‌نگاره لاخ‌مزار بيرجند در جنوب خاوري شهر بيرجند در كنار آبادي كوچ قرار دارد. بررسي‌ها نشان داده‌كه از دوران پيش از تاريخ تاكنون رهگذراني كه از دره كوچ و از كنار سنگ گذشته و مسير خراسان به كرمان را طي كرده‌اند؛ يادگارهايي بر سنگ نگاشته‌اند كه بيانگر انديشه و باورهاي‌شان بوده و به شمار مي‌رود. نبشته‌ها؛ شامل خط‌هاي تصويري، پهلوي اشكاني، پهلوي ساساني، فارسي و عربي هستند. علامت‌ها ، نشانه‌ها و سمبل‌هايي از مظاهر طبيعت را شامل مي‌شود
    ارگ کلاه فرنگي بيرجند
    ارگ کلاه‌فرنگي در حاشيه خيابان شهيدمطهري واقع شده و اکنون ساختمان بخشداري مرکزي بيرجند است. اين بنا که در شش طبقه و به سبک زيگورات ساخته شده است از بناهاي شاخص بيرجند است. از شش طبقه بنا تنها دو طبقه آن داراي کاربري است و بقيه طبقات تنها به منظور فرم بخشي ساخته شده اند. در مرکز بنا حوض خانه با ويژگي هاي معماري جالب توجهي وجود دارد. ورودي اصلي بنا در ضلع جنوبي آن قرار دارد که قبل از آن پيش طاقي ساخته شده که از آجر واقع شده است. فضاي حوض خانه از لحاظ تزيينات مهم‌ترين بخش بنا است. تزيينات انبوه مقرنس از جمله اين تزيينات است که در سقف ديده مي شود. اين بنا محل حکمراني حسام الدوله بوده است وزمان ساخت آن‌ به دوره زنديه بر مي گردد
    ارگ بهارستان (قلعه خشتي) بيرجند
    ارگ بهارستان مجموعه بناهايي است‌که‌ در‌کوچه‌کوشه اي بيرجند واقع است. مهم‌ترين بخش بنا کوشک آن است که در سه طبقه و به صورت هشت ضلعي ساخته شده است. نماي خارجي اين بخش داراي تزيينات آجرکاري با زره هاي هندسي شبيه بناهاي دوره زنديه شيراز است. بخش دوم قلعه دفاعي بنا است که داراي يک برج و حصار است اين بخش که از خشت و گل ساخته شده است آسيب هاي زيادي بر اثر عوامل جوي بر آن وارد شده است. سومين بخش حياط اندروني و اطاق هاي دور تا دور آن است پس از تاسيس مدرسه شوکتيه که مخصوص پسران بوده است اين بخش از ارگ به مدرسه دختران اختصاص مي يابد و نام مدرسه نسوان را به خود مي گيرد. زمان ساخت مجموعه مربوط به دوره زنديه است.
    يخچال شوکت آباد بيرجند
    ساخت اين بنا به اواسط دوره قاجاريه بر مي گردد و در معماري آن از سه قسمت استفاده شده است. 1- ديوار يخچال 2- حوض يا استخر 3- محفظه يخدان.
    ديوار يخدان از روي هم گذاشتن چينه هاي گل که در داخل آن شن ريزه جهت استحکام به کار رفته ساخته شده است. اين ديوار طول زيادي نداشته است. حوض يا استخر که محل يخ بستن آب بوده عمقي حدود يک متر داشته است که با آجرهاي مخصوص و ساروج ساخته شده است و حتا کف آن نيز توسط آهک و ساروج ساخته شده و نفوذ پذيري خود را از دست داده است. استخر داراي پلان مربعي است. محفظه يخدان: از چند قسمت تشکيل يافته است و داراي فرم مدور است. 1- مخزن 2- ورودي 3- ديواره 4-گنبد ديواره. محفظه يخبندان از مصالحي چون خشت و گچ ساخته شده است و تقريبا سالم مانده است.


    حمام ها و آب انبارها درشهرستان بيرجند
    آب انبار حاج ملك بيرجند
    اين بنا در خيابان مطهري و كوچه آيتي بيرجند واقع شده و از آثار اواسط دوره قاجاريه به شمار مي‌آيد. آب انبار حاج ملك داراي راه پله‌اي با 84 پله و محدوده وسيعي با دو مخزن بزرگ ذخيره آب است.
    حمام چهار درخت بيرجند
    اين بنا در بافت قديمي محله چهار سوي بيرجند واقع شده و از آثار دوره قاجاريه به شمار مي‌آيد. بناي حمام پايين‌تر از سطح معبر قرار گرفته و مشتمل بر رخت كن، گرمخانه، خزينه‌هاي آب سرد و گرم، تون و فضاهاي مربوط ديگر است. اين حمام ، امروزه متروك شده و تنها از فضاي رخت كن آن براي ورزش باستاني استفاده مي‌شود.
    اين بنا در بافت قديمي محله چهار سوي بيرجند واقع شده و از آثار دوره قاجاريه به شمار مي‌آيد. بناي حمام پايين‌تر از سطح معبر قرار گرفته و مشتمل بر رخت كن، گرمخانه، خزينه‌هاي آب سرد و گرم، تون و فضاهاي مربوط ديگر است. اين حمام ، امروزه متروك شده و تنها از فضاي رخت كن آن براي ورزش
    حمام شوکتيه بيرجند
    از لحاظ تاريخي حمام شوکتيه به حمام قلعه مشهور بوده است و وجه تسميه آن نيز به دليل واقع بودن اين حمام در داخل حصار قلعه (محل) امارت امير سليمان خان حاکم وقت بيرجند بوده است که حمام مزبور مورد استفاده خانواده امير قرار مي گرفته و در يک روز مختص خدمه و نگهبانان قلعه بوده است و در هفته يک روز درب قلعه جهت استفاده عموم باز مي شد. حمام شوکتيه اولين حمامي بود که به روش جديد و با استفاده از لوله کشي مورد استفاده قرار مي گرفت. در جلوي حمام محوطه اي نيز به نام درشکه خانه وجود داشت که بزرگان و خانواده امير از آن براي استحمام وارد حمام مي شدند. تاريخ ساخت اين حمام 1326 ه. ق است. عوامل متعددي در شکل گيري فضاها و بخش هاي حمام نقش اساسي داشته اند که مهم‌ترين آن ها را مي توان تنظيم دما رطوبت و مسير دسترسي دانست.
    فضاي اصلي حمام شوکتيه از چند قسمت مجزا تشکيل شده است که عبارتند از: 1- بينه 2- ميان در 3- سرويس بهداشتي 4- گرمخانه حمام ها از جمله بناهايي بوده اند که در طراحي آن ها سعي شده است که از سطح معبر پايين تر ساخته شوند. حمام شوکتيه به تبعيت از اين امر در پايين از سطح معبر عمومي واقع شده که بعد از ورود بايد از چند پله به پايين رفت و بعد از گردش مختصر چند پله ديگر در آن وجود دارد که شخص را به سر بينه مي رساند و علت آن هم تنظيم رطوبت و گرماي بينه بوده است و بدين ترتيب قرار گيري فضاي ورودي از نظم خاصي برخوردار بوده است.

  8. #38
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان نهبندان

    نهبندان‌ناحيه‌اي است‌كويري، خشك و كم آب. اهميت اين منطقه‌ پيش‌ از‌ اسلام بسيار بيش‌تر بوده است‌ چرا كه اين منطقه‌ در مسير بندرعباس به خراسان قرار داشته و‌ از ‌اين باب موقعيتي سوق‌الجيشي داشته است.‌ جمعيت شهرستان نهبندان در سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 هـ . ش، 43.065 نفر بوده است كه از اين شمار 21.698 نفر مرد و 21.367 نفر زن بوده اند. مردم نهبندان ايراني و‌ آريايي نژادند و با گويش محلي و نزديك به خراساني سخن مي گويند. لهجه آن ها به گويش سيستاني نيز نزديك است و بعضي از آن ها به سيستاني سخن مي گويند. همه نهبنداني ها مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند. مردم نهبندان سخت‌كوش، مهربان، ساده، آزاده، پاك‌انديش و مهمان نوازند. مهم ترين هنردستي مردم اين ناحيه، قاليچه بافي است. مردم منطقه با توليد‌قاليچه‌هايي با طرح‌هاي بلوچي، تركمني، و نقش هاي گلداني، مددخاني و محلي، درآمد عمومي را افزايش مي دهند و برخي از اين صنايع به خارج صادر مي‌شوند.
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    تپه صيادان در كنار كوه قلعه شاه دژ، تخت سردار ، قلعه نيه، مزار پر سر، مزار پيرحاجيان، مزار يا قدمگاه هماهنگ درباختر شهر نهبندان و مسجد گلستان مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه را تشكيل مي‌ دهند.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان نهبندان با پهنه‌اي بيش از 20 هزار كيلومتر مربع، در خراسان‌جنوبي‌قرار دارد. نهبندان از سوي شمال به شهرستان بيرجند، از باختر به استان كرمان، از جنوب و جنوب خاوري به استان سيستان و بلوچستان محدود است. هواي نهبندان گرم وخشك بوده و زير تأثير آب وهواي كويري اختلاف دماي زيادي بين زمستان و تابستان آن ديده مي شود. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 42 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. در سال هاي معمولي ميزان باران ساليانه نهبندان به 150 ميلي متر مي رسد.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    نهبندان در گذشته «نه» و «نيه» ناميده مي شده است. بيش تر آثار تاريخي، از جمله «تاريخ سيستان» از اين سرزمين با نام هاي بالا ياد كرده اند و گويا از سده 7 هـ . ق به بعد «نهبندان» گفته شده است. «ني» به زبان پهلوي، به معني «بنا» و «شهر» بوده و نظير آن در کلماتي چون نيشابور و نهاوند ديده مي شود. لازم به يادآوري است که نهبندان در لهجه مردم محل و در گفتگو، كه جنبه خودماني تري دارد، هنوز همان «نه» گفته مي شود. واژه نهبندان شايد از زماني متداول شده، كه روستاي بندان در 75 كيلومتري جنوب خاوري «نه» به گونه زندان و بندان فرمانروايان سيستان درآمده و اين دو نام با هم و در كنار هم به كار رفته اند. به هر حال شهر «نه» در كناره كوير، در پيش از اسلام وجود داشته و از آبادي هاي مهم و استراتژيك آن زمان به شمار مي رفته است.نهبندان، همانند ديگر مناطق خراسان، در سال هاي 30- 31 هـ . ق به دست مسلمانان افتاد و در سده هاي نخستين اسلامي در قلمرو امويان و عباسيان بود. نهبندان از سال 205 هـ . ق تا سال 247 هـ . ق كه يعقوب ليث سيستاني، در سيستان بر روي كارآمد، در دست طاهريان خراسان بود. يعقوب ليث پس از نبردهاي بسيار با دشمنان و عاملان خليفه عباسي، سرانجام در 25 محرم سال 147 هـ . ق، بر سيستان و پيرامون آن چيره شد و نهبندان نيز به قلمرو وي افزوده شد. در 287 هـ . ق، اسماعيل ساماني، در نبردي بر عمرو ليث صفاري پيروز شد و سيستان و خراسان، از جمله نهبندان را به دست آورد. در سال 389 هـ . ق، محمود غزنوي با سرداران ساماني جنگيده بر خراسان چيره شد.
    در زمان جانشينان سلطان محمود، سلجوقيان شورش كردند و طغرل اول سلجوقي، پس از چيره شدن بر سلطان مسعود غزنوي،‌ در 429 هـ . ق، به حكومت رسيده سيستان و خراسان از جمله نهبندان را به قلمرو خود افزود. از سال 622 تا 668 هـ . ق، نهبندان يكي از مراكز آباد بوده و والي هايش گاه زير فرمان خوارزمشاهيان كرمان بوده و زماني به نيابت از فرمانروايان سيستان، زمام امور اين ناحيه را نيز به دست داشته اند.
    در سال 668 هـ . ق‌كه امير ترشيز (كاشمر) با سپاه مغول به نيه آمد و آن جا را خراب كرد، ملك نصير الدين، فرمانرواي سيستان، پسر خود، شمس الدين علي را به نيه فرستاد تا آن جا را باز سازي كند. سيستان در دوره حكومت ملك نصير الدين توانمند شد و ايالت قهستان از قاين تا ترشيز، تابع سيستان بود و امراي كرمان در هنگام گرفتاري و جنگ، در سيستان پناه مي جستند. ركن الدين محمد، فرزند ديگر نصير الدين، به دليل ناسازگاري با پدر از سيستان رفت و در پيرامون آن، به گشودن دژها و شهرها و تهيه سپاه پرداخت و در شهر نيه استقرار يافت. وي در نيه دژها و باغ هاي متعددي به وجود آورد.پس از پيروزي شاه اسماعيل اول صفوي بر شيبك خان اوزيك و گشودن هرات در سال 916 هـ . ق ، ملك محمود سيستاني - فرمانرواي سيستان - از جانب وي به عنوان حاکم نهبندان و تمامي سرزمين هاي كرانه جنوب هيرمند پايدار شد. به هر حال، نهبندان تا اواخر سده 10 هـ . ق، تابع سيستان بوده است و از اين زمان زير نظر امراي قاين اداره مي شده است، به طوري كه در نيه، حاکمي از سوي آنان مأمور امور ديواني بوده است. اين امر تا ميانه دوره پهلوي نيز ادامه داشته است .


    مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان نهبندان
    مسجد گلستان نهبندان
    اين مسجد حدود 200 سال ديرينگي دارد و از اعتبار وپژه‌اي برخوردار است.


    قلعه ها، برجها و آتشکده ها درشهرستان نهبندان
    قلعه نيه نهبندان
    قلعه‌نهبندان، بارويي داشته كه مسجد جامع در آن بوده است. بنا از خشت و گل بوده و آبش از كاريز تأمين مي‌شده است. قلعه اكنون در ميانه آبادي وجود دارد و داراي برج و بارو و كلاه فرنگي است. براي پاس‌داري آن از خندقي استفاده مي‌شده است.


    عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان نهبندان
    تخت سردار نهبندان
    جايگاه بلندي است كه پيش از جدا شدن افغانستان از خاك ايران، نيه از نواحي تابع هرات به شمار مي‌رفته است. سردار زمان خان،‌‌‌حاكم هرات براي سركوب مردم نيه، كه ماليات نپرداخته بودند رهسپار اين ديار شد او در نيه دستور مي‌دهد جايگاهي بسازند و بر فراز آن تختي به پا كنند. چهل نفر از بزرگان نيه را به حضور طلبيده و همگي را گردن مي‌زند از آن زمان اين محل تخت سردار ناميده شده است.
    تپه صيادان نهبندان
    تپه صيادان يا تپه صيدو، در كنار كوه قلعه شاه دژ قرار دارد و يك گوشه آن به تپه خربندان پيوند يافته است مردم محل مي‌گويند اين همان خرگاه است كه در شاهنامه فردوسي از آن ياد شده است. به يك سوي او دشت خرگاه بود دگر سوي تا هندوان راه بود

  9. #39
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان سربيشه
    شهرستان سربيشه يكي از شهرستان هاي استان خراسان جنوبي است كه در ناحيه‌ي خاور استان قرار گرفته است. مركز اين شهرستان شهر سربيشه است كه در طول جغرافيايي 48ـ58 و عرض جغرافيايي 34ـ 32 و در ارتفاع 1820 متر‌ي از سطح درياي آزاد قرار دارد و داراي آب و هواي معتدل و خشك است. بناهاي تاريخي بخش سربيشه به دوره اسلام و قبل از آن مي‌رسد و آثار تاريخي آن نشان دهنده غناي فرهنگي و سابقه تمدني اين منطقه است. مهم ترين آثار تاريخي اين شهرستان را آثاري از قبيل محوطه‌هاي باستاني، قلعه و خانه‌هاي قديمي، غارها و روستاهاي شگفت انگيز و مسجدهاي قديمي تشكيل مي دهد

  10. #40
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان اصفهان
    اصفهان يكي از مهم ترين مناطق گردشگري ايران در جهان است كه در رديف شهرهاي درجه اول دنيا، مانند: پکن، پاريس، رم، ونيز، ...قرار داشته و به لحاظ ديرينه‌گي و ارزش هاي ويژه هنري، در مجموعه‌ي ميراث فرهنگي بشريت، طي آييني جهاني از سوي «يونسکو» پاس داشته مي شود. شهرستان اصفهان داراي دو چشم انداز است‎؛ بلندي شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتي آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پاي دامنه هاي خاوري بلندي هاي زاگرس قرار گرفته است. از سوي جنوب باختري فاصله چنداني با دامنه كوه هاي زاگرس نداشته اما از شمال خاوري در فاصله دورتري از كوه هاي مركزي قرار گرفته است. صنايع اصفهان داراي قدمتي تاريخي است و صنعت كاران اصفهاني مشهورترين صنعت گران ايراني به شمار مي آيند. صنايع دستي اصفهان از ديرباز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستي ايران بناميم، سخني به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بي درنگ تصوير خاتم کاري، كاشي كاري، معرق، تابلوهاي مينياتور، قالي هاي نفيس ابريشمي و نقش هاي زيباي پارچه قلم كار را تداعي مي كند. قدمت طولاني و معماري با ارزش بناهاي تاريخي اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخي منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملي يونسکو قرارگيرند. مجموع آثارطبيعي و تاريخي، اصفهان را در فهرست ديدني ترين مناطق ايران قرار داده است. اصفهان نه تنها نماينده شايسته اي براي معرفي فرهنگ و تمدن غني ايران به مهمانان خارجي است، بلکه بازديد از اين خطه؛ خاطرات زيبا و حس غرورانگيزي را در ذهن گردشگران داخلي نيز بر جاي مي گذارد.
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    قرن هاست که اصفهان را نصف جهان مي نامند. اصفهان از شهرهاي بسيار قديمي ايران است که موجوديت تاريخي آن به هزاره سوم قبل از ميلاد مي رسد. اصفهان منطقه اي به قدمت تاريخ تمدن و فرهنگ ايران است که آثار بديعي ازهمه ادوار را با خود دارد. موقعيت طبيعي و جغرافيايي آن در مرکز فلات ايران، خاک حاصل خيز و وجود زاينده رود به آن امکان داده که در دوره هاي مختلف از مراکز مهم فعاليت اقوام ساکن در اين مرز و بوم باشد و يادگارهاي با ارزش تاريخي زيادي از اين اقوام را در دل خود داشته باشد. به همين سبب اصفهان را موزه هميشه زنده دنيا مي دانند که از مکان هاي ديدني و آثار تاريخي بسيار با ارزشي برخوردار است. هر يک از آثار اصفهان در دوره اي ساخته شده و ياد آورعظمت آن دوره زماني است. قدمت طولاني و معماري با ارزش بناهاي تاريخي اصفهان سبب شده که برخي آثار تاريخي منطقه مانند ميدان بزرگ نقش جهان در فهرست آثار ثبت شده سازمان ملي يونسکو قرارگيرند. کاخ چهل ستون از جمله بناهايي است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمي از شهرت خود را مديون آن است و عمارت تاريخي هشت بهشت نمونه ‌اي از كاخ ‌هاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوي است. کاخ عالي قاپو نمونه منحصر به فرد و يکي از عجايب معماري كاخ‌هاي عهد صفوي است. منارجنبان از جمله بناهايي است که ازمعماري شگفت انگيزي برخوردار مي باشد. مسجد شيخ لطف الله از شاهكارهاي معماري و كاشي كاري ايران در نيمه اول قرن يازدهم هجري است. بازار بزرگ اصفهان که يکي از زيباترين بازارهاي شهرهاي ايران و حتي جهان اسلام به شمار مي رود و پل تاريخي ، زيبا و معروف سي و سه پل (الله وردي خان) به همراه ده ها مکان ديگر تنها گوشه اي از زيبايي هاي تاريخي اصفهان هستند. اصفهان نه تنها داراي ده ها مسجد تاريخي، کاخ ها و عمارت هاي کم نظير، پل ها و باغ هاي با ارزش، کتيبه ها وسنگ نبشته هاي تاريخي، کاروان سراها و... است، بلکه از جاذبه هاي طبيعي خوبي نيز برخوردار مي باشد. بزرگ ترين رودخانه فلات مرکزي ايران" زاينده رود" که ازميان زيباترين شهر ايران عبورمي کند، آبشارها، تالاب ها و باتلاق هاي مهمي چون باتلاق گاوخوني - که ازتالاب هاي با ارزش و نادر فلات مركزي ايران به شمار مي آيد- به همراه مناطق حفاظت شده غني، سبب رونق جاذبه هاي طبيعي اصفهان شده اند. مجموع آثار طبيعي وجاذبه هاي کم نظير و متعدد تاريخي اين شهرستان بر ارزش، اعتبار و شهرت جهاني اصفهان افزوده وسبب شده سفر به اصفهان در فهرست آرزوهاي رويايي جهانگردان کشورهاي مختلف جهان قرار گيرد.
    صنايع و معادن
    صنايع اصفهان داراي قدمتي تاريخي است و صنعت كاران اصفهاني مشهورترين صنعت گران ايراني به شمار مي آيند. صنايع دستي استان اصفهان از دير باز به عنوان نماينده هنر اصيل مردم ايران، در جهان سرشناس شده است. از اين رو، اگر اصفهان را گاهواره صنايع دستي ايران بناميم، سخني به گزاف نگفته ايم. نام اصفهان بي درنگ تصوير خاتم کاري، كاشي كاري، معرق، تابلوهاي مينياتور، قالي هاي نفيس ابريشمي و نقش هاي زيباي پارچه قلم كار را تداعي مي كند. استان اصفهان از کانون هاي مهم صنعت ايران به شمار مي آيد. وجود مجتمع هاي صنعتي فولاد مبارکه، ذوب آهن، صنايع ريسندگي، پالايش گاه اصفهان، صنايع نظامي، صنايع خوراکي و. . . اهميت صنعتي اين استان را به خوبي نشان مي دهد. اصفهان داراي معادن متعددي نيز است كه در حال حاضر بخشي از اين معادن فعال بوده و مورد بهره برداري قرار گرفته و به مصرف صنايع سبک و سنگين مي رسد و برخي به گونه نيمه فعال و تعطيل است كه با بررسي و پژوهش هاي بيش تري در آينده، در راستاي گسترش صنايع كشور مورد استفاده قرار خواهد گرفت. مهم ترين معدن هايي كه در حال حاضر در اين استان مورد بهره برداري قرار دارد، عبارتند از : - معدن هاي سرب و روي ايران كوه، كوه انجير و روستاي تيران که در باختر شهرستان اصفهان قرار دارند. معادن اين شهرستان، عبارتند از : معدن سنگ ساختماني، سرب، روي، مس، نمک، منگنز.
    کشاورزي و دام داري
    مهم ترين فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان عبارتند از: چغندرقند، پنبه، گندم، جو، ‌سبزي، و گونه هاي ميوه مانند : زردآلو، گيلاس، هلو، گلابي، انگور، خربزه، هندوانه، ‌خيار، …. از جمله ميوه هايي كه در شهرستان اصفهان سرشناس اند، گونه هاي زردآلو است. كه درمحل، آن را شكرپاره مي نامند و گلابي كه گونه مرغوب آن را شاه ميوه مي گويند. كشت گندم، علوفه، پنبه، صيفي جات و … نيز بسيار رايج است. در شهر اصفهان و پيرامون آن، درختان ميوه هسته دار و دانه دار نيز كشت مي شود.
    مشخصات جغرافيايي
    مرکزشهرستان اصفهان، در جنوب استان اصفهان، ‌در 32 درجه و 38 دقيقه پهناي شمالي و 51 درجه و 39 دقيقه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد. اين شهرستان از سوي شمال به شهرستان هاي نايين، اردستان و برخوار و ميمه، از خاور به استان يزد، ‌از باختر به شهرستان هاي خميني شهر، فلاورجان، مباركه، شهرضا، ‌و از جنوب به استان فارس محدود است. بلندي شهرستان اصفهان از سطح دريا 1 هزار و 575 متر است و بخش دشتي آن، از آبرفت رودخانه زاينده رود تشكيل يافته و در پاي دامنه هاي خاوري بلندي هاي زاگرس قرار گرفته است. از سوي جنوب باختري فاصله چنداني با دامنه كوه هاي زاگرس نداشته اما از شمال خاوري در فاصله دورتري از كوه هاي مركزي قرار گرفته است. آب و هواي آن معتدل و فصل هاي چهارگانه آن منظم است. بادهاي اين شهرستان باختري است و در تابستان جهت خاوري و آرامي دارد. بيش ترين درجه حرارت در اصفهان 42 و كم ترين درجه حرارت 16 درجه سانتي گراد ثبت شده است.
    اين شهرستان از نظر پوشش گياهي در رديف نواحي فقير ايران به شمار مي رود، زيرا گذشته از دره زاينده رود كه به دليل مساعد بودن شرايط لازم داراي پوشش گياهي كافي است، ‌نقاط ديگر شهرستان به دليل وجود آب و هواي بياباني و نيمه بياباني، كمي باران و تبخير شديد، ‌داراي پوشش گياهي ناچيز است. شهر اصفهان، در دشتي رسوبي، كه از حاصلخيزترين دشت هاي فلات مركزي ايران مي باشد، بنا گرديده است. اين دشت، در دوران چهارم زمين شناسي، در نتيجه رسوب گذاري رودخانه زاينده رود به وجود آمده است. شهر اصفهان داراي آب و هواي خشک با توان تبخير شديد است. در بخش بندي آب و هوايي Koppen، اين شهر به عنوان آب و هواي بياباني خشک و سرد شناخته شده است. مهم ترين رودخانه شهرستان اصفهان زاينده رود است كه از بلندي زردكوه بختياري سرچشمه مي گيرد و با كندن تونل كوهرنگ به درازاي 2 هزار و 823 متر، در سال 1332 ه . ق، بخشي از آب سرچشمه رود كارون را به زاينده رود برگردانده و به گسترش كشاورزي شهرستان كمک زيادي شده است. بلندي هاي پيرامون شهر اصفهان عبارتند از : پيلا يا پيلارته ( سيد محمد ) در شمال باختري، تپه آتشگاه و كوه دنبه در باختر و كوه كلاه قاضي، شاه كوه و صفه در جنوب و تپه هاي آبشار و شهرستان در خاور. در پست ترين نقطه شهر، رودخانه زاينده رود در جهت باختر به خاور جريان دارد. زاينده رود كه بزرگترين رودخانه مركزي ايران است، از زردكوه تا گاوخوني را‌ آبياري مي كند. ( براي اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايي اصفهان )
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    اصفهان به سبب پيشينه تاريخي کهن خود در طول تاريخ با نام هايي چون: آپادانا، آصف هان، اَسباهان،اِسبهان، اِسپهان، اسپينر، اسفاهان، اِسفهان، اصفهان، اصفهانک، انزان، بسفاهان، پارتاک، پارک، پاري، پرتيکان، جي، داراليهودي، سپاهان، شهرستان، گابا، گابيان، گابيه، گبي، گي، نصف جهان و يهوديه نيز خوانده شده است. بسياري از پژوهش گران بر اين باورند که اختصاص اين ناحيه در پيش از اسلام - به ويژه در دوران ساسانيان – به گرد آمدن سپاهيان مناطق جنوبي ايران، مانند : کرمان، فارس، خوزستان، سيستان،. . . وجه تسميه آن به « اِسپهان »، بوده و سپس در بعد از اسلام تحت تأثير زبان عربي به « اصفهان » تغيير شکل داده است. شهر اصفهان، مرکز اين منطقه مهم روزگاري پايتخت ايران به شمار مي رفته است و در دوران ايلامي ها، استان کنوني اصفهان يکي از ايالت هاي کشور « اَنزان » يا « اَنشان » بوده است. در زمان هخامنشيان نام اين ايالت و مرکز آن، از اَنزان به گابيان (گابا/گادوگاي) تبديل يافته و به سبب آباداني، محل زندگي پادشاهان هخامنشي نيز بوده است. در دوران اشکانيان اين منطقه يکي از ايالت هاي پهناور پادشاهي اشکاني و شهر اصفهان پايتخت آن بوده، حاکم آن عنوان شاه داشته است. اردشير پاپکان مؤسس سلسله ساساني، در تعقيب اردوان پنجم - آخرين پادشاه اشکاني - از مداين به منطقه اصفهان آمده، با غلبه بر ساتراب (استاندار) آن، اصفهان را گشود. در زمان ساسانيان، منطقه اصفهان اهميت بسياري داشته و جنبه دفاعي و نظامي آن، که مرکز گردآوري سپاه بوده، بر ارزش جغرافيايي اش، افزوده است. در اين دوره خانواده بزرگ ايراني « اسپوهران » يا « هفا » بر اصفهان حکمراني مي کرده اند. بر اساس پاره اي از پژوهش ها، در اواخر اين دوران، يزدگرد به خواهش همسرش « شوشن دخت » يک کلني يهودي در مرکز آن ( گي ) ايجاد کرد. گِي که بعدها « اليهوديه » يا کوي يهودي ها ناميده شد، آن بخش از شهر کنونيِ اصفهان است که بازار بزرگ اصفهان در آن قرار دارد. از اين روي، بيش تر مکان هاي اسلامي کنوني اين بخش، در گذشته متعلق به يهودي ها بوده است.
    هنگام ورود مسلمانان به ايران، ‌اصفهان شامل دو شهر بود، جي و يهوديه در باختر جي بود، كه اصفهان كنوني همان يهوديه است. در 23 يا 24 هـ . ق، اصفهان به دست مسلمانان افتاد و تا حدود 300 سال، حاكماني از سوي خلفا در آن جا فرمانروايي مي كردند. پس از روي كار آمدن ديلميان، حسن ركن الدوله ديلمي، اصفهان را پايتخت خود كرده در توسعه آن كوشيد. به دستور وي ديوار ميان كوي هاي جي و يهوديه را برداشته بارويي به دور شهر كشيده شد، ‌كه دورش حدود 21 هزار گام بود.
    در محرم سال 433 هـ . ق، طغرل سلجوقي پس از يک سال محاصره در دومين لشگرکشي خود به اصفهان آن را گشود و حکومت ديالمه کاکويه را از اين منطقه بر انداخت. طغرل 12 سال در اصفهان زندگي کرد و پانصد هزار دينار خرج ساختمان ها و امور خيريه، مسجدها و خانقاه ها کرد. پس از سال 633 هـ . ق، که اصفهان توسط سپاهيان اوکتاي قاآن، جانشين چنگيز گشوده شد، اين منطقه در سيطره مغولان قرار گرفت. عمق و غناي فرهنگي ايرانيان به اندازه اي بود که در کمتر از نيم قرن اين قوم خونريز را آداب و فرهنگ آموختند. چنان که در زمان حکومت سلطان محمد اولجايتو که در آغاز سده 8 هـ. ق به حکومت رسيد در اصفهان همانند ديگر نقاط ايران مسجد و بناهاي متعددي ساخته شد. يکي از مشهورترين و زيباترين اين آثار، محرابي است گچ بري در مسجد جامع اصفهان که به محراب اولجايتو معروف گرديده است. پس از در گذشت ابو سعيد بهادر خان، سومين ايلخان مسلمان مغول، شاهزاده گان و اميران بر شهرها ومناطق ايران چيره شدند و چندي فرزندان امير چوپان در اصفهان حکومت کردند و سپس شاه شيخ ابو اسحاق اينجو، بر آن دست يافت. حکومت خاندان اينجو با کشته شدن ابواسحاق به دست مظفريان پايان يافت، و حکومت مظفريان نيز در اواخر سده 8 هـ. ق، با کشته شدن شاه منصور آخرين پادشاه اين خاندان در نزديکي شيراز به دست تيمور لنگ، به سرانجام خود رسيد. تيمور سپس رهسپار اصفهان گشت و در ماه رجب سال 795 هـ. ق، اصفهان را گشود. اصفهان در اواخر دوره تيموري، چندي نيز در قلمرو ترکمانان قراقويونلو قرار گرفت.
    هر چند پس از تأسيس سلسله صفوي به دست شاه اسماعيل صفوي در سال 906 هـ. ق، وي تبريز را به عنوان پايتخت برگزيد؛ اما از سال 1000 هـ. ق شاه عباس کبير پايتخت را به اصفهان انتقال داده در طول 42 سال حکومت خود، پيوسته به عمران و آبادي کشور، به ويژه اصفهان پرداخت. ايجاد ميدان بزرگ نقش جهان، عالي قاپو، مسجد شيخ لطف الله و سردر قيصريه، مسجد شاه، بازار شاهي، خيابان چهار باغ، شهرک جلفا، کليساهاي تاريخي،. . . در اين شهر نتيجه گام ها و تلاش هاي شاه عباس بزرگ است. پس از شاه عباس، هر يک از شاهان صفوي نيز به نوعي در آباداني اصفهان کوشيدند. شاه صفي بناي امام زاده اسماعيل را در محل آن، به خوبي تعمير و تزيين کرد. هم چنين دَرِ بزرگ مسجد شاه را نقره پوش و طلا کاري نمود. شاه عباس دوم بناهايي چون کاخ پادشاهي چهل ستون و ساختمان پل خواجو و ساختمان هاي سلطنتي کرانه زاينده رود، مانند هفت دست، آيينه خانه، و نمکدان را ساخت و باغ پهناور سعادت آباد را ايجاد کرد. شاه سليمان کاخ هشت بهشت را بنا نمود و شاه سلطان حسين نيز مدرسه سلطاني يا مدرسه چهار باغ، سراي فتحيه (محل مهمانسراي شاه عباس) و بازارچه شاهي را بنا کرد. در سال 1135 هـ. ق، شاه سلطان حسين اصفهان را پس از هفت ماه محاصره و قحطي شديد به محمود غلجايي تسليم کرد. چون تهماسب ميرزا در قزوين از استعفاي پدرش آگاه شد، خود را شاه خواند و براي پس گرفتن پايتخت به تلاش افتاد. محمود غلجايي ( محمود افغان ) سرانجام پس از 30 ماه حکومت، در سال 1137 هـ. ق، به دست پسر عمويش اشرف غلجايي کشته شد و اشرف در اصفهان به حکومت رسيد. در دوران قاجاريان نيز، اگرچه پايتخت، ديگر به تهران منتقل گرديده بود؛ اما اصفهان هم چنان از اهميت فوق العاده اي برخوردار بود. در اين دوران در پاره اي از بنا ها تغييراتي داده شد. يکي از حاکماني که در اين دوران مدت طولاني بر اين شهر حکم راند، ظل السلطان فرزند ناصرالدين شاه بود.


    طبيعت درشهرستان اصفهان
    زاينده رود
    زاينده رود تنها رودخانه بزرگ اصفهان است که پس از آبياري نمودن شهرها و آبادي هاي مسير خود وارد شهرستان اصفهان مي شود. رودهاي ايزدخواست، تيغ زرد، جوشقان، چشمه ريزه، دستكن، دهلر، رباط، رحيمي، سوه، سه گنبد، كلهر رود، لاچاورگ، لادرجه، لقر، محمد آباد، هزاره گره و هيني از ديگر رودهاي اين شهرستان هستند. چشمه هاي فراواني در شهرستان اصفهان وجود دارد که از قابليت هاي گردشگري طبيعي برخوردار هستند. برخي از آن ها عبارت اند از: چشمه آبشار شاه، چشمه و مزرعه توتستان، چشمه نبي، چشمه ملارد، چشمه راهروان، چشمه هفتون و چشمه خوراسگان.
    چشمه ملارد
    چشمه ملارد در 10 كيلومتري شمال اصفهان و جنب كوه سيد محمد قرار دارد.
    سد زاينده رود
    اين سد در محل آبادچي در ناحيه اي كوهستاني قرار گرفته است و موقعيت مناسبي براي جلب ايران گردان داخلي و خارجي دارد. در كنار سد، پلاژها و تاسيساتي احداث كرده اند كه مورد مراجعه مسافرين و اهالي شهرهاي اصفهان و خوزستان، به ويژه در فصل تابستان، قرار مي گيرد. در درياچه سد امكان قايق راني و ماهي گيري نيز وجود دارد. سد ديگري بر روي يكي ار شعبات زاينده رود به نام چشمه مرغاب احداث شده و در سال 1370 مورد بهره برداري قرار گرفته است. در صورت ايجاد تاسيسات پذيرايي لازم، اطراف سد مي تواند مورد بهره برداري گردشگري قرار مي گيرد.



    مساجد و مدارس مذهبي درشهرستان اصفهان
    مسجد شيخ لطف الله اصفهان
    مسجد شيخ لطف الله اصفهان يكي از زيباترين و اعجاب انگيز ترين بناهاي اصفهان است. اين اثر فوق العاده يكي از زيباترين آثار تاريخي اصفهان است كه هر تماشا كننده‌اي را خيره مي ‌كند و نسبت به هنرمنداني كه در انجام آن دخيل بوده‌اند به اظهار تحسين و اعجاب وا مي ‌دارد، مسجد شيخ لطف الله است كه در ضلع خاوري ميدان نقش جهان مقابل عمارت عالي قاپو واقع شده و به واسطه كاشي كاري‌هاي معرق داخل و خارج گنبد و كتيبه‌هاي عالي كه مقداري از آن‌ها به خط عليرضاي تبريزي عباسي است از زيبايي و ظرافت كم نظيري برخوردار است. اين مسجد از شاهكارهاي معماري و كاشي كاري ايران در نيمه اول قرن يازدهم هجري بوده و به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده است. سر در زيباي آن در سال 1012 هجري به پايان رسيده است. سال اتمام ساختمان و تزيينات كاشي كاري آن به موجب كتيبه‌اي كه به خط ثلث با كاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي نوشته شده، سال 1028 هجري قمري است.
    مسجد جامع اصفهان
    مسجد جامع اصفهان در حقيقت، مجموعه‌اي از ساختمان‌ها و آثار هنري دوره‌هاي بعد از اسلام تاريخ ايران است كه يادگارهايي از پادشاهان، وزيران، اميران،‌ بزرگان و بانوان خير ايراني بعد از اسلام را در بر دارد و بخشي از تحولات معماري دوره‌هاي اسلامي تاريخ ايران را در مدت هزار سال نشان مي ‌دهد. اين بنا که به مسجد جامع عتيق و مسجد جمعه نيز شهرت دارد، در بخش قديمي اصفهان، ضلع باختري خيابان هاتف و انتهاي بازار بزرگ واقع شده و يکي از برجسته ‌ترين آثار معماري ايران و جهان است و از آن جا که بخش‌هاي مختلف آن در دوران‌هاي مختلف تاريخي ساخته و پرداخته شده‌اند، مجموعه حاضر چون موزه عظيمي، معرف روند تحول و تکامل معماري ايران در دوره اسلامي است.
    بر اساس متون تاريخي و تاييد بررسي ‌هاي باستان‌شناسي، بناي اوليه مسجد، مربوط به قرن دوم هجري است. قديمي ترين شرح حالي که پيرامون مسجد قديمي در دست داريم، شرحي است که در رساله «محاسن اصفهان» در سال 421هـ . ق نوشته شده است. بر اساس اين نوشته، مسجد اوليه، بناي بزرگي بوده که توسط اعراب قبيله طيران (تيرون) در قرن دوم هجري بنا شده بود. اين مسجد در سال 226هـ . ق، در دوره عباسيان بازسازي شده و وسعت بخشيده شد. در دوره آل بويه، مجددا بازسازي شده و از طرف صحن گسترش يافته است. در فاصله سال‌هاي 465 تا 485هـ . ق، در دوره وزارت خواجه نظام الملک، در بخش جنوبي مسجد با تخريب بخشي از شبستان دوره گذشته، فضايي گنبددار و در سال 481هـ . ق در شمالي ‌ترين نقطه مسجد، فضاي گنبددار ديگري توسط تاج الملک ـ رقيب نظام الملک ـ بنيان گرديد. در زمان ايلخانان، به روزگار فرمانروايي الجاتيو، بخش‌هايي از مسجد تزيين و محراب زيباي گچ بري مورخ 710هـ . ق ساخته شد که محراب مزبور، يکي از شاه کارهاي هنر گچ بري محسوب مي ‌شود و با کتيبه‌هاي زيبا، نقوش متنوع گياهي و سرستون نماها، به نحو شايسته‌اي نماسازي و تزيين شده است. در روزگار مظفريان، بخش‌هايي از مسجد بازسازي و بخش‌هاي ديگري از جمله مدرسه و صفه عمر و شبستان شمالي به آن اضافه شد. در سال 851هـ . ق، بناي شبستان زمستاني انجام گرفت. در دوره صفوي بخش‌هاي مختلف مسجد تعمير، تزيين و بناهايي چون شبستان ستوندار جنوب باختري و بناهاي وسط صحن ساخته شد. در روزگار قاجاريه، تعميرات و تزييناتي در مسجد، از جمله در سر در مورخ 1218هـ . ق صورت گرفته است. سرانجام در قرن اخير، تعميرات اساسي و بنياديني در ساختمان مسجد و تزيينات آن به عمل آمده است.
    در نتيجه حفريات باستان شناسي در دوره اخير، بقاياي اين مسجد در زير بخش‌هاي فعلي مسجد از جمله در زير گنبدخانه نظام الملک و شبستان‌هاي سلجوقي به دست آمده و مشخص شده که مسجد دوره سلجوقي بر روي بقاياي دوره قبل نهاده شده است. بناي کنوني مسجد با وسعتي حدود 22 هزار مترمربع با نقشه چهار ايواني ساخته شده و مشتمل بر صحن مرکزي وسيع با حوض و بناهاي مربوط، ايوان‌هاي چهارگانه، گنبدخانه‌هاي جنوبي و شمالي، شبستان‌هاي متعدد، مدرسه، ورودي ‌ها، تزيينات غني و متنوع، آثار نفيس و مدارک تاريخي بسيار و الحاقاتي است که در دوره‌هاي نسبتاً جديد صورت گرفته است. اين بنا به شماره 95 به ثبت تاريخي رسيده است
    مسجد اشترجان (اشترگان) اصفهان
    اين مسجد در دهكده اشترگان لنجان، 38 كيلومتري اصفهان واقع شده است. سر در مسجد آن 13 متر ارتفاع دارد و با كاشي ‌هاي سبک اوايل قرن هشتم هجري قمري و تزيينات گچ بري به شيوه همان دوره آراسته شده است. مناره‌هاي اين مسجد مانند منار جنبان متحرک است و تاريخ ساختمان آن نيز در كتيبه كاشي كاري سر در اصلي و هم چنين در انتهاي كتيبه داخل گنبد، سال 715 هجري قمري ثبت شده است.
    مسجد حكيم اصفهان
    اين بنا در محله قديمي اصفهان، معروف به باب الدشت، در انتهاي بازار رنگرزان واقع شده و به جهت فضاي مناسب، تزيينات زيباي کاشي کاري و كتيبه‌هاي نفيس، از مساجد مهم و معتبر اصفهان محسوب مي ‌شود. بناي اين مسجد برطبق كتيبه‌هاي تاريخي آن، به هزينه محمد داوود، معروف به تقرب‌خان ـ از پزشكان شاه عباس دوم و شاه صفي ـ ساخته شده است. سال شروع ساختمان مسجد، براساس كتيبه سردر خاوري، 1067هـ . ق و سال اتمام آن براساس كتيبه سر در شمالي، 1073هـ . ق است. با توجه به منابع تاريخي و شواهد به جاي مانده، اين مسجد در محل مسجدي قديمي از زمان آل بويه معروف به جورجير كه توسط صاحب بن عباد وزير ساخته شده بود، بنا شده است. (البته با توجه به نوشته شاردن، مسجد دوره صفوي در محوطه خالي قبرستان بنا شده و بنابر اين، مسجد جورجير قبلاً از بين رفته بوده است). بناي مسجد حكيم داراي سر در، صحن، ايوان، غرفه‌هاي دو طبقه، گنبدخانه، شبستان و همچنين کاشي کاري و تزيينات زيبا و كتيبه‌هاي نفيس است. سردر خاوري مسجد داراي تزيينات کاشي کاري و كتيبه تاريخي است. كتيبه سردر شمالي به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي لاجوردي مورخ 1073هـ. ق است. صحن مسجد وسيع بوده و نماهاي آن با کاشي کاري و خطوط بنايي آراسته شده است. در جبهه جنوبي صحن، ايوان جنوبي، گنبدخانه و شبستان‌هاي طرفين آن واقع است. گنبدخانه مسجد نيز داراي تزيينات کاشي کاري معقلي، كتيبه‌ها و محراب‌هايي مي باشد. اين بنا به شماره 223 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد خلوت نشين (شيشه) اصفهان
    اين بنا در کوچه مشهور به باغ قلندرها که مسجد حکيم را به بازار بزرگ اصفهان متصل مي ‌کند، واقع شده و مسجد کوچکي است که صحن کوچک آن را در دوره اخير با طاق شيشه‌اي پوشانده‌اند و به همين جهت ه آن مسجد شيشه نيز مي گويند. اين مسجد در زمان شاه سليمان صفوي توسط محمدقاسم زاهد مشهور به خلوت نشين بنا شده است. داخل مسجد به علت تعميراتي که در آن صورت گرفته، از حالت قديمي خود خارج شده، ولي محراب جنوبي آن به حالت اصلي باقي مانده و داراي تزيينات کاشي کاري است. کتيبه اين محراب به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي است. کتيبه سردر مسجد نيز به همان شيوه و مورخ 1100هـ . ق است.
    مسجد سرو شفادران اصفهان
    اين مسجد كه در عرف تلفظ (سرش بادران) خوانده مي شود در روستايي در 29 كيلومتري جنوب خاوري اصفهان و ساحل شمالي زاينده رود واقع شده است. اين اسم در اصل (سروش آذران) بوده و محل يكي از آتشكده‌هاي معروف اصفهان است. به غير از مسجد سرو شفادران كه به فتواي كتيبه آن در دوره شاه طهماسب اول در سال 976 هجري بنا شده است آثار قابل ملاحظه‌اي ندارد. كتيبه سر در مسجد كه قسمتي از كاشي ‌هاي انتهاي آن از بين رفته، به خط ثلث با كاشي لاجوردي بر زمينه آجري آن نوشته شده است.
    مسجد ايلچي اصفهان
    مسجد ايلچي درمحله احمد آباد اصفهان واقع شده است. كتيبه تاريخي سر در مسجد حاكي از آن است که اين مسجد دردوره سلطنت شاه سليمان صفوي به وسيله (صاحب سلطان بيگم) دختر حكيم نظام الدين محمد ملقب به حكيم الملک ايلچي و توسط (خواجه سعادت) نامي از خواجگان او به اتمام رسيده است. كتيبه سر در اين مسجد در سال 1097 نوشته شده است. در بالاي سكوها و در داخل مقرنس‌هاي سر در مسجد ايلچي خطوط بنايي بسياري نقش بسته است.
    مسجد آقا نور اصفهان
    اين بنا در محله دردشت اصفهان واقع است. بناي اصلي آن، از آثار دوره شاه عباس اول است كه ساخت آن يک سال بعد از مرگ نامبرده، در اولين سال سلطنت شاه صفي ـ 1039هـ. ق ـ به اتمام رسيده و در دوره قاجاريه، شبستان زيبايي بدان افزوده شده و بخش‌هايي از آن تزيين شده است. بناي كنوني مسجد، با نقشه چهار ايواني، داراي سردر، صحن، ايوان‌هاي چهارگانه، شبستان، تزيينات کاشي کاري و كتيبه‌هاي تاريخي است. كتيبه مقدم ‌تر بنا، در داخل ايوان خاوري، به شعر و به تاريخ 1034 هجري است. براساس متن اين كتيبه، مسجد را شخصي به نام آقا نور ساخته است. كتيبه اتمام بنا، بر سر در خاوري به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي خشتي لاجوردي رنگ نوشته شده است. براساس متن كتيبه، بناي مسجد به وسيله نورالدين محمد اصفهاني، در زمان شاه عباس شروع و در سال اول سلطنت شاه صفي به اتمام رسيده است. كتيبه مزبور به خط محمدرضا امامي است. شبستان ستون دار اين مسجد، بسيار زيبا و داراي ستون‌هاي سنگي و پوشش چشمه طاق است كه در وسط طاق‌ها، قطعاتي از سنگ مرمر شفاف جهت نورگيري قرار داده‌اند. اين شبستان، محراب كوچكي دارد. سردر خارجي شبستان جنب سردر شمالي مسجد نيز تزييناتي از نوع كاشي ‌هاي گره و خطوط بنايي دارد. اين شبستان، از الحاقات قرن سيزدهم هجري است و به هزينه حاج‌ محمد ابراهيم قزويني ـ امام جماعت سابق مسجد ـ بنا شده است. پشت بام اين شبستان، در رديف زيباترين مهتابي ‌هاي مساجد اصفهان است. اين مسجد، در بهمن ماه 1365 شمسي، در معرض حملات هوايي عراق قرار گرفت كه در نتيجه آن، خرابي ‌هايي در صفه جنوبي، لنگه‌ طاق‌ها، تزيينات كاشي و آيينه و گلدسته مسجد ايجاد شد كه بعدها به همت مسئولين مربوطه بازسازي و مرمت گرديد.
    مسجد گاراصفهان
    اين بنا در روستاي گار در 22 كيلومتري خاور اصفهان و ساحل جنوبي زاينده رود واقع شده و امروز تنها مناره و بقاياي بخشي از ديوارهاي گنبدخانه مسجد برجاي مانده است. با توجه به مناره و كتيبه سلجوقي آن و همچنين بقاياي كتيبه و تزييناتي از دوره ايلخاني مي ‌توان گفت كه اصل مسجد مربوط به دوره سلجوقي است كه در دوره ايلخاني بازسازي شده و محراب و تزييناتي بدان الحاق شده است. بناي اصلي مسجد به روزگار آباداني، شبستان مربع گنبدداري به ابعاد 12/8×12/8 متر بوده كه در جوانب آن، بناهاي ديگري وجود داشته و كل بناهاي مسجد، درون حصاري خشتي محصور مي ‌شده است. بناي گنبددار با آجركاري، گچ بري، طاق نماها، محراب و كتيبه‌هايي مزين مي ‌شده كه از همگي آن ها تنها بقاياي اندكي برجاي مانده است. بر ديوار شمالي اتاق، لوحه‌هايي گچ بري برجاي مانده است. محراب مسجد در ضلع جنوبي داراي گچ بري‌ها و كتيبه‌هاي قرآني به خط ثلث و كوفي است كه بخش عمده آن از بين رفته است. مناره سلجوقي در 50 متري بناي مزبور قرار دارد.
    مسجد باغ حاجي اصفهان
    در نزديكي باغ حاجي (باغ همايون امروز) كوچه‌اي به نام باغ حاجي وجود دارد كه مسجد كوچكي از دوره صفويه در آن واقع شده است. كتيبه سر در اين مسجد حاكي از آن است كه مسجد به وسيله شخصي به نام خواجه روح الله در دوره پادشاهي شاه عباس اول ساخته شده است. از تزيينات كاشي كاري اين مسجد غير از سر در آن چيز قابل ملاحظه‌اي باقي نمانده و كتيبه آن به خط ثلث سفيد معرق بر زمينه كاشي لاجوردي مورخ به سال 1033 هجري است.
    مسجد ازيران اصفهان
    در سي كيلومتري خاور اصفهان و در جنوب بستر زاينده رود دهكده ازيران واقع شده كه مردم محل آن را (ازيرون) تلفظ مي ‌كنند. در اين دهكده كه در خاور دشتي واقع شده، به سبک بناهاي مغولي در قرن هشتم هجري مسجد جالب توجهي وجود دارد كه در حال انهدام و ويراني است. كتيبه خارجي گنبد مسجد ازيران به خط بنايي آجري برجسته و سفيد بر زمينه آجري قرمز مي باشد. كتيبه داخل گنبد به خط بنايي آجري برجسته و سفيد بر زمينه آجري قرمز رنگ و كتيبه محراب مسجد ازيران به خط ثلث گچ بري برجسته بر زمينه گل و برگ است.
    مسجد گز اصفهان
    مسجد گز در روستايي در 18 كيلومتري شمال شهر اصفهان واقع شده و از نواحي قديمي و تاريخي حومه اصفهان محسوب مي ‌شود. اين مسجد كوچک چهار ايواني مربوط به دوره سلاجقه است كه در دوره‌هاي بعد، خرابي ‌هايي به آن وارد آمده و تجديد ساختمان شده ولي به مقدار زياد مشخصات سلجوقي خود را حفظ كرده است. ايوان‌هاي شمالي، جنوبي، خاوري و باختري در اين مسجد دو به دو قرينه هم هستند و صحن آن به شكل مربع و طول و عرض آن در حدود 12 متر است. آثار قابل ملاحظه سلجوقي اين مسجد در ايوان باختري آن است و دو راهروي فعلي مسجد در طرفين اين ايوان قرار دارند. درهر يک از دو ضلع شمالي و جنوبي ايوان باختري دو مدخل به ارتفاع تقريباً دو و نيم قرار دارد. تزيينات طاق‌هاي هلالي شكل آن ها از آجر و گچ، نظير تزيينات سلجوقي داخل ايوان خاوري مسجد جمعه اصفهان است و در بالا پشت بغل‌هايي از تزيينات آجري دارد. پشت مدخل داراي دو قسمت برجسته مدور در چپ و راست مي باشد. محراب سلجوقي اين ايوان در ضلع جنوبي آن واقع شده و در قسمت فوقاني آن محل يک كتيبه كه در اطراف اين ايوان نصب شده بوده است، مشاهده مي ‌شود ولي كم ترين اثري از خود كتيبه باقي نمانده است.
    مسجد سين اصفهان
    در قريه (سين) كه در شش كيلومتري شمال گز واقع شده يک مسجد و مناره سلجوقي وجود دارد كه در مقايسه با مسجد گز بيش تر اختصاصات دوره سلجوقي خود را حفظ كرده است. كوچه و مدخل مسجد سين كه مناره مرتفع آن نيز در گوشه‌ شمال باختري مسجد واقع مي ‌شود، شباهت زيادي به كوچه و مدخل مسجد گز دارد. صحن فعلي مسجد سين، وسعت زيادي ندارد و طول و عرض آن در حدود 7 متر است. مدخل مسجد در ضلع شمالي آن واقع شده و ايوان اصلي كه به گنبد منتهي مي ‌شود، در سمت جنوب قرار دارد. در طرفين خاوري و باختري صحن دو ديوار معمولي قرار دارد. ديوارهاي آن تزييناتي از گچ بري مشابه تزيينات ديوارهاي ايوان خاوري مسجد جمعه اصفهان دارد. طاق گنبدي شكل آن از مقرنس‌هاي درشت آجري - شبيه به طاق‌هاي مقرنس دار آجري مسجد جمعه اصفهان- تزيين شده است. خطوط گچ بري اطراف محراب اين مسجد بر زمينه اي آبي رنگ نقش بسته است.
    مسجد جامع برسيان اصفهان
    اين بنا در روستاي برسيان در 42 كيلومتري خاور اصفهان و شمال بستر زاينده رود واقع شده و از آثار ارزشمند دوره سلجوقي است كه در دوره‌هاي بعد الحاقاتي به آن صورت گرفته است. بناي دوره سلجوقي مسجد، گنبدخانه‌اي مربع مستطيل به ابعاد تقريبي 11 متر (ضلع داخلي) است كه در اصل در هر ضلع شمالي، خاوري و باختري آن، سه درگاه و در ضلع جنوبي آن، محراب و دو درگاه در طرفين آن وجود داشته و از نظر ساختار و تزيينات به نظر مي ‌رسد كه از گنبد تاج الملک ـ مسجد جامع اصفهان ـ الگو گرفته است. اكثر درگاه‌هاي مسجد در دوره صفوي مسدود شده است. چسبيده به ضلع جنوبي گنبدخانه، مناره‌اي با شكوه از دوره سلجوقي وجود دارد. در زير پوشش بنا، كتيبه‌اي سرتاسري به خط كوفي از آجر تراشيده متضمن آيات قرآني وجود دارد كه حدود نيمي از آن، از جمله عبارت تاريخي، از بين رفته است. گنبد بنا به قطر حدود 30/10 متر، از نوع دو پوسته پيوسته با پوشش داخلي باريكه طاق است. پوشش داخلي، مركب از هشت باريكه طاق است كه توسط هشت رگه از يكديگر مجزا شده‌اند. در ضلع جنوبي گنبدخانه، محراب آجري نفيسي وجود دارد. محراب داراي قواره‌اي مستطيل شكل با يک طاق نماي مقرنس آجري زيباست كه طاق نماي محراب به شكل پنج ضلعي در دو طرف داراي دو ستون آجري با سرستون‌هاي آجري است. سطوح محراب، با طرح‌هاي هندسي آجري، قطعات گچ بري و كتيبه‌هاي متعدد به خط كوفي تزييني و بنايي مزين شده است.
    منار مسجد با طرح مدور، از آچر و ملاط گچ به ارتفاع 55/34 متر ساخته شده و يكي از قديمي ‌ترين و بهترين نمونه‌هاي منار سازي دوره سلجوقي در قرن پنجم هجري است. اين منار فاقد سكو يا پايه است و قطر آن در سطح زمين، 75/5 و در بالا، 2/4 متر است. ضخامت ديوار در پايه، 8/1 و در بالا، 03/1 متر است كه بدين ترتيب، قطر منار و ديواره‌هاي آن از پايين به بالا به تدريج كاهش مي ‌يابد. در داخل منار، پلكان مارپيچي تعبيه شده كه از روزنه‌هايي باريک و عمودي كه به طرف داخل وسيع تر مي ‌شوند، روشنايي مي ‌گيرد. لبه پله‌ها از چوبي به ضخامت ديوار منار فرو مي ‌رود. سطح منار با تزيينات زيباي آجركاري ـ مشهور به هزار باف ـ پوشش يافته كه به عقيده آندره گدار ـ متخصص باستان‌شناسي ـ يكي از بهترين نمونه‌هاي دوره سلجوقي در قرن پنجم هجري است. بر قسمت فوقاني مناره، كتيبه‌اي به خط كوفي از آجر تراشيده وجود دارد. در دوره صفوي، الحاقات زيادي به بنا صورت گرفته كه شامل صحن، ايوان جنوبي و شمالي، رواق‌ها و شبستان‌هاي خاوري و باختري مي ‌شود. همچنين در اين دوره، درگاه‌هاي متعدد گنبدخانه مسدود شده‌اند. صحن مسجد به ابعاد 40/19‍‍‍‍‍‍× 30/19 متر است و در ضلع جنوبي آن، ايواني به دهانه 7 و عمق 5/9 متر و در ضلع شمالي آن، ايواني به عرض 7 و عمق 5 متر قرار گرفته است. در طرفين ايوان شمالي، دو مدخل قرار دارد. در خاور و باختر صحن، دو شبستان با طاق‌هاي ضربي ساخته شده كه دهانه‌هايي به طرف صحن دارند. در منتهي‌اليه جنوبي ضلع خاوري و باختري، دو مدخل ديگر قرينه يكديگر، قرار گرفته است. بناهاي الحاقي، از خشت و روكش آجر هستند و بر طبق كتيبه‌اي كه در گذشته در مسجد وجود داشته، توسط شاه تهماسب اول ساخته شده‌اند.
    مسجد دشتي اصفهان
    اين بنا در ساحل جنوبي زاينده‌ رود و 18 كيلومتري خاور اصفهان واقع شده و به همراه نمونه‌هاي مشابه ـ مسجد كاج و ازيران ـ در همين منطقه، مربوط به قرن هشتم هجري است كه امروزه به حالت نيمه ويران در آمده‌اند. نقشه اين مسجد با توجه به وضعيت حاضر داراي اتاق مربع شكل ساده‌اي به ابعاد داخلي 10×10 و ابعاد خارجي 14×14 متر است. در جلو داراي ايواني مخروبه به عرض 10 و عمق فعلي 5/4 متر است. اتاق مربع شكل اين مسجد در جهت خاوري، باختري و شمالي داراي درگاه طاقدار عريض و بلند و در جهت جنوب، محراب آجري است. طرح مربع گنبدخانه با هشت طاق نماي بزرگ در پايين و شانزده طاق كوچک در بالا به دايره تبديل گشته است. در بدنه گنبد، علاوه بر نورگيرها، جاي چوب بست‌هايي نيز ديده مي ‌شود. در گذشته، در گوشه‌هاي ضلع شمالي بنا، مناره‌هايي وجود داشته كه از بين رفته‌اند. همچنين در يكي از زواياي شمالي بنا، راه پله مارپيچي تعبيه كرده‌اند و در دو گوشه جنوبي آن نيز جايي براي چنين راه پله‌اي در نظر گرفته‌اند. در بخش‌هاي مختلف بنا، از جمله در گوشه سازي، از الوار چوبي كمک گرفته ‌شده است. اين بنا فاقد كتيبه تاريخي و تزيينات زيادي است و به همين دليل و داشتن ويژگي ‌هاي ديگر، به نظر مي ‌رسد كه ساختمان آن ـ به دليل نامعلوم ـ هيچ‌ گاه به طور كامل به اتمام نرسيده باشد. تنها تزيينات موجود، آجركاريي ها و اندكي کاشي کاري است كه در جبهه جنوبي ايوان به كار رفته است. بناي اين مسجد به روزگار آباداني داراي صحن و ملحقاتي بوده كه همگي از بين رفته‌اند.
    مسجد دروازه حسن آباد اصفهان
    اين بنا در ابتداي دروازه حسن‌آباد واقع شده و در زمان محمدشاه قاجار ساخته شده و كتيبه‌اي قرآني به خط ثلث بر زمينه كاشي خشتي لاجوردي بر سر در آن نصب شده است.
    مسجد آقاسي اصفهان
    اين بنا در محله ميدان كهنه اصفهان واقع بوده و در سال 1307 هـ . ش جهت احداث خيابان از بين رفته است. تنها آثار منسوب به اين مسجد، كاشي ‌هاي پراكنده‌اي است كه بر ديوار جنوبي باغ چهل ستون نصب شده و معرف آثار دوره صفويه است.
    مسجد عليقلي آقا اصفهان
    اين بنا در محله بيدآباد اصفهان واقع شده و به همراه مجموعه بناهايي مركب از حمام، بازار، كاروان سرا و چهارسو، به سال 1122هـ . ق ـ زمان سلطان حسين صفوي ـ توسط حاج عليقلي آقا، از خواجگان حرم شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي، ساخته شده است. بناي مسجد داراي سر در کاشي کاري، صحن، ايوان و شبستان است كه با کاشي کاري زيبايي مزين شده‌اند. سر در مسجد با کاشي کاري و مقرنس كاري زيبا، كتيبه تاريخي، گلدسته‌هاي فوقاني و غرفه‌هاي جانبي تزيين و نماسازي شده‌است. كتيبه تاريخي اين سر در مورخ 1122هـ . ق است كه براساس متن آن، مسجد در زمان شاه سلطان حسين توسط عليقلي آقا بنا شده است. بر روي جرزهاي سر در نيز به خط بنايي با كاشي زرد رنگ، آيات و عباراتي را نوشته‌اند. صحن مستطيل شكل مسجد نسبتاً كوچک و فاقد حوض و مهتابي است. در سمت جنوب صحن، ايوان و محرابي قرار دارد كه ازاره‌اش از سنگ مرمر و بالاتر از آن، کاشي کاري معرق نفيس است. در سمت خاور صحن، شبستاني با هشت ستون سنگي قرار دارد و داراي درب چوبي خاتم زيبايي است. بر طبق كتيبه سر در مزبور، بناي شبستان در سال 1297 هـ . ق به پايان رسيده است. در طرف باختر صحن نيز شبستان كوچک تري قرار دارد.
    مسجد علي و مناره سلجوقي اصفهان
    اين بنا در يكي از خيابان‌هاي فرعي منشعب از خيابان هاتف، در نزديكي مسجد جامع و مجاور مقبره هارون ولايت واقع شده و به خاطر ويژگي ‌هاي معماري و تزييناتي، از مساجد مهم و در خور توجه اصفهان است. با توجه به وجود مناره‌اي از دوره سلجوقي و اين حقيقت كه به روزگار صفويه از اين مسجد به نام مسجد سنجريه نام برده شده است، مي ‌توان يقين پيدا كرد كه مسجدي در دوره سلجوقي در اين محل ساخته شده بوده كه بعد از ويراني در سال 929هـ . ق ـ زمان شاه اسماعيل اول ـ ميرزا شاه حسين وزير، مسجد كنوني را جايگزين آن كرده است. در حال حاضر، به غير از مناره كه در بطن مسجد علي قرار گرفته، هيچ اثري از بناي دوره سلجوقي مشهود نيست.
    پيترودلاواله و شاردن كه در سال 1619 و 1666 ميلادي در اصفهان بوده‌اند، اين مناره را به مقبره هارون ولايت منسوب داشته‌اند. بناي كنوني مسجد با نقشه چهار ايواني ساخته شده و داراي سردر، صحن، ايوان، گنبدخانه و شبستان تابستاني و زمستاني است كه با تزيينات زيباي كاشي معرق، مقرنس كاري و كتيبه‌هاي تاريخي مزين شده‌اند. سر درب ورودي مسجد در ضلع باختري آن داراي کاشي کاري معرق نفيس و كتيبه تاريخي است. كتيبه مزبور به خط ثلث با كاشي معرق سفيد بر زمينه آبي، متضمن نام پادشاه وقت و باني ساختمان و سال اتمام ساختمان 929 هـ . ق است. رديف اول اين كتيبه، قرآني و به خط ثلث حنايي رنگ است. بقيه سطوح سر در، با کاشي کاري معقلي و خطوط بنايي تزيين و نماسازي شده است. صحن مسجد، مربع مستطيل و در وسط داراي يک حوض و در چهار ضلع، چهار ايوان است كه ايوان جنوبي از ديگر ايوان‌ها وسيع‌تر است و در پشت آن، شبستان گنبددار قرار گرفته است. گنبد اين مسجد با ساقه بلند از بيرون با کاشي کاري پوشش يافته و از درون داراي مقرنس‌هاي گچي است. سطوح داخلي گنبدخانه با درگاه‌ها و طاق‌هايي به صورت دو طبقه نماسازي شده كه طاق‌هاي طبقه بالا صورت مربع را به كثير الاضلاع تبديل كرده‌اند و گنبد بر آن قرار گرفته است. در پاكار گنبد، كتيبه‌اي سرتاسري متضمن آيات قرآني و تاريخ 929هـ. ق کاشي کاري شده است. در زير گنبدخانه و ايوان جنوبي، شبستان زمستاني مسجد، كمي پايين‌تر از سطح مسجد بنا شده و سبک ساختمان آن جالب است. در ابتداي شروع پلكاني كه سطح مسجد را به شبستان زيرين متصل مي ‌كند. در ضلع شمالي مسجد و بر جرز باختري ايوان، لوحي از سنگ مرمر نصب شده است. مناره سلجوقي مسجد علي به ارتفاع 85/47 متر، در كنار گنبد قرار گرفته و از شكيل‌ترين مناره‌هاي دوره سلجوقي است كه با تزيينات آجركاري و كتيبه‌هاي متعدد مزين شده است. مدخل اين منار در درون مسجد قرار گرفته است. در ارتفاع 35/40 متري، قرنيزي به صورت تاج بيرون زده و بعد از آن، بخش كوچک تر منار قرار گرفته كه در انتهاي آن نيز قرنيز ديگري قرار دارد. در داخل مناره، ستون مركزي قرار دارد كه پلكان حول محور آن به طرف بالا مي ‌گردد. با توجه به ويژگي ‌هاي معماري مناره به نظر مي ‌رسد كه مربوط به قرن ششم و به احتمال كم تر، قرن هفتم هجري باشد.
    مسجد آقا محمد باقر چهار سوقي اصفهان
    اين بنا در محله چهار سوي اصفهان واقع شده و در اواخر قرن سيزدهم هجري ظاهراً توسط آقا ميرزا محمد باقر چهار سوقي ـ از اعاظم فقها ـ ساخته شده است. سردر مسجد و محراب آن داراي كاشي كاري‌هايي است، کاشي کاري محراب مورخ 1326 هـ. ق است. در داخل مسجد، سنگابي قديمي مورخ محرم 1291 هـ . ق وجود دارد.
    مسجد آقا ميرزا محمد هاشم اصفهان
    اين بنا در محله چهار سوي شيرازي ‌هاي اصفهان واقع شده و از بناهاي دوره قاجاريه ـ اواخر قرن سيزدهم هجري ـ است. بناي مسجد داراي صحن، سردر، دو ايوان شمالي و جنوبي، شبستان گنبددار و صفه‌هايي در اطراف صحن است. نماي خارجي گنبد، آجري و داخل آن، پوشش ساده گچي است. کاشي کاري كتيبه دو گنبد و محراب آن، قديمي است، ولي کاشي کاري نماي خارجي ايوان‌ها و صحن، از اقدامات سال 1363 هـ ‍. ق محسوب مي ‌شود. همچنين در اين ايوان، سنگابي با كتيبه‌اي به تاريخ 1280هـ . ق قرار دارد.
    مسجد اشكرند اصفهان
    در روستاي اشكرند، در جنوب خاوري اصفهان، چهار مسجد قديمي و ويرانه وجود دارد كه اطلاعي از نام و هويت تاريخي آن ها در دست نيست. براساس بررسي ‌هاي ماكسيم سيرو، معماري اين مساجد، معرف دوره‌هاي مختلف ساختماني از قرون اوليه اسلامي به بعد است.
    مسجد باباسوخته اصفهان
    اين بنا تا اواخر قرن سيزدهم هجري در منتهي‌اليه شمالي محله جوباره در خارج شهر ـ كه اكنون جزو شهر شده ـ و كنار باغ قوشخانه واقع بوده كه اكنون از آن تنها تک مناري زيبا و باشكوه برجاي مانده است. از اين مسجد در منابع تاريخي با عنوان مسجد باباسوخته، مسجد عمر و مسجد سلطان ابوسعيد بهادرخان ياد كرده‌اند.
    اوژن فلاندن ـ سياح و نقاش فرانسوي كه در سال 1255 هجري از اصفهان بازديد كرده ـ از اين مسجد، نقاشي عالي و توصيفي جالب به يادگار گذاشته است: «مسجد كوچک زيبايي خودنمايي مي ‌كند كه گوهري است گرانبها در هنر معماري ايران. اين مسجد، باباسوخته ناميده مي ‌شود. نه تنها گنبد و مناره آن کاشي کاري شده، بلكه تمام سطوح آن از بالا تا پايين به همين طريق با كاشي مينايي پوشيده شده است. امروزه اين نما صدمه كلي ديده و آجرهاي زير كاشي ‌ها از هر سو نمايان شده است. با اين همه هنوز هم درخشش اين نماي درخشان به چشم مي ‌خورد. نقوش بزرگ ستاره‌اي شكلي به رنگ‌هاي سبز و سفيد بر زمينه لاجوردي گنبد نقش شده است. برفراز گنبد و در ميان حاشيه‌هاي آبي رنگ، كتيبه‌اي با حروف سفيد بر زمينه سبز، گنبد را دور مي ‌زند. مناره كه جلوه‌اي بي ‌نهايت دل‌انگيز دارد، با قد كشيده خود، سلسله‌اي از نقوش مارپيچ به رنگ‌هاي سبز و سفيد را كه بر سطح مينايي‌اش در هم پيچيده‌اند، به نمايش گذاشته است.»
    براساس تصوير ارايه شده از اين بنا، مسجد داراي صحن و ايواني با دو گلدسته كوتاه، گنبدخانه و مناره‌اي مرتفع بوده است. بدنه اصلي منار به صورت استوانه‌اي است كه به تدريج از قطر آن كاسته مي ‌شود و در بالا به مقرنس كاري زيبايي ختم مي ‌شود و بر بالاي آن نيز بخش استوانه‌اي كوچک تر قرار دارد. سطح مناره، با كاشي و خطوطي بنايي كه به صورت مارپيچ بالا مي ‌روند، تزيين شده است. پلكان مناره به طور مارپيچ از داخل منار بالا مي ‌رود. به نظر مي ‌رسد كه اين منار در اصل بر يک طرف مدخل ورودي مسجد قرار مي ‌گرفته و قرينه آن نيز در طرف ديگر مدخل مسجد وجود داشته است. با توجه به شيوه ساختماني و تزيينات كاشي و همچنين انتساب آن به سلطان ابوسعيد به نظر مي ‌رسد كه بناي مسجد مربوط به اواخر دوره ايلخاني باشد.
    مسجد بوزان اصفهان
    اين بنا در روستاي بوزان جي در سه كيلومتري خاور اصفهان واقع بوده كه در گذشته ويران شده و تنها بخشي از كتيبه‌هاي گچ بري محراب آن به موزه ملي ايران منتقل شده است. حاشيه بيرون محراب به خط كوفي گلدار شامل آيه 18 سوره آل عمران است.
    محراب الجاتيو اصفهان
    اين محراب در مسجد جامع اصفهان ـ در ضلع باختري خيابان هاتف و انتهاب بازار بزرگ ـ واقع شده است. محراب در شبستان ضلع شمالي ايوان باختري ـ معروف به شبستان محراب الجاتيو ـ واقع و بر طبق كتيبه گچ بري آن، در سال 710هـ. ق به روزگار الجاتيو و وزيرش محمد ساوي به اهتمام عضد بن علي ماستري ساخته شده و گچ بر آن، امضاي خود را با عبارت «عمل حيدر» بر آن نهاده است. خود شبستان مربوط به دوره مظفري است. محراب مزبور، يكي از شاه كارهاي هنر گچ بري محسوب مي ‌شود و با كتيبه‌اي زيبا، نقوش متنوع گياهي و سرستون نماها، به نحو شايسته‌اي نماسازي و تزيين شده است.
    مسجد مصري اصفهان
    اين مسجد در محله جوباره به وسيله «حاجي ميرزا محمدخان» تاجر مصري، در سال 1061 هجري قمري بنا شده است و كتيبه و اشعاري منقور بر لوحي از سنگ مرمر دارد. مقبره «خواجه ميرحسن» كه كتيبه آن تاريخ سال 788 را نشان مي ‌دهد در مقابل آن واقع شده است. اين مقبره چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
    مسجد حاج محمد جعفر آباده‌اي اصفهان
    اين بنا در بازار اصفهان، ميان محله نيم‌آورد و جماله كله و درب امام در بازارچه‌اي هم نام مسجد واقع و از آثار ارزنده دوره قاجار است كه به همت حاج محمد جعفر آباده‌اي ـ از روحانيون مشهور اصفهان در قرن سيزدهم هجري ـ ساخته شده است. به نوشته رفيعي مهر‌آبادي، تنها شبستان مسجد توسط فرد مذكور ساخته شده و بقيه مسجد از پيش برقرار بوده است. به نظر مي ‌رسد كه بناي مسجد به هنگام فوت حاج محمد جعفر ـ 1280 هـ . ق ـ به پايان رسيده بوده و تنها بخشي از تزيينات آن بعد از مرگ وي به همت پسرش كه امام جماعت آن مسجد شد، به انجام رسيده است. بناي كنوني مسجد داراي سردر، صحن، ايوان، شبستان و تزيينات زيباي كاشي خاصه از نوع گره است. تزيينات كاشي مسجد داراي تاريخ‌هاي 1280، 1296، 1367 و 1370 هـ . ق و متضمن آيات قرآني هستند.
    مسجد فتح اصفهان
    اين بنا در محله قديمي باب الدشت اصفهان واقع شده و بناي كوچكي است كه بر طبق كتيبه سر در آن، به وسيله عالم رباني ابوالفتوح محمد در سال 987هـ . ق بنا شده است. كتيبه اين مسجد به خط عليجان معلم است و بر دو جرز طرفين سردر آن نيز بر دو لوحه سنگي به خط نستعليق، اشعاري به تاريخ 988هـ . ق حجاري كرده‌اند.
    مسجد قطبيه اصفهان
    اين بنا در محله چهار سوي اصفهان، مجاور خيابان امام واقع شده و به فتواي كتيبه تاريخي سردر آن، در زمان شاه تهماسب صفوي ـ 950 هـ. ق ـ توسط قطب‌الدين علي باب الدشتي بنا شده و داراي سردر نفيس کاشي کاري، صحن، ايوان، شبستان و گنبدخانه است. به هنگام احداث خيابان امام، سر در نفيس مسجد در معرض ويراني قرار گرفت كه در سال 1320 هـ . ق، پوشش تزييني سردر پياده شد و بر روي سردر جديدي كه در ضلع جنوبي باغ چهل ستون ساخته شده بود، نصب گرديد. بخش‌هاي ديگر مسجد نيز مورد تعمير و بازسازي قرار گرفته است. سردر مزبور داراي کاشي کاري معرق نفيس مربوط به اوايل دوره صفوي است كه علاوه بر نقوش تزييني زيبا داراي دو كتيبه نسبتاً بلند است. كتيبه اصلي به خط ثلث با كاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي است. در قسمت فوقاني جبهه مقابل اين سردر، در اطراف يک صفحه کاشي کاري كه با كاشي معرق، شكل دو طاووس را نقش كرده‌اند و به خط ثلث، صلوات بر دوازده امام و در اطراف مدخل سردر به خط نستعليق، اشعاري را نوشته‌اند. از در ورودي مسجد قطبيه در دالان آن، دري به شبستان گنبددار آن كه داراي چهار صفه است، باز مي ‌شود. در صفه شمالي، قبري است كه سنگ سياه بزرگي بر آن نهاده‌اند. در بدنه تحتاني سنگ اشعاري با ماده تاريخ 955هـ. ق منقور است. در صحن كوچک مسجد، سنگابي به تاريخ 1307 هجري وقف مسجد شده است. اين بنا به شماره 218 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد گلون آباد اصفهان
    اين بنا در روستاي گلون آباد (گلناباد) از دهستان قهاب اصفهان در 21 كيلومتري خاور اصفهان واقع شده كه به صورت ويرانه‌اي در آمده است. در يكي از ايوان‌هاي خاوري صحن، كتيبه‌اي به خط زيباي ثلث، متضمن آيات قرآني و تاريخ 1109 هـ . ق ديده شده است.
    مسجد جامع هفشويه اصفهان
    اين بنا در روستاي هفشويه، از بلوک قهاب در شمال خاوري اصفهان، به صورت ويرانه‌اي برجاي مانده است. بناي اوليه مسجد، مربوط به دوره سلجوقي است كه در دوره مغول بازسازي شده و تزييناتي در آن صورت گرفته است. اساس بنا با خشت ساخته شده و از آجر به صورت ساده و تزييني در نماي خارجي استفاده شده است. نقشه بناي مسجد به صورت دو ايوانه بوده و در پشت ايوان جنوبي آن، گنبدخانه‌اي به ابعاد 20/9×55/9 متر قرار داشته است. در گوشه جنوب باختري مسجد، سكويي هشت ضلعي به قطر 65/4 متر ديده مي ‌شود كه مربوط به مناره سلجوقي مسجد است. در ميان بقاياي اين مسجد، محراب زيباي گچ بري شده‌اي برجاي مانده كه به نظر مي ‌رسد از آثار دوره ايلخاني باشد. اين محراب، با تزيينات گل و بوته و كتيبه‌هاي قرآني به خط كوفي و بنايي مزين شده است. اين بنا به شماره 430 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد حاج منوچهر اصفهان
    اين مسجد در محله خواجوي اصفهان واقع شده و مسجد بسيار كوچكي است كه در دوره سلطنت شاه عباس دوم در سال 1072 هجري قمري به وسيله «حاجي منوچهر» نامي از خواجه‌هاي مشهور آن زمان ساخته شده است.
    مسجد حاج محمد اميد اصفهان
    اين بنا در محله قصر منشي در مجاورت حمام قديمي آن محله واقع شده و براساس كتيبه‌هاي موجود، در سال 1129هـ . ق توسط شخصي به نام حاجي محمد اميد ساخته شده و در سال 1308هـ . ق تعميراتي توسط ركن الملک شيرازي در آن صورت گرفته است.
    مسجد حاج‌ سيد جواد اصفهان
    مسجد حاج سيد جواد در محله چهار سوي اصفهان واقع شده و در سال 1325هـ. ق توسط ميرزا عطاءالله ـ فرزند آقا ميرزا محمدباقر چهار سوقي ـ بنا شده است. اين مسجد داراي صحن، ايوان و شبستان كوچک جالبي است كه در محراب آن به خط خوش نستعليق به رنگ سفيد بر زمينه لاجوردي اشعاري را نگاشته‌اند.
    مسجد حاج يونس اصفهان
    اين بنا در محله در دشت در بازارچه حمام قاضي و نزديک فلكه شهشهان واقع شده و در سال 1073هـ . ق توسط حاجي يونس نامي ـ از خواجگان دربار شاه عباس دوم ـ ساخته شده است. كتيبه سردر اين مسجد به خط ثلث برجسته حجاري شده و به خط محمدرضا امامي است. بر روي دو لنگه در قديمي اين مسجد به خط ثلث برجسته، كتيبه‌اي مورخ 952 هـ . ق منقور است. به نظر مي ‌رسد كه اين درب مربوط به بناي قديمي ‌تري بوده كه در اين محل وجود داشته يا از جاي ديگري بدين نقطه منتقل شده است.
    مسجد امام اصفهان
    مهم ترين مسجد دوره صفويه درشهر اصفهان از لحاظ عظمت، جنبه معماري و كثرت تزيينات، مسجد امام است كه در ضلع جنوبي ميدان نقش جهان در سال 1020 هجري به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده و در سال 1025 ساختمان سر در و تزيينات كاشي كاري آن به منظور تكميل آرايش اطراف ميدان به اتمام رسيده است. ساختمان و تزيين ساير قسمت‌هاي مسجد تا آخرين سال حيات شاه عباس اول ادامه داشته و در زمان جانشينان او شاه صفي و شاه عباس دوم نيز ادامه يافته است. آخرين سال‌هاي تاريخي كه در مسجد امام از عهد صفويه ديده مي ‌شود سال 1077 در كتيبه محراب شبستان كاشي كاري ضلع باختري مسجد و سال 1078 هجري دركتيبه سر در مدرسه جنوب باختري مسجد است. گنبد مسجد امام عظيم‌ ترين گنبد در پيش مساجد اصفهان است. تارک جدار خارجي گنبد از سطح مسجد 54 متر ارتفاع دارد و ارتفاع جدارداخلي آن 38 متر است و بين دو پوشش گنبد، فضاي خالي موجود است. تزيينات کاشي کاري هفت رنگ داخل گنبد و منبر يک پارچه مرمري و قطعات بزرگ سنگ مرمر از تزيينات جالب داخل گنبد است و از نكات جالب ديگر انعكاس صوت در داخل گنبد است. گنبد مسجد امام با تزيينات جالب کاشي کاري پوشيده شده و كتيبه اطراف آن به خط ثلث سفيد بر زمينه كاشي خشت لاجوردي رنگ است.
    مسجد کرماني(رضوان) اصفهان
    اين بنا در جانب بازار، نزديک سراي ساروتقي واقع شده و در سال 1329هـ . ق توسط ملامحمدحسين کرماني ـ از مجتهدين و فضلاي اصفهان ـ ساخته شده است. داخل مسجد، آثار قابل ملاحظه‌اي ندارد، ولي سر در آن داراي کتيبه‌اي به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي مي باشد.
    مسجد شيخ علي خان اصفهان
    اين بنا در محله خواجو، در کوچه‌اي که به طرف ترواسکان مي ‌رود، واقع شده و در سال 1090هـ . ق توسط شيخ علي ‌خان زنگنه صدراعظم شاه سليمان صفوي ساخته شده است. اين مسجد داراي دو ايوان بزرگ در سمال و جنوب، صحني به ابعاد 35×45 متر و کتيبه‌هاي زيبايي به خط ثلث است. عمده تزيينات مسجد، آجرکاري است و از کاشي کم تر استفاده شده است. بر روي کتيبه ايوان شمالي مسجد بر هلال ديوار مقابل آن به خط ثلث عباس المولوي و به رنگ سفيد در زمينه لاجوردي مطالبي نوشته شده است. برديوار خاوري ايوان جنوبي نيز در يک مثلث، کتيبه مفصلي با عبارات منشيانه نوشته‌اند که درآن، نام پادشاه وقت و نام باني به خط ثلث سفيد بر زمينه لاجوردي از کاشي خشتي به سال 1090هـ . ق آمده است.
    مسجد حاج ميرزا محمد صادق اصفهان
    اين بنا در محله خواجو، نزديک چهار سوي آجري واقع شده و براساس کتيبه کاشي کاري سردر آن، بين سال‌هاي 1237 تا 1242هـ . ق زمان فتحعلي شاه قاجار توسط حاجي ميرزا محمدصادق بنا شده است. اين مسجد، بناي کوچکي است، با اين حال داراي تزيينات جالب کاشي کاري است. باني مسجد پس از وفات (1238هـ . ق) در ايوان کوچکي که در شمال صحن مسجد بنا شده، دفن شده است.
    مسجد حاج محمد مهدي اصفهان
    اين بنا در محله خواجه، کوچه درويش‌ها واقع و بناي کوچکي است که براساس سنگ نوشته سردر آن، در سال 1107هـ . ق، شخصي به نام حاجي محمد مهدي آن را بنا و املاکي بدان وقف کرده است.
    مسجد جامع کاج اصفهان
    اين بنا در 24 کيلومتري اصفهان و شمال بستر زاينده رود واقع شده است و از آثار قرن هشتم هجري محسوب مي ‌گردد. نقشه مسجد عبارت از چهار طاقي گنبدداري است که از جهات شمال، خاور و باختر، به بيرون راه دارد. در ضلع جنوبي اين مسجد، محراب و در ضلع شمالي آن، از بيرون، ايواني به عرض 70/8 و عمق 80/6 متر قرار دارد. مصالح اصلي اين بنا از آجر است و در گذشته داراي مناره و الحاقاتي بوده که از بين رفته‌اند. درگاه‌هاي سه گانه بنا از داخل داراي طاق نوک تيز هستند. ديواره‌هاي اتاق با طرح آجري مفصلي تزيين شده است. در ديوار جنوبي مسجد، محرابي به صورت فرورفتگي مستطيل عميقي با طاق نوک تيز و قاب مستطيلي قرار دارد. سطح محراب به صورت ناهموار ساخته شده است و ظاهراً قرار بوده با نوعي تزيين پوشيده شود. در گوشه‌هاي محراب، نغول‌هاي مستطيلي قرار دارد که در داخل آن ها، طاق نما و بالاي طاق نما، سطح صاف عمودي است که در ميان آن، از آجر و آجر تراش برجسته، اسامي مقدس بر زمينه آجر قرمز ساخته شده است.
    شکل مربع اتاق به وسيله هشت طاق نوک تيز به هشت گوش تبديل مي شود. آجرها از اين قسمت به بعد کمرنگ‌ تر و کوچک تر مي ‌شوند و آجرکاري پرکار به آجرکاري معمولي تبديل مي ‌گردد. به نظر مي ‌رسد که در اينجا وقفه‌اي در کار عمليات ساختماني به وجود آمده باشد. سطح داخلي پاطاق‌ها، با مقرنس کاري ساده پرگشته که از نيمه طاق آغاز شده و نماهاي اصلي آن از آجر صاف است که يک در ميان با گچ سفيد و زرد رنگ پوشيده شده است. بالاي قسمت هشت ضلعي، به وسيله شانزده طاق به شانزده ضلعي تبديل شده است که سطح آن ها آجرکاري معمولي و يک در ميان داراي بندهاي عريض عمودي هستند. بر بالاي اين بخش، کتيبه سرتاسري بنا از کاشي معرق به خط ثلث سفيد در زمينه کاشي لاجوردي مشتمل بر آياتي از سوه ياسين قرار دارد. اين کتيبه فاقد تاريخ است و احتمالا در قرن يازدهم هجري يا بعد از آن نصب شده است. در چهار جهت اصلي اين قسمت، چهار روزنه تعبيه شده که بين آن ها چهار طرح مربع به خط بنايي از آجر قرمز اجرا گشته و بر آن ها اسامي مقدس «محمد» و «علي» نوشته شده است. در مرتفع‌ترين نقطه گنبد، ستاره هشت گوشي که چهار شکل لوزي بدان چسبيده، قرار دارد. اين اشکال لوزي حاوي اسامي مقدسي هستند. در مقابل اين مسجد و در آن سوي صحن، آثار خشتي بنايي بررسي شده که به گفته آرتور پوپ، بقاياي مسجدي از قرن اول هجري و داراي مشخصات معماري ساساني است. بناي مسجد جامع کاج در دوره اخير تعمير و به شماره 328 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد جامع خوزان اصفهان
    اين بنا در محله خوزان سده از توابع زرين شهر اصفهان واقع شده و بناي اصلي آن مربوط به دوره ايلخانان و حتي قبل از آن است که در دوره‌هاي بعد بازسازي و تزيين شده است. آثار فعلي مسجد، خاصه تزيينات آن، عمدتاً متعلق به دوره صفويه است. اين بنا به صورت چهار ايواني داراي صحن، ايوان، گنبدخانه و شبستان‌هاي ستون دار است که با تزيينات کاشي کاري و آجرکاري تزيين و نماسازي شده است. صحن مسجد به شکل مربع است و ايوان‌هاي چهارگانه شمال و جنوب و خاور و باختر آن قرينه‌اند. ايوان جنوبي به وسيله مدخلي که دو طبقه است، به محوطه زير گنبد مربوط مي ‌شود. چهار زاويه داخل گنبد با مقرنس‌هاي درشت گچي تزيين شده است و طاق گنبد نيز قطاربندي‌هاي گچي رنگين دارد. ازاره‌هاي دو ايوان شمالي و جنوبي و اطراف صحن، با سنگ پارسي پوشش يافته و نماي صحن داراي تزيينات کاشي کاري معقلي از دوره صفويه است. طاق‌ ايوان‌هاي شمالي و جنوبي، نقاشي ‌هايي از عهد صفويه دارد و داخل ايوان‌هاي خاوري و باختري، با نقاشي هاي بعد از دوره صفويه تزيين شده است. شبستان مسجد در عقب ايوان باختري واقع و داراي بيست ستون سنگي به ارتفاع تقريبي 2 متر از سنگ پارسي است و به وسيله قطعاتي از سنگ مرمر شفاف، از بالا کسب نور مي کند. در حال حاضر، هيچ کتيبه‌اي در مسجد وجود ندارد و تنها سنگابي با کتيبه‌اي مورخ رمضان 1108هـ . ق، وقف حاجي حيدر، ديده مي ‌شود. مردم سده معتقدند که اين مسجد را امام حسن بنا کرده و در آن نمازگزارده است و به همين خاطر مسجد امام حسن نيز خوانده مي ‌شود. اين بنا به شماره 1761 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد خياط‌ها اصفهان
    مسجد خياط‌ها که به اسامي پادرخت، پا درخت سوخته و پا درخت سوخته زنجاني نيز معروف مي ‌باشد در کتاب بخشي از آثار ملي اصفهان، جزو مساجد عهد قاجاريه معرفي شده است. تنها تاريخ موجود در بنا سال 975هـ . ق نشان مي دهد و به در قديمي آن مربوط مي ‌گردد. کتيبه سردر مسجد به نام ابوالفتح سلطان ميرزا پسر شاه طهماسب اول صفوي مي باشد که باني مسجد بوده است.
    مسجد جامع جورجير اصفهان
    اين بنا که از ساخته‌هاي دوره آل بويه بوده، روزگاري در محله باب الدشت اصفهان ـ در مکان فعلي مسجد حکيم قرار داشته که امروزه تنها بخشي از سردر آن باقي مانده است. مافروخي در کتاب «محاسن اصفهان» در توصيف اين مسجد آورده که اين بنا توسط صاحب بن عباد ساخته شده و داراي شبستان‌ها، خانقاه‌ها، کتابخانه و مدارسي بوده است. وي متذکر مي ‌شود که اين مسجد، از مسجد جامع اصفهان کوچک تر، ولي از آن زيباتر و مستحکم تر بوده است. مناره اين مسجد، از خشت خام به ارتفاع صد ذراع بوده است. مقدسي در سال 375هـ . ق از مسجد جامعي ياد کرده که ستون‌هاي گردي داشته و در ضلع جنوبي آن، مناره رفيعي به ارتفاع 70 گز وجود داشته که همگي از خشت ساخته شده بوده‌اند. به نظر مي ‌رسد که اين عبارات، توصيف همان مسجد جورجير باشد.
    سردر نفيس و تاريخي اين مسجد تا سال 1335 شمسي در ميان قشر ضخيمي از اندود گل پنهان بوده تا اين که در اين سال اندودزدايي شد. اين سردر، نمونه‌اي بسيار عالي از هنر آجرتراشي و گچ بري نيمه دوم قرن چهارم هجري است و بر آن کتيبه‌ها و خطوطي خوانده مي ‌شود که فاقد عبارات تاريخي است. اين کتيبه‌ها به خط کوفي گچ بري شده‌اند. سراسر سردر با طاق نماها، نقوش متنوع آجري و گچي با غنايي فراوان تزيين و نماسازي شده است. عرض کل نماي سردر، 35/11 متر است. دو فضاي جانبي، دالان سردر را در ميان گرفته که عرض هر يک 95/3 متر است. تمام سطوح بناي سردر به طاق نماها و حفره‌هايي منقسم است که با دالبرهاي مدوري محدود شده‌اند و در بالا به طاقي نيم دايره شکل ختم مي ‌شوند. برفراز سردر، سطوح مقعري شبيه به فيلگوش با تزيينات گچ بري شده ديده مي ‌شود.
    مسجد لُنبان اصفهان
    اين بنا در محله قديمي لنبان واقع شده و بناي کنوني آن از آثار دوره صفوي است که بر روي بقاياي مسجدي از قرن هشتم هجري بنا شده است. در رساله «محاسن اصفهان» تأليف مافروخي نام محله لنبان بارها آمده و مخصوصاً مسجد و عمارتي توصيف شده که يکي از ارکان نامي اصفهان، آن را در قرن هشتم هجري ساخته بوده است. مسجد مزبور در دوره صفويه بازسازي شده و در دوره‌هاي بعدي نيز تعميراتي کلي در آن صورت گرفته است، به طوري که از آثار قديمي آن، به غير از چند قطعه گچ بري مربوط به قبل از صفويه و چند لوح کاشي کاري از دوره صفويه که در تالار جديد مسجد برجاي مانده، چيز ديگري مشهود نيست. خطوط باقي مانده بر دو لوح کاشي به خط ثلث سفيد بر زمينه لاجوردي و مورخ 1080هـ . ق است. در بالاي در ورودي مسجد به خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي، اشعاري نوشته شده که حاکي از تعمير مسجد در دوره شاه سليمان صفوي است. کتيبه سردر مسجد لنبان، از اضافات قرن سيزدهم هجري، مورخ 1256 است. در زير تالار بزرگ مسجد، نهر آبي جريان دارد و سردابه‌اي بنا شده است. منبر مسجد، معروف به منبر صاحب الزمان، مورخ 1114هـ . ق، از نفيس‌ترين منبرهاي عهد صفوي است. اين بنا به شماره 293 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد مقصودبيک اصفهان
    مسجد مقصود بيک در کوچه تکيه ظلمات، در گوشه شمال خاوري ميدان نقش جهان واقع شده و در دوره شاه عباس اول 1010هـ . ق ـ توسط مقصودبيک ـ ناظر شاه ـ ساخته شده است و به دليل واقع بودن در جوار تکيه ظلمات، به مسجد ظلمات معروف شده است. اين مسجد، از بناهاي زيباي دوره شاه عباس و داراي کاشي کاري معرق و کتيبه‌هاي نفيسي است. به نظر مي ‌رسد که بناي مسجد در اصل بسيار وسيع‌تر از بناي کنوني بوده که به مرور زمان بخش‌هاي مختلف آن مورد تصرف قرار گرفته و در حال حاضر به صورت شبستاني گنبددار با سردري کاشي کاري درآمده است. شبستان مسجد با طرح مربع داراي چهار شاه نشين در اضلاع و گنبدي برفراز است. در ضلع جنوبي شبستان، محرابي کاشي کاري و نفيس با کتيبه‌اي تاريخي وجود دارد. سردر مزبور درگذشته متحمل صدمات زيادي شده بوده که در دوره اخير مورد تعمير و مرمت قرار گرفته است. کتيبه اي به خط ثلث با کاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي مورخ 1010هـ. ق بر سردر آن قرار دارد. در ضلع خاوري صحن کوچک مسجد مقصود بيک، آرامگاه ميرعماد قزويني ـ خوشنويس پرآوازه زمان شاه عباس ـ قرار گرفته است. اين بنا به شماره 121 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد مصلي اصفهان
    اين بنا در تخت فولاد در بين چند تکيه واقع شده و بناي اصلي آن از آثار دوره صفوي است. در داخل مسجد و تقريباً در وسط آن، بنايي شبستان مانند از آثار صفوي و در قسمت جنوب مسجد، بناي قديمي ديگري است که در عهد قاجاريه تعمير شده است. در جانب جنوب باختري مسجد، آب انباري از ساخته‌هاي رحيم خان بيگلربيگي و مورخ 1290هـ . ق واقع است.
    مسجد محله نور اصفهان
    اين بنا که در خيابان طالقاني واقع شده از آثار جالب عهد صفويه است که در دوره‌هاي بعد، تعميرات و الحاقاتي به آن صورت گرفته است. بنا به صورت دو ايواني با گنبدخانه‌اي در ضلع جنوبي ساخته شده است. پشت بغل‌هاي اطراف صحن اين مسجد، با تزيينات آجري ـ مشابه کارهاي دوره صفويه در مسجد شيخ علي خان و مدرسه شمس آباد ـ تزيين شده و کاشي کاري‌هايي از دوره قاجار دارد. بر کتيبه‌هاي موجود در بنا، تاريخ‌هاي 1270، 1275 و 1276 هـ . ق خوانده مي ‌شود. اين بنا به شماره 1737 به ثبت رسيده است.
    مسجد ذوالفقار اصفهان
    اين بنا در بازار اصفهان، محله نيم‌آورد و کوچه ذوالفقار واقع شده و در سال 950 هجري توسط شخصي به نام شيخ محمد صفي ساخته شده است. مسجد نسبتاً کوچکي است که سردر اصلي آن در بازار قرار گرفته است و از اين سردر بلافاصله به شبستان مسقف مسجد داخل مي ‌شوند. کتيبه بناي مسجد به خط ثلث با کاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي به خط محمدسياوش، بر سردر مسجد نوشته شده است.
    مسجد نمکي اصفهان
    اين بنا در حدود ميدان مير و کوچه نمکي واقع و بر طبق کتيبه تاريخي موجود، در زمان شاه عباس دوم توسط حاجيه شاه خانم، بنت ميرزا احمد بيک نمکي بنا شده است. متن کتيبه مزبور، ضمن ذکر نام پادشاه وقت و باني بنا، شرح موقوفاني است که وقف مسجد شده است.
    مسجد سرخي (سفره ‌چي) اصفهان
    مسجد سرخي در شهر اصفهان، کوچه سرخي واقع شده و از بناهاي دوره شاه عباس اول است که در سال 1014 هجري توسط شخصي به نام خلف که سفره‌ چي شاه عباس بود، ساخته شده است. تنها اثر قابل توجه اين مسجد، سردر کاشي کاري و کتيبه تاريخي آن است. کتيبه مزبور به خط ثلث با کاشي سفيد معرق بر زمينه لاجوردي و تاريخ 1014 هجري است. در ضلع باختري جلوخان مسجد، سنگابي مورخ 1117 هجري نصب کرده‌اند. اين بنا به شماره 275 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد رکن الملک اصفهان
    مسجد رکن الملک در اول تخت فولاد و مجاور خيابان فيض واقع شده و در سال 1321هـ . ق توسط حاج ميرزا سليمان خان شيرازي، ملقب به رکن الملک ـ نيابت حکومت اصفهان در زمان ظل السلطان ـ ساخته و پرداخته شده است. بناي مسجد متشکل از مسجد و مدرسه است. مسجد شامل دو قسمت است، قسمت اول اين مسجد شامل گنبدخانه، شبستان، صحن مرکزي و ايوان است و قسمت ديگر آن شامل صحن کوچکي است که در کنار آن آب انباري واقع شده و سردر ورودي مسجد، که به اين قسمت وصل مي شود، در کنار خيابان فيض واقع شده است. آرامگاه باني مسجد در اتاق بين صحن کوچک و مسجد قرار گرفته است. بخش‌هاي مختلف بنا با کاشي ‌هاي خشتي و کتيبه‌هاي متعددي تزيين و نماسازي شده و گنبد بنا نيز داراي پوشش کاشي است. کتيبه‌هاي مسجد داراي تاريخ‌هاي 1319 تا 1325 هـ . ق هستند.
    مسجد نو اصفهان
    اين بنا در بازار بزرگ اصفهان واقع شده و در سال 1305 هـ . ق به وسيله حاج شيخ محمدباقر محمدتقي مسجد شاهي در هفت جريب ساخته شده است.
    مسجد صفا اصفهان
    اين بنا در محله شهشهان و نزديک بقعه تاريخي شهشهان واقع شده و در سال 1290هـ . ق به سعي و اهتمام محمدعلي بن محمدباقر گلستانه بنا شده و داراي صحن، ايوان و شبستان است که با تزيينات کاشي کاري و کتيبه‌هاي متعدد مزين شده است.
    مسجد سعيد بن جبير اصفهان
    مسجد سعيد بن جبير که بناي اوليه آن به قرون اوليه هجري منسوب است در ضلع باختري صحن شمالي امام زاده درب امام اصفهان واقع شده و شيخ جابري انصاري در تاريخ اصفهان درباره اين مسجد کوچک چنين نوشته است: «ديگر از مساجد کهن، مسجد منسوب به سعيد بن جبير است. مساحتش بيش از يک قفيز که دربش در صحن باز مي ‌شود و بناي اصلي آن پس از مسجد امام زاده اسمعيل (مسجد شعيا) و قسمتي از جامع، کهن‌تر از ديگر مساجد بوده». در اواخر دوره صفوي، کاشي کاري‌هايي در اين مسجد انجام داده‌اند.
    مسجد ورکان اصفهان
    اين بنا در روستاي ورکان در 45 کيلومتري جنوب باختري کاشان واقع شده و به نظر مي ‌رسد که از آثار دوره ايلخاني باشد. بنايي با طرح مربع مستطيل است که از خشت خام بنا شده است. اساس بنا، گنبدخانه‌اي به قطر تقريباً 40/6 متر است که با هشت دهانه و دالاني در برگرفته شده است. سه دهانه مجاور ورودي، از بقيه وسيع‌ترند. محراب، تورفتگي ساده‌اي بر روي محور اصلي بنا است. گنبد بنا در اثر زلزله فرو ريخته، با اين حال، حجم باقي مانده نشان عظمت و مهارتي است که در ساخت مسجد به کار رفته است. در جلوي بنا، تالاري است که در دوره اخير ساخته شده است.
    مسجد شهرستان اصفهان
    مسجد شهرستان در منطقه شهرستان جي اصفهان، مجاور پل شهرستان و مقبره الراشد بالله واقع شده است. بناي قديمي اين مسجد ويران گشته و تنها کتيبه تاريخي آن با آيات قرآني مورخ 1042 هـ . ق برجاي مانده است. اين کتيبه به خط ثلث بر زمينه کاشي خشتي لاجوردي رنگ است.
    مسجد شيره پزها اصفهان
    بناي مسجد شيره پز ها مربوط به اوايل قرن دوازدهم مي ‌باشد. باني اين مسجد پدر حاج سيد جعفر شيره پز بوده و سپس سيد جعفر آن را به اتمام رسانده است. بخش جديد شبستان در جبهه باختري به وسيله ستون‌هاي سنگي و پوشش طاق احداث و سعي شده حتي الامکان با بخش قديمي همخواني داشته باشد.
    مسجد جامع محمدآباد اصفهان
    بنا به اظهارات اهالي روستا اين مسجد به دست محمد ميرپنج، مالک تمامي منطقه جرقويه احداث شده و پس از مرگ وي پسرانش به ترتيب حاج سرهنگ و حاج سرتيب ادامه بناي مسجد را تا پايان کار پي گيري کرده‌اند. اين مسجد در حدود 110 سال پيش ساخته شده و در مراحل بعدي، سنگ ازاره‌هاي شبستان‌ها و حياط توسط روستاييان نصب گشته است. حسينيه مجاور مسجد حدود 300 سال پيش و به هنگام شکل‌گيري روستا احداث شده که اکنون قسمت‌هايي از آن به صورت مخروبه در آمده است.
    مسجد رحيم‌خان (سيدمحمدحسن مدرس) اصفهان
    مسجد رحيم خان در ابتداي محله نو، مجاور درب کوشک و شمال خيابان شاه سابق واقع شده و از آثار معماري ارزشمند دوره قاجاريه است که در فاصله سال‌هاي 1290 تا 1304هـ . ق ساخته شده است. بناي مسجد داراي صحن نسبتاً وسيعي با رواق‌ها، ايوان‌ها، شبستان‌ها و گنبدخانه است که تقريباً از مسجد سيد اصفهان الگو گرفته و کاشي کاري زيباي خشتي و گنبد نسبتاً بزرگ و در خور توجهي دارد. در دو طرف فضاي گنبدخانه، دو شبستان وسيع با تزيينات کاشي قرار گرفته است. در بخش‌هاي کاشي کاري و ديگر بخش‌ها، کتيبه‌هاي متعددي با مضامين قرآني و تاريخي وجود دارد که مربوط به سال‌هاي 1290 تا 1304هـ . ق مي ‌شوند. نام معمار مسجد، «استاد آقا جوني» در داخل اشعاري بر طرفين ايوان جنوبي ثبت شده است. در ايوان جنوبي مسجد، سنگاب نفيس يکپارچه‌اي مورخ 1299هـ . ق وجود دارد.
    مسجد سليمان بيک اصفهان
    اين بنا در محله دروازه نو و کوچه بازارچه خان واقع شده و مسجد کوچکي است که توسط سليمان بيک ـ از کارگزاران دربار شاه عباس دوم ـ بنا شده و بر سردر آن، کتيبه‌اي به خط ثلث سفيد بر زمينه کاشي خشتي لاجوردي و مورخ 1072هـ. ق نصب شده است.
    مسجد شعيا و امام زاده اسماعيل اصفهان
    اين بنا در جوار مجموعه بناهاي امام زاده اسماعيل، مشتمل بر بقعه امام زاده، گنبدخانه بزرگ، مرقد و مسجد شعيا و تأسيسات ديگر واقع شده و بر طبق مدارک مکتوب، اصل بناي آن مربوط به قرن اول هجري و بر طبق مدارک موجود معماري، مربوط به دوره سلجوقي است. به هنگام رواج اسلام در اصفهان ظاهراً در همين محل که به نام خوشينان معروف بوده، مسجدي بنا شده بوده که امروزه هيچ اثري از آن برجاي نمانده است. صاحب «مجمل التواريخ و القصص» که کتاب خود را در سال 520هـ . ق تأليف کرده، چنين مي ‌نويسد: «جامع خوشينان، نخستين مسجد بود که به اصفهان بنا کردند در اسلام و بناء آن ابوخناس مولي اميرالمؤمنين عمربن خطاب کرد در خلافت علي بن ابي طالب عليه السلام». بر جانب مرقد شعيا نيز کتيبه‌اي به خط نستعليق مورخ 1112هـ . ق ثبت است که مسجد شعيا را اولين مسجد معرفي مي ‌کند که در اصفهان توسط ابوعباس مفتي به روزگار علي بن ابي طالب بنا شده است. مسجد کنوني شعيا، کوچک و بسيار ساده است و تنها در ضلع جنوبي آن، محرابي با تزيينات و کتيبه‌هايي کاشي کاري مورخ 110هـ . ق و به خط است. در داخل اين محراب، محراب کوچک تري از سنگ مرمر شفاف بسيار نفيس است و بر آن، شعاير مذهبي حجاري کرده‌اند. در ضلع خاوري مسجد، شبستاني وجود دارد که در دوره اخير تجديد ساختمان شده و بر طبق کتيبه گچ بري محراب آن که مورخ 1115هـ. ق است، باني ساختمان، محمد هادي کاشاني بوده است. از مسجد قديمي شعيا در شمال باختري امام زاده اسماعيل، چند پاطاق قديمي با طاق‌هايي که بعداً بر آن ها نهاده شده و بقاياي مناره‌اي برجاي مانده که به نظر مي ‌رسد مربوط به دوره سلجوقي باشد. سطح مناره در پايين، ساده است و در بالا با نقوش آجرکاري تزيين شده است. در ارتفاع 30/5 متري، بعد از پايه، قطر منار 65/2متر است و بر بالاي آن، در دوره‌هاي بعدي، گلدسته‌اي کاشي کاري افزوده‌اند. مجموعه بناهاي امام زاده اسماعيل به شماره 112 به ثبت تاريخي رسيده است.
    مسجد سيد اصفهان
    مسجد سيد در محله بيدآباد و جنب بازارچه بيد‌آباد واقع شده و بزرگ ترين و مشهورترين مساجد اصفهان از قرن سيزدهم هجري است که به وسيله حجت الاسلام حاج سيد محمدباقر شفتي (1260-1180هـ . ق) از روحانيون بزرگ اصفهان ـ در اواخر نيمه اول قرن سيزدهم، ساختمان آن شروع شده و کاشي کاري آن تا پايان نيمه دوم آن قرن ادامه داشته است. بخشي از تزيينات مسجد بعد از مرگ باني بنا توسط پسرش حاج سيد اسدالله و قسمتي توسط نواده‌اش حاج سيد محمدباقر به اتمام رسيده و ظاهراً بخش‌هاي ديگري از تزيينات آن ناتمام مانده است. نقشه بناي مسجد به صورت مستطيل شکل (85×95متر) مجموعاً 8075 مترمربع وسعت دارد و از چهار جهت به بيرون راه پيدا مي ‌کند و بناي آن متشکل از بخش‌هايي است که در ديگر مساجد معتبر تکرار مي ‌شود. کاشي کاري سردر شمالي مربوط به دوره اخير است. کتيبه‌هاي مسجد عمدتاً به تاريخ‌هاي بين 1255 تا 1318هـ . ق را در بر دارند. نماي ايوان‌ها و لچکي غرفه‌ها و رواق‌ها با کاشي ‌هاي خشتي دوره قاجار مزين شده و در ازاره‌ها نيز از پوشش سنگي استفاده شده است. در ضلع جنوبي صحن، ايوان اصلي و در پشت طرفين آن، گنبدخانه و شبستان‌هاي ستوندار قرار گرفته است. تالار تدريس و آرامگاه حجت الاسلام شفتي، از ديگر آثار در خور توجه مسجد است. آرامگاه، متشکل از گنبدخانه و رواقي است که با تزيينات متنوع کاشي کاري، گچ بري، آيينه‌کاري و نقاشي به همراه کتيبه‌هاي متعدد مزين شده است. تالار تدريس نيز داراي ستون‌هاي چوبي، درها و پنجره‌هاي ارسي زيباست. اين مسجد، از کارهاي برجسته معماري دوره قاجاريه است که از نظر ويژگي ‌هاي معماري و تزييني ـ خاصه کاشي کاري و کتيبه‌هاي فراوان ـ در خور توجه و مطالعه است. اين بنا به شماره 387 به ثبت تاريخي رسيده است.


    آرامگاهها،امامزادهها و زيارتگاهها درشهرستان اصفهان
    امام زاده احمد اصفهان
    يكي از بناهاي تاريخي جالب اصفهان امام زاده احمد است كه سابقه اي خيلي قديمي دارد. مجموعه بنا شامل يک بقعه و ايوان درشمال، ايوان ديگري درباختر مي شود. بقعه مشرف به جاده و صحن نسبتاً وسيعي است كه عده‌اي از بزرگان محل در آن مدفونند. قديمي ‌ترين اثر تاريخي اين امام زاده، قطعه سنگ يكپارچه سياه رنگي به طول سه متر است كه در آستانه امام زاده و در زير پنجره مشبک چوبي آن مشرف به جاده قرار دارد و آن را قطعه‌اي از سنگ سومنات مي ‌دانند. كتيبه‌ تاريخي اين قطعه سنگ كه به خط خوانا حجاري شده مورخ سال 563 هجري است. دومين اثر قديمي امام زاده، لوح سنگي نفيسي است كه در ايوان باختري آن مشرف به جاده نصب شده بود و تا سال 1307 در جاي خود برقرار بوده است.
    امام زاده اسماعيل اصفهان
    در حاشيه خاوري خياباني كه به نام هاتف معروف است و در قديمي ‌ترين قسمت شهر اصفهان كشيده شده، مجموعه‌اي نفيس از معماري و تزيينات عهد سلجوقي و صفوي ديده مي ‌شود كه به نام امام زاده اسماعيل شهرت دارد. اين مجموعه عالي شامل يک مسجد بسيار قديمي به نام مسجد شيعا، مقبره امام زاده اسماعيل، رواق و سر در صحن آن و يک گنبد بزرگ زيباي آجري بر فراز سر در آن است كه هر يک از آن ها در زمان معيني ساخته شده است.
    امام زاده ابراهيم اصفهان
    در مجاورت مسجد كاج، امام زاده‌اي به نام امام زاده ابراهيم وجود دارد. امام زاده مزبور داراي صحن وسيع و اطاق‌هايي در اطراف است كه براي سكونت زايريني كه از دهات مجاور براي زيارت به اين مكان مي‌آيند به كار مي ‌رود. مقبره در ضلع جنوبي صحن واقع شده كه به وسيله ايواني به صحن مرتبط مي ‌گردد. جلوي مقبره ايوان، كتيبه اي به خط ثلث لاجوردي با كاشي معرق بر زمينه آجري وجود دارد كه اتمام بناي آرامگاه را به دوره شاه عباس اول مي رساند.
    امام زاده هارون ولايت اصفهان
    بناي هارون ولايت يا هارونيه داراي گنبد، ضريح، دو صحن و دو سردر با كاشي هاي معرق زيباست که در سال 918هجري قمري زمان شاه اسماعيل صفوي بنا شده، و سپس در دوران ساير سلاطين صفوي تعمير و مرمت يافته است. اين بنا از نظر کاشي کاري در شمار ابنيه تاريخي جالب اصفهان است. در اين بنا كتيبه‌هاي بي ‌شماري به خطوط مختلف در روي كاشي معرق باقي مانده، از جمله كتيبه سنگاب قديمي آن است که اشعاري از زمان صفوي و قاجار در بقعه و رواق موجود مي ‌باشد. گنبد زيباي کاشي کاري آن در ساقه داراي كتيبه‌اي به خط كوفي است.
    بقعه بابا ركن الدين اصفهان
    در قبرستان قديمي اصفهان (تخت فولاد) آرامگاه يكي از عرفاي مشهور قرن هشتم هجري به نام بابا ركن الدين مسعود بن عبدالله بيضاوي واقع شده كه در تاريخ يكشنبه 26 ربيع الاول سال 769 هجري وفات كرده و در اين مكان مدفون شده است. قبرستان تخت فولاد مدفن عده زيادي از مشاهير، علما، فقها، شعرا و خوش نويساني است كه از عهد صفويه به بعد در اصفهان وفات كرده‌اند اما قديمي ‌ترين قبر، قبر بابا ركن الدين است. به همين دليل اين قبرستان را تا اواخر عهد صفويه قبرستان بابا ركن الدين مي ‌‌خوانده‌اند. ساختمان زيباي گنبد بابا ركن الدين از حيث هندسه بنا و مشرف بودن به ساير گنبدهاي تخت فولاد امتياز خاص دارد و به شكل گنبد هرمي شكل و دوازده ترک است. بناي اين بقعه به امر شاه عباس اول شروع و در سال 1039 هجري يعني يک سال بعد از وفات آن پادشاه به اتمام رسيده است.
    آرامگاه ميرفندرسكي اصفهان
    آرامگاه ميرفندرسكي از عرفا و حكماي معروف عهد صفويه درتكيه مير تخت فولاد اصفهان واقع شده است. اين آرامگاه در فضاي آزاد با سنگ‌هاي يكپارچه بزرگ مرمري پوشيده شده است و كتيبه آن، سال 1050 هجري قمري را نشان مي ‌دهد. مدفن بسياري از بزرگان اصفهان در تكيه مير قرار دارد.


    کليساها درشهرستان اصفهان
    كليساي سن سور (وانک) اصفهان
    مهم ترين كليساي مشهور تاريخي جلفا از نظر معماري و تزيينات نقاشي، كليساي سن سور است كه مشهور به كليساي وانک مي باشد و در محل كليساي ساده قديمي ‌تري كه در سال 1065 ميلادي بنا شده و رو به ويراني نهاده بوده بنياد آن گذاشته شده است. اين كليسا را آمنا پركيچ (نجات دهنده) نيز مي ‌نامند. در تاريخ ارامنه جلفا نوشته شده است: موقعي كه خلافت اعظم ارامنه در اوچ كليسا با هاكوپ بوده، خليفه جلفا (داويد) نام داشته و كلانتر جلفا خواجه صفر بوده است، ساختمان اين كليسا از محل اعانات ارامنه جلفاي اصفهان در سال 1104 به سال ارمني (1655 ميلادي برابر 1065 هجري) آغاز شد و در سال 1113 (برابر 1664 ميلادي و 1074 هجري) و مقارن بيست و دومين سال سلطنت شاه عباس دوم به پايان رسيده است. داخل اين كليسا و تمام ديوارها و اطراف و جوانب آن با تزيينات نقاشي به سبک ايراني و تابلوهايي كه نفوذ نقاشي ايتاليايي در آن ها محسوس است و زندگاني مسيح را معرفي مي ‌كند، تزيين شده و ازاره‌هاي كليسا با كاشي ‌هاي خشت هفت رنگ آراسته شده است. در اين كليسا بيش از ساير كليساهاي جلفا نقاشي وجود دارد و از نظر كثرت طلا كاري كليساي منحصر به فردي محسوب مي باشد. معماري كليسا و تزيينات طلا كاري آن كار استادان ايراني است و تابلوهاي نقاشي آن چنان كه مي ‌گويند به وسيله هنرمندان ارمني و اروپايي نقاشي شده است.
    كليساي گيورگ اصفهان
    بعد از كليساي هاكوپ، كليساي گيورگ که در محله ميران كوچک واقع شده در رديف كليساهاي قديمي جلفا محسوب مي ‌شود. مردم جلفا اين كليسا را كليساي غريب نيز مي ‌نامند. داخل اين كليسا بسيار ساده است و فقط يک تابلوي نقاشي قديمي درقسمت محراب آن نصب شده ولي اهميت آن به علت داشتن ساختمان ديگري از بناهاي ضميمه كليسا است كه سيزده قطعه سنگ‌هاي كليساي قديمي ارمنستان (اوچ كليسا) كه ارامنه در موقع مهاجرت به اصفهان با خود همراه آورده‌اند در اين محل به جاي گذاشته‌اند و يكي از اماكن مقدسه ارامنه جلفا محسوب مي ‌شود. در سردر اين كليسا در دوره سلطنت شاه سلطان حسين يک تابلوي كاشي كاري نصب شده كه تصوير حضرت مريم و مسيح و چند نفر ديگر را كه هدايايي آورده‌اند با كاشي‌هاي خشت هفت رنگ نمايش داده‌اند در زير اين تابلو در يک سطر به خط سفيد ارمني بر زمينه كاشي خشت لاجوردي عبارتي نوشته شده است.
    كليساي هاكوپ اصفهان
    کليساي هاکوپ (يعقوب مقدس) اولين كليسايي است كه ارامنه در جلفاي اصفهان بنا كرده‌اند و در بين كليساهاي جلفا از همه قديمي ‌تر است. اين کليسا در گوشه شمال باختري صحن فعلي كليساي مريم قرار دارد و كتيبه سر در آن كه به زبان ارمني است. اين بنا در سال ارمني 607- 1606 ميلادي برابر 1014 هجري قمري ساخته شده است.
    كليساي بيدخم اصفهان
    مهم ترين كليساي تاريخي جلفا از دوره شاه عباس اول كليساي مشهور بيدخم يا (بيت اللحم) است كه در ميدان جلفا و در مجاورت كليساي مريم واقع شده است. اين كليسا به وسيله يكي از تجار ارمني به نام خواجه پطرس ساخته شده و در داخل آن تزيينات نقاشي و تابلوهايي از زندگاني مسيح موجود است، معماري و تزيينات طلاكاري گنبد آن بسيار جالب و تماشايي مي باشد و در داخل كليسا كتيبه‌هايي به تاريخ‌هاي مختلف و از آن جمله 1627-1711 ميلادي به خط ارمني ديده مي ‌شود.


    قلعه ها،برجها و آتشکده ها درشهرستان اصفهان
    آتشگاه كوه سنگي اصفهان
    اين اثر تاريخي كهن‌ترين ميراث پيشينه اصفهان است كه هم اكنون بقاياي بناي آن در كوه سنگي درارتفاع 1680 متر واقع شده است. محوطه استقرار آتشگاه 36 هزار متر مربع مساحت دارد و محل استقرار آن در فاصله‌اي نسبتاً اندک از زاينده رود است. اين كوه كوچک تنها برجستگي مشخص و قابل توجه دشت باختري اصفهان است كه بهترين منظره زمين‌هاي مسطح كشاورزي، باغ‌هاي وسيع و سرسبز و پيچ و خم‌هاي خيال انگيز زاينده رود از فراز آن ديده مي ‌شود. در بالاي كوه سنگي يک آتشدان بزرگ و مدور خشتي با دريچه‌هاي متعدد ديده مي شود كه جايگاه افروختن آتش در مرتفع‌ترين نقطه كوه و قابل رؤيت از دورترين نقاط بوده است.
    پيرامون اين آتشدان و در سطحي پايين‌تر اتاق‌هاي بسياري ساخته شده بود كه اكنون قسمتي از بقاياي آن ها در شمال و شمال خاوري اين كوه سنگي بر جاي مانده است. مصالح به كار رفته در بناي آتشگاه عمدتاً خشت‌هاي خام مكعب مستطيلي به ابعاد 40 سانتي ‌متر و ارتفاع 13 سانتي ‌متر است که خشت‌ها متشكل از ملاط گل همراه با ريگ ريزه‌هايي است كه براي استحكام بيش تر آن از ني ‌هاي حاشيه زاينده رود استفاده شده است. ديوارهاي آتشگاه نوعي سكوسازي است كه به تدريج از پايين شروع شده و در قسمت فوقاني كوه به صورت سطوح نسبتاً وسيع و مسطحي براي ايجاد بنا و يا هر نوع فعاليت ديگر مورد استفاده قرار مي ‌گرفته است. با توجه به نزديكي كوه سنگي به زاينده رود در جلگه وسيع ماربين و واقع شدن يكي از مناطق قديمي شهر كهن اصفهان (سده قديم و خميني شهر امروز) در فاصله 2 كيلومتري شمال آتشگاه، شايد بتوان قديمي ‌ترين مركز اجتماعي انسان‌ها در منطقه را حول و حوش اين كوه سنگي جستجو كرد.
    منارجنبان (مقبره عمو عبدالله) اصفهان
    منارجنبان يكي از بناهاي تاريخي شهر اصفهان است كه در هفت كيلومتري باختر اصفهان واقع شده. اين بنا مركب از صحن، ايوان و دو مناره مي ‌باشد. اين بنا به صورت يک بقعه و دو مناره است كه بر روي قبر «عمو عبدالله» از زاهدان و صلحاي معروف قرن هشتم هجري بنا شده است و سنگ قبر آن تاريخ سال 716 هجري قمري، مقارن اواخر سلطنت «اولجايتو» ايلخان مغول را نشان مي ‌دهد. اين بنا از نظر معماري داراي ارزش هاي خاص مي ‌باشد. نكته جالب در اين بناي تاريخي آن است كه با حركت دادن يكي از مناره ها نه تنها مناره ديگر به حركت در‌ مي آيد بلكه تمامي اين ساختمان مرتعش مي ‌شود. ايوان منار جنبان يكي از نمونه‌هاي ابنيه سبک مغولي ايران است كه از آن دوره، كاشي كاري ‌هايي نيز به يادگار دارد. ارتفاع ايوان اين بنا از سطح زمين 10 متر و ارتفاع هريک از دو مناره 5/17 متر است. در حال حاضر از اين اثر تاريخي به شدت مراقبت و حفاظت مي ‌شود.
    مناره چهل اختران اصفهان
    اين مناره در منتهي اليه شمالي محله (جوباره) از محلات قديمي اصفهان و محل سكونت يهوديان اين شهر واقع شده که حدود 21 متر ارتفاع دارد و به نظر مي ‌رسد كه قسمتي از نوک مناره از بين رفته باشد. پنجره بزرگي در قسمت بالاي منار و در ثلث دوم بدنه آن، رو به سمت جنوب قرار دارد که دهانه اين پنجره به شكل مربع مستطيل است. مناره چهل اختران را ابي الفتح نهوجي به خرج خود در سال 501 هجري ساخته است.
    مناره ساربان اصفهان
    اين مناره در شمال محله جوباره در قسمت يهودي نشين اصفهان واقع شده است و از زيباترين مناره‌هاي عهد سلجوقي است كه در قرن ششم هجري بنا شده و تزيينات آجري و كاشي كاري دارد. اين مناره که حدود 56 متر ارتفاع دارد واز بالاي آن داخل و اطراف شهر به خوبي مشاهده مي ‌شود معرف سبک معماري دوران سلجوقي مي باشد.
    مناره‌هاي دارالضيافه اصفهان
    دو مناره معروف به مناره‌هاي دارالضيافه كه دارالضياء نيز گفته مي شوند در محله جوباره اصفهان واقع شده‌ و از بناهاي قرن هشتم هجري‌ مي باشند. كتيبه مناره‌ها فرو ريخته و نمي ‌توان سال قطعي ساختمان آن ها را دريافت. اين دو مناره تزيينات كاشي كاري نيز دارند و چنان كه از نام آن ها پيداست سر در مهمان سراي مشهوري بوده‌اند كه به امير، حكمران يا پادشاهي در قرن هشتم تعلق داشته است.
    مناره قوشخانه اصفهان
    مناره قوشخانه را طوقچي و به واسطه مجاورت آن با آرامگاه علي بن سهيل، مناره علي بن سهيل نيز مي ‌نامند. اين مناره درمنتهي اليه شمالي محله جوباره واقع شده و از بناهاي قرن هشتم هجري است و داراي تزيينات كاشي كاري بسيار زيبايي مي باشد. قسمتي از تارک مناره و تزيينات كاشي كاري آن فرو ريخته است وجه تسميه آن به قوشخانه به مناسبت مجاورت آن با يكي از باغ‌هاي سلطنتي دوره شاه عباس اول صفوي است كه گويا بازهاي شكاري پادشاهان صفوي در اين باغ نگهداري مي ‌شده‌اند.
    مناره‌هاي دردشت و بخت آغا اصفهان
    اين دو مناره سر در مدرسه با شكوهي از دوره پادشاهي سلطان محمد آل ظفر هستند كه قسمتي از تزيينات كاشي كاري، اطراف سر در و تمام كتيبه آن به مرور زمان فرو ريخته است. در جوار اين سر در و در بناي برج مانندي كه داراي گنبد كاشي كاري است مقبره سلطان بخت آغا، زوجه سلطان محمد آل مظفر واقع شده كه به دستور شوهرش در رمضان سال 769 هجري به قتل رسيده و در اين محل دفن شده است. سنگ سماق قرمز رنگ آرامگاه ملكه اصفهان سلطان بخت آغا در داخل اين بناي تاريخي قرار دارد كه يک اثر تماشايي است. مردم اصفهان مخصوصاً محلات مجاور اين بنا در شب‌هاي جمعه براي اين زن شمع روشن مي ‌كنند به احتمال قوي اين 2 اثر شهر اصفهان، از قرن ششم هجري به بعد احداث شده‌اند.
    مناره غاز اصفهان
    در محدوده شهر اصفهان دو مناره به نام‌هاي غاز و زغماز وجود دارد كه يكي از آن ها داراي قديمي ‌ترين كتيبه‌ تاريخ داري است كه به خط نسخ قائم الزاويه نگاشته شده است. خرابه‌هاي بناي گنبدي با بدنه مكعب شكل در حدود 50 متري جنوب مناره ديده مي ‌شود. اين مناره ميله‌اي است مدور و منفرد كه با آجر ساخته شده و نوک آن فرو ريخته و بر پايه‌اي هشت ضلعي بنا شده است. پي سنگي مناره كه دو متر از آن نمايان است ملاط تردي دارد كه از ماسه شن، آهک و خاكستر ساخته شده است. پايه مناره كه به تدريج از ضخامت آن كم مي ‌شود 8/4 متر بلندي دارد. مدخل پلكان در ضلع جنوب خاوري پايه و درست در ارتفاعي قرار دارد كه سابقاً سطح زمين بوده است. قطر ميله مناره در پايين تقريباً 5/5 متر، قطر قله آن در وضعيت كنوني 7/4 متر، ضخامت ديواره آن 74 سانتي ‌متر و ارتفاع پايه و ميله مناره حدود 21 متر مي باشد. در اين مناره اثري از كاشي كاري ديده نمي ‌شود و به جز قسمتي از پايه كه از زير خاک بيرون آورده شده، بقيه قسمت‌هاي مناره سالم مانده است. در قسمت فوقاني چهار ضلع پايه، كتيبه‌اي به خط كوفي وجود دارد كه با آجر معرق ساخته شده که از شمال خاوري شروع و به سمت خاور ادامه مي ‌يابد. مفاد اين كتيبه به تاريخ 55 هجري قمري ختم مي ‌شود.
    مناره مسجد شعيا اصفهان
    در محله امام زاده اسماعيل اصفهان، چند پاتاق قديمي همراه با تاق‌هايي كه بعداً بر آن ها نهاده شده است مسجد شعيا را تشكيل داده‌اند. اين مناره در يكي از ديوارهاي اين مسجد بلند و هشت ضلعي قرار گرفته است. مناره مسجد شعيا مدور در ارتفاع 3/5 متري بعد از پايه، خراب شده و بر روي آن يک گلدسته كاشي كاري افزوده شده كه 65/2 متر قطر دارد. ميله مناره در پايين ساده است و در بالا نقوشي به شكل چليپاي بزرگ و مربع‌هاي كوچک دارد. ساختمان اين مناره به عهد سلجوقيان تعلق دارد و به احتمال زياد در قرن ششم هجري ساخته شده است.
    مناره گلدسته اصفهان
    مناره گلدسته درمحله دردشت اصفهان واقع شده است. نام اين مناره از گلدسته‌اي كه بعدها بر روي ميله فرو ريخته مناره اوليه ساخته‌اند گرفته شده است. سه متر از ميله مذكور را در بالاي بام مسجد مي ‌توان ديد ولي قسمت پايين آن كه حدود 6 متر است در ميان ديوارهاي مسجد پنهان شده در حال حاضر راه پلكان مناره از در دومي است كه از روي پشت بام مسجد باز كرده‌اند قطر مناره در ارتفاع هم سطح با پشت بام 22/2 متر، ضخامت ديواره مناره 21 سانتي ‌متر و قطر ستون مدور مركزي آن 54 سانتي متر است. ساختمان مناره آجري و نماي خارجي آن از آجر تراشيده شده است، در حدود يک متر بالاتر از سطح پشت بام خطوط نسخ قائم الزاويه را مي ‌توان ملاحظه كرد. گر چه اين مناره شبيه مناره مسجد شيعا است ولي به نظر مي رسد كه از نظر تاريخ به دوره بعد از آن مربوط باشد و ظاهراً به دوره دوم عصر سلجوقي تعلق دارد.
    مناره‌هاي مسجد امام اصفهان
    دو مناره‌اي كه در دو طرف ايوان ورودي اين مسجد برپا شده‌اند 37 متر ارتفاع دارند و بلندي اين مناره‌ها 6/43 متر است. دو مناره اخير، كاشي‌هاي معرق و كاشي‌هاي رنگي نماي خود را همراه با گلدسته‌ها حفظ كرده‌اند.
    مناره زيار اصفهان
    اين مناره در دهكده زيار در 30 كيلومتري خاور اصفهان و در ساحل جنوبي زاينده رود واقع شده و تزيينات آجري زيبايي دارد زمان ساختمان آن را قرن ششم هجري مي ‌دانند. حاشيه زيباي كاشي كاري فيروزه‌اي رنگ تارک اين مناره از نمونه‌هاي جالب كاشي ‌هاي لعابدار عهد سلجوقي است. نام زيار كه به محل استقرار اين مناره اطلاق مي ‌شود به احتمال قوي با دوره حكمراني مرداويج كه در آغاز قرن چهارم شهر اصفهان پايتخت وي بوده است ارتباط دارد. ارتفاع اين مناره بالغ بر پنجاه متر و سال ساخت اين مناره را مايرون بمنت سميث، بين سال هاي 550 تا 688 هجري مي داند. كتيبه اين مناره در قسمت فوقاني آن به خط كوفي برجسته با كاشي فيروزه‌اي بر زمينه آجر ساده شامل آيه 33 از سوره (فصلت) است. مناره زيار تنها نمونه مناره‌هاي سه طبقه اصفهان است كه تاكنون به حالت اصلي خود باقي مانده و در آن تصرف و مداخله‌اي نشده و خرابي هم كم تر به آن راه يافته است.


    عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان اصفهان
    خانه چرمي اصفهان
    اين بنا از خانه‌هاي اشرافي دوره قاجار محسوب مي ‌شود و داراي فضاهاي متنوع وتزيينات فراوان مي ‌باشد. حياط مستطيل شكل خانه در سه جبهه شمالي، خاوري و باختري خود با فضاهاي متعددي احاطه شده كه در اين ميان جبهه شمالي با ارتفاعي نزديک به سه طبقه مهم ترين بخش خانه را تشكيل مي ‌دهد. حوضخانه مرتفع خانه در گوشه شمال خاوري بنا قرار گرفته و در طبقات اول و دوم غرفه‌هايي پيرامون خود دارد. در جبهه خاوري خانه تالاري وسيع و طويل در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن قرار دارد. شاه‌ نشين اين تالار به صورت اتاقي مجزا در آمده و با دو اتاق ديگر در طرفين خود ارتباط كامل يافته است. بخش عمده جبهه جنوبي ديواري است كه مشابه جبهه مقابل خود نماسازي شده و تنها دو اتاق سه دري به نام اتاق عكس و اتاق آينه و در دو انتهاي اين جبهه قرار گرفته‌اند. حياط خانه با حوضي وسيع و صليبي شكل در وسط چهار باغچه اطراف آن صورتي مركزگرا به خود گرفته است.
    خانه داويد اصفهان
    فضاهاي بسته خانه در چهار جبهه يک حياط مستطيل شكل قرار گرفته‌اند. مهم ترين مجموعه فضايي اين خانه در جبهه شمالي آن واقع شده كه شامل تالاري صليبي شكل با ارتفاع دو طبقه در ميانه و چهار اتاق سه دري در دو طبقه طرفين آن مي باشد. اين اتاق ها در طبقه اول از يک سو از طريق ايوانچه‌اي به حياط مي ‌نگرند و از سوي ديگر با تالار ميانه اين جبهه مرتبط مي باشند و در طبقه دوم به صورت گوشوار به فضاي تالار مشرف مي ‌شوند. سقف تالار داراي پوشش گنبدي و تزيينات زيباي مقرنس است. جبهه جنوبي خانه يک فضاي نيمه باز در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين خود دارد و رواقي مقابل سراسر اين جبهه قرار گرفته است. اين جبهه در تقسيمات نما كاملاً با نماي جبهه شمالي مشابه است ولي ارتفاعي معادل يک طبقه دارد. فضاهاي واقع در جبهه باختري نظم كاملي ندارند و در آن چندين اتاق و راهرو به گونه‌اي در كنار يكديگر قرار گرفته‌اند كه يک دالان در ميانه نما واقع شده است. با اين وجود اين جبهه نماي منظمي دارد و به نظر مي ‌رسد تغييراتي در دوره‌هاي بعد، نظم و ترتيب قرارگيري فضاها را بر هم زده است. مسير ورودي و نوع دست‌يابي به قسمت هاي مختلف خانه از جمله ويژگي هاي اين بناست. ورودي بنا در گوشه شمال خاوري قرار گرفته و فضاي هشتي آن داراي قاعده مربع شكل است. از اين هشتي دالان طويلي در تمام طول جبهه خاوري خانه امتداد يافته و به حياط خانه و جبهه جنوبي آن راه مي ‌يابد. هشتي ورودي از سوي ديگر به يكي از اتاق‌هاي سه دري واقع در جبهه شمالي دسترسي دارد. جبهه خاوري حياط تنها ديواري نماسازي شده است كه جلوي دالان ورودي كشيده شده و تقسيمات نماي مقابل خود را تكرار مي ‌كند. حياط اصلي خانه داراي حوضي در مقابل جبهه شمالي و باغچه‌اي بزرگ مي باشد كه بخش اعظم حياط را پوشانده‌اند. در گوشه جنوب باختري خانه حياط كوچكي قرار دارد كه جبهه شمالي آن شامل يک اتاق سه دري و ايواني ستون‌دار است و در جبهه جنوبي يک فضاي حوضخانه ديده مي ‌شود. نماهاي شمالي و جنوبي اين حياط تقسيمات مشابهي دارند و جبهه باختري تنها ديواري نماسازي شده است.
    خانه دهدشتي اصفهان
    فضاهاي خانه در چهار سمت حياط نسبتاً بزرگ و مستطيل شكلي نشسته‌اند. مهم ترين بخش خانه در جبهه شمالي حياط قرار دارد. اين جبهه شامل تالاري در ميانه و دو اتاق سه دري در دو طرف آن است. دو ايوانچه مقابل اتاق‌هاي گوشوار و دو اتاق پشت آن ها و نيز شاه ‌نشين در پشت تالار اين مجموعه را كامل مي ‌كنند. فضاهاي مذكور توسط درهاي چوبي به يكديگر گشوده مي شوند و به اين ترتيب فضاهاي بزرگي از تركيب چند فضاي متنوع پديد مي‌آيد. تالار ميانه اين جبهه داراي ارسي زيبايي به سوي حياط است. حوض كوچكي در مقابل اين تالار قرار گرفته كه انعكاس تصوير ارسي رنگين تالار در آن منظره زيبايي را در مقابل چشم بيننده قرار مي ‌دهد. جبهه جنوبي خانه متشكل از سه اتاق سه دري است ولي تقسيمات نماي آن مشابه با جبهه مقابل است. بين اين سه اتاق دو دالان واقع است كه يكي به خانه مجاور راه مي ‌يابد و ورود به خانه از طريق دالان ديگر تأمين مي ‌شود. فضاي ورودي داراي هشتي مشتركي با خانه مجاور بوده كه امروزه تخريب شده است. مجموعه فضاهاي جبهه باختري از يک اتاق پنج دري، دو اتاق سه دري طرفين و دالان هاي ما بين آن ها تشكيل شده است. ايوان ستون‌دار مقابل اتاق پنج دري و ايوانچه‌هاي مقابل اتاق‌هاي سه دري با يكديگر پيوسته بوده، بدين ترتيب همچون رواقي سراسر اين جبهه را مي ‌پيمايند. حوضخانه، مطبخ، و يک حياط خلوت در پشت اتاق‌هاي سه دري و پنج دري واقع‌اند و يكي از دالان هاي اين جبهه به حوضخانه راه مي ‌يابد. حوضخانه با فضاي مطبخ نيز ارتباط دارد و مطبخ به نوبه خود به يک حياط خلوت كوچک دسترسي دارد. جبهه خاوري خانه دو اتاق سه دري كوچک در دو طرف و ايوان ستون‌دار كم عمقي در ميانه دارد. ستون هاي چوبي ايوان، همچنين ستون هاي ايوان جبهه باختري داراي تزيينات گچ بري در پايه و سرستون هستند.
    خانه عكاف‌زاده و شريف اصفهان
    مجموعه اين خانه از دو بخش بيروني و اندروني تشكيل شده كه طي نيم قرن اخير از يكديگر تفكيک شده‌اند و امروزه در تملک خانواده‌هاي عكاف‌زاده و شريف مي ‌باشند. بخش بيروني، داراي حياط مركزي كوچكي است كه فضاهاي بسته در چهار طرف آن واقع شده‌اند. مهم ترين فضاي اين بخش تالار جبهه شمالي است كه شاه ‌نشيني به شكل نيم هشت و با ارتفاعي معادل يک طبقه دارد. در طبقه بالاي شاه‌ نشين اتاق ديگري ديده مي ‌شود. ديوارها و سقف تالار پوشيده از تزيينات مقرنس، گچ بري و طلاكاري و آينه كاري و اتاق طبقه دوم شاه‌ نشين داراي نقاشي روي گچ و تزيينات زيبايي است. اين تالار برخلاف معمول از جهت عرض خود و از طريق سه در ارسي منبت كاري شده به حياط گشوده مي ‌شود. جبهه باختري حياط بيروني از يک تالار صليبي شكل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين آن تشكيل شده است. جبهه خاوري داراي تقسيمات مشابه نماي جبهه مقابل خود و شامل اتاق سه دري با عمق هاي متفاوت و دالان‌هاي مابين آن ها است. يكي از اتاق‌هاي سه دري، آبدارخانه بوده و امروزه قسمتي از آن تبديل به حمام شده است. ورودي به خانه از جبهه خاوري آن صورت مي گيرد و هشتي ورودي در گوشه شمال خاوري به دالان طويلي مرتبط است كه سراسر پشت جبهه خاوري بخش بيروني را طي مي ‌كند. در ميانه اين دالان پس از عبور از يک هشتي ورود به حياط بيروني ميسر مي ‌شود. در ميانه اين جبهه يک تالار شاه نشين‌دار تنها فصل مشترک دو بخش اندروني و بيروني است. تالار مذكور مهم ترين فضاي بخش اندروني و مزين به آينه‌كاري و طلاكاري است. در طبقه دوم و در طرفين تالار دو اتاق گوشوار قرار دارند که با دو پنجره ارسي به تالار باز مي ‌شوند. اين اتاق ها با ارسي ‌هاي ديگري به حياط ديد دارند و از آن نور مي ‌گيرند. در جبهه خاوري يكي از اتاق ها عملكرد آبدارخانه داشته و وجود چاه و منبع آب در آن قابل توجه است. اين فضا امروزه به عنوان حمام مورد استفاده قرار مي ‌گيرد. جبهه جنوبي بخش اندروني شامل يک تالار، ايوان ستون‌دار مقابل آن و دو اتاق در طرفين تالار است. آشپزخانه در گوشه جنوب باختري حياط قرار دارد و تنور و اجاق هاي قديمي آن به صورت سابق محفوظ مانده‌اند.
    خانه دكتر اعلم اصفهان
    اين خانه از بناهاي اشرافي دوره قاجار به شمار مي ‌رود كه وجود تزيينات متنوع و گسترده در جاي جاي خانه مؤيد اين امر است. حياط وسيع خانه در چهار جبهه توسط فضاهاي بسته احاطه شده است. جبهه شمالي مرتفع‌تر و بارزتر از ساير قسمت هاي خانه مي باشد و شامل تالار شاه‌ نشين‌دار بزرگي در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است. جبهه جنوبي خانه مانند جبهه مقابل خود، داراي ايوان ستون‌داري است كه مقابل يک تالار هفت‌دري قرار گرفته است. خاور و باختر حياط اين بنا داراي تقسيمات و تناسبات مشابهي است. تالاري در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين آن وجود دارد. ورودي خانه به شكل نيم هشت در گوشه شمال خاوري قرار دارد. هشتي ورودي به دالان طويلي متصل است و از طريق يكي از دالان هاي اين جبهه به حياط راه دارد. در جبهه شمالي، زيرزميني قرار دارد كه توسط يک رديف پنجره‌هاي چوبي از حياط نور مي گيرد. اين فضا حوض مرمري در ميانه خود دارد و فضايي مطلوب و خنک براي استراحت ساكنين خانه در تابستان‌ها فراهم آورده است.
    خانه حاج مصور الملكي اصفهان
    اين خانه شامل فضاهاي متنوعي است كه در چهار سوي يک حياط مستطيل شكل قرار گرفته‌اند. مهم ترين اين فضاها با نماهايي متفاوت در جبهه جنوب خاوري خانه، جبهه‌اي كه در ابتداي ورود به حياط در چشم انداز مخاطب قرار مي ‌گيرد، واقع شده است. اين جبهه شامل تالاري شاه‌ نشين‌دار به ارتفاع دو طبقه، در ميانه و دو اتاق گوشوار طرفين آن در طبقه دوم مي ‌باشد. اين تالار زيباترين فضاي خانه است كه به تزيينات گچ بري رنگي، آينه‌كاري و مقرنس آراسته شده و از طريق يک ارسي پنج دهنه به سوي حياط گشوده مي ‌شود. هر يک از اتاق هاي گوشوار از يک طرف ارسي ‌هايي كه سراسر عرض اتاق را پوشانيده‌اند به حياط ديد دارد و از سوي ديگر به فضاي تالار باز مي ‌شود. وجود ارسي ‌هاي متعدد در اين جبهه كه بخش وسيعي از نما را اشغال كرده‌اند، نمايي تقريباً چوبي پديد آورده و آن را از ساير نماهاي خانه متمايز كرده است. وجود تاجي منحني شكل برفراز نماي تالار بر اهميت اين بخش از خانه تاكيد مي ‌كند. راهروهاي مجاور هم در دو طرف تالار اين جبهه، ورودي ‌هاي تالار را از ساير فضاهاي خانه تفكيک كرده‌اند. در گوشه جنوبي خانه حوض خانه‌اي صليبي شكل به ارتفاع دو طبقه قرار دارد كه با حوضي هشت گوشه در ميانه و نورگير زيبايي بر فراز سقف، محيطي آرام و مطلوب براي ساكنين خانه فراهم مي‌آورد. ديوارها و سقف فضاي حوضخانه داراي تزيينات متنوع گچ بري و مقرنس مي ‌باشند. اين حوضخانه در طبقه دوم خود با يكي از اتاق هاي گوشوار جبهه جنوب خاوري خانه مرتبط است. گوشوار ديگر اين جبهه نيز از يک سو به حياط كوچكي در طبقه دوم گوشه خاوري خانه ديد دارد.
    مجموعه فضاي مهم ديگر خانه در شمال باختري آن واقع است و تالاري كم ارتفاع در ميانه دارد كه شاه‌ نشين، انتهاي آن به صورت اتاقي مجزا در آمده است. در طبقه دوم اين جبهه و روي تالار يک مهتابي وسيع قرار گرفته كه موجب گشوده شدن حياط خانه در طبقه دوم شده و به آن شكل خاصي بخشيده است. دو اتاق كه در طبقه دوم گوشه‌هاي شمالي و باختري خانه قرار گرفته‌اند، به اين مهتابي گشوده مي ‌شوند. ايوان كم عمق ستون داراي در انتهاي مهتابي و در محور اصلي حياط در واقع شاه‌ نشيني براي مهتابي پديد آورده است. هر يک از دو جبهه شمال خاوري و جنوب باختري خانه، داراي يک تالار در ميانه و دو اطاق سه دري در طرفين خود مي ‌باشد. اين تالارها ارتفاعي معادل دو طبقه دارند و توسط يک ارسي چوبي به حياط مشرف مي ‌باشند. روي اتاق هاي سه دري اين جبهه‌ها، اتاق هاي ديگري قرار دارند كه از حياط نور نمي ‌گيرند. نماهاي اين دو جبهه كاملاً مشابه يكديگرند. ازاره‌هاي سنگي حجاري شده در پايين نماهاي پيرامون حياط و تزيينات آجركاري در بالاي ديوارها موجب شده نماي جبهه‌هاي مختلف خانه يکپارچه گردند. ورودي اصلي خانه در گوشه شمالي آن داراي سردر و هشتي مشترک با خانه‌هاي مجاور است و پس از عبور از دو دالان عمود بر هم به گوشه حياط راه مي ‌يابد. حوض بزرگي در مقابل تالار جبهه جنوب خاوري و دو باغچه مستطيل شكل در دو طرف محور اصلي حياط قرار گرفته است.
    خانه حاج رسولي ها اصفهان
    تاريخ بناي اين خانه احتمالا اواخر دوره زنديه مي باشد و باني آن، بزرگ خاندان حاج رسوليها و از تجار معتبر اصفهان بوده است. فضاهاي خانه در چهار چوب حياطي مستطيل شكل واقع شده‌اند. چهار تالار خانه كه در ميانه چهار جبهه حياط قرار گرفته‌اند، پوشيده از تزيينات مقرنس، قطاربندي، گچ بري، طلاكاري و نقاشي روي گچ مي باشند و ضلع مجاور حياط هر چهار تالار را ارسي ظريف و زيبايي پوشانيده است. قسمت هاي مختلف خانه و تزيينات آن آسيب زيادي ديده اند و از جمله ارسي ‌هاي متعدد آن در اثر رطوبت و موريانه متحمل خسارت‌هاي فراوان شده‌اند. تالار جبهه شمالي از ساير تالارها وسيع‌تر بوده و قسمت اعظم اين جبهه را اشغال كرده است. اين تالار از سوي ضلع بزرگ تر خود توسط ارسي بسيار وسيعي به حياط خانه مشرف مي ‌شود و از سوي مقابل يعني در انتهاي شاه‌ نشين به وسيله ارسي ديگري به حياط اندروني خانه باز مي ‌شده كه به اين ترتيب بين دو حياط خانه واقع بوده است. امروزه بخش اندروني خانه كاملاً تفكيک شده و به صورت خانه مستقلي درآمده است. دسترسي به اين تالار از طريق كفش كن‌هاي دو سوي آن ميسر مي ‌شود. در طبقه دوم، روي كفش كن‌ها اتاق هاي گوشواري واقع شده كه توسط ارسي ‌هايي از يک سو به تالار و از سوي ديگر به حياط اشراف دارند.
    جبهه جنوبي خانه نيز شامل تالار و دو اتاق سه دري در طرفين آن است كه دو كفش كن، اين فضاها را از يكديگر جدا مي ‌كنند. در طبقه دوم اتاق هاي سه دري، دو اتاق ديگر واقع‌اند كه تا روي راهروهاي كفش كن طبقه پايين ادامه مي ‌يابند و به تالار مشرف مي ‌شوند. اين اتاق ها نيز از جهت ديگر به حياط خانه ديد دارند. جبهه خاوري و باختري نيز داراي همين تركيب يعني يک تالار در ميانه و دو اتاق در طرفين آن و راهروهاي كفش كن بين اين فضاها مي ‌باشند. تالارهاي دو جبهه خاوري و باختري ارتفاعي معادل دو طبقه دارند و روي اتاق هاي سه دري، اتاق هاي ديگري قرار گرفته‌اند. اين تالارها ارسي‌هاي مرتفع و وسيعي به سوي حياط دارند كه ارسي تالار باختري به كلي تخريب شده است. فضاهاي خدماتي شامل آشپزخانه و محل پخت نان در پشت فضاهاي اصلي اين جبهه قرار دارند. ورودي خانه در گوشه جنوب باختري شامل سردر و هشتي است و به گوشه حياط راه مي ‌يابد. در طبقه دوم هشتي اتاقي قرار دارد كه با تاق گوشوار جبهه جنوبي خانه مرتبط است. خانه داراي ورودي ديگري در گوشه جنوب خاوري است كه به اصطبل و سپس حياط خانه وارد مي ‌شود. تزيينات فراوان گچ بري رنگي نماهاي حياط به مرور زمان به صورت قطعاتي از ديوار جدا شده و بر زمين ريخته‌اند. طي عمليات مرمتي سالهاي 1357 و 1364هـ . ش اين تزيينات به صورت موقت تثبيت شده و از ريزش آن ها جلوگيري به عمل آمده است ولي هنوز در وضعيت نامناسبي قرار دارند. نماهاي خانه همچنين مزين به درها و پنجره‌هاي متعدد مشبک با شيشه‌هاي رنگي و گره چيني چوبي مي باشند كه متاسفانه بيش تر آن ها آسيب ديده‌اند. طرح حياط خانه كه منظري مناسب براي دو تالار اصلي به وجود آورده است، شامل حوض مستطيل طويلي در ميانه و چهار باغچه در طرفين آن مي ‌باشد.
    خانه حاج حسن غفوري قزويني‌ها اصفهان
    اين مجموعه از دو حياط بيروني و اندروني تشكيل شده كه فضاهاي مختلف خانه پيرامون آن ها واقع شده‌اند. جبهه شمالي هر دو حياط از ساير جبهه‌هاي آن ها مرتفع‌تر و مهم تر است و قرارگيري حوض در مقابل اين جبهه‌ها تاكيدي بر اهميت آن ها است. در جبهه شمالي حياط اندروني (حياط بزرگ تر)، تالاري صليبي شكل در ميانه با دو اتاق در طرفين ديده مي ‌شود. اين تالار ارتفاعي معادل دو طبقه و سقفي گنبدي با تزيينات مقرنس دارد. اتاق هاي دو سوي تالار مستطيل شكل بوده و پوشيده از تزيينات گچ بري در ديوارها و سقف‌هايشان مي ‌باشند. فضاي تالارها و اتاق ها از يک سو با ارسي ‌هاي مرتفع و زيبايي به حياط باز مي ‌شوند و از سوي ديگر به وسيله درهايي با تزيينات گره ‌سازي و شيشه الوان با يكديگر پيوند مي ‌خورند. اين اتاق ها همچنين با اتاق هايي كه در گوشه حياط واقع شده‌اند نيز مرتبط مي ‌باشند. بدين ترتيب مجموعه تالار و اتاق هاي اين جبهه فضايي يكپارچه و وسيع را به وجود مي‌آورند كه سراسر جبهه شمالي را در بر مي گيرد. وجود سه ارسي با وسعت و ارتفاع زياد نماي اين جبهه را از ساير نماهاي حياط متمايز كرده است. اين ارسي ‌ها اگر چه در مقابل فضاهاي متفاوتي واقع شده‌اند، ولي كاملاً مشابه يكديگر بوده و نما را به سه بخش مساوي تقسيم مي كنند. جبهه باختري حياط اندروني شامل تالارهاي شاه ‌نشين‌دار در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن است كه ايوانچه‌ها و راه روهايي مابين آن ها قرار گرفته‌اند. تالار اين جبهه در سقف و ديوارها تزيينات گچ بري و آينه كاري دارد و توسط ارسي وسيعي به حياط اشراف مي ‌يابد. جبهه خاوري اين حياط نيز شامل يک تالار و يک اتاق سه دري و ايوانچه‌ها و طاق نماهايي است كه نماي اين جبهه را مشابه و قرينه نماي روبه روي خود ساخته‌اند. رواق جبهه جنوبي حياط نيز تقسيمات نماي مقابل خود را تكرار مي ‌كند. فضاهاي آشپزخانه و خبازخانه در پشت اين رواق قرار گرفته‌اند و ارتباط مستقيمي با حياط ندارند. سه جبهه شمالي، خاوري و باختري حياط اندروني، فضاهايي در زير زمين دارند كه از طريق پنجره مشبک چوبي از حياط نور مي ‌گيرند. ازاره‌هاي سنگي حجاري شده در پايين نماهاي حياط و طره‌هاي چوبي تزييني در بالاي ديوارها، نماهاي پيرامون حياط را به يكديگر پيوند داده است. جبهه شمالي حياط بيروني شامل تالاري به ارتفاع دو طبقه در ميانه و دو ايوانچه در طرفين تالار است که در طبقه دوم، روي ايوانچه‌ها، دو اتاق گوشوار واقع‌اند. در جبهه جنوبي نيز يک ايوان در ميانه و يک اتاق سه دري تقسيماتي مشابه نماي مقابل خود به وجود آورده‌اند. وجود دو ايوانچه کم عمق در طرفين نماي اين جبهه صورتي متقارن به کل نما داده است. در جبهه باختري حياط بيروني، تالاري صليبي شکل قرار دارد. اين تالار از طريق سه در مجاور يکديگر با اطاق سه دري ضلع جنوبي خود ارتباط کامل يافته است. جبهه خاوري اين حياط اگر چه نسبت به بقيه بنا متاخر به نظر مي ‌رسد ولي در تقسيم نما با جبهه مقابل خود هماهنگي دارد. اين جبهه شامل سه اتاق و ايواني ستون‌دار است. در بخش جنوبي خانه حياطي خدماتي قرار گرفته که سه اتاق در شمال و يک فضاي اصطبل در باختر خود دارد. ورودي اصلي خانه در گوشه جنوب خاوري آن واقع است که متشکل از دالاني بسيار طويل و يکي هشتي مي ‌باشد. ورود به بخش بيروني خانه در ابتداي دالان و دسترسي به حياط اندروني و حياط خدماتي پس از عبور از دالان و رسيدن به هشتي ميسر مي ‌باشد.
    خانه شيخ هرندي اصفهان
    اين خانه از فضاهايي يک طبقه تشکيل شده است و حوضخانه‌اي در گوشه شمال خاوري مجموعه واقع شده است. جبهه شمالي خانه متشکل از دو اتاق سه دري در دو سو و اتاق ديگري در ميانه است. اتاق هاي سه دري عمق‌هايي متفاوت دارند ولي در نما کاملاً مشابه يکديگرند و به وسيله ايوانچه‌هايي با حياط ارتباط مي ‌يابند. اتاق ميانه اين جبهه به وسيله يک پنجره چوبي وسيع از حياط نور مي ‌گيرد. جبهه جنوبي حياط شامل يک اتاق پنج دري در ميانه و دو اتاق در طرفين است. نماهاي حياط پوشيده از اندود ساده گچ است و تنها جان پناه پشت بام در جبهه جنوبي تزييناتي از کاشي مشبک دارد. در جبهه باختري امروزه فضاهاي جديدي به جاي فضاهاي قبلي که تخريب شده‌اند ساخته شده است. بخش عمده جبهه خاوري، ديواري نماسازي شده است و تنها يک اتاق سه دري و يک راهرو در آن وجود دارد که مسير دسترسي به حوضخانه گوشه شمال خاوري خانه مي ‌باشد. حوضخانه فضايي مربع شکل با ارتفاعي معادل دو طبقه است که غرفه‌هايي پيرامون آن قرار گرفته‌اند. تنها در طبقه دوم بخش هاي خاوري و باختري حوضخانه، دو اتاق وجود دارد که با پنجره‌هاي ارسي گره سازي شده به فضاي حوضخانه اشراف دارند. در بخش جنوبي حوضخانه يک منبع آب قرار دارد و در غرفه طبقه دوم اين بخش حوضي ديده مي ‌شود. ديوارهاي حوضخانه با تزيينات طلاکاري و قطاربندي ‌هاي زير سقف آراسته شده و ستئنهاي چوبي آن نيز سر ستونهاي مقرنس دارند. يک نورگير هشت ضلعي در سقف، روشنايي فضا را تأمين مي ‌کند.
    خانه زووليان اصفهان
    فضاهاي خانه زووليان در چهار سوي يک حياط مستطيل شکل قرار گرفته‌اند. همه جبهه‌هاي حياط ارتفاعي معادل دو طبقه دارند اما دو جبهه شمالي و باختري کمي مرتفع‌ترند. جبهه باختري خانه شامل تالار وسيعي در ميانه و دو ايوانچه در طرفين آن است. به نظر مي ‌رسد اين تالار قبلاً صليبي شکل بوده و در تغييرات بعدي بخش شمالي آن مجزا شده است. ايوانچه واقع در ضلع جنوبي تالار نيز امروزه به صورت اتاقکي درآمده است. در طبقه دوم اين جبهه دو اتاق گوشوار تا روي ايوانچه‌ها و دو بخش شمالي و جنوبي تالار ادامه مي ‌يابند و به وسيله پنجره‌هاي مشبک چوبي به تالار مشرف مي ‌گردند. در طبقه دوم شاه نشين تالار نيز غرفه ستون داري واقع شده که از دو طرف با اطاق هاي گوشوار مرتبط است. تالار مياني اين جبهه ارسي مرتفعي به سمت حياط دارد و اتاق هاي گوشوار نيز توسط ارسي ‌هاي کوچک تري به حياط گشوده مي ‌شوند. بدين ترتيب سطح وسيع تري از نماي اين جبهه از ارسي ‌هاي چوبي پوشيده شده و صورتي متمايز از ساير نماها يافته است.
    جبهه شمالي خانه از سه اتاق سه دري و يک ايوان تشکيل شده است. در طبقه بالاي اتاق هاي مزبور سه اتاق ديگر وجود دارد که با پنجره‌هاي مشبک چوبي و شيشه‌هاي رنگي به حياط مشرف مي ‌گردند. اتاق هاي طبقه دوم داراي سقف کوتاه مي ‌باشند. جبهه جنوبي حياط داراي تالاري در ميانه و دو اتاق در طرفين آن است، تالار در مجاورت حياط فضايي شبيه به شاه نشين دارد که با يک ارسي چوبي به حياط گشوده مي ‌شود. اتاق هايي در طبقه دوم خانه بر روي کوچه مجاور ضلع خاوري آن ساخته شده‌اند که امروزه در اختيار کليساي مجاور قرار دارند. ورودي خانه در همين کوچه قرار گرفته است و مخاطب را پس از عبور دادن از سردر و هشتي به گوشه حياط مي ‌رساند. سردر و هشتي داراي تزيينات رسمي بندي و نقاش روي گچ مي ‌باشند. هر يک از تالارهاي دو جبهه جنوبي و باختري خانه نيز پوشيده از تزيينات قطاربندي و نقاشي روي گچ در سقف و ديوارها مي ‌باشد. برنماي اين دو جبهه تزيينات مختصر گچ بري و طره‌هاي چوبي نقاشي ديده مي ‌شود.
    خانه جمال قدسيه اصفهان
    بنا به اظهار مالک خانه با توجه به نقاشي ها و تزيينات تالارهاي جنوبي و شمالي، قدمت قسمت هايي از بنا به دوره صفوي مي ‌رسد. دو کتيبه در تالار شمالي تاريخ هاي 1084 و 1265 هجري قمري دارند. اولين مدرسه ابتدايي اصفهان که توسط ميرزا عبدالحسين قدسي در سال 1287هـ . ش تأسيس گشت در سال 1310هـ . ش به اين خانه منتقل شد. اين مدرسه تا سال 1326هـ . ش داير بود و هنوز اين بنا به نام مدرسه قدسيه هم خوانده مي ‌شود. فضاهاي اين خانه در چهار طرف حياط وسيع آن واقع شده‌اند که مهم ترين آن ها در دو جبهه شمالي و جنوبي قرار دارند. اين دو جبهه داراي ارتفاع بيشتري نسبت به دو جبهه خاوري و باختري خانه مي ‌باشند. جبهه جنوبي شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است. شاه نشين بزرگي نيز در انتهاي تالار به اين مجموعه اضافه مي ‌شود. فضاهاي اين جبهه داراي تزيينات متنوع و گسترده مقرنس، يزدي بندي، نقاشي و طلاکاري مي ‌باشند.
    در جبهه شمالي خانه تالاري شاه نشين دار و دو اتاق سه دري در دو سوي آن واقع شده‌اند. دسترسي به اين فضاها از طريق دالان‌هاي مابين آن ها ميسر مي ‌باشد. در طبقه بالاي اتاق هاي سه دري، دو اتاق ديگر وجود دارند که داراي ارسي ‌هاي سه دهنه‌اي به سوي حياط مي ‌باشند. تالار اين جبهه داراي ارسي وسيعي به حياط مشرف مي ‌شود و داراي تزيينات قطاربندي و گچ بري، خصوصا در بخش شاه ‌نشين است. در گوشه شمال خاوري اين طبقه حياطي کوچک وجود دارد که اتاق سمت خاوري تالار از سوي ديگر خود به آن باز مي ‌شود. در هر يک از دو جبهه خاوري و باختري حياط اصلي خانه ايوان هاي کوچکي در ميانه و اتاق هايي در طرفين به گونه‌اي واقع شده‌اند که به صورت متوالي به يکديگر پيوسته‌اند. نماهاي اين دو جبهه مشابه يکديگرند وليکن تک تک اين نماها از تقارن کامل برخوردار نمي ‌باشند. ورودي خانه در ضلع شمالي آن واقع است و از گوشه شمال خاوري به حياط راه مي ‌يابد. محوطه سازي حياط بسيار ساده و شامل يک حوض در مقابل تالار جبهه شمالي و باغچه بزرگي در ميانه حياط مي ‌باشد، باغچه‌اي که اين حياط را به باغي کوچک در دل خانه مبدل کرده است.
    خانه کهکشاني اصفهان
    فضاهاي اين خانه در سه جبهه حياط مرکزي آن قرار گرفته‌اند. جبهه شمالي دو طبقه بوده تالاري در ميانه خود دارد و دو اتاق سه دري در طرفين آن ديده مي ‌شود. هر يک از اين اتاق هاي سه دري ايوانچه‌اي جلوي خود دارد که بر روي آن در طبقه بالا اتاقي قرار گرفته است. اتاق هاي طرف بالا ارسي ‌هايي رو به حياط دارد که آسيب زيادي ديده‌اند. تالار ميانه اين جبهه فضايي مشابه شاه نشن در مجاورت حياط دارد که به وسيله سه پنجره هم اندازه به حياط گشوده مي ‌شود. در جبهه باختري، حياط به ميانه فضاهاي بسته نفوذ کرده و يک فضاي باز با حوضي هشت ضلعي پديد آورده که مانند يک حوضخانه روباز جلوه مي ‌کند. در گوشه شمال باختري خانه فضاي آشپزخانه و يک چاه آب وجود دارد. در طبقه بالاي اين قسمت يک حياط بالا خانه واقع شده که اتاق واقع در ضلع باختري تالار جبهه شمالي به آن باز مي ‌شود. پيرامون اين حياط بالا خانه يک اتاق سه دري و فضاهاي ديگري قرار گرفته که مجموعاً بخش مستقلي را در خانه پديد آورده‌اند و جالب اين که استفاده از چاه آب خانه در اين طبقه نيز امکان پذير است. اين قسمت ورودي جداگانه‌اي به کوچه مجاور خود دارد. جبهه خاوري حياط شامل يک اتاق پنج دري در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن است که اتاق سه دري جنوب اين جبهه صورتي متمايز دارد. اين فضا داراي تزيينات گچ بري و طلاکاري است و ورود به آن از طريق اتاق پنج دري مجاور صورت مي ‌گيرد.
    خانه کريمي اصفهان
    خانه کريمي از يک حياط مستطيل شکل و فضاهايي در جبهه شمالي و خاوري آن تشکيل شده است که مجموعه فضايي مهم تر خانه در جبهه شمالي آن واقع است. اين مجموعه شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است. اين اتاق ها علاوه بر حياط اصلي خانه از ضلع ديگر خود به فضاهاي ديگري مشرف‌اند. به طوري که اتاق سه دري خاور تالار با يک حياط کوچک هشت ضلعي و اتاق باختري تالار با يک حوضخانه ارتباط دارد. علاوه بر اين دو، يک اتاق سه دري ديگر در انتهاي تالار، بين دو فضاي حوضخانه و حياط هشت ضلعي نشسته است. بدين ترتيب مجموعه‌اي از فضاهاي باز و بسته به زيبايي در کنار يکديگر قرار گرفته‌اند و به هنگام باز بودن درهاي مابين آن ها فضايي وسيع و متنوع به وجود مي‌آيد. تالار ميانه اين مجموعه با يک در ارسي به حياط اصلي مرتبط مي ‌شود و داراي سقف گنبدي و تزيينات مختصر گچ بري است. حوضخانه در گوشه شمال باختري تالار واقع و صليبي شکل مي ‌باشد. اين فضا حوضي هشت ضلعي در ميانه و نورگيري با پنجره‌هاي مشبک و شيشه‌هاي رنگي در سقف خود دارد که انعکاس زيبايي از بازي نور و رنگ بر روي سطح آب به وجود مي‌آورد. بادگيري بر فراز اين فضا هواي خنک حوضخانه را به سمت اجاق هاي مجاور مي ‌راند. حياط هشت ضلعي از ديگر فضاهاي زيباي خانه در اين جبهه است که حوض تزئيني هشت گوشه‌اي در ميانه آن جاي گرفته است. جبهه خاوري حياط اصلي خانه شامل يک تالار صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در دو سوي آن است. دسترسي به اين فضاها از طريق ايوانچه‌ها و دالانهاي بين آن ها صورت مي ‌گيرد. تالار واقع در اين جبهه داراي تزيينات فراوان گچ بري رنگي، آينه کاري و مقرنس است و از دو سوي خود داراي ارسي ‌هايي رنگين و زيبا مي ‌باشد. ازاره سنگي پايين نماها و آجرکاري تزييني بالاي ديوارها، نماهاي پيرامون حياط را به يکديگر پيوند داده است. محوطه سازي حياط شامل حوض کوچکي در برابر تالار جبهه شمالي و دو باغچه طويل در امتداد محور طولي حياط مي باشد و بدين ترتيب چشم انداز حياط در مقابل جبهه شمالي آن قرار گرفته است.
    خانه سوکياسيان اصفهان
    اين خانه از آثار باقي مانده از دوره صفوي است که امروزه دانشکده مرمت دانشگاه هنر در آن استقرار يافته است. اين بنا از حياطي وسيع و طويل و فضاهايي در دو جبهه شمالي و جنوبي تشکيل شده است. جبهه جنوبي که فضاهاي مهم تري را در خود جاي داده، از جهت ديگر به حياط ديگري مشرف است. اين جبهه شامل ايواني دو ستوني است که مقابل يک حوضخانه زيبا نشسته است. دو اتاق سه دري با عمق هاي متفاوت ولي هر دو مشرف به حياط اصلي خانه، در طرفين اين ايوان واقعند و در پشت هر يک از آن ها اتاق ديگري وجود دارد که با حياط دوم مرتبط است. حوضخانه داراي ارتفاعي معادل دو طبقه است و در هر طبقه غرفه‌هايي پيرامون آن نشسته‌اند. اين غرفه‌ها در طبقه دوم به يکديگر پيوند خورده بخش مرکزي حوضخانه را دور مي ‌زنند. حوضخانه و غرفه‌هاي اطراف آن داراي تزيينات کاربندي و نقاشي روي گچ است که تأثير سبک‌هاي نقاشي اروپايي در آن ديده مي ‌شود. ايوان ستون دار اين جبهه نيز در سقف و ديوارهاي خود تزيينات فراوان نقاشي دارد. اتاق ضلع خاوري حوضخانه داراي طاقچه‌ها و فرورفتگي ‌هايي به شکل ظروف مختلف و مشابه با فضاي فوقاني عمارت عالي قاپوي اصفهان مي ‌باشد. جبهه شمالي خانه که ترکيبي نامتقارن دارد نيز شامل يک ايوان ستون ‌دار و اتاق پشت آن، مطبخ و مجموعه فضاهاي ورودي است. سطح وسيعي از خانه به باغچه بزرگ ميانه آن اختصاص يافته و حوض آب در آن ديده نمي ‌شود.
    خانه وثيق انصاري (سرهنگ وثيق) اصفهان
    اين خانه در حدود 150 سال پيش توسط بزرگ خاندان وثيق انصاري، رييس مستوفيان دربار ظل السلطان، حاکم اصفهان ساخته شده و از زيباترين خانه‌هاي دوره قاجار در اين شهر به شمار مي آيد. نوع و ترکيب فضاهاي مختلف اين خانه و تزيينات مفصل و متنوع آن از زيبايي هاي اين بنا محسوب مي شود. مهم ترين بخش خانه در جبهه شمالي حياط قرار دارد. در اين جبهه، مطابق معمول خانه‌هاي اصفهان تالاري در ميانه نشسته که در طبقه بالا دو گوشوار در طرفين خود دارد. هر يک از تالارهاي چهارگانه اين جبهه داراي تزيينات بديع و زيبايي است. تالار مجاور حياط از طريق ارسي پنج دهنه مرتفعي به حياط اشراف پيدا کرده و دو گوشوار طرفين نيز توسط ارسي ‌هاي ظريفي به آن باز مي ‌شوند. اين تالار داراي تزيينات مقرنس، قطاربندي و نقوش طلاکاري شده در ديوارها و سقف است و توسط ارسي ديگري به تالار صليبي شکل پشت خود مرتبط مي ‌شود. تالار صليبي شکل داراي تزيينات کاغذ ديواري در سقف و ديوارهاست که اين نوع تزيين در خانه‌هاي هم دوره اين بنا بسيار نادر است. جبهه خاوري حياط مجموعه مهم فضايي ديگر اين خانه است و شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين است که ايوانچه‌ها و کفش کن‌هايي بين اين فضاها قرار گرفته‌اند. جبهه باختري داراي تقسيمات و فضاهاي مشابهي با جبهه خاوري است. در پشت بام جبهه باختري مهتابي وسيعي وجود دارد که ديوار آن نماسازي شده است. جبهه جنوبي خانه نيز داراي يک اتاق پنج ‌دري در ميانه و دو اتاق در دو سوي آن است که دسترسي به اين فضاها از طريق کفش کن‌هاي ما بين آن ها ميسر مي ‌شود. ورود به خانه از گوشه جنوب باختري آن صورت مي ‌گيرد. نماهاي خانه پوشيده از اندود ساده گچ مي باشند و تنها در نماي کفش کن‌ها تزيينات مقرنس ديده مي ‌شود.
    خانه يدالهي اصفهان
    مهم ترين بخش هاي خانه در دو جبهه شمالي و جنوبي در دو انتهاي محور اصلي حياط کشيده‌اي قرار گرفته‌اند. اين دو جبهه، دو تالار بزرگ با ابعاد و شکل مشابه دارند اما نسبت به حياط کاملاً قرينه نيستند. به اين صورت که تالار جبهه شمالي، شاه نشيني در عمق خود دارد و در تالار جبهه جنوبي فضايي همانند شاه نشين در کنار پنجره مشرف به حياط ديده مي ‌شود. علاوه بر اين تفاوت ارتفاع و نوع پوشش و نماهاي دو تالار از اين دو فضاي مشابه و هم اندازه دو تالار با کيفيت فضايي متفاوت پديد آورده است. تالار جبهه شمالي توسط ارسي وسيع و مرتفع پنج دهنه‌اي به حياط مشرف است. بالا رفتن درهاي اين ارسي، فضاي اتاق را به ايواني تبديل مي ‌کند و فضاي باز حياط را به درون آن مي ‌کشاند. ارسي وسيع تالار شمالي تقريباً تمامي نماي اين جبهه را پوشانيده و آن را از ديگر نماهاي خانه متمايز ساخته است. وجود دو بادگير در انتهاي اين جبهه بر اهميت اين بخش تاکيد مي ‌کند در طرفين اين جبهه دو راهرو، دسترسي به تالار را ميسر مي ‌سازند. در طبقه دوم به جاي اين راهروها در يک سمت يک اتاق و در سمت ديگر راهروهايي واقع است که در مقابل هرکدام آن ها ايوانچه‌اي قرار گرفته است. تالار جبهه جنوبي سقفي گنبدي دارد و با ارسي سه دهنه‌اي به حياط متصل مي ‌شود. ورودي اصلي خانه در گوشه جنوب باختري آن يک هشتي نسبتاً بزرگ و مشترک با خانه همسايه دارد اين هشتي با راهروهايي به حياط خانه مربوط مي ‌شود. ورودي ديگري در گوشه شمال باختري خانه قرار گرفته است. حياط خانه داراي حوض بزرگ مستطيل شکلي در مقابل تالار شمالي و باغچه‌اي در امتداد محور اصلي حياط است.
    خانه انگورستان ملک اصفهان
    اين باغ انگور در زمان حکومت نادرشاه افشار به عنوان ماليات از مردم گرفته شد و در دوره ناصرالدين شاه قاجار به تملک مسئول امور مالي حکومت اصفهان، يعني پدر حاج محمد ابراهيم ملک التجار در آمد. بعدها حاج محمد ابراهيم خان بناي انگورستان را به منظور برگزاري مراسم عزاداري و تعزيه احداث کرد. وقف نامه اين بنا داراي تاريخ 1341هـ . ق مي ‌باشد. معمار سازنده آن استاد حسين ‌چي بوده است. در طول زمان قسمت هاي مختلفي از انگورستان تخريب شده و بخش هايي از آن در سال 1333هـ . ش طي تعريض خيابان ملک از بين رفته است. باقي مانده بنا در شمال يک حياط وسيع واقع شده و شامل يک حياط مرکزي و يک سفره خانه است که مساحتي نزديک به هم دارند. سفره‌ خانه تمامي جبهه جنوبي اين حياط را در بر مي ‌گيرد و توسط يک ارسي وسيع به آن مشرف مي ‌گردد. فضاي اين سفره خانه از سوي ديگر توسط يک ارسي هفت دهنه به حياط جنوبي بنا باز مي ‌شود. اين فضا ارتفاعي معادل دو طبقه دارد و بعدها حياط مرکزي نيز با سقفي به همين ارتفاع پوشيده شده است. بدين ترتيب با باز شدن ارسي ‌هاي سفره خانه، فضايي يک پارچه شامل سفره‌ خانه و حياط سرپوشيده به دست مي‌آيد. يک نورگير بزرگ هشت ضلعي در سقف حياط و پنجره‌هاي سراسري بالاي ديوارهاي آن روشنايي اين فضا را تامين مي ‌کند.
    در جبهه شمالي حياط سرپوشيده، يک تالار پنج دري قرار دارد که بنابر وصيت ابراهيم خان وي و همسرش در آن به خاک سپرده شده‌اند. مجموعه فضاهاي حياط سرپوشيده، سفره خانه، اتاق مقبره و ديگر اتاق هاي اطراف حياط داراي تزيينات فراوان گچ بري، آيينه کاري و کاشي کاري هستند. ستون مياني فضاي سفره خانه و حياط داراي روکش هاي چوبي و پايه و سرستون هاي تزييني مي ‌باشند. زير زمين بزرگي در زير فضاي سفره خانه وجود دارد که از طريق نورگيرهايي مشبک از حياط جنوبي خانه نور مي ‌گيرد. بخش خاوري خانه به فضاهاي خدماتي از جمله حمام، آشپزخانه، انبارها و يک حيات خلوت اختصاص دارد. در گوشه جنوب خاوري بنا حمامي واقع شده است که داراي سکوهايي در اطراف و سقف گنبدي است دو ورودي خانه به حياط جنوبي آن باز مي ‌شوند که يکي از آن ها مستقيماً از حياط جنوبي به فضاي سفره‌ خانه و ديگري پس از عبور از چند فضا به حياط سرپوشيده، زير زمين و ساير فضاها راه مي ‌يابد.
    خانه مارتا پيترز اصفهان
    خانه مارتا پيترز که بخش اصلي آن بنايي مکعب شکل و متعلق به دوره صفويه است الگويي متفاوت با خانه‌هاي عادي هم عصر خود دارد و به نظر مي ‌رسد طرح کلي اين خانه در ابتدا به صورت يک کوشک و در ميان باغ واقع بوده که در طول زمان دستخوش تغييراتي شده است. و يک چهار صفه در ميانه خود دارد. اين فضا ارتفاعي معادل دو طبقه دارد و در دو سوي خاوري و باختري خود داراي ايوان هايي بوده است. سقف چهار صفه داراي تزيينات مقرنس و ديوارهاي آن پوشيده از تزيينات گچ بري، آينه کاري، طلاکاري و نقاشي هايي از فرشتگان است که جلوه‌اي خاص به آن بخشيده‌اند. اين فضا و ايوان ها دو سوي آن به باغ پيرامون رو مي ‌کرده و روشنايي بنا از چهار سمت آن تامين مي ‌شده است در چهار گوشه بخش اصلي خانه، اتاق هايي وجود دارند که با ايوان‌ها و فضاي مياني مرتبط هستند. در جبهه جنوبي بنا ايواني در ميانه و دو اتاق سه دري در طرفين آن قرار دارد که احتمالاً در دوره‌هاي بعدي به بنا اضافه شده‌اند. نماي خارجي ساختمان داراي تزيينات آجرکاري و پنجره‌هاي چوبي با گره چيني هاي زيباست. تغييرات مختلف در طول زمان موجب شده تا باغ پيرامون بنا به چند حياط و فضاي باز تبديل شود به طوري که امروزه در شمال کوشک اصلي يک حياط و در دو جبهه شمالي و خاوري اين حياط فضاهاي ديگري واقع شده‌اند. علاوه بر اين، دو حياط ديگر در جنوب و خاور کوشک قرار دارند که حياط خاوري نقش خدماتي داشته، فضاهاي آشپزخانه و سرويس‌ها در آن قرار گرفته‌اند.
    خانه محمود سرتيپي اصفهان
    مجموعه فضاهاي بسته خانه محمود سرتيپي در سه جبهه حياط مستطيل شکلي قرار گرفته‌اند که دو جبهه شمالي و جنوبي آن از جبهه سوم مرتفع‌ترند. مهم ترين فضاي خانه تالار جبهه شمالي است که به شکل نيم صليبي مي باشد و با دو اتاق سه دري طرفين خود کاملاً مرتبط است. اين تالار داراي تزيينات فراوان نقاشي روي گچ در ديوارها و سقف است. در سقف اين تالار نقاشي پرکاري وجود دارد که متأثر از نقاشي ‌هاي اروپايي است. اين فضا همچنين دو رديف قطاربندي در ديوارهايش دارد و با ارسي سه دهنه‌اي به حياط باز مي ‌شود. نماي جبهه جنوبي داراي ارتفاع و تقسيمات کاملاً مشابه با نماي مقابل خود است اما فضاهاي اين دو جبهه مشابه يکديگر نيستند. جبهه جنوبي شامل سه اتاق سه دري و دو فضاي کفش کن در بين آن ها است. اتاق‌هاي سه دري در جبهه‌هاي شمالي و جنوبي ارتفاعي معادل تالار خانه دارند و مرتفع بودن اين اتاق‌‌ها تعبيه نورگيرهايي را در بالاي درهايي که به سمت حياط باز مي ‌شوند ميسر ساخته است. جبهه باختري خانه شامل دو اتاق است که هريک با دري کوچک به حياط و با درهايي بزرگ تر به راهرويي مشترک گشوده مي ‌شوند. ورود به خانه از طريق دالاني واقع در ميانه اين جبهه صورت مي گيرد. همچنين خانه داراي ورودي ديگري در گوشه جنوب خاوري است. نماهاي خانه پوشيده از اندود ساده گچ مي باشند و تنها در نماي سه دري هاي جبهه شمالي تزيينات گچ بري ديده مي شود. ازاره جبهه‌هاي شمالي و خاوري خانه داراي نقوش حجاري شده‌اند.
    خانه شيخ الاسلام و شرکا اصفهان
    خانه شيخ الاسلام داراي حياط بسيار بزرگي است که فضاهاي اصلي در شمال و جنوب آن ساخته شده‌اند. اين حياط غالبا محل بزگراري مراسم مذهبي بوده و محوطه سازي آن با ساير خانه‌هاي اصفهان متفاوت مي ‌باشد. به اين ترتيب که يک حوض نسبتا کوچک مقابل ايوان شمالي و دو باغچه به شکل هشت ضلعي در دو سوي آن قرار دارد. مهم ترين فضاي خانه ايوان وسيع ستون‌داري است که در ميانه ضلع جنوبي حياط قرار گرفته است. اين ايوان و دو گوشوار آن مرتفع‌ترين بخش خانه مي باشد و وجود بخش شيب داري بر فراز ايوان اين ارتفاع را افزايش مي ‌دهد. سبک خاص معماري اين بخش باعث تمايز اين خانه از ساير خانه‌هاي هم دوره خود شده است. دهانه وسيع ايوان، فضاي آن را به ادامه فضاي باز حياط مبدل ساخته و وجود حوض و فواره در فضاي ايوان بر اين استمرار تاکيد مي ‌کند. در انتهاي ايوان، شاه ‌نشين بزرگي قرار دارد که از پشت به فضاي ديگري مرتبط است. همچنين دو اتاق در طرفين شاه ‌نشين واقعند که از يک سو به ايوان و از سوي ديگر به شاه ‌نشين مرتبط مي ‌باشند. اين اتاق ها داراي شکل، اندازه و پوشش هاي متفاوتي هستند. تزيينات متنوع گچ بري، آينه کاري و مقرنس در فضاي ايوان و شاه نشين آن بر اهميت اين بخش خانه تاکيد مي ‌کند. جبهه شمالي خانه ارتفاعي معادل يک طبقه دارد. تالار ميانه اين جبهه با يک ارسي پنج دهنه به حياط مشرف مي ‌شود و در طرفين آن دو اتاق سه دري واقع شده‌اند. در جبهه باختري حياط يک ايوان کم عمق ستون دار در ميانه و دو غرفه در دو سوي آن قرار دارد که براي نشستن و تماشاي مراسم تعزيه و عزاداري مورد استفاده قرار مي ‌گرفته‌اند. ضلع خاوري حياط از يک سکوي سراسري و يک اتاق سه دري تشکيل شده و ديوار آن مشابه با تقسيمات جبهه باختري نماسازي شده است. ورودي خانه داراي هشتي بزرگ مشترکي با خانه‌هاي همسايه است و از گوشه شمال باختري به حياط راه مي ‌يابد.
    خانه لباف اصفهان
    فضاهاي خانه لباف در سه جبهه حياط وسيع آن قرار گرفته‌اند که جبهه شمالي مهم ترين و مرتفع‌ترين آن ها مي ‌باشد. اين جبهه شامل تالاري صليبي شکل در ميانه و دو اتاق در طرفين آن است. تالار توسط سه در چوبي به حياط گشوده مي ‌شود و از دو سوي ديگر به فضاهاي پيرامون خود راه مي ‌يابد. اتاق خاوري تالار نيز با اتاق ديگري در پشت خود مرتبط است. يک ايوان ستون‌دار سراسري بين فضاهاي اين جبهه و حياط واقع شده است. در زيرزمين، فضاهايي مشابه با طبقه اول قرار دارند که با يک رديف پنجره از حياط نور مي ‌گيرند. فضاي حوضخانه با ارتفاعي معادل دو طبقه در گوشه شمال خاوري حياط واقع است و هر طبقه به فضاهاي مختلفي متصل مي ‌شود. حوضخانه همچنين از ضلع باختري خود با اتاق هاي جبهه شمالي خانه ارتباط کامل دارد. مجموعه فضاي مهم ديگر خانه در جبهه خاوري حياط شکل گرفته است. اين مجموعه تالاري به شکل نيم صليبي در ميانه دارد که در طرفين آن دو اتاق دو دري و در دو انتهاي اين جبهه دو اتاق سه دري واقع شده‌اند. مجموعه تالار و اتاق هاي دو سوي آن از طريق درها و پنجره‌هاي متعدد به يکديگر وصل مي ‌شوند. دو ايوان ستون‌دار کم عمق در طرفين تالار و در مقابل اتاق هاي اين جبهه قرار دارند. جبهه جنوبي شامل فضاهاي خدماتي خانه از جمله حمام، مطبخ و اصطبل است و ورود به خانه نيز از اين جبهه صورت مي ‌گيرد. خانه داراي دو ورودي از دو معبر عمومي است که هر دو توسط يک دالان به گوشه حياط راه مي ‌يابند. وجود ستون هاي متعدد در نماي جبهه شمالي و ايوان هاي جبهه خاوري، نماهاي اين دو ضلع حياط را هماهنگ کرده و با يکديگر پيوند داده است. حياط خانه توسط يک حوض گرد و چهار باغچه پيرامون آن محوطه سازي شده که اين ترکيب کمتر در خانه‌ها ديده مي ‌شود.
    عمارت نمكدان اصفهان
    عمارت نمکدان به فاصله صد و پنجاه متر در جنوب عمارت آينه خانه به شكل دايره روي زمين مرتفعي بنا شده بوده است. اين عمارت هشت ضلعي و سه طبقه بوده و از طبقه فوقاني آن با آن كه عمارت آينه خانه در جلوي آن قرار داشته منظره رودخانه پديدار مي ‌شده است. شيخ جابر انصاري تاريخ انهدام آن را به سال 1306 در كتاب خود ذكر كرده است.


    باغها،کاخها و موزه ها درشهرستان اصفهان

    گنجينه هنرهاي تزييني (ركيب خانه) اصفهان
    گنجينه (موزه) هنرهاي تزييني ايران در عمارت تاريخي ركيب خانه قرار دارد كه در اوايل قرن 11 هجري قمري مقارن با سلطنت شاه عباس اول در ميان مجموعه بناهاي دولت خانه صفوي احداث و به عنوان محل نگه داري لوازم سواركاري و يراق آلات مركب سلطنتي مورد استفاده قرار مي ‌گيرد. اين عمارت در دوره قاجار، اندروني ظل السلطان اصفهان بوده و در دوره پهلوي نيز به عنوان اداره آمار و ثبت اموال مورد استفاده قرار داشته است. اداره كل ميراث فرهنگي استان اصفهان اين بناي تاريخي را پس از بازسازي و مرمت كامل، با بخشيدن كاربري فرهنگي در سال 1375 هـ . ش و با نمايش بيش از سه هزار اثر هنري، رسماً به عنوان گنجينه هنرهاي تزييني ايران افتتاح كرد و در معرض ديد علاقه مندان قرار داده است.
    كاخ فرح آباد اصفهان
    در دوره سلطنت شاه سلطان حسين مجموعه بناهاي زيبايي كه شامل مدرسه چهارباغ و كاروان سراي مادر شاه و بازار شاهي (بازارچه بلند) و كاخ فرح آباد بوده، به آثار باشكوه دوره صفويه افزوده شد، كاروان سراي سه طبقه مادر شاه در جانب خاوري مدرسه سلطاني چهار باغ بنا شده و از نمونه‌هاي زيباي كاروان سراهاي عهد صفويه است. سر در جنوبي اين کاروان سرا به سوي باغ فتح آباد و سر در شمالي آن در بازار شاهي باز مي شده است. بازار شاهي كه امروزه آن را بازارچه بلند مي ‌نامند در طول ضلع شمالي مدرسه چهار باغ و كاروان سراي مادر شاه از خيابان چهار باغ تا حد خاوري هشت بهشت امتداد مي ‌يافته است. اين بازار تاريخي هم اكنون نيز با طاق‌هاي بلند و حجرات دو طبقه فوقاني و تحتاني وجود دارد و سر در شمالي مدرسه چهار باغ و سر در كاروان سراي مادر شاه در اين بازار واقع مي باشد ولي يک قسمت از حد خاوري آن به مرور زمان تصرف شده و در نتيجه از طول اصلي بازار مقداري كاسته شده است. كاخ فرح آباد بنايي سست بنياد و از خشت خام بوده و در دامنه كوه صفه قرار داشته است. فرح آباد كاخ تابستاني مادر شاه بوده و به طوري كه جهانگردان توصيف كرده‌اند از نظر هنري ارزش زيادي نداشته ولي بناي اين كاخ موجب شده كه دراطراف آن آبادي ‌هايي به وجود آيد.
    كاخ چهل ستون اصفهان
    کاخ چهل ستون از جمله بناهايي است که اصفهان ملقب به نصف جهان بخش مهمي از شهرت خود را مديون آن است. ساخت اين کاخ که ابتدا جهان نما نام داشته است در دوره شاه عباس اول و در وسط باغ چهل ستون (باغ جهان نما) كه بالغ بر 67000 متر مربع مساحت داشته آغاز و در دوره شاه عباس دوم به پايان رسيده است. طبق كتيبه داخل قصر سال 1057 هـ . ق به عنوان تاريخ بناي اين کاخ نقش بسته است و بعد از مدتي تغييراتي كلي در آن داده شد. در اين کاخ قسمت هاي ديدني و جالب توجه زيادي از جمله، ‌ستون‌هاي عظيم، تالارهاي هجده ستون، تالار آيينه، شيرهاي سنگي چهار گوشه حوض مركزي تالار و ازاره‌ هاي مرمري منقش اطراف كه معرف صنعت حجاري دوره صفويه است، تزيينات عالي طلا كاري سرسراي پادشاهي، اتاق‌هاي طرفين تالار آينه و تابلوهاي بزرگ نقاشي تالار پادشاهي (شامل تصوير شاهان صفوي)، تصويري از شاه عباس اول با تاج مخصوص و مينياتورهاي ديگري در اتاق گنجينه كه در مرمت سال ‌هاي 1334 و 1335 خورشيدي از زير گچ خارج شده است، سردر مسجد قطبيه، سردرهاي زاويه كوشک و آثاري از مسجد درب جوباره ديده مي شود.
    بر سقف ايوان و ديوار تالارهاي كوچک و بزرگ اين كاخ نقاشي ‌هاي زيبايي به چشم مي ‌خورد كه با رنگ هاي متنوع و جذاب چشم را مي ‌نوازند. اين نقاشي ‌ها در قاب‌هاي چوبي ظريفي به اشكال مختلف هندسي كشيده شده‌اند و عمدتاً مراسم باريابي سفيران كشورهاي خارجي به دربار صفوي و صحنه‌هايي از رزم سپاه ايران و قشون عثماني و مجالسي از بزم درباريان صفوي را به نمايش مي ‌گذارند. افزون بر اين تصاوير بديع و زيبا، نقاشي ‌هاي مينياتوري زيبايي نيز بر ديوار و سقف مشهود است. تزيينات آينه كاري، مقرنس كاري، گچ بري و لوح‌ هايي با خط نسخ مشكي بر زمينه گل و بوته را بايد به مجموعه آثار هنري اين كاخ افزود. كاخ چهل ستون برخلاف كاخ هاي تاريخي ديگر اصفهان كه مسكوني بوده ‌اند در واقع كاخ تشريفات و مراسم درباريان صفوي بوده است. در اين كاخ سفيران و فرستادگان سياسي با شاه ملاقات مي كردند و برخي از مراسم رسمي نيز در آن برگزار مي شد. كاخ چهل ستون در اصل بيست ستون چوبي بلند دارد كه هجده ستون در جلوي عمارت و دو ستون ديگر در جلوي تالار بعدي قرار دارند هر يک از اين ستون ها از تنه درختان تناور بلندي ساخته شده‌اند كه بر پايه‌هاي سنگي استقرار يافته‌اند. انعكاس ستون ‌هاي بيست گانه تالارهاي چهل ستون در حوض عمارت منظره بديعي را به ديدگان نشانده و بيست ستون ديگر را ايجاد کرده و مفهوم چهل ستون را القا مي ‌كنند از سوي ديگر عده اي واژه چهل را در نام اين عمارت نشانه كثرت ستون ها محسوب کرده و معتقدند که وجه تسميه عمارت مزبور به علت تعدد و بسياري ستون‌ هاي آن است. در آثار به جا مانده از مورخان، خاور شناسان و سياستمداراني كه به دربار صفوي رفت و آمد داشته‌اند، اشارات فراواني به جلال و شكوه اين كاخ ديده مي ‌شود.
    كاخ هشت بهشت اصفهان
    عمارت تاريخي هشت بهشت نمونه ‌اي از كاخ ‌هاي محل سكونت آخرين سلاطين دوره صفوي است كه در دوره شاه سليمان (1080 هـ . ق) بنا شده و در مسير خيابان تاريخي چهارباغ قرار دارد. امروزه تنها بخش کوچکي در حدود 5000 متر از باغ وسيع و زيباي هشت بهشت بر جاي مانده اما قصر تاريخي آن هنوز اثري ارزنده و جالب توجه است. کاشي کاري هاي زيبايي که تصوير انواع پرندگان، درندگان و خزندگان بر آن ها نقش شده است از آثار قابل توجهي هستند که نماهاي خارجي قصر را تزيين کرده و با شوکت هر چه تمام تر خودنمايي مي کنند که در كم تر از بناهاي تاريخي دوران صفوي نظير آن ديده مي ‌شود. آينه كاري اين كاخ شاهد ديگري بر زيبايي بنا بوده است. شهرت اين كاخ گذشته از جنبه معماري و زيبايي، به علت به كاربردن سنگ هاي مرمر و طاق مقرنس كاري و نقاشي و مناظر كاشي كاري خاص آن است. ساختمان اين قصر دو طبقه، داراي شاه‌ نشين و غلام گردش و اطاق هاي متعددي است. داخل ايوان‌هاي آن با نقوش زيباي طلايي تزيين شده است. در دهه اخير پارک مجلل و زيبايي به همت شهرداري اصفهان در اطراف اين كاخ تاريخي طراحي و ساخته شد كه در حال حاضر از گردشگاه هاي مهم شهر اصفهان محسوب مي شود.
    عمارت عالي قاپو اصفهان
    عمارت عالي ‌قاپو، همزمان با ساير بناي ميدان امام (نقش جهان) احداث شده است. ساختمان بنا از سال 1006 هـ . ق در زمان شاه عباس اول آغاز شده است. عالي ‌قاپو داراي معاني چندگانه است، ولي عمدتاً به منظور دروازه عالي به مجموعه كاخ ها بوده است. احداث عالي ‌قاپو در چند مرحله که عبارتند از، ايجاد ساختمان ورودي، ايجاد تالار فوقاني بر روي هشتي ورودي، ساختمان طبقه پنجم يا تالار موسيقي، احداث ايوان خاوري، ايجاد سقف چوبي ايوان بر روي هجده ستون چوبي و احداث راه پله جبهه جنوبي معروف به راه پله شاهي و احداث منبع آب در جبهه شمالي جهت تأمين آب فواره‌هاي حوض مسي صورت گرفته و در حدود 70 سال به طول انجاميده است. تزيينات سطوح خارجي عالي ‌قاپو داراي نماهاي آجري با تركيبي از كاشي مي ‌باشد. ليكن سطوح داخلي داراي زيباترين انواع گچ بري و نقاشي مي ‌باشد.
    عمارت عالي ‌قاپو در درجه اول به عنوان ورودي مخصوص شاه به دولت خانه و دربار و در مراحل بعد براي پذيرايي از ميهمانان و سفرا، مراسم بارعام، استراحت و تفريح، شنيدن موسيقي، تماشاي مراسم مختلف مذهبي و ملي خصوصاً بازي چوگان از ايوان ستون‌دار آن، مورد استفاده قرار مي ‌گرفته است. اين قصر كه درعهد صفويه «دولت خانه مباركه نقش جهان» و قصر دولت خانه نام داشته نمونه منحصر به فرد و يکي از عجايب معماري كاخ‌هاي عهد صفوي است كه دراوايل قرن يازدهم هجري به امر شاه عباس اول ساخته شده است. شاه صفوي، سفيران و شخصيت‌هاي عاليقدر را دراين كاخ به حضور مي ‌پذيرفت بعد از او هم جانشينان وي در همين كاخ و در ملحقات آن مانند عمارت حوض خانه و تالار مرواريد ميهمانان خود را به حضور مي ‌پذيرفتند. عالي قاپو داراي 5 طبقه است كه هر طبقه آن تزيينات ويژه‌اي دارد. با آن كه بعد از دوره صفويه به تزيينات بناها خرابي ‌ها و لطمات جبران ناپذيري وارد آمده ولي هنوز شاه كارهايي از گچ بري ‌ها و نقاشي ‌هاي عهد صفويه را در بر دارد و تماشا كنندگان را به تحسين و تمجيد وا مي ‌دارد.
    از قسمت‌هاي جالب توجه اين بناي تاريخي، مينياتورهاي هنرمندانه رضا عباسي نقاش معروف عهد شاه عباس، نقاشي ‌هاي گل و بوته و شاخ و برگ، اشكال وحوش و طيور و گچ بري ‌هاي زيبا به شكل انواع جام و صراحي در تاق‌ها و ديوارها تعبيه شده است. گچ بري هاي اين قسمت از ساختمان كه به «اتاق صوت» مشهور است و انواع اين كار كه با گچ تعبيه شده بسيار ظريف است و كوچک ترين اشاره‌اي كه در اثر برخورد دست يا شيي ديگري به آن ها حاصل شود آن ها را در هم مي ‌شكند، نقش آكوستيک دارد كه مكاني براي اجراي موسيقي بوده است. به اين ترتيب نغمه ‌ها و صداها طبيعي بدون انعكاس صوت به گوش مي رسد و از فراز آخرين طبقه آن بهترين منظره شهر باستاني اصفهان و تغييرات و تحولات هزار ساله اخير آن به خوبي پديدار است. تالار با شكوه آن در سال 1054 هجري در زمان سلطنت شاه عباس دوم به بناي اصلي افزوده شده است.
    تالار اشرف اصفهان
    بناي تالار اشرف را به شاه عباس دوم يا شاه سليمان نسبت داده‌اند. در مورد وجه تسميه آن به (اشرف) گفته شده است كه چون اشرف افغان در بين عمارات سلطنتي صفويه اين قصر را براي سكونت خود انتخاب كرده بوده به تالار اشرف موسوم شده است. اين بنا مجموعه‌اي از اتاق‌ها و تالارهاي مزين و طلاكاري است و به منظور سكونت پادشاه و حرم سلطنتي از آن استفاده مي شده است. خوشبختانه تالار مركزي اين كاخ و يكي از اتاق‌هاي بزرگ و عمده تزيينات اصلي آن ها آن بر جاي مانده است. اتاق و تالار اصلي بسيار مجلل بوده و گچ ‌بري‌هاي برجسته لاجوردي و طلاكاري دارد. طاق‌هاي آن بلند و از مقرنس‌هاي زيباي طلاكاري پوشيده شده است. زير مقرنس‌ها با صفحات بزرگ گچ بري و طلاكاري تزيين شده و در تالار مركزي ترنج وسط طاق كه طلاي خالص است جلب توجه مي ‌كند.


    بندها و پلهاي تاريخي درشهرستان اصفهان
    سي و سه پل (پل الله وردي خان، پل جلفا) اصفهان
    سي و سه پل كه از شاه كارهاي بي ‌نظير دوره شاه عباس اول صفوي است به نظارت سردار معروف او الله وردي خان بنا شده است. اين پل به نام‌هاي سي و سه چشمه، چهار باغ جلفا و بالاخره زاينده رود معروف است. تاريخ بناي اين پل را شيخ علي نقي كمره‌اي شاعر زمان شاه عباس در يک قطعه شعر به ماده تاريخ 1005 هجري ذكر كرده است. اين پل حدود 300 متر طول و 14 متر عرض دارد و طولاني ‌ترين پل بر روي زاينده رود است. در دوره صفويه مراسم جشن آبريزان يا آبپاشان در كنار اين پل صورت مي ‌گرفت. اين پل از شاه كارهاي معماري و پل سازي ايران محسوب مي ‌شود و از زيبايي و عظمت انحصاري برخوردار است.
    پل خواجو (پل بابا ركن‌الدين) اصفهان
    پل خواجو كه از اواخر دوره تيموري شالوده‌هايي داشته است به امر شاه عباس دوم در سال 1060 هجري به صورت امروزي آن ساخته شده در قسمت خاور رودخانه زاينده رود واقع شده است. غرفه‌هاي آن با تزيينات كاشي كاري و نقاشي پوشيده شده است. در وسط اين پل، ساختمان مخصوصي كه به بيگلر بيگي شهرت دارد براي اقامت موقتي شاه صفوي و خانواده او بنا شده که اين ساختمان هم اكنون نيز وجود دارد و اتاق‌هاي آن داراي تزيينات نقاشي است. نام اصلي اين پل « پل شاهي » بوده و خواجو نامي است كه طي دو قرن اخير به علت مجاورت با محله خواجو به آن اطلاق شده است. تا اوايل عصر صفوي، محله بزرگ و باصفاي خواجو به محله باغ كارون كوه تراز، تراز آباد و حسن آباد معروف بوده است و نام خواجو تحريفي از كلمه و عنوان «خواجو» است كه به مناسب سكونت بزرگان و خواجه‌هاي عصر شاه عباس اول در اين مکان نام‌ گذاري شده است. اين پل در سال‌هاي نه چندان دور به نام‌هاي پل شيراز و پل بابا ركن الدين نيز معروف بوده است. پل خواجو در طراحي جديد براي چندين منظور در نظر گرفته مي ‌شود. قسمت فوقاني براي حركت سريع و عبور كالسكه ‌ها و چهارپايان بوده در حالي كه بخش تحتاني عمدتاً براي حركت آرام و توقف و تأمل عابرين پياده بوده است. قسمت زيرين تماماً از سنگ و ملات ساروج ساخته شده و دهانه‌هاي عبور آب به صورت بند با تخته‌هاي قطور چوبي قابل كنترل مي باشد و با بستن كامل دهانه‌ها سطح آب در قسمت باختري پل بالا آمده و درياچه كوچكي را به وجود مي ‌آورد. در سمت خاوري، پله كانهاي سنگي اين پل انسان را تا حد تماس با آب به پايين هدايت مي ‌كنند. ضمن اين كه اين پله كانها خود محلي براي نشستن و لذت بردن از مناظر طبيعي مي ‌باشد.
    پل شهرستان اصفهان
    اين پل در ناحيه جي قديم و در 4 كيلومتري خاور اصفهان واقع شده و قديمي ترين پلي است كه بر روي زاينده رود احداث شده است پل شهرستان از نظر معماري فوق‌العاده جالب توجه است و به عقيده باستان شناسان اساس و بنياد آن به دوره ساسانيان مي رسد ولي ساختمان‌هاي روي پل از نحوه معماري دوره اسلامي متأثر شده‌اند.
    پل مارنان اصفهان
    نام اين پل كه در اصل ماربين نام داشته از كلمه هربين اوستايي اخذ شده است. قبل از ظهور زرتشت معبد مهرپرستان بر فراز كوه سنگي قرار داشت. نام اين بلوک در دوره ساساني مهربين بود و در طول مدت 14 قرن دوره اسلامي به ماربين معروف شد. از زمان‌هاي بسيار دور هم چنان كه پل جي يا پل شهرستان واسطه اتصال شمالي ‌ترين ساحل شهري زاينده رود به جنوبي ‌ترين ساحل مقابل آن بود، پل مارنان نيز واسطه اتصال دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه در باختري ‌ترين قسمت شهر اصفهان بود. روستاهاي سرسبز ماربين از طريق پل مارنان به روستاهاي مقابل آن در ساحل جنوبي رودخانه متصل مي ‌شد. شكل امروزي پل مارنان با نماي ساختماني عصر صفوي تغيير اساسي نكرده است ولي تعميرات مكرري را از سر گذرانده است.
    پل سعادت آباد (پل چوبي) اصفهان
    پل سعادت آباد كه با عرض كم و طول 147 متر بر روي زاينده رود در فاصله دو پل الله وردي خان و پل خواجو ساخته شده، از بناهاي دوره شاه عباس دوم در سال 1065 هجري قمري است. پل مزبور ارتباط باغ‌هاي سلطنتي و دو ساحل شمالي و جنوبي رودخانه را با باغ‌هاي وسيع سعادت آباد و بناهاي با شكوه هفت دست، آيينه خانه، كشكول و نمكدان برقرار مي ‌ساخت و محل عبور خانواده شاه صفوي، امرا، اشراف، مهمان‌ها و سفيراني بود كه اجازه ملاقات با شاه عباس دوم را مي ‌يافتند. وجه تسميه اين پل به «چوبي» در تلفظ عامه مردم «جوبي» كه در قرن اخير متداول شده است به مناسبت جوي کوچک ظريفي از سنگ پارسي بود كه درعهد صفوي بر روي پل تعبيه شد. اين جوي، آب را از طرفي به طرف ديگر پل جاري مي ‌كرده است. در قسمت خاوري و باختري اين پل، آب رودخانه به صورت درياچه‌اي در مي‌آيد كه به همين لحاظ به پل درياچه نيز معروف است.


    کاروانسراها،دروازه ها و بازارهادرشهرستان اصفهان
    بازار اصفهان
    بازار اصفهان يکي از بزرگ ترين و جالب ترين بازارهاي شهرهاي ايران و حتي جهان اسلام به شمار مي رود. در بين شهرهاي بزرگ و سنتي ايران، کمتر شهري بازاري به با شکوهي بازار اصفهان دارد. شاردن در مورد بازار اصفهان شرح داده است: از سر در قيصريه وارد مجلل‌ترين و بزرگ ‌ترين بازارهاي اصفهان مي ‌شويم كه محل فروش پارچه‌هاي گرانبهاست و گنبد منقش بزرگي دروسط آن قرار دارد در طرف راست اين گنبد، ضرابخانه و در طرف ديگر آن كاروان سراي للَه بيک بنا شده است. «شاردن» از كاروان سراي مولتانيان دراين بازار نام مي ‌برد كه عده‌اي از مولتانيان هند در آن به تجارت و داد و ستد اشتغال داشته‌اند او به بازار صحافان،‌ صندوق سازان، سراجان و كاروان سراي برنج فروشان، بازار لبافان، آهنگران، كاروان سراي گلپايگاني‌ها و كاروان ‌سراي حلاجان، بازار كفاشان و ساغري سازان، بازار عطاران، قنادان، دارو فروشان، فروشندگان زيور آلات و.... اشاره كرده است. در بين بازارهاي شهرهاي بزرگ ايران کمتر بازاري از نظر تيپ معماري و عناصر متنوع آن ، مانند بازار اصفهان سالم مانده و به همين جهت به شدت مورد توجه معماران و شهرسازان داخلي و خارجي قرار دارد. در اين بازار دکان هايي وجود دارد که از 400 سال قبل تا امروز به عرضه تنها يک نوع کالا مبادرت نموده اند. امتداد بازار بزرگ اصفهان به مسجد جامع و سپس به بازار عريان منتهي مي ‌شود اين بازار را به مناسبت مجاورت با گنبد نظام الملک و مسجد جامع، بازار نظاميه يا نظام الملكي نيز گفته‌اند و تا نيم قرن پيش رشته‌هاي طولاني و متعددي اين بازار را به بازارهاي دروازه طوقچي و بازار غاز و ميدان وصل مي ‌كرده است. از انشعابات ديگر آن، بازار ريسمان و مدرسه كاسه گران است. مجموعه آثار تاريخي ديگري مانند مدرسه ملا عبدالله، مسجد جارچي باشي، مدرسه صدر، مدرسه نيماورد و كاروان سراهايي از عهد صفويه و قاجاريه مانند كاروان سراي مخلص، گلشن و تيمچه ملک و بسياري كاروان سراها و تيمچه‌هاي ديگر و حمام‌هايي از عصر صفويه بر اهميت تاريخي مجموعه معماري بازار بزرگ اصفهان كه از سر در قيصريه تا سر در مسجد اصفهان امتداد دارد افزوده است.
    چهار سوي بازار و مسجد ساروتقي اصفهان
    بازار چهار سوي بازار که امروزه به بازار (قهوه كاشي ها) معروف است از بازار اصلي منشعب مي ‌شود و شامل يک بازار و يک چهار سو دروسط آن است. كاروان سراي ساروتقي در ضلع شمالي چهار سو و مسجد ساروتقي درايوان جنوبي آن واقع شده است. در حال حاضر كاروان سرا با تغييراتي كه در آن داده شده و مالک خصوصي دارد معمور و داير مي باشد. ولي مسجد وضع اسفناكي دارد و قسمتي از مقرنس‌هاي آجري سر در و كتيبه آن فرو ريخته و از بين رفته است

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •