یادداشت روز: فوتبال کامل از نوع آلمانی .عقاب های آلمان در اوج هستند
بازی های مقابل ايتاليا و اروگوئه سر و صدای زيادی نداشت اما بردن برزيل و بعد هلند پيام واضحی برای همه داشت: عقاب های آلمان در اوج هستند.

سایت گل- تقويم 2011 تيم ملی آلمان با برد مقابل هلند به بهترين شکل پايان يافت تا کادر فنی با رضايت از پيشرفت صورت گرفته با اميدواری و اعتماد به نفس بيشتری برای قهرمانی در يورو 2012 برنامه ريزی کند. به گفته يواخيم لو اگر تورنمنت يورو همين فردا برگزار ميشد ما در شرايط عالی بوديم اما در اين فاصله چند ماهه هنوز اتفاقات زيادی ميتواند بيفتد... آلمان در 2011 با چهار تيم مطرح جهان ايتاليا،اروگوئه،برزيل و هلند بازی کرد )همه بازی ها در آلمان( که سه برد و يک تساوی مقابل ايتاليا به دست آورد که آن هم گل تساوی ايتاليا در دقيقه 81 و بعد از تعويض های فراوان آلمان به ثمر رسيد.
بازی های مقابل ايتاليا و اروگوئه سر و صدای زيادی نداشت اما بردن برزيل و بعد هلند پيام واضحی برای همه داشت: عقاب های آلمان در اوج هستند. حتی بکن بائر هم با اين موضوع موافق است و تيم فعلی را در سطح تيم قهرمان جهان سال 90 می داند. به بازی با هلند بر می گرديم، توقع بازی نزديک و هلند قوی تری را داشتيم.
اگر هونته لار و ون پرسی را هم سطح بدانيم ميتوان نبودن روبن و ون در وارت را عامل زهر دار نبودن خط حمله
هلند بدانيم البته در طرف ديگر هم نبود شواينی و لام به عنوان دو تن از ارکان تيم ملی آلمان نکته اي است که نبايد فراموش شود با اين حال آلمان فوتبالی از خود نشان داد که باعث افتخار است. در جام جهانی آلمان گل هايی روی ضد حمله به ثمر رساند که سال ها در کلاس های فوتبال تدريس خواهد شد و اين بار شمه اي از تيکی تاکايی که اسپانيايی ها به آن افتخار می کنند را در گل سوم و روی مثلث بی نظیر مولر،کلوزه و اوزيل ديديم. تکنيکی که اوزيل،گوتزه و بعد ها از بازيکنانی مثل رويس يا مارين می بينيم و خواهيم ديد تنه به تنه فوتبال برزيلی ها می زند.
وقتی ترکيب عجيب 3-4-2-1 را در بازی با اوکراين می بينيم و لو 4-4-2 و 4-14-1 را به عنوان استراتژی های جايگزين سيستم استانداردش 4-2-3-1 معرفی ميکند می بينيم با چه تيم انعطاف پذيری روبرو هستيم. هلندی ها قبل از بازی به آلمان کنايه می زدند که آنها هم به توتال فوتبال هلندی رو آورده اند اما اين فوتبال ناب آلمانی معجونی از همه خصوصيات ذکر شده است که تک بعدی نيست و به معنای کلمه در حال نزديک شدن به فوتبال کامل است، فوتبالی که نقاط قوت ساير سبک ها را بومی کرده و در حال بهينه سازی آنها و برطرف کردن نقاط ضعف خودش است... با پايان بازی های ملی آلمان در 2011 برخی نکات روشن تر شد اما بعضی سؤالات همچنان جواب قطعی پيدا نکرد...
ترکيب اصلی خط دفاع؟
يواخيم لو هنوز جواب سؤالاتش در مشکل دار ترين قسمت تيمش را پيدا نکرده، او بازيکنان مختلف با آرايش های مختلف را در ترکيب چهار نفره خط دفاعی امتحان کرده اما هنوز به فرمول نهايی نرسيده و از فرستادن يک خط دفاعی ثابت به تمام بازی ها خودداری ميکند. از بين چهار مدافع فقط حضور لام در ترکيب اصلی و سمت چپ قطعی به نظر ميرسد. مرته ساکر، هوملس، بادشتوبر و بواتنگ برای دو جايگاه مدافع وسط می جنگند و به نظر می رسد مرته ساکر به خاطر تجربه بيشتر که اين فاکتور برای لو از اهميت خاصی برخوردار است يکی از دو جايگاه را به دست آورد و هوملس و بادشتوبر برای جايگاه ديگر بجنگند و بواتنگ به علت نبود مدافع راست خوب به اين سمت برود و با بازيکنانی مثل هوودس و ترش رقابت کند.
کلوزه يا گومز؟
هر چه گومز بيشتر گل بزند اين انتخاب سخت تر ميشود! گومز در حال تکميل تمام خصوصيات فنی است که از يک مهاجم انتظار ميرود اما همچنان موفق به تغيير سبک بازی اش و ارائه مدلی از بازی مانند کلوزه که بيشتر به سبک بازی آلمان ميخورد نشده است. مشارکت کلوزه در دفاع، بازی در پشت محوطه جريمه و تغيير جا و از همه مهم تر هوش و از خود گذشتگی اش مجموعه اي است که به اين راحتی ها پيدا نميشود. بايد سال ها بازی کلوزه را ديده باشيد تا متوجه شويد نوع دويدنش و گل و پاس گل هايش از جنسی بود متفاوت با قبل. کلوزه در 33 سالگی بار ديگر به اوج برگشته و اين بار با کوله باری از تجربه ميخواهد همه آنچه در اين سال ها به دست نياورده در دو-سه سال آينده با قهرمانی يورو، جام جهانی و شکستن رکورد مجموع گل زده در جام جهانی به دست آورد! اگر به لبخند گومز و کاکائو روی نيمکت در حين بازی دقت کرده باشيد ميتوانيد اين احساس گومز که هنوز بايد ذخيره کلوزه باشد را حس کنيد. البته جنس اين لبخند و احساس از نوع تحسين بود نه حسادت و خوشبختانه جو مثبتی که کلينزمن با خود به روی نيمکت تيم ملی آورد هنوز از او به يادگار مانده و خواهد ماند...
مانوئل نوير
نيازی به اشاره به گل نخوردن ها و رفلکس های نوير نيست چون همه می دانند بلکه چيز ديگری در او هست که تا به حال در دروازه بانان آلمانی و حتی ساير کشور ها کمتر ديده شده. هر بار که پاس به عقب به او می دهند و او به توپ ضربه می زند من شگفت زده ميشوم! او در جام جهانی و بازی با انگليس با يک شوت بلند به کلوزه پاس گل داد و در بازی با هلند هم نزديک بود با همين روش او را با دروازه بان تک به تک کند! پاس به عقب هايی که به او داده ميشود فقط دفع توپ نيست بلکه آغاز يک ضد حمله خطرناک و انتقال سريع توپ به آن طرف زمين است، شروع مجدد هايش وقتی توپ را با دست گرفته و وقتی با يک نگاه بهترين بازيکن را با پرتابی بلند انتخاب ميکند قابليتی است بی نظير که او را به يک بازی ساز اضافه برای آلمان تبديل کرده است! ميتوانيد از همين حالا روی او برای نقش داشتن در حداقل يکی از گل های آلمان در يورو حساب کنيد!
مثلث طلايی
اوزيل،مولر و کلوزه برای چندمين بار نشان دادند چه درک بالايی از هم ديگر دارند و با کمک هم سه گل به هلند زدند. اين وظيفه لو است تا پودولسکی را که مدتی است در تيم ملی منزوی شده به آنها اضافه و يک چهار ضلعی طلايی بسازد... آلمان در اين سال اراده کرد و خواست برزيل و هلند را که مدت ها بود نبرده بود ببرد و موفق شد. از آخرين قهرمانی آلمان در 96 حالا نزديک به 16 سال می گذرد و وقت آن رسيده مانند تسويه حساب شخصی با تيم های ملی و رقبای قديمی ويترين خاک گرفته قهرمانی اش را هم سر و سامانی بدهد!
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید