ای ناظر نقشِ آفرینش * بردار خلل زراه بینش
در راه تو هرکه را وجودیست * مشغول پرستش وسجودیست
هر ذره که هست اگر غباریست * در پرده مملکت به کاریست
این هفت حصار بر کشیده * بر هزل نباشد آفریده
کار من وتو بدین درازی * کوتاه کنم که نیست بازی
زان مایه که طبعها سرشتند * مارا ورقی دگر نوشتند
تا در نگریم وراز جوئیم * سررشته کار باز جوئیم
بینیم زمین وآسمان را * جوئیم یکایک این وآن را
کاین کار وکیایی از پی چیست * او کیست کیای کار او کیست
هر خط که برین ورق کشیدند * شک نیست در آن که آفریده است
بر هر چه نشانۀ طرازیست * ترتیب گواه کارسازیست
سوگند دهم بدان خدایت * کین نکته ،بدوست رهنمایت
کان آئینه که در جهان که دیده است * کاول، نه به صیقلی رسیده است
بی صیقلی آینه محال است * هر دم که جزین زنی وبال است
در هر چه نظر کنی به تحقیق * آراسته کن نظر به توفیق