سریال ارمغان تاریکی

[esool]

واقعاً محشر بود
هم صحنه ها سوتی و اینا نداشت هم قصه خوبی داشت
آخرش مجید رفیقش بشیر رو لو داد دیگه درسته؟
یعنی با پلیس اومده بود
چون هیچی از پلیس نشون نداد فقط اون صحنه آخر یه نوری مثله نور آژیر پلیس می خورد تو صورتش.

[mohsen_gh1991]

خیلی خوب بود..شاید این بهترین پایان فیلمی بود که تو این چند سال اخیر دیدم

[molaali]

آخرش مجید رفیقش بشیر رو لو داد دیگه درسته؟
یعنی با پلیس اومده بود
چون هیچی از پلیس نشون نداد فقط اون صحنه آخر یه نوری مثله نور آژیر پلیس می خورد تو صورتش.

بله.همینطوره.

[ejbaree]

من تا حالا سریال ایرانی جدی که موضوع سیاسی و اجتماعی داشته باشه شعار نده ندیده بودم.
این سریال برای اولین بار بود که این کارو کرد.
واقعا اگر فیلمنامه درست باشه بقیه چیزها زیاد به چشم نمیاد.

خدا پدر نویسندشو بیآمرزه.

[yahoda]

یکی میتونه قسمت اخرش رو تعریف کنه ! من نتونستم ببینم !!

[nil2008]

یکی میتونه قسمت اخرش رو تعریف کنه ! من نتونستم ببینم !!

"خلاصه قسمت آخر"
مجيد كه نميخواست از همسرش جدا بشه به هر زحمتي كه بود اونو ازتقاضاي طلاق منصرف كرد و برش گردوند به خونه خودشون...اما با وجود همه ي محبت هايي كه در حق سارا نشون ميداد سارا با وضعيت جديد صورتش كنار نميومد ...تا اينكه كم كم چشماي مجيد دچار مشكل شد و بعد از پيگيري و معاينه معلوم شد فشار داخل چشمش مدتيه بالا رفته و به مرور زمان همه چيز رو تار و نامشخص مي بينه ...
چند سال ازين ماجرا گذشت و مجيد كاملا"كم بينا شده ،يكروز دوباره سر و كله ي بشر زاد در عكاسي مجيد پيدا ميشه ...او كه ميخواد با حقه اي نگاتيو هاي قديمي رو از مجيد بگيره ،موفق نميشه به همين دليل ،شاگرد مغازه ي مجيد رو گروگان ميگيره و مجيد اجبارا" به خونه ي بشر زاد ميره و نگاتيو ها رو ميده ولي فرداي همون روز در حاليكه بشر زاد اصلا" انتظارش رو هم نداشته با مجيدي روبرو ميشه كه علاوه بر داشتن بينايي كامل ، نيرو هاي انتظامي رو هم براي دستگيري بشر زاد مياره و بشرزاد مات ميمونه ومي فهمه كه مجيد براي اينكه سارا از ديدن صورتش ناراحت نشه خودشو به كوري مصلحتي زده و در تمام اين پونزده سال كاملا" بينا بوده
اينم خلاصه...

[yahoda]

چه جالب و چه رمانتیک . ممنون دوست عزیز . من تمام قسمتهارو غیر از همین قسمت اخرش دنبال کرده بودم . توی میزگرد ی هم که بعداز اون پخش کردن صحبتی از خود فیلم نبود .