سلام
خیلی خوب کاری کردی این تاپیکو زدی، چون این فقط مشکل شما نیست!
.gif)
منم اونقدرها رمان و داستان ننوشتم. وقتی بچه دبستانی بودم، یه دفتر واسه همین کار داشتم و توش داستانامو مینوشتم که الان که میخونم، یه کم خندم میگیره اما بعضی جاها برام جالبن.
بعد یه مدت زیاد ننوشتم تا دوسال پیش. و بعد هم واسه کنکور دوباره ولش کردم!
چندجا خوندم برای اینکه دستت راه بیفته خیلی عالیه که داستانهایی رو که شنیدی یا خوندی یا حتی فیلمشو دیدی رو به زبان خودت بنویسی. میدونم منظورت از سوالت پیدا کردن موضوع بود، ولی این که من میگم، اولین قدمه و خیلی هم مهمه. وقتی بتونی اینکار رو بکنی، اونوقت نوشتن داستان و تا حد خیلی زیادی هم موضوع پیدا کردن واست خیلی ساده تر میشه. چون شروع کردی به نوشتن! واسه همینم میگن "اولین قدم همیشه سختتره اما مهمتر!"
این پیشنهاد من بود، اگه این کارو انجام دادی یا میخوای از این مرحله بگذری؛ همینطور که دوستمون هم گفتن، واسه موضوع پیدا کردن باید به دورو برت نگاه کنی، ببینی چی بیشتر نظرتو جلب میکنه، هرچیزی میتونه باشه! میتونه یه گدا تو خیابون باشه، میتونه یه قسمت کوچیک از یه فیلم باشه، یا حتی میتونه یه کلمه توی یه آهنگ باشه! خلاصه هرچی که میبینی و برات جالبه، حتما واسه ی بقیه هم جالبه! اکثرا هم براشون جالبه ولی فقط در حد جالب بودنه نه چیز دیگه! واسه همینم کسی که درموردش مینویسه، خیلی طرفدار پیدا میکنه! چون مردم قبلا فقط به این موضوع نگاه کرده بودن اما درکش نکرده بودن!
ببخشید طولانی شد. امیدوارم مفید باشه.