تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 48

نام تاپيک: اشعار ترکی

  1. #31
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    نثر رسمی ترکی بسیار سخت تر از نظم و زبان محاوره ای آن است چون در آن نه خبری از کلمات عربی هست و نه فارسی و هیچ کلمه ی دیگری از سایر زبان ها نمی توان در آن یافت مگر کلمه ای تخصصی که هنوز معادل آن در زبان جا نیفتاده است،که آن هم در نثر قدیم به هیچ وجه وجود ندارد. به همین خاطر بیشتر روی زبان محاوره ای و زبان شعر تأکید خواهیم کرد. اما بدون اشاره به دستور و گرامر زبان، گاهاً ممکن است خواننده دچار سردرگمی بشود.چون ساختار زبان ترکی با زبان هایی که اغلب آشنا هستیم مانند عربی ،فارسی ،انگلیسی،فرانسه و .. تفاوتی چشمگیر دارد و در عین داشتن فرمول منظم، ساختاری بسیار پیچیده دارد. لذا مجبوریم چند تایپیک را به طور فشرده به این موضوع اختصاص دهیم.
    منابع:
    1:مبانی دستور زبان ترکی آذربایجان به تألیف م.ع. فرزانه ،انتشارات فرزانه
    2:مطالع ساختار نحوی زبان ترکی از دیدگاه رده شناسی،تألیف حسین خوش باطن
    3:آموزش لغات ترکی آذربایجان به تألیف دکتر جواد هیأت
    4:آموزش منظوم لغات ترکی به فارسی ،تألیف محمد صادق نائبی
    5:قرارداد نوشتار ترکی به عربی دکتر جواد هیأت و جمعی از نویسندگان
    6:فرهنگ لغات ترکی آذربایجان- فارسی، داشقین
    7:فرهنگ لغات ترکی آذربایجان- فارسی ، بهزاد بهزادی
    8:فرهنگ لغات ترکی آذربایجان- فارسی، کتابخانه دی دیجیتال اوروم
    9: دیوان لغات الترک دیزینی
    10:دستور زبان ترکی آذربایجان اثر علی م. گونیلی
    * در صورت استفاده از هر منبعی دیگر حتماً نام آن ذکر خواهد شد *

    .
    Last edited by t.s.m.t; 21-10-2008 at 01:08.

  2. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    1.حروف صدادار و تقسیم بندی آنها:
    نه حرف صدادار که قبلاً اشاره شد به دو دسته تقسیم می شوند:
    گروهی که نرم و یا صدایشان بم شنیده میشود و آهنگ پایینی دارند.این حروف 4 تا هستند؛
    A,O,I,U
    حروفی که صدایشان تیز و یا نازک و بعبارتی آهنگ بالایی دارند.5 تای بعدی این حروف ها هستند؛
    Ə,E,Ü,Ö,İ
    2.ساختار کلمات و تولید کلمات جدید:
    در ترکی(آذربایجان)همانند سایر زبان ها اصل کلمه را ریشه یا مصدر می نامند و بقیه ی کلمات از آن ساخته می شود،اما این روند در سایر زبانها تا حدی امکان پذیر است در صورت طولانی شدن،مصدری دیگر اضافه و از آن کلمه ی جدید ساخته می شود.اما در تر کی این کار با اضافه شدن پسوند ها امکان پذیر است،در واقع چندین پسوند متوالی میتوانند پشت سر هم به آخر کلمه وصل شود این در انگلیسی یا فارسی امکان پذیر نیست.
    مثال:
    Kitabımdalar

    در این کلمه چهار پسوند ،پشت سر هم بکار رفته است که هر کدام وظیفه ی خاص خود را داراست و از آوردن حرف های اضافی و احتمالاً واژه های جدید جلوگیری میکند.اگر این عبارت را به فارسی ترجمه کنیم باید بنویسیم:

    آن چیزهایی که در کتابم(کتاب من) است.

    و یا در انگلیسی:

    The things are inside of my book

    3.پسوند ها:
    بنابراین پسوند ها نقش بسزایی در این زبان دارند.اما یک پسوند می تواند فقط متشکل از یک حرف باشد و یا از 3 و بیش از سه حرف تشکیل شده باشد.آنچه که مهم است است پسوند ها یک و فقط یک حرف صدادار دارند.
    این حرف صدادارِ پسوند با آخرین حرف صدادارِ عبارت هماهنگ می شود.این هماهنگی را به دو صورت کوچک و بزرگ مینامند.

    اگر حرف صدادار پسوند یکی ازدو حرف زیر باشد ،هماهنگی کوچک مینامند.

    Ə,A

    و اگر حرف صدادار پسوند یکی از 4 حرف صدادار زیر باشد هماهنگی بزرگ می نامند.


    U,Ü,İ,I

    3 حرف صدادار باقی مانده در پسوند ها به کار نمی رود،یعنی حروف زیر:

    O,Ö,E

    این هماهنگی بدین صورت است که:اگر هماهنگی کوچک باشد به صورت زیر عمل می کنیم،
    A,O,I,U→A
    Ə,E,Ü,Ö,İ→Ə

    یعنی اگر آخرین حرف صدادارِ واژه اصلی به حروف صدادار با آهنگ پایین ختم شوند،حرف صدادار پسوند ،صدای زیر است.
    A
    و اگر آخرین حرف صدادارِ واژه اصلی به حروف صدادار با آهنگ بالا ختم شوند،حرف صدادار پسوند ،صدای زیر است.
    Ə

    ولی اگر هماهنگی بزرگ باشد به صورت زیر عمل می کنیم،

    İ,E,Ə→İ
    A,I→I
    O,U→U
    Ö,Ü→Ü

    یعنی اگر آخرین حرف صدادارِ واژه ی اصلی یکی از 3 حرف زیر باشد:
    İ,E,Ə
    آنگاه حرف صدادار پسوند صدای زیر است:
    İ
    ، اگر آخرین حرف صدادارِ واژه ی اصلی یکی از2 حرف زیر باشد:
    A,I
    آنگاه حرف صدادار پسوند صدای زیر است:
    I
    ، اگر آخرین حرف صدادارِ واژه ی اصلی یکی از 2 حرف زیر باشد:
    O,U
    آنگاه حرف صدادار پسوند صدای زیر است:
    U
    و اگر آخرین حرف صدادارِ واژه ی اصلی یکی از 2 حرف زیر باشد:
    Ö,Ü
    آنگاه حرف صدادار پسوند صدای زیر است:
    Ü

    توجه:منظور از واژه ممکن است یک اسم خاص باشد،فعل،مصدر و...آنچه که مد نظر است باید اولین پسوند را از کلمه ی ماقبل جدا کرد،حال که صدای پسوند معلوم گردید در صورت داشتن پسوند دوم،کلمه ی اصلی به همراه پسوند اول واژه ی جدید ماست،و در این صورت آخرین حرف صدادار ،صدای پسوند اول خواهد بود،به همین ترتیب برای پسوند سوم و...
    توجه:ممکن است یک ترک زبان و حتی یک شاعر ترک زبان قانون کلی فوق را رعایت نکند و صدا ها را بر اساس لهجه ای که آموخته تلفظ کند که اساساً غلط است ولی برای حفظ اصل شعر آنرا در بازنویسی دستکاری نمی کنند.

    توجه:این قانون زمانی اجرا میشود که پسوندی در کار باشد و گرنه در یک کلمه ی بدون پسوند چنین عملی معنی ندارد.

    به همان مثالی که قبلاً گفته شد دقت می کنیم:
    Kitabımdalar

    اصل کلمه همان واژه ی کتاب است

    Kitab
    این واژه دارای 2 حرف صدادار است اما دومی که همان آخری است، صدای زیر است
    A
    شاید این سؤال پیش آید که ما اکنون باید با کدام هماهنگی حرف صدادار پسوند را معین کنیم اگر هماهنگی پایینی باشد صدای پسوند هست:
    A
    اما اگر این هماهنگی از نوع دومی باشد باید صدای زیر را برای پسوند داشته باشیم:
    I

    پاسخ اینست:ما که نمی خواهیم واژه ای جدید بسازیم که تا به حال وجود نداشته بلکه به خاطر نزدیکی اصواتِ حروف صدادار به هم،می خواهیم به خصوص در گفتار ها از اشتباه تلفظ کردن کلمه جلوگیری کنیم.وهمچنین نوع و نقش پسوند است که مشخص می کند این هماهنگی از نوع کدام است،مثلاً پسوند هایی که برای جمع بستن بکار می رود همواره از نوع هماهنگی کوچک هستند که بعداً مفصّلاً در مورد آنها صحبت خواهد شد.در واقع ما نمی خواهیم فعلاً از حفظ تشخیص دهیم فعلاً به عبارات نگاه می کنیم و میبینیم که چگونه این قانون اجرا میشود.

    حال که آخرین حرف صدادار مشخص شد و اینکه هماهنگی بزرگ است لذا باید حرف صدادار اولین پسوند صدای زیر باشد:
    I
    حال واژه ی جدید ،واژه ی زیر است:
    Kitabım
    کتاب من
    پس بدین گونه آخرین حرف صدادار عوض میشود و صدای زیر میشود:
    I
    ولی این بار هماهنگی کوچک است لذا حرف صدادارِ دومین پسوند، صدای زیر میشود:
    A
    Kitabımda
    در کتابِ من(است)

    واژه ی جدید ما اکنون واژه ی زیر است
    Kitabımda
    وآخرین حرف صدادار واژه،صدای زیر است:
    A
    و هماهنگی بزرگ است لذا حرف صدادار سومین پسوند ،خواهد شد:
    I
    این بار واژه ی جدید ما هست:
    Kitabımda

    آن چیز ی که در کتاب من( است)
    وآخرین پسوند که پسوند جمع ساز است و جزو هماهنگی های کوچک حساب میشود صدای زیر را میگیرد:
    A
    زیرا آخرین حرف صدادار واژه ی بالا صدای زیر است:
    I
    Kitabımdalar
    آن چیز هایی که در کتاب من( است)

    برای کسانی که علاقه مندند تمرین هایی در نظر خواهیم گرفت که می توانن در خانه تمرین کنند و در پست بعدی جواب ها ا خواهیم آورد
    تمرین:مثالهای زیر جزو هماهنگی های کوچک اند،اولاً پسوند و در صورت وجود پسوندها را مشخص کنید،وسپس جاها ی خالی را پر کنید.

    1)Gələrəm
    2)Gülərəm
    3)Ağlaram

    4)Qızlr
    5)Aşnalr
    6)cücəlr
    تمرین:اولین پسوندمثالهای زیر جزو هماهنگی های کوچک اند،و دومین آنها جزو هماهنگی بزرگ ،پسوندها را مشخص کنید،وسپس جاها ی خالی را پر کنید.

    1) Qızlarım
    2)Çüçələrim
    3)Balalarm
    4)Gördüklrm
    Last edited by t.s.m.t; 04-10-2008 at 01:12.

  4. 4 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #33
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    برای این که تایپیک خسته کننده نباشد در بین دو پست مربوط به دستور زبان ،پستی منحصر به معنی خواهیم کرد،و البته با واژه های بیشتر مربوط به شعر:

    1) Könül
    1)کؤنول
    1)قلب،دل،باطن، هوس،تمایل،آرزو،تقاضای داخلی،

    2)Budur
    2)بودور
    2)این است

    3)Gün
    3) گؤن
    3) خورشید،نور خورشید؛روز،فاصله ی میان طلوع و غروب خورشید

    4)Kim/Ki
    4)کیم،کی
    4)که

    5)Ol/O
    5)اول،اُ
    5)او،آن

    6)Döndərər
    6)دؤندئرر
    6)تغییرمی دهد،سرنگون می کند،منصرف می سازد،متحول می سازد،متفاوت می سازد؛برای دومین بار آبیار می کند(محصول و کشت)،در پوش حصیری و چوبی ظروف ماست و شیر و غیره؛به پهلو می خواباند؛به نقطه ی اول باز می گرداند،سرپیچی می کند

    7)Ayırd
    7)آیئرد
    7)جداسازی،انتخاب،آشکار سازی

    8)Ayırma
    8)آیئرما
    8) جداسازی ،آشکار سازی

    9)ayırar
    9)آیئرار
    9)جدا می کند

    10) Günün
    10)گؤنؤن
    10)روزِ...

    11)Cümə Günün
    11)جومه گؤنؤن
    11)روزِ جمعه

    Budur fərqi könül, məhşər günün ruzi hicrandan
    Kim ol can döndərər cismə bu cismi ayırar candan
    Füzuli
    بودور فرقی کؤنؤل،محشر گونون روزی هیجراندان
    کیم اول جان دؤندئرر جیسمه،بو جیسمی آیئرار جاندان

    ای دل،اینست فرقِ روز محشر با روز هجران
    که( در) آن(روز محشر) به جسم بی جان،روح را خواهد دمید( و دوباره زنده خواهند کرد این جسم مرده را)در حالی که(روز) هجران، روح را از بدن خارج می کند.

    شاعر روز هجران را با روز محشر مقایسه می کند، وجه تشابه این که :هر دو را سخت می پندارد،ولی فرقی که در این دو می بیند ، آسان تر بودن روز محشر بر روز هجران است،چون در روز محشر روح به جسم بر می گردد و در روز هجران روح از جسم عاشق بیرون می رود.

  6. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #34
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    حروف بی صدای ضعیف(بی ثبات):
    حروفی هستند که صدای آنها واضح و ثابت نبوده و در مواردی بویژه در بعضی اشعار و در کتب قدیمی تغییر صدا می دهند.
    حروف مذکور 8 عدد بوده و به قرار زیرند:
    K,H,Q,Ç,T,Ş,S,P
    از حروف فوق 5 تای آنها در هنگام صرف با قرار گرفتن در بین دو حرف صدادار تغییر صدا می دهند.این تغییر به صورت زیر صورت میگیرد:
    K→Y
    Q→Ğ
    Ç→C
    P→B
    T→D
    علاوه بر آن اگر آخرین حرف کلمه ای به یکی از حروف بی صدای ضعیف ختم شود و پشت سر آن نیز حرف((د)) صرف شود،((د))تبدیل به ((ت)) می شود.به عنوان مثال:
    Gəlmək),Gəlməkdə→Gəlməktə
    و همچینین برعکس یعنی ((ت)) به((د)) تبدیل می شود:
    Dağıt→Dağıddım
    Dört→Dördüm

    کلماتی که دارای یک بند(تک هجایی)هستند تغییر صدا نمی دهند:
    Ət→Ətim
    İp→İpim
    کلماتی که از زبان های دیگر وارد ترکی شده اند از این قاعده پیروی نمی کنند به عنوان مثال:
    Xaliq→Xaliqim

    حروف بی صدای قوی(با ثبات):
    حروفی هستند که تغییر صدا نمی دهند.ولی حرف ((ر)) در مواردی به شکل قوی صرف میشود طوری که به نظر میرسد ((ر))دوبار تلفظ میشود((رر)).گاهی نیز این حرف به صورت ضعیف تلفظ میشود،مثل:
    Gəlir→Gəlirr
    Bir dənə→Bi dənə
    چند مثال دیگر:
    Oxumaq→Oxumağım
    Gülmək→Gülməyim
    Ağlamaq→Ağlamağım
    İtmək→İtməyim
    Dinmək→Dinməyim
    Demək→Deməyim

  8. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #35
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    Bax=باخ=نگاه کن
    İç=داخل،میان،مغز،تو،وسط؛ بنوش (فعل امر)= ایچ
    İçdigim=آنچه که نوشیده ام=ایچدیگیم
    İndi=الان،هم اکنون،حالا=ایندی
    Eylə=این چنین،چنین؛بکن،انجام بده(فعل امر)=ایله
    Al=آل=پسوندی که از اسم صفت میسازد؛سرخ؛حیله،دروغ،حقه؛ هیولا،جن،موجود وحشتناک؛مخفف آلومینیم؛رنگارنگ
    Gəl=بیا=گئل
    Cananə=به جانان= بر جانان= جانانه

    Şəm e roxe cananə pərvanə mənəm indi
    Bax içdigim al qanə,məstanə mənəm indi

    Fəryadımı guş eylə,uşşaqi xəmuş eylə
    Gəl badəni nuş eylə,xumxanə mənəm indi

    LEYLA XANIM

    شمع رخ جانانه پروانه منم ایندی
    باخ ایچدیگیم آل قانه،مستانه منم ایندی

    فریادیمی گوش ایله،عشّاقی خموش ایله
    گئل باده دنی نوش ایله،خمخانه منم ایندی

    لیلا خانم

    بر رخ شمع گونه ی یار پروانه منم اکنون
    به خون سرخ رنگی که مینوشم نظاره کن
    به فریادم گوش کن،عشّاق را خموش کن
    بیا و باده را بنوش،خمخانه منم اکنون

    شاعره در مصرع دوم از خوردن خون دل مست است.در مصرع چهارم منظور از باده، خون دل شاعره است زیرا که سرآخر خود را خمخانه خوانده است.


    بر حسب عادت برای مشخص کردن تکرار یک حرف ،از علامت تشدید استفاده کردیم در حالی که گفتیم در ترکی این چنین علامتی وجود ندارد و حرف را دوبار پشت سر هم مینویسند.عشّاق=عششاق.
    Last edited by t.s.m.t; 21-10-2008 at 00:41.

  10. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #36
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض


    کلمه:
    کلمه از حروف مختلف ساخته میشود.در ساختمان کلمه ساده ترکی،حروف صدادار کلمه را یکی از دو گروه آن که با آهنگ بالایی(5تا) ویا با آهنگ پایینی(4تا) می باشد،تشکیل میدهد.
    اما کلماتی که از زبان های دیگر وارد ترکی شده اند اکثراً به شکل اصلی خود ظاهر شده اند،ولی پسوندهای آنها با قانون زبان ترکی ساخته می شود.مثلاً:
    رنگ+لر(پسوند جمع ساز، معادل با"ها""ی فارسی)=رنگلر(رنگها)
    انواع کلمه:
    کلمه ی ساده:همان طور که از نام آن مشخص است این نوع کلمه دارای پسوند وپیشوند نمی باشد و تنها از یک جزء تشکیل شده است(جزء را با هجا خلط نکنید)مثال:
    1)یاشار
    2)حوسِین=حسین
    3)ایران
    1)Yaşar
    2)Hüseyn
    3)İran

    کلمه ی ترکیبی با پسوند:کلمه ای که دارای پسوند یا پیشوند است،ممکن است هر دو را همزمان داشته باشد ویا حتی چندین پسوند پشت سر هم بعد از کلمه واقع شود.مثال:
    1)Hüseyn
    2)Evmizkilər
    1)حوسینده=در پیش(نزد)حسین
    2)ائومیزده کی لر=آن چیزهایی(کسانی)که در خانه ی ماست.
    کلمه ی مرکب:کلمه ای که با ترکیب چند اسم و یا کلمه ی ساده ساخته میشود.به عنوان مثال:
    1)محمد علی
    2)ائل گؤلی
    1)Məhəmmədəli
    2)Elgöli
    مثال دوم کلمه ای مرکب از دو اسم و یک پسوند است:ائل+گؤل+پسوند ائی
    ائل به معنای ملت،مردم،خلق و گؤل به معنی دریاچه،استخر
    کلمه ممکن است اسم باشد،ممکن است فعل،صفت،قید،ضمیر،کلمه ی ربطی،کلمه ی تشبیهی،کلمه ی اضافی،حروف اضافی و...باشد .با توجه به آشنایی هرکدام از این نوع کلمات در زبان فارسی از تعریف مجدد آنها خودداری میکنیم.
    هجی کردن کلمه:چون در ترکی دو حرف صدادار ویا بی صدا میتوانند پشت سر هم قرار گیرند لذا در تلفظ این گونه کلمات باید دقت کرد که:نباید دو حرف صدادار و یا بی صدا در کنار هم (در یک بند)،قرار گیرند.به مثال زیر توجه کنید:
    Sa-at
    ساعات=ساعت
    در واقع خط تیره همان نقش ((ع))در عربی و فارسی را دارد با این تفاوت که در عربی و فارسی به عنوان یک صامت و در ترکی برای جدا کردن صامت ها و مصوت ها بکار گرفته میشود.قبلاًمثالی از این قبیل زده ایم که در صورت رعاین نکردن معنی عوض میشود.
    مثالی برای مصوت:
    Gəl-mək
    گئل+مئک=گئلمئک=آمدن
    توجه:این علایم فاصله ای در صورتی که خواننده را دچار اشتباه نکند می توانند حذف شوند در واقع این علایم را به خصوص در مورد حروفات بی صدا اصلاًنمی نویسند فقط برای نحوه ی هجی کردن کلمه مشخص کردیم.
    معمولا کسانی که یک زبان دیگر را یاد میگیرند بعد از تلفظ صحیح به اولین مشکلی که برخورد می کنند مسأله ی" تکیه" است.بدین گونه که نمی دانند کی و چگونه و در کجای کلمه بر یک حرف به خصوص تکیه کنند یعنی کی با شدت زیادی یک حرف را هجی کنند و کی خفیف از کنار آن رد شوند.در واقع این مسأله آنچنان از قانونیت خاصی تبعیت نمی کند باید خودآموز زبان با تمرین و افزایش دایره ی لغات این مشکل را برطرف سازد.سعی خواهیم کرد مثال های متنوعی در آینده برای این مسأله بیاوریم.هم اکنون به چند مثال توجه کنید:
    1)Uşaq→U-şaq
    2)Ana→A-na
    3)Görmək→Gör-mək
    4)Bağlarda→Bağ-lar-da

    باز بر این نکته تأکید میکنیم که این علایم برای درست تلفظ کردن و نشان دادن تکیه گاه های کلمات است و گرنه در هنگام نوشتن استفاده نمیشود مگر برای نشان دادن "همزه" و" عین".
    معمولاً در محاوره به بخش آخر اسامی شهرها و دهات تکیه می کنند و آنرا به صورت کشیده تلفظ میکنند.
    1)Teh ran
    2)İstan bul
    3)ba kı
    4)Təb riz

  12. 4 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #37
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    1)Oldu=اولدو=شد
    2)Yer=یئر=زمین
    3)Gül=گؤل=گل،شکوفه؛زاویه،گوشه؛ بخند (فعل امر)
    4)Həryan=هریان=همه جا،هرکجا
    5)İş=ایش=کار


    Xürrəm oldu bağu yer güldən içimdə ğəm hənuz
    Güldü həryan ğünçəvü könlüm işi matəm hənuz

    NƏVAYİ

    خؤررم اولدو باغ و یئر گؤلدن، ایچیمده غم هنوز
    گؤلدؤ هر هریان غؤنچه و کؤنلؤم ایشی ماتم هنوز

    نوایی

    خرّم گشت باغ و زمین از گل،در درونم غم هنوز
    همه جا از غنچه خندید و ،کارِ دلم ماتم هنوز(ویا همه جا گل است و غنچه،کار دلم ماتم هنوز)


    توجه1:ممکن است معنی بعضی از کلمات را که به این بیت مربوط است ننوشته باشیم در آن صورت این کلمه تکراری بوده و در پست های قبلی حتماً به آن اشاره شده است.


    توجه2:میدانیم که در انگلیسی یک کلمه ممکن است با معنی های گوناگون فقط به یک صورت نوشته شود که در این صورت باید از جمله پی به نقش آن کلمه ببریم تا بدانیم آن کلمه اسم است،صفت است،فعل است ویا... اما این موضوع در ترکی پیچیده تر هم میشود چون علاوه بر نقش ممکن است معنی هم عوض شود. به خصوص در شعر که قانون کلی دستور زبان رعایت نمی شود تشخیص نقش کلمه به مراتب سخت تر است به نمونه ی زیر توجه کنید:


    1)Gül=گؤل=گل،شکوفه(اسم)
    2)Gül=گؤل=زاویه،گوشه(اسم)
    3)Gül=گؤل=بخند(فعل)
    4)Gül-Çiçək=گؤل- چیچک=همه ی گلها و شکوفه ها،گل و غنچه(اسم ترکیبی)
    5)Gülçü=گؤلچو=گلکار،گل پرور،گلباز،گل فروش،گل دوست(اسم)
    6)Gülçülük=گؤل چؤلؤک=گل فروشی،گل پروری،گل دوستی(اسم)
    7)Güldürmə=گؤلدؤرمه=متبسم و خوشحال سازی،ایجاد خنده(اسم)
    8)Güldürmək=گؤلدؤرمئک=خنداندن،شاد کردن،خوشحال نمودن(فعل)
    9)Güldürücü=گؤلدؤرؤجؤ=خنده آور،شاد(صفت)
    10)Güldürücülük=گؤلدؤرؤجؤلؤک=خنده آوری،موجب شادی و تبسّم بودن(اسم)
    11)Gülər=گؤلر=خندان،شاد،متبسّم(صفت)
    12)Güləryüz=گؤلر یؤز=خوشرو،شاد،دارای چهره ی شاد وبشّاش(صفت)
    .
    .
    .

    شکل نگارش شماره ی 1 و 2 و3 به یک گونه است،حال آنکه 1و 2 اسم و 3 فعل است که هر کدام معنی متفاوتی دارند.اما شماره های 4 و5 و6 از خانواده ی شماره 1 هستند(یعنی هم معنی اند)و شماره های 7 تا 12 از خانواده ی شماره ی 3.
    Last edited by t.s.m.t; 21-10-2008 at 14:23.

  14. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #38
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    اسم:
    اسم کلمه ای است که برای نامیدن همه موجودات به کار برده میشودودر به کار بردن اسم در جمله باید به فرمهای مختلف آن توجه کرد،تا بتوان اعضای دیگر جمله را با آن همگون ساخت.
    انواع اسم:
    اسم ساده:
    اسمی است که تنها یک جزء دارد و با اسامی دیگر ترکیب نیافته است.
    مثال:
    علیƏli
    باغBağ
    آغاجAğac
    اسم مرکب:
    اسمی است که از ترکیب دو یا چند جزء بدست می آید،ولی بر اسم فرد و یا چیز مفردی دلالت کند.
    مثال:
    علی ریضاƏliriza
    باداملیق(بادامستان)Badamlıq
    اسامی که از سایر زبان ها و به خصوص از زبان عربی گرفته شده اند و در زبان فارسی با اصول عربی جمع بسته یشوند،در دستور زبان ترکی همانند اسامی ساده و مرکب با قانون خاص ترکی یعنی بوسیله ی "لر"و "لار" به سادگی جمع بسته میشوند و نیازی به یادگیری و به کار بردن علائم جمع عربی نیست.
    مثال:
    (موتتفیق لر)متفقینMüttəfiqlər
    (خالقلار)خلایق Xalqlar

  16. 3 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #39
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    کلماتی که قبلاً یاد گرفته ایم نیازی نمیبینیم که دوباره آنها را یاد آوری کنیم

    Də=ده=معادل با در
    Meyxanədə=میخانه ده=در میخانه
    Kaşanədə=کاشانه ده=در کاشانه
    Tapmaq=تاپماق= پیدا کردن،یافتن،بدست آوردن،کشف کردن،به نتیجه و هدف رسیدن،دیدن
    Tapdım=تاپدیم=پیدا کردم
    Tapdı=تاپدی=پیدا کردبه نتیجه رسید
    Bu=بو=ضمیر اشاره"این"

    *:بحث ضمایر و حروف اضافه و غیره به طور مفصل در بخض دستور توضیح داده خواه شدو

    Dil=دیل=دل
    Tutmaq=توتماق=گرفتن،دچار شدن،بستن،بدست آوردن،شکار کردن،مال خود کردن،تصرف کردن،جای شدن،رشد ونموکردن، سبز شدن،پیوند یافتن،پنهان کردن،برازنده شدن،مناسب شدن،بکار گفتن،قرار دا بستن،مؤثر شدن مقایسه کردن

    **:تنها به چند مورد اشاره میکنیم.

    Tutuşdurmaq=توتوشدورماق=مقاسیه کردن(مثلا دو چیزی که شبیه به هم اند)؛پیوند زدن(درخت و نهال و غیره...)
    Tutmaq=توتماق=گرفتن(بیشتر در اینجا به معنی سرایت کردن بیماری از شخصی به دیگری)

    Babəkə soyuq dəymiş idi,bəndə(noxoşluqu) ondantutdum

    Tutmuş=در اینجا(شعری که در زیر آمده است)بیشتر به معنی گرفتار شدن آمده است؛دچار شدن
    İdi=ایدی=بوده
    Bir=بیر=یک،واحد،تک ،تنها،یگانه،اوّل،بی همتا،برابر،غریب
    İlk=ایلک=اوّل،نخت،پیش
    İlə=ایله=برابر،دوتانه،موقعیّت،حال، ارتباط،حرف ربط به معنی" با"
    İsə=ایسه=اگر،شاید،و،در حالیکه
    Genə=گئنه=تکرار،بازهم
    Yenə=یئنه=تکرار،دوباره،عیناً،مثل،سا بق،بازهم،یک بار دیگر،همانگونه

    ***:معمولا این دو کلمه به جای هم به کار میروند.

    Necə=نئجه=چگونه،چه طور،به هر ترتیب،مثل،هر جور




    Meyxanədə mey əcəb bəha tapdı genə,
    Hər rindü gəda bu gün nəva tapdı genə,
    Aineyi-dil ki, zəngi-qəm tutmuş idi,
    Bir cam ilə gör necə səfa tapdı genə!

    میخانه ده می عجب بها تاپدی گئنه
    هر ریندو گدا بو گون نوا تاپدی گئنه
    آئینه ی دیل کی،زنگی-غم توتموش ایدی
    بیر جام ایله گؤر نئجه صفا تاپدی گئنه

    اگر به معنی کلمه به کلمه ی رباعی بالا(که یک رباعی عرفانی و فلسفی اجتماعی است)بپردازیم بی شک راه را اشتباه رفته ایم،زین سبب فقط به مفهوم شعر می پردازیم.

    شاعر، از با ارزش شدن دوباره ی می سخن میگوید که در عرفان واسطه ای است برای درک انوار معنوی برای سالک، اینکه دقیقاً منظور همان است معلوم نیست.چرا که مصرع دوم حالتی طعنه آمیز دارد به همین سبب شاید بیت اول نیز حالت طعنه و کنایه داشته باشد.
    شاعر در مصرع سوم و چهارم ،دفع غم و بلا را در رویارویی با همین واسطه(می) می داند و صاف شدن دوباره ی دل و ازبین بردن کدورت های آن که بر اثر توجه به این دنیا و دغدغه های آن حاصل شده ،تنها در سایه ی همین واسطه و اثرات آتی آن می داند.
    Last edited by t.s.m.t; 14-01-2009 at 18:41.

  18. 2 کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #40
    آخر فروم باز t.s.m.t's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    AZƏRBAYCAN
    پست ها
    2,807

    پيش فرض

    مصدر:
    مصدر کلمه ای است که از دو قسمت تشکیل می شود.به بخش اول آن ریشه ی فعل و به قسمت آخری آن پسوند مصدری می گویند.

    علامت مصدر در زبان ترکی
    Mək
    و
    Maq
    می باشد.

    حرف صدادار پسوند مصدر وابسته به آخرین حرف صدادار ریشه ی فعل است، در نتیجه پسوند مصدری به شکل
    Mək
    و
    Maq

    در می آید.(هماهنگی کوچک)

    افعالی که آخرین حرف صدادار آنها با آهنگ پایینی
    A,I,O,U
    باشد،به خود پسوند مصدری
    Maq
    می گیرد.

    مثال:
    Almaq
    آلماق(گرفتن)

    Durmaq
    دورماق(ایستادن)

    Olmaq
    اولماق(شدن)

    İnanmaq
    اینانماق(باور کردن)

    افعالی که آخرین حرف صدادار آنها با آهنگ بالایی
    Ü,Ö,İ,E,Ə
    باشد،به خود پسوند مصدری
    Mək
    می گیرد.

    مثال:

    Gəlmək
    گلمک(آمدن)

    Yemək
    (خوردن)

    İçmək
    (نوشیدن)

    Öpmək
    (بوسیدن)

    Üşümək
    (یخ زدن،احساس سرما کردن)

    توجه:پسوند مصدرهایی که آخرین حرف صدادار آنها با آهنگ پایینی باشد،در محاوره به جای پسوند
    Maq
    از پسوند
    Max
    استفاده میکنند(این یک قانون نیست ولی در صورت محاوره اکثراً این تغییر را صورت می دهند)

    ولی این پسوند در صرف درست به کار گرفته می شود.،یعنی
    Maq
    به شکل ِ
    Mağım
    صرف میشود.(رجوع کنید:به تغییر شکل حروف بی ثبات ضعیف یا بی ثبات)

    مثال:

    ریشه
    Al
    آل(بگیر)
    است.
    این ریشه از دو حرف تشکیل یافته است:
    AوL
    تنها حرف صدادار آن
    A
    است،پس در این مثال، آخرین حرف صدادار ریشه، همان اولین حرف ریشه است.لذا هماهنگی از نوع اول(آهنگ پایینی)است.پس پسوند مصدری این ریشه،
    Maq
    است.یعنی داریم:
    Almaq

    همین کلمه در محاوره(به صورت غیر قانونی) به شکل زیر تلفظ میشود:
    Almax

    در صرف این کلمه در محاوره،دوباره
    X
    به
    Q
    تبدیل می شود.وبنا بر تغییر حروف بی صدای بی ثبات:
    Q
    به
    Ğ
    تبدیل می شود.
    Almağım
    آلماغیم(گرفتنم).

  20. این کاربر از t.s.m.t بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •