کلماتی که قبلاً یاد گرفته ایم نیازی نمیبینیم که دوباره آنها را یاد آوری کنیم
Də=ده=معادل با در
Meyxanədə=میخانه ده=در میخانه
Kaşanədə=کاشانه ده=در کاشانه
Tapmaq=تاپماق= پیدا کردن،یافتن،بدست آوردن،کشف کردن،به نتیجه و هدف رسیدن،دیدن
Tapdım=تاپدیم=پیدا کردم
Tapdı=تاپدی=پیدا کردبه نتیجه رسید
Bu=بو=ضمیر اشاره"این"
*:بحث ضمایر و حروف اضافه و غیره به طور مفصل در بخض دستور توضیح داده خواه شدو
Dil=دیل=دل
Tutmaq=توتماق=گرفتن،دچار شدن،بستن،بدست آوردن،شکار کردن،مال خود کردن،تصرف کردن،جای شدن،رشد ونموکردن، سبز شدن،پیوند یافتن،پنهان کردن،برازنده شدن،مناسب شدن،بکار گفتن،قرار دا بستن،مؤثر شدن مقایسه کردن
**:تنها به چند مورد اشاره میکنیم.
Tutuşdurmaq=توتوشدورماق=مقاسیه کردن(مثلا دو چیزی که شبیه به هم اند)؛پیوند زدن(درخت و نهال و غیره...)
Tutmaq=توتماق=گرفتن(بیشتر در اینجا به معنی سرایت کردن بیماری از شخصی به دیگری)
Babəkə soyuq dəymiş idi,bəndə(noxoşluqu) ondantutdum
Tutmuş=در اینجا(شعری که در زیر آمده است)بیشتر به معنی گرفتار شدن آمده است؛دچار شدن
İdi=ایدی=بوده
Bir=بیر=یک،واحد،تک ،تنها،یگانه،اوّل،بی همتا،برابر،غریب
İlk=ایلک=اوّل،نخت،پیش
İlə=ایله=برابر،دوتانه،موقعیّت،حال، ارتباط،حرف ربط به معنی" با"
İsə=ایسه=اگر،شاید،و،در حالیکه
Genə=گئنه=تکرار،بازهم
Yenə=یئنه=تکرار،دوباره،عیناً،مثل،سا بق،بازهم،یک بار دیگر،همانگونه
***:معمولا این دو کلمه به جای هم به کار میروند.
Necə=نئجه=چگونه،چه طور،به هر ترتیب،مثل،هر جور
Meyxanədə mey əcəb bəha tapdı genə,
Hər rindü gəda bu gün nəva tapdı genə,
Aineyi-dil ki, zəngi-qəm tutmuş idi,
Bir cam ilə gör necə səfa tapdı genə!
میخانه ده می عجب بها تاپدی گئنه
هر ریندو گدا بو گون نوا تاپدی گئنه
آئینه ی دیل کی،زنگی-غم توتموش ایدی
بیر جام ایله گؤر نئجه صفا تاپدی گئنه
اگر به معنی کلمه به کلمه ی رباعی بالا(که یک رباعی عرفانی و فلسفی اجتماعی است)بپردازیم بی شک راه را اشتباه رفته ایم،زین سبب فقط به مفهوم شعر می پردازیم.
شاعر، از با ارزش شدن دوباره ی می سخن میگوید که در عرفان واسطه ای است برای درک انوار معنوی برای سالک، اینکه دقیقاً منظور همان است معلوم نیست.چرا که مصرع دوم حالتی طعنه آمیز دارد به همین سبب شاید بیت اول نیز حالت طعنه و کنایه داشته باشد.
شاعر در مصرع سوم و چهارم ،دفع غم و بلا را در رویارویی با همین واسطه(می) می داند و صاف شدن دوباره ی دل و ازبین بردن کدورت های آن که بر اثر توجه به این دنیا و دغدغه های آن حاصل شده ،تنها در سایه ی همین واسطه و اثرات آتی آن می داند.