متاسفانه من با این دوتا مطلب اولی مشکل دارم
قرارنیست که شعرنو درچهارچوب خاصی به گنجه (مثل اشعارقدیم بروزن مفاعیلون مفاعیلون مفاعیل...مثلا....)اصولاخاصیت شعرنو وفلسفه بوجوداومدنش همین بود.....هنجارشکنی...کافیه برای اطمینان یک مقایسه داشته باشیم بین فروغ وپروین اعتصامی....هرکدوم به جای خودشون....(حکایت جریان ملاصدراهست)چقدربا نیما یوشیج برخورد کردن اولش؟(البته این میشه یک تاپیک مقایسه ای بین شعرقدیم ونو که جاش اینجانیست)
درواقع حسین پناهی حرف هاشو درقالب خاصی بیان نمیکرد(اظهارنظرسومی)وهمین باعث بردل نشستن سخنش بود چون از دل برمیامد(خب این هم میشه یک سبک جدید درشعر(یا بیان احساسات)ویا ارتباط با مخاطب)معنابشه
حالا اون می خواد دریک چهارچوب به گنجه ویانه گنجه ..
من بیشتر عقیده دارم که حسین پناهی یک آدم(به معنای واقعی کلمه )بود
زندگیش رو بخونید متوجه میشید
البته میدونم که مطالبی که من ازشون ایرادگرفتم فقط نقل قول هستند ونه نظراتAsalbanoo