مغلطه Special Pleading ، یا استثنای بیخود و بی توجیه قائل شدن، مغلطه ای است که در فرضیات یک گزاره، شخص یک قانون کلی را برای همه وضع می کند ولی در ادامه همان گزاره، آن قانون را برای مواردی خاص در نظر نمی گیرد و استثنا قائل می شود.
حالت کلی:
یک گزاره آغشته به این مغلطه معمولا این حالت را دارد:
شخص یک سری قوانین را مطرح می کند که مدعی است صحیح هستند.
شخص از این قانون برای بسیاری از موارد استفاده می کند و گزاره به نظر منطقی و بدون تناقض و مغلطه می آید.
شخص در ادامه گزاره، خود را محدود توسط این قانون می بیند زیرا قصد دارد یک مورد را معرفی کند که فرض کردن این قانون برای آن به صحت گزاره و هدف آن لطمه می زند.
شخص بدون دلیل منطقی فرض می کند موردی که معرفی کرده از آن قانون کلی مستثنی است.
علت مغلطه بودن:
این استدلال مغلطه آمیز است زیرا این شخص ابتدا مدعی شده یک قانون همیشه و برای همه چیز صادق است، و سپس قصد دارد چیزی را معرفی کند که این قانون برای آن صادق نیست و مدعی است ما باید برای این چیز استثنا قائل شویم، اما شیوه صحیح و مناسب و دقیقی برای سنجش اینکه چه چیزهایی نسبت به این قانون استثنا هستند و به چه دلیل ارائه نمی کند. بعضی مواقع در این نقطه آن شخص با ارائه دلایل سعی در توجیه این مسئله می کند که باید استثنائی وجود داشته باشد، ولی باز هم این مسئله توجیه نمی کند مسئله مطرح شده توسط شخص استثنا باشد یا اینکه استثنای دیگری وجود نداشته باشد.
تفکر صحیح درباره این مسئله این است که یا قانون مطرح شده ابتدایی اشتباه است، یا استثنا قرار دادن یک چیز صحیح نیست.
چند مثال:
برهان علیت (Cosmological Argument) مطرح ترین نمونه از این مغلطه است:
شخص A: هر چیزی که وجود دارد نیاز به علت دارد. این جهان وجود دارد در نتیجه این جهان نیاز به یک علت اولیه دارد.
شخص B: خب آن علت اولیه، چه علتی دارد؟
شخص A: علت اولیه که نیازی به علت ندارد.
[توضیح: اگر هر چیزی که وجود دارد نیاز به علت دارد پس آن علت اولیه هم نیاز به علت دارد. اگر آن علت اولیه وجود دارد و نیازی به علت ندارد، پس قانون ابتدایی نقض شده است و ما فرض کردیم چیزی می تواند وجود داشته باشد که نیاز به علت نداشته باشد و کل گزاره باطل است.]
تئوری های توطئه (Conspiracy Theory) هم نمونه های مطرح این مغلطه هستند:
شخص A: سفر به ماه یک دروغ بود.
شخص B: از کجا می دانی؟
شخص A: مگر نمی دانی قدرت مطبوعات و پروپگاندا چیست؟ مشخص است آنها حقیقت را دفن کرده اند.
[توضیح: در اینجا شخص اول مدعی شده به دلیل قدرت مطبوعات و پروپگاندا، نمی توانیم به خبرهایی که می شنویم اعتماد کنیم ولی خودش به خبرها و مطالبی که به گوشش رسیده اعتنا کرده و فکر می کند خبرهایی که به گوش سایرین می رسد اشتباه است ولی خبرهایی که به خودش و از منابع مورد علاقه خودش به گوشش می رسد استثنا و صحیح هستند.]