تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 13 اولاول 12345678 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 127

نام تاپيک: موسیقی سنتی

  1. #31
    حـــــرفـه ای *NashenaS*'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    ∞±
    پست ها
    2,395

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط mozhgan
    اقا اشكان بخاطر اهنگ هاي كه گذاشتيد ممنون من كه واقعا لذت بردم.
    از ساز سنتور هم چيزي داريد؟
    ممنون
    ممنونم... قابل نداشت...
    بله اين هم سنتور كه به شخصه عاشقشم.



    Santur solo
    360k MP3
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    از مژگان جان اشكان عزيز و بچه هاي ديگه اي كه اينجا مطلب مي ذارن ممنونم
    Pleasure

  2. #32

  3. #33

  4. #34
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض 3) بعد گروه نوازي دف (گروه سازهاي منحصرا ضربه اي-گروه سازهاي مختلف)

    در خصوص تاريخچه ي توجه به سازهاي ضربه اي در دنيا بايد دانست كه داريوس ميلو آهنگساز فرانسوي پيش از سال 1930 قطعه اي به نام «كنسرتو براي سازهاي ضربه اي» تصنيف كرد. ايده ي اين كنسرتو كه تا آن زمان سابقه نداشت توسط تئوكوتليه به و يداده شد. در اين كنسرتو كه به ريتم جاز ساخته شده است اركستر كوچكي شامل سازهاي زهي و بادي نيز با سازهاي ضربه اي همراهي مي كند. اين قطعه كه در دو قسمت نوشته شده است نخستين بار توسط كنسرت پادلو به سال 1930 در شهر پاريس اجرا گرديد و مورد استقبال فراوان قرار گرفت.
    در نيم قرن اخير در ايران نيز تصنيف قطعاتي براي گروه سازهاي ضربه اي ايراني آغاز شده است كه در اجراي آنها از سازهاي دف،‌تنبك،‌دهل نقاره و تاس سود برده شده است. اما اين فعاليتها در موسيقي ايراني بسيار محدود و منطقه اي بوده است و هيچ گاه به درستي تمامي عناصر ضربه اي اين مرز و بوم در عرصه ي گروه نوازيها به كار گرفته نشده است.
    اسماعيل تهراني آهنگساز و صاحب نظر در سازهاي ضربه اي مي گويد:
    «...در فضاي موسيقايي امروز ايران كه سازهاي ضربه اي و شايد بهتر باشد بگوييم ريتم اهميت و اعتبار پيدا كرده است قطعاتي توسط پيشينيان نوشته و اجرا شده است كه آن قطعات بيشتر به صورت سوال و جوابهاي ريتميك بين يك گروه يا افراد چندگروه به صورت كاملا ابتدايي و تا اندازه اي فاقد ارزشهاي هنري تجلي كرده است ولي اين نكته را هم بايد بلافاصله اضافه كنيم كه همان قطعات به هر حال نقطه ي آغازي براي رسيدن به ايده آل و به عبارت ديگر بالابردن هر بيشتر تكنيك در زمينه ي موسيقي ضربه اي ايران مي باشد و در حد خود قابل احترام. ولي اكنون موقع آن است كه كوشش مصنف در ساختن قطعه براي سازهاي ضربه اي ايراني (دف تنبك دهل دايره نقاره و ...) مصروف اين امر گردد كه هر خطي داراي راه جداگانه و شخصيت مستقلي بوده ولي در مجموع با هم هماهنگي داشته باشند و فضاي يك قطعه ي واحد ريتميك را به شنونده القا كنند».
    بايد دانست در گروه سازهاي ضربه اي ايراني كه در آن فقط و فقط ريتمهاي متنوع و مختلف توسط سازهاي مختلف ارائه مي شود دف نواز بايد به عنوان عاملي پيوند دهنده ميان ريتمهاي مختلف تمام نيروي خود را صرف همگرايي و حفظ و حمايت ارزشهاي گروه نوازي كند و زمينه ي خوشاين و مساعدي را براي تك تك سازها و همچنين شنونده به وجود آورد كه اين با روح موسيقي ايراني و فلسفه ي وحدت در كثرت مباين است.
    در بعد گروه نوازي دف با سازهاي مختلف نيز بيشترين توان دف نواز با ديگر نوازندگان سازهاي ضربي ضمن هماهنگي با گروه بايد متوجه حفظ وزن آهنگ شود و به تعبيري ديگر با رعايت نگهداري «پايه ي ضرب» گروه را هدايت و رهبري كند. خصوصا در حال حاضر كه آهنگسازان در هر قطعه اي كه با عدم وجود روح و فضاي دلخواه مواجه هستند به نقش آفريني موفق ضرب رستاخيز گونه ي دف روي مي آورند.
    لازم به ياد آوري است اگر چه هر كدام از ابعاد هنر دف نوازي در مرحله ي اجرايي با دو بعد ديگر تفاوتهاي اصولي بسياري دارند و ليكن از نظر كليت هنر دف نوازي سه بعد نامبرده به ماند همه ي نمودهاي هستي داراي نكات مشترك بسيار نيز هستند زيرا به هر حال همين ابعاد هستند كه پايه هاي پايگاه دف نوازي را تشكيل مي دهند و نظام وجودي يكديگر را معين و تحكيم مي سازند.

  5. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  6. #35
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض تمبك

    اين ساز از دو قسمت كلي و استوانه اي شكل تشكيل شده : قسمت اول (بالا و هنگام نواختن: جلو) به قطر تقريبي 25 تا 30 سانتيمتر و به طول 45 سانتيمتر كه سطح بالائي آن پوست كشيده شده و در پائين به قسمت دوم متصل شده است و اين قسمت عبارتست از استوانه باريك تري كه درانتها (پائين) كمي گشاده ترشده و به دهانه اي بازمنتهي گشته است. جنس تمبك معمولي از چوب است. تمبك به منظور نواختن، بطور افقي روي ران نوازنده نشسته قرارمي گيرد و او دست چپ خود را در بالا و دست راست را در كنار راست تمبك قرار مي دهد و با انگشتان، نرمه و تمام دست خود بر قسمتهاي مختلف (مركز، ميان، كنار) پوست مي كوبد. صوت تمبك بدون ارتفاع معين است. از آنجا كه وسيله كوبيدن روي سازانگشتان انسان است و اين وسيله قادر است بر روي تمبك ريزه كاري و شيرينكاري هاي فراوان اعمال كند مي توان از آن به عنوان «تكنواز» استفاده هاي شايان و جالب كرد. نقش همنوازي در اين سازنه فقط همراهي ساز يا آواز و تأمين و نگهداري «ضرب» موسيقي است؛ بلكه طي 25 سال اخير به ابتكار حسين تهراني و همكاري ديگران اركستري مركب از«گروه تمبك نوازان» تشكيل شده قطعه هائي اجرا كرده اند.
    تمبك زورخانه
    شكل ظاهري آن با تمبك معمولي كمي اختلاف دارد. قسمت بالائي آن به شكل جام و قسمت دنباله (درپائين) مخروطي تر از تمبك معمولي است. علاوه بر اين تمبك زورخانه را از گل پخته مي سازند. صداي آن نيز بم تر و قوي تر از تمبك معمولي است. بلندي ساز 45 و قطر دهانه پوستي 48 سانتيمتر است.

  7. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #36
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض سازهاي زهي- آرشه اي

    اين دسته از سازها نيز مانند سازهاي مضرابي از سه قسمت كلي شكم، دسته و سر تشكيل شده اند . هر ساز داراي تعداد معيني سيم است كه تقريباً به موازات تمام طول ساز كشيده شده و در سر ساز به دور گوشي ها پيچيده مي شوند. تنها تفاوت آنها با سازهاي مضرابي در اين است كه در آرشه اي ها، صداي حاصل ضربه اي نيست و بلكه ممتد و امتداد هر صوت، تا حدودي بسته به ميل نوازنده است. اين تفاوت از طرز حاصل كردن صوت در ساز ناشي مي شود. توضيح آنكه كشيدن آرشه، هر قدر روي سيم ادامه يابد؛ صدا با قدرتي برابر به گوش خواهد رسيد. يك نوازنده استاد كم و بيش قادر است پس از طي تمام طول آرشه و تعويض جهت آن، ادامه صدا را، تقريباً بدون خدشه همچنان حفظ كند. آرشه (يا كمان) از يك ميله نازك، دراز ولي محكم ازجنس چوب ساخته شده كه در دو انتهاي آن پايه هايي براي الصاق يك دسته مو تعبيه شده است. دسته مو (معمولاً از موهاي دم اسب) به طرزي مخصوص در درون پايه ها محكم مي شود و حالت فنري ميله چوبي، مو را در حالت كشيده نگاه مي دارد. بر روي موي آرشه صمغي به نام «كوليفون» مي مالند كه حالت چسبندگي يافته و سيم را در آرشه كشي به لرزش در آورد.

    كمانچه
    اين ساز علاوه بر شكم، دسته و سر، در انتهاي تحتاني ساز پايه اي نيز دارد كه روي زمين يا زانوي نوازنده قرار مي گيرد. شكم ساز كروي و مجوف است كه مقطع نسبتاً كوچكي از آن در جلو به دهانه اي اختصاص يافته و روي دهانه پوست كشيده شده و بر روي پوست، خركي تقريباً شبيه به خرك تار و نه كاملاً عمود بر سيم ها قرار گرفته است. دسته ساز در واقع لوله اي تو پر و به طور نامحسوس به شكل مخروط وارونه خراطي شده است. انتهاي بالائي اين لوله مجوف شده و در طرف جلو شكاف دارد كه نقش جعبه گوشي ها را مي يابد، دسته فاقد «دستان» است. سرساز متشكل است از جعبه گوشي ها كه در دو طرف آن هريك دو گوشي كار گذارده شده و يك «قبه» كه در بالاي جعبه قرار گرفته است. سر در واقع ادامه خراطي شده دسته است. طول ساز از ته پايه سر قبه حدود 80 سانتيمتر است. كمانچه امروزي داراي چهار سيم است و كوك (يا نسبت فاصله سيم ها به يكديگر) در دستگاههاي مختلف موسيقي ايران تفاوت مي كند. معمول ترين كوك اين است كه سيمهاي اول و دوم نسبت به هم فاصله «چهارم» يا «پنجم» داشته، سيم سوم يك اكتاو بم تر از سيم اول و سيم چهارم يك اكتاو بم تر از سيم دوم باشد. طرز نواختن: نوازنده ساز در حالت نشسته پايه كمانچه را روي زمين يا روي زانو قرارمي دهد در صورتي كه پايه ساز نوك تيز باشد، آن را روي زمين مي گذارند در اينصورت نوازنده روي زمين مي نشيند و اگر پايه به شكلي باشد كه در عكس نشان داده شده نوازنده روي صندلي نيز مي تواند بنشيند و پايه ساز را روي ران نزديك زانو قراردهد. در هر دو حالت ساز در موقع اجرا كمي حول محور خود مي چرخد و همين عمل تماس آرشه را با سيمها آسانتر مي سازد. نوازنده ساز را بطور قائم به دست چپ مي گيرد و انگشتان همان دست را روي سيمها در طول دسته مي لغزاند و آرشه را به دست راست گرفته به سيمها تماس مي دهد. اين ساز نقش تكنواز و همنواز هر دو را به خوبي مي تواند اجرا كند. آرشه- موي آن محكم كشيده نيست و نوازنده انگشتان درست راست خود را زير موها انداخته و آن را مي كشد تا عمل آرشه كشي ميسر گردد. كمانچه سازي ملي و شهري است.


    قيچك
    شكم ساز از دو قسمت مجزا از يكديگر تشكيل يافته، قسمت تحتاني كوچك تر و به شكل نيم كره است كه بر سطح مقطع جلو پوست كشيده شده و روي پوست خرك ساز قراردارد: قسمت بالائي بزرگ تر، مانند چتري روي قسمت تحتاني قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحي منحني ازعقب به هم اتصال يافته اند و در نتيجه در جلو يا بين دو قسمت حفره اي تشكيل شده است. سطح جلوئي قسمت بالا، جز در ناحيه وسط كه زير گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شكاف پهن باز است. دسته ساز تقريباً در نصف طول خود روي شكم قرارگرفته و نيمه ديگر در بالا به جعبه گوشي ها متصل است و دسته فاقد «دستان» است. سر متشكل است از جعبه كوچك (محل قرارگرفتن چهار گوشي، هر دو گوشي در يك طرف آن) و يك زانده منحني شكل براي آويختن ساز كه كمي به عقب برگشته و جهتي افقي يافته است. قيچك اساساً جزو دسته سازهاي محلي بوده كه در سالهاي اخير درحمايت وزارت فرهنگ و هنر به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و كوك آن را تكميل و تنظيم كرده اند، بلكه آن را به سه اندازه مختلف، قيچك سوپرانو (به طول 5/56 سانتيمتر) قيچك آلتو ( 63 سانتيمتر) و قيچك باس به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند. طول سيم مرتعش در قيچك سوپرانو =5/33 ، در قيچك آلتو =5/37 و قيچك باس 70 سانتيمتر است. وسعت هر يك ازانواع حدود سه اكتاو است. قيچك سوپرانو سازي است كه قابليت تكنوازي و همنوازي هر دو را حائز است ولي دو نوع بعدي (التو و باس) بيشتر به منظور همنوازي در اركستر به كار مي رود. آرشه قيچك پس ازاستاندارد شدن ساز، عيناً همان آرشه ويولون است. قيچك از انواع سازهاي محلي است كه در سالهاي اخير به شهر آمده و مورد استفاده قرار گرفته است و بيشتر در نواحي جنوب شرقي ايران معمول است و در آن نواحي حتي، طبق عقيده و سنت اهالي براي معالجه امراض بكار مي رود. در سطح فوقاني شكم و پشت دسته سوراخ و حلقه اي است كه دو تسمه برآن الصاق مي شود: يكي از تسمه ها را به كتف چپ و ديگري را به كمر مي بندند و ساز در موقع نواختن تقريباً آزاد و آويزان مي شود. اما نوازندگان شهري تمايل به استفاده از اين تمهيد ندارند. كوك قيچك محلي ثابت نيست ولي قدر مسلم اين كه سيمها تقريباً هيچ وقت نسبت به يكديگر فاصله پنجم نداشته اند. آرشه- در اصل (نوع محلي آن) شبيه به آرشه كمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ويولون و ويولنسل در نواختن نوع شهري آن استفاده مي شود.


  9. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #37
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سازهاي مضرابي (زهي- زخمه اي)
    اكثر قريب به اتفاق سازهاي (زهي- زخمه اي) تشكيل شده اند از يك شكم در ته ساز، يك گردن يا «دسته» محل قرار گرفتن انگشتان دست چپ (كه جز ساز عود، اين قسمت «دستان» بندي -پرده بندي- شده است)؛ و يك سر كه گوشي هاي كوك در آنجا قرار گرفته اند. سيمها با تعداد مختلف در ته ساز (يا حوالي ته شكم) به طريقي ثابت و به موازات طول ساز، شكم و گردن را طي كرده، دور گوشي ها پيچيده مي شوند.در برخي از سازها، شكم دو قسمتي است (تار و كمانچه و...) و گاه بر روي يك يا هر دو قسمت آن پوست كشيده شده كه غالباً از شكمبه گوسفند تهيه مي شود.برخي از اين سازها با انگشت و برخي با مضراب نواخته مي شود. شكل مضراب در سازها متفاوت است، گاه فلزي و گاه از جنس شاخ يا پلاستيك و بالاخره بعضي اوقات از پر مرغ است.

    قانون
    اين ساز به شكل ذوزنقه قائم الزاويه است. بلندترين ضلع (كمي بيشتر ازيك متر) نزديك به نوازنده و كوتاهترين آن موازي با ضلع قبلي، دور از او قرار مي گيرد. ضلع سمت راست (به طول تقريبي 40 سانتيمتر) قائم به هر دو ضلع موازي پيش گفته است و ضلع سمت چپ، اضلاع موازي را به طور مورب قطع مي كند. سمت راست ساز حفره اي به شكل مربع مستطيل به ابعاد تقريبي 15×40 سانتيمتر قرار گرفته و روي آن را پوستي يك يا چند تكه اي كشيده اند و خركي نسبتاً كم ارتفاع ولي دراز، با چند پايه در نقاط برابر طي طول پوست، روي آن تكيه كرده است. تعداد اصوات قانون 26 است و هرصوت توسط سه سيم هم كوك حاصل مي شود. سيمها در كنار راست ساز تثبيت شده، پس از عبور از روي خرك و طي ساز هر سه سيم از ميان دستگاه مخصوصي كه جهت كوك موقت (يازير و بم كردن صوت سيمها تا حد يك پرده و نيم) تعبيه شده، عبور مي كند و هرسيم به گوشي مخصوص كوك اصلي مي رسد، به كمك دستگاه مخصوص كوك موقت كه در قانونهاي مصري تغييركوك بسيار سريع و راحت انجام مي گيرد. مي توان تمام صداهاي كروماتيك مخصوص موسيقي شرق ( و موسيقي ايراني) را از ساز حاصل كرد. نت نويسي قانون، امروزه معمولاً بر روي دو حامل (پائيني با كليد«فا» براي دست چپ و بالائي با كليد «سل» براي دست راست) عمل مي شود. مضراب ساز عبارتست است از«انگشتانه» اي كه به انگشتان اشاره هر دو دست مي كنند. تيغه اي از جنس شاخ مانند ناخن به انگشتانه ها الصاق شده كه نوازنده قانون به وسيله آن به سيمهاي ساز زخمه مي زند.


    رباب
    رباب مجموعاً از 4 قسمت، شكم، سينه، دسته و سر تشكيل شده است.شكم در واقع جعبه اي به شكل خربزه است كه بر سطح جلويي آن پوست كشيده شده و خركي كوتاه روي پوست قرار گرفته است. سينه نيز جعبه اي مثلث شكل است كه سطح جلويي آن تا اندازه اي گرده ماهي و از جنس چوب است. در سطح جانبي سينه (سطحي كه هنگام نواختن دربالا قرارمي گيرد) هفت گوشي تعبيه شده كه سيمهاي تقويت كننده صداي ساز به دور آنها پيچيده مي شوند. بر سطح جانبي ديگر (سطح پائيني)، پنجره اي دايره اي شكل ساخته شده است. دسته ساز نسبتاً كوتاه است و بر روي آن حدود ده «دستان» بسته مي شود و بالاخره در سر ساز، مانند تار، جعبه گوشي ها قرار گرفته و در سطوح بالائي و پائيني اين جعبه، هريك سه گوشي تعبيه شده است. سطح جانبي جعبه گوشي ها كمي به طرف عقب ادامه يافته است. تعداد سيمهاي رباب شش يا سه سيم جفتي است كه سيمهاي جفت با يكديگر همصوت كوك مي شوند.سيمهاي رباب درقديم از روده ساخته مي شده در حاليكه امروز آنها را از نخ نايلون مي سازند و سيم بم روي نايلون روكشي فلزي دارد. مضراب رباب امروزي مانند مضراب عود از پر مرغ ساخته شده است. رباب اساساً محلي است و بيشتر در نواحي خراسان و مرز افغانستان معمول است.


    عود
    شكم اين ساز بسيار بزرگ و گلابي شكل و دسته آن بسيار كوتاه است. به طوري كه قسمت اعظم طول سيمها در امتداد شكم قرار گرفته است. سطح رويي شكم از جنس چوب است كه برآن پنجره هايي مشبك ايجاد شده است. عود فاقد «دستان» و خرك ساز كوتاه و تا اندازه اي كشيده است. عود داراي ده سيم يا 5 سيم جفتي است. سيمهاي جفت با هم همصدا كوك مي شوند و بديهي است كه هر يك ازسيمهاي دهگانه، يك گوشي مخصوص به خود دارد؛ گوشي ها در دو طرف جعبه گوشي (سرساز) قرار گرفته اند. عود بم ترين ساز بين سازهاي زهي است؛ نت نويسي آن با كليد سل است كه صداي آن عملاً يك «اكتاو» بم تر از نت نوشته شده حاصل مي شود. سيم بم (سل پائين) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه اين سيم جفت نيست.مضراب عود از پر مرغ (يا پر طاووس) تهيه شده است و گاه نيز نوازنده با مضراب ديگري ساز را مي نوازد.صداي عود كمي خفه، نرم و غم انگيز ولي نسبتاً قوي است. اين ساز نقش تكنواز و همنواز هر دو را به خوبي مي تواند ايفا كند.عود چنان كه گفته شده از اخلاف سازي قديمي به نام «بربط» است؛ از سوي ديگر ممكن است با نام عربي خود (العود) به اروپا راه يافته و در آنجا نام «لوت» گرفته باشد. عود سازي شهري است.


    تنبور
    داراي شكمي گلابي و دسته اي دراز است كه بر روي آن از 10 تا 15 پرده بسته مي شود. رويه جلويي شكم چوبي است. دسته اين ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر در حقيقت، ادامه دسته است كه بر روي سطوح جلويي و جانبي آن، هر يك دو گوشي كار گذارده شده كه سيم ها به دور آنها پيچيده مي شوند. سيمهاي تنبور 4 عدد و معمولاً به فاصله هاي مختلف كوك مي شده است. اين ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته مي شود.چنانكه در تاريخ موسيقي ايراني نوشته شده در قديم سازي به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفي ذكر كرده اند. مثلاً گفته شده كه فارابي تئوري دان مشهور موسيقي ايران، تنبور بغدادي و تنبور خراسان را دستان بندي كرده است. اين ساز از دسته سازهاي شهري است.


    -------------------------
    منبع دو پست اخير: سايت راديو/صدا و سيما
    Last edited by Marichka; 26-02-2006 at 11:26. دليل: حذف مطلب تكراري: دوتار

  11. #38
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض سازهاي بادي

    دسته سازهاي بادي مشروحه به دو رده كلي تقسيم مي شوند: اول- رده بادي هاي چوبي كه به نوبه خود برسه نوع متقسم اند: سازهاي بي زبانه (مانند «ني» و «بالابان») كه هوا بطور ساده يا با برخورد به لبه سوراخ ورود به داخل لوله وارد مي شود.
    سازهاي يك زبانه (مانند «دوزله») كه هوا در ورود به لوله زبانه اي ازجنس ني به نام «قميش» را مي لرزاند.
    سازهاي دو زبانه(مانند «سرنا») كه هوا از ميان دو تيغه نازك متكي به هم (ازجنس ني) عبوركرده، سبب لرزش آن دو مي شود.
    بديهي است كه كيفيت صدا در هر يك از انواع سازهاي بالا با يكديگر متفاوت است.
    دوم- رده بادي هاي برنجي (مانند «كرميل») كه به عوض سوراخ يا زبانه، «دهاني» اي لنگي- يا فنجاني شكل دارند و لبهاي خود عبورداده به درون لوله مي فرستد. كيفيت صدا در اين رده قوي تر و درخشان تر است. نيروي محركه توليد صوت در تمام سازهاي بادي هوا و در قسمت اعظم آنها نفس آدمي است كه در نوع اخير نوازنده ساز نمي تواند صوتي را بيش ازمدت معيني بكشد زيرا او براي تازه كردن نفس احتياج به قطع صوت دارد. زير و بم شدن صوت در سازهاي بادي به چند عامل بستگي دارد كه مهمترين آنها كوتاهي با بلندي لوله و نيز قطر مقطع آن است؛ به عبارت ديگر هر چه لوله كوتاه تر و نازك تر شود صوت حاصل زيرتر خواهد بود، عامل ديگر فشار هوا است. به اين ترتيب كه هر چه هوا با فشار بيشتري به لوله داخل شود صوت حاصل در فواصل معيني زيرتر خواهد شد. قسمت اعظم سازهاي بادي، سازهائي «انتقالي» هستند، يعني اصوات حاصل از اجراي هر نت، به نسبت معيني زيرتر يا بم تر از اصوات استاندارد شده در سازهاي غيرانتقالي است.

  12. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #39
    اگه نباشه جاش خالی می مونه FX64 Dual Core's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    446

    پيش فرض

    با سلام

    از همه شما دوستان عزیز به خصوص سرکار خانم Dianella که این تاپیک رو ایجاد کردند ، بینهایت متشکرم.

    موفق باشید.

  14. #40
    داره خودمونی میشه mozhgan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    پست ها
    170

    پيش فرض در موسیقی سازی ایران چند نوع ردیف داریم ؟

    . در موسیقی سازی ایران چند ردیف داریم؟
    1) ردیف میرزا عبدالله
    2) میرزا حسین قلی
    که این دو معروفترین سبکها هستند سپس شاگردان آنها ردیف هایی را ترتیب داده اند و سبک هایی را مانند صبا و معروفی پدید آوردند و باز از شاگردان اینها سبک های دیگری پدید آمده اند و با نام خودشان این سبک ها معروف شده است و حتی این شاگردان از دو مکتب میرزا عبدالله و حسین قلی ممکن است که برداشت های مشترکی را ارایه ندهند ولی ریشه یک چیز است.
    با تغییر زمان و تغییر اشکال سازها در سبک ها تفاوت ایجاد می شود. مثلا در سنتور مضراب بزرگ و سنگین و بدون نمد در موسیقی ارایه شده بوسیله سماعی بسیار تاثیر دارد و لحنی را ارایه می دهد که شاید کمی خشن به نظر برسد. اما آنها می گویند که با این نوع مضراب ما موسیقی را به صورت حماسی تر و بلورین می شنویم. هیچ واسطه ای بین مضراب و ساز وجود ندارد. پس بلاواسطه نوازنده احساس خود را با مضراب های لخت ارایه می دهد. در حالیکه در سبک پایور مضراب نمد دار می شود. و طرفداران این سبک می گویند که مضراب لخت خشونت دارد و به لحاظ تنالیته و طنین صدا با مضراب نمد دار بهتر می توان احساس موسیقی را بیان داشت.
    بنابراین با تغییر کوچکی در ساختمان ساز احساس موسیقی متفاوت می شود. مثال دیگر بر روی ساز تار است که تا دوره قاجاریه کاسه ای صاف داشته است و آنرا روی سینه می گذاشتند و می گفتند صدای ساز به گوش نزدیک تر است و گویی صدای ساز از سینه بیرون می آید و ارتباط نوازنده با ساز بسیار نزدیک است و این یک سنت قدیمی است و در موسیقی مقامی آذربایجان هنوز تار را بر سینه می گذارندهمچنین تارها دارای پنج سیم بوده اند و در این صد سال اخیر یک سیم ششم به آنها اضافه شده است مثلا در موسیقی مقامی خراسان چندین پرده به ساز اضافه شده است. یا در موسیقی مقامی تاجیکستان تنبورهای قدیمی دارای سه سیم بوده اند و حالا دارای چهار سیم هستند. پس مسلما احساس ما از شنیدن سازها با ساختمان متفاوت با هم فرق دارد. تارهای امروزی بر روی ران قرار می گیرند. پس شکل کاسه آن ها با فیزیک ساختار بدن ساخته شده و یک سیم اضافه حالتی دیگر به اجرای موسیقی داده است.
    Last edited by mozhgan; 08-03-2006 at 11:07. دليل: در موسیقی سازی ایران چند نوع ردیف داریم؟

  15. این کاربر از mozhgan بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •