یه سوتی با حال چند قت پیش.
با لپ تاپ تو سالن نشسته بودم رو نت هم بودم.
بعدش دنبال موزیک بودم.
بعدش مامانم دوست داشت ببینه من چی کار می کنم
اخه یک جوری نشسته بودم که دارم کاری می کنم دوست ندارم اونا بدونن
من هم لجبازی می کردم نگفتم.
بعدش من لپتاپ گذاشتم برم دستشویی
اومدم دیدم همه به من سیخ شده بودن ایینجوری


بعدش من هم ترسیده بودم که کاره بدی کرده باشم خبر نداشته باشم.

می دونید چی شده بود رفته بودم موزیک گوش بدم یک صفحه تبلیغاتی باز شده بود
نوشته بود دوست داری با نزدیکترین دختری توی منطقت قرار بزاری عکس چندتا دختر 22 23 21 19
ساله هم گذاشته بود