تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 396 از 640 اولاول ... 296346386392393394395396397398399400406446496 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,951 به 3,960 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3951
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    پيش فرض

    او را که دل از عشق مشوش باشد

    هر قصه که گوید همه دلکش باشد
    تو قصهٔ عاشقان، همی کم شنوی

    بشنو، بشنو که قصه‌شان خوش باشد


    شیخ بهایی

  2. این کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #3952
    آخر فروم باز ferdfe's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    پست ها
    1,081

    پيش فرض

    بر روی دفتر های مشق ام
    بر روی درخت ها و میز تحریرم
    بر برف و بر شن
    می نویسم نامت را.


    روی تمام اوراق خوانده
    بر اوراق سپید مانده
    سنگ ، خون ، کاغذ یا خاکستر
    می نویسم نامت را.


    بر تصاویر فاخر
    روی سلاح جنگیان
    بر تاج شاهان
    می نویسم نامت را.


    بر جنگل و بیابان
    روی آشیانه ها و گل ها
    بر بازآوای کودکیم
    می نویسم نامت را.


    بر شگفتی شبها
    روی نان سپید روزها
    بر فصول عشق باختن
    می نویسم نامت را.


    بر ژنده های آسمان آبی ام
    بر آفتاب مانده ی مرداب
    بر ماه زنده ی دریاچه
    می نویسم نامت را.


    روی مزارع ، افق
    بر بال پرنده ها
    روی آسیاب سایه ها
    می نویسم نامت را.


    روی هر وزش صبحگاهان
    بر دریا و بر قایقها
    بر کوه از خرد رها
    می نویسم نامت را.


    روی کف ابرها
    بر رگبار خوی کرده
    بر باران انبوه و بی معنا
    می نویسم نامت را.


    روی اشکال نورانی
    بر زنگ رنگها
    بر حقیقت مسلم
    می نویسم نامت را.


    بر کوره راه های بی خواب
    بر جاده های بی پایاب
    بر میدان های از آدمی پُر
    می نویسم نامت را.


    روی چراغی که بر می افروزد
    بر چراغی که فرو می رد
    بر منزل سراهایم
    می نویسم نامت را.


    بر میوه ی دوپاره
    از آینه و از اتاقم
    بر صدف تهی بسترم
    می نویسم نامت را.


    روی سگ لطیف و شکم پرستم
    بر گوشهای تیز کرده اش
    بر قدم های نو پایش
    می نویسم نامت را.


    بر آستان درگاه خانه ام
    بر اشیای مأنوس
    بر سیل آتش مبارک
    می نویسم نامت را.


    بر هر تن تسلیم
    بر پیشانی یارانم
    بر هر دستی که فراز آید
    می نویسم نامت را.


    بر معرض شگفتی ها
    بر لبهای هشیار
    بس فراتر از سکوت
    می نویسم نامت را.


    بر پناهگاه های ویرانم
    بر فانوس های به گِل تپیده ام
    بر دیوار های ملال ام
    می نویسم نامت را.


    بر ناحضور بی تمنا
    بر تنهایی برهنه
    روی گامهای مرگ
    می نویسم نامت را.


    بر سلامت بازیافته
    بر خطر ناپدیدار
    روی امید بی یادآورد
    می نویسم نامت را.


    به قدرت واژه ای
    از سر می گیرم زندگی
    از برای شناخت تو
    من زاده ام
    تا بخوانمت به نام:
    آزادی.

  4. #3953
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    خانه ما گور است

    چشم آرزوهامان کور است

    بین ما فاصله دور است

    پدرم میگفت:عشق دردلهایمان خاموش است

    فکر شادمانی مان کابوس است

  5. 2 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #3954
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    مرگ آبشخوريست بی پايان

    که همه عاقبت خورند از آن

    فخر نام و حقارت ذلت

    محو گردد در اين سيه تربت

    گور اين نيکمرد و آن بد کار

  7. این کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #3955
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست

    وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست

    ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست

    صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست

    کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست

    گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ماست

  9. #3956
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    دسته ای علف چیده ام

    خاطراتی از تو ، که پائیز زرد کرده و

    کشته .

    همه ی ما به آغوش زمین باز می گردیم ...

    رایحه ی کشدار دسته های علف ،

    و به یاد داشته باش ، که به انتظار دیدنت می مانم .

  10. #3957
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    آنان كه به شادي ام نمي آسودند

    يك عمر در انتظار فرصت بودند

    تا من به تو اعتماد كردم آنها

    دستان تو را به خون من آلودند

    پاي سند قتل من انگشت زدند

    اين قوم مرا به نيت كشت زدند

    خنجر خوردم ، ولي نمي بينمش آه

    يعني كه مرا دوباره از پشت زدند

    ---------- Post added at 11:47 PM ---------- Previous post was at 11:47 PM ----------

    آنان كه به شادي ام نمي آسودند

    يك عمر در انتظار فرصت بودند

    تا من به تو اعتماد كردم آنها

    دستان تو را به خون من آلودند

    پاي سند قتل من انگشت زدند

    اين قوم مرا به نيت كشت زدند

    خنجر خوردم ، ولي نمي بينمش آه

    يعني كه مرا دوباره از پشت زدند

  11. #3958
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    من شعر مرگ را برای لبانم خواستم

    و همه آنها آهنگ بد نوای زندگی را نعره میزدند

    کویر لبهایم

    سکوت اشکهایم

    زندان سینهام

    پاهای لرزانم

    من یک انسانم

    مثل همه آنها٬ مثل تو......


  12. 2 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3959
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    سایه ی مرگ دو روزیست که به من میخندد

    دل من جز تو به روی همه در میبندد

  14. 2 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #3960
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    ز شبهاي دگر دارم تب غم بيشتر امشب
    وصيت مي كنم باشيد از من باخبر امشب
    مباشيد اي رفيقان امشب ديگر ز من غافل
    كه از بزم شما خواهم بريدن دردسر امشب
    مگر در من نشان مرگ ظاهر شد كه مي بينم
    رفيقان را نهاني آستين بر چشم تر امشب
    مكن دوري خدا را از سر بالينم اي همدم
    كه من خود را نمي بينم چو شبهاي دگر امشب
    وحشي بافقي

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •