اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
--------------------
بابایی ساویس![]()
اگر آن ترك شيرازي به دست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند و بخارا را
--------------------
بابایی ساویس![]()
الا يا ايها الساقي ادركاسا و ناولها
كه عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكلها
اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش
پيرانه سر مكن هنري ننگ و نام را
آبي تر از آنم كه بيرنگ بميرم
از شيشه نبودم كه با سنگ بميرم
من آمده بودم كه تا مرز رسيدن
همراه تو فرسنگ به فرسنگ بميرم
من را به ابتذال نبودن كشانده اند روح مرا به مسند پوچي كشانده اند
تا اين برادران رياكار زنده اند اين گرگ سيرتان جفاكار زنده اند
دنيا ديگه مثه تو نداره نداره نه ميتونه بياره
دلا همه بيقراره عشقن اما عشقي كه واسه تو بيقراره![]()
هر كس به طريقي دل ما ميشكند
بيگانه جدا و دوست جدا مي شكند
اخرین پست من در این تاپیک
دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
اين هزار مرتبه گفتم نه
ديگر توان نمانده توانايي
در بند بند من
از تاب رفته است
شب با تمام وحشت
خود خواب رفته است
تو شعرهاي سپيد من
جايي نمونده واسه تو
سياهي و دربدري
از روزگار من برو
برو ديگه دوست ندارم
يه لحظه پيشم بموني
ديگه نمي خوام تو گوشم
شعرهاي غمگين بخوني
هم اکنون 2 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 2 مهمان)