روزگـــار
برایم قصه ای بگــــــو
که وقتی به آخـــــر رسیـد
کلاغ هم به خانه اش برســـد
خسته ام از انتظار کلاغ نشسته در آشیان
روزگـــار
برایم قصه ای بگــــــو
که وقتی به آخـــــر رسیـد
کلاغ هم به خانه اش برســـد
خسته ام از انتظار کلاغ نشسته در آشیان
غمگینم..
درست مثل دخترکی که عاشق سرباز دشمن شده است...
تمام حرفــــــــــ هایم همان هایی هســــتند که نوشتـــه نمی شـــــوند!!
همــــان سه نقطه های بیچـــــاره ...
به شکوه گفتم برم ز دل / یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از / خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی / حدیث خود بر که افکنی
هر کجا روی وصله منی / ساغر وفا از چه بشکنی؟
گذشتم از او به خیره سری / گرفته ره مه دگری
کنون چه کنم با خطای دلم / گرم برود آشنای دلم
به جز ره او نه راه دگر/ دگر نکنم خطای دگر
بايد بپرد هر كه در اين پهنه عقاب است ..
____ حتـی نه اگر بـال و نه پـر، داشته باشد
کوه است دل مرد، ولی كوه، نه هر كوه
آن كوه كه "آتش" به جگر داشته باشد
كوهی كه بنوشد، بمكد، شـيره ی خورشيد
كوهی كه "ستاره"، كه "سحر" داشته باشد
آن كوه كه نایاب ترین معدن دُر اوست
آن کوه که در سینه "گهر" داشته باشد
كوهی كه جوابت بدهد هر چه بگویی
كوهی كه در آن "نعره" اثر داشته باشد
عشق است بلای من و من عاشق عشقم
اين نيست بلایی كه "سپر" داشته باشد
باید بروم هر چه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده "خطر" داشته باشد ...
[علیرضا امیری اسفندقه - داغ]
با تشکر مهران...
خلوتـــمــ ....!
مثــل امامــ ــزاده ای که مدتــ ـــهاست
دیگر نمیتــ ـوانـــد شفـــا بــدهـ ـد . .
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
گر چه یاران فارغند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
گاهی دلتنگ می شوم
دلتنگتر از همه ی دلتنگی ها
گوشه ای مینشینم
و حسرتهارا می شمارم
نمیدانم...
من کدامین را نا امید کردم
و به کدام دلتنگی خندیدم
که این چنین دلتنگم...
گــاهی آنقـــدر دلتنگـــم که، دلِ دلتنگـــی از من می گیــــرد
و
گـــاهی آنقدر غمگیــن، که غم نیز به حالِ من می گـــرید
شقایق رانشانم دهید ، قصد زندگی دارم!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)