تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: --

راي دهنده
0. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • --

    0 0%
  • --

    0 0%
صفحه 390 از 469 اولاول ... 290340380386387388389390391392393394400440 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,891 به 3,900 از 4685

نام تاپيک: ســــــو تــــــــــي بــــــــــازار!

  1. #3891
    آخر فروم باز ali_ranger22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تـهران
    پست ها
    6,086

    پيش فرض

    سلام
    به خدا حرف بدی نیست!!
    میخواستم بگم که خونوادگی گنجیشک میکشین! گفتم یه کم تو کفش بمونی!
    نه نکشتیمش که اشتباهی شد که حالا بماند

  2. #3892
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823
    Last edited by frnsh; 09-08-2008 at 15:11.

  3. #3893
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    نه نکشتیمش که اشتباهی شد که حالا بماند
    خوب شد گفتی که فکر خیلی بدی نکنم! اما خب همونم .......
    (جواب نقطه چین برای جلوگیری از اسپم: قتل حساب میشه اما غیر عمد!!!)
    Last edited by frnsh; 09-08-2008 at 15:17. دليل: اشتباه لپی!

  4. #3894
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    خوشم میاد تک تک پستها رو تایید میکنی

  5. #3895
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    حســـــــــــــــــــــــ ــــود

    به دلیل اینکه ووکمن خیلی بچه باحالیه حتی اونهایی که زیاد باهاش برخورد نداشتن مثل من ولی ازش خوشم میاد کلا همه دوسش دارن. این تاپیک هم بارها از طرف مدیران بسته شده بود که با وساطت ووکمن دوباره باز شده...
    حسودی نکردم که اما واقعا چرا؟؟؟
    خوب منم بچه باحالی ام وخیلی ها دوسم دارن حتی اونایی که باهام برخورد نداشتن مثل تو ولی از من خیلی خوشت میاد کلا همه دوسم دارن .
    حالا این تاپیک نه تاپیک های دیگه هم بووودن بچه ها اسپم میدادن ( من که اهل اسپم نیستم) میرفتم وساطت میکردم جالب اینه مدیریت همیشه به من میگفت به شما ربطی نداره و این تاپیک برای شما بسته نشده ( البته اووون تاپیک خاطره انگیز رو هرگز یادم نمیره که خودمون بستیمش )

    حالا یه سوتی بنویسم اسپم نباشه
    یبار تو پی سی بودم تمام مطالب رو که نیاز داشتم خوندم بعد گفتم حالا کانکت شم جواب بدم کانکت رو زدم دیدم ای وای تمام مدت کانکت بووودم یدفعه عقلم گفت دیس کانکت کنم نمیدونم چرا؟؟؟

  6. #3896
    پروفشنال winter+girl's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    رشت
    پست ها
    749

    پيش فرض

    کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 1 (1 کاربران و 0 مهمان)


    winter+girl*

    گفتم لابد کلاس داره همه مینویسن
    ( سوتی از این بزرگتر میخواین؟؟؟ فکر نکنم کسی متوجه شه ناسلامتی اینجا سوتی بازاره)
    Last edited by winter+girl; 09-08-2008 at 17:17.

  7. #3897
    آخر فروم باز M.etallic.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کره زمین
    پست ها
    3,962

    پيش فرض

    حسودی نکردم که اما واقعا چرا؟؟؟
    خوب منم بچه باحالی ام وخیلی ها دوسم دارن حتی اونایی که باهام برخورد نداشتن مثل تو ولی از من خیلی خوشت میاد کلا همه دوسم دارن .
    حالا این تاپیک نه تاپیک های دیگه هم بووودن بچه ها اسپم میدادن ( من که اهل اسپم نیستم) میرفتم وساطت میکردم جالب اینه مدیریت همیشه به من میگفت به شما ربطی نداره و این تاپیک برای شما بسته نشده ( البته اووون تاپیک خاطره انگیز رو هرگز یادم نمیره که خودمون بستیمش )

    حالا یه سوتی بنویسم اسپم نباشه
    یبار تو پی سی بودم تمام مطالب رو که نیاز داشتم خوندم بعد گفتم حالا کانکت شم جواب بدم کانکت رو زدم دیدم ای وای تمام مدت کانکت بووودم یدفعه عقلم گفت دیس کانکت کنم نمیدونم چرا؟؟؟
    خوب شما هم پست میدی ما نقل قول میکنیم. راستی از کجا فهمیدی من ازت خوشم میاد

    یه سوتی...

    یه آهنگ جدید ساخته بودم یه مدت پیش و امروز یه تیکه تکست براش آماده کردم و میخواستم تمرین کنم روش... پدرم فقط خونه بود میخواست بره بیرون منم منتظر بودم بره... بعد 10 دقیقه فکر کردم رفت... شروع کردم تمرین کردن با صدای بلند رپ میخوندم شدید حس گرفته بودم. یه دفعه دیدم پدرم وایساده دم در اتاق و داره اینجوری منو نگاه میکنه گفت : خدا عاقبت تورو به خیر کنه ...

  8. #3898
    داره خودمونی میشه amirfarrokh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    148

    پيش فرض

    امروز از توی ولیعصر داشتم میپیچیدم تو نیایش که بیام خونه...یه ماشینه با 4 تا دختر داشتن از روبه رو میومدن...منم رفتم جلو...دختره اصلا حواسش به جلو نبود...منم شیشه رو دادم پایین خواستم بگم جلوتو نگاه کن...نمیدونم چی شد گفتم : چشت رو نگاه کن خوشگله...4 تایی هر هر زدن زیر خنده...ما نیز گازش را گرفتیم و فرار نمودیم تا بیش از جلوی نسوان محترم مضحکه نشویم...

  9. #3899
    آخر فروم باز ali_ranger22's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تـهران
    پست ها
    6,086

    پيش فرض

    همونطور که خدمتتون عرض کرده بودم بنده امشب دوباره تو همون باغی که قبلا براتون گفته بودم ( جریان دستشویی ) یه عروسی دعوت بودم. همین الان برگشتم از عروسی... بازم همونطور که گفته بودم یه تیپی زدم در حد المپیک تا مثل دفعه قبل مجبور نباشم تو قسمتهای تاریک باغ عین ارواح پنهان بشم کسی منو نبینه.

    خلاصه عروسی شروع شد و بزن و برقص ... عروس رامسری بود و فامیلهاش از رامسر اومده بودن وای وای وای... هر چی بگم کم گفتم. مجلس هم مثل دفعه قبل خیلی باکلاس بود. دختر هم پر بود دیگه همه با لباسهای شب

    منم دو عدد شماره نوشته بودم تو جیبم گذاشته بودم تا در موقع مناسب خرجشون کنم. سرتون رو درد نیارم دو ساعتی گذشت و من هیچ غلطی نکردم. اصلا کسی آمار نمیداد یعنی اینقدر بزن و برقص بود همه حواسشون با وسط مجلس بود ... دخترها هم اکثرا وسط داشتن میرقصیدن. من دیگه کم کم داشتم ناامید میشدم یه گوشه نشسته بودم که یهو احساس کردم باید برم دستشویی... این دفعه دیگه رفتم دستشویی رو پیدا کردم. یکی توش بود. در باز شد دیدم اوه ه ه ه یه دختره خوشگل و ناز با یه دامن کوتاه و یه تاپ مشکی با حالت رقصیدن از دستشویی اومد بیرون و رفت منم همینطوری داشتم نگاش میکردم. بعد همونطوری رفت وسط مجلس منم رفتم تو دستشویی... در حین انجام عملیات بودم که دیدم یه گوشی کنار آیینه دستشوییه... همینجا بود که یاد این ضرب المثل افتادم : خدا گر زحکمت ببندد دری ... ز رحمت گشاید در دیگری ... سریع گوشی رو گرفتم هول کرده بودم سریع شماره خودمو گرفتم که شمارش بیفته برام اما نگرفت. چند بار گرفتم نشد. یه اس ام اس فرستادم واسه خودم اونم سند نشد. دیدم ایرانسل ... شارژش رو چک کردم فقط 5 ریال داشت. چند تا فحش به شانس خودم دادم. از یه طرف میترسیدم دختره برگرده واسه گرفتن گوشیش واسه همین خیلی عجله میکردم. هر کاری کردم نتونستم شمارش رو در بیارم گفتم اشکال نداره شماره خودمو اد میکنم. بعد چند بارم به گوشی خودم زنگ زدم که شمارم سیو بشه تو کال رکورد... بعد گوشی رو گذاشتم سرجاش اومدم بیرون... همون جا دم در دستشویی منتظر موندم که دختره بیاد دیدم نیومد گفتم حتما حواسش نیست. رفتم به پسر صاحب باغ گفتم جریان رو اونم گوشی رو گرفت رفت به خواننده گفت از بلندگو اعلام کنه. یارو خواننده هم گفت : یک عدد گوشی پیدا شده لطفا اگر کسی گم کرده بیاد بگیره ... منم پیروزمندانه منتظر بودم که دختره بیاد و گوشیش رو بگیره یهو دیدم یه یارو سیبیل کلفت گت و گنده اومد جلو گفت سامسونگه ؟ خواننده هم گفت آره.. گفت ماله منه و اومد گوشی رو گرفت . من قیافه ام دیدنی بود نگو این یارو قبل از اون دختره دستشویی بود و گوشیش رو جا گذاشته بود. خدا نصیب کافر نکنه این مرده دهن منو صاف کرد هی چپ و راست اس ام اس میداد. خوشگل چرا ناز میکنی... زنگ میزد. دوباره اس ام اس میداد خودت شمارتو اد کردی فدات شم جواب بده .... بازم زنگ میزد ... آخرش گوشیمو خاموش کردم. این یارو هم دیده بود که بعد از خودش اون دختره رفت تو دستشویی و فکر کرد .... خدایاااااااا چرا من اینقدر بدشانسم !!!!
    چند تا سوال موشکافانه:
    تو که گفتی نتونستی شمارشو پیدا کنی پس چطوری بهش زنگ زدی که شمارت بیفته?؟
    گفتی طرف گوشیش شارژ نداشت پس چطوری بعدش هی بهت زنگ میزد?؟
    خود دختره رو ول کردی رفتی شمارشو بگیری آخه

  10. #3900
    آخر فروم باز frnsh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    پست ها
    3,823

    پيش فرض

    خوشم میاد تک تک پستها رو تایید میکنی

    همه رو تایید میکنم مگر اینکه خلافش ثابت بشه!

    کاربراني که اين گفتگو را مشاهده ميکنند: 1 (1 کاربران و 0 مهمان)


    winter+girl*

    گفتم لابد کلاس داره همه مینویسن
    ( سوتی از این بزرگتر میخواین؟؟؟ فکر نکنم کسی متوجه شه ناسلامتی اینجا سوتی بازاره)
    من یکی که به خاطر این دادم که بگم p30 سوتی میده. نوشته بود 3 کاربر دارن نگاه میکنن اما 2 تا بود در اصل!
    عزیز همه دوست دارن. هم خودت میدونی هم همه! اما طبق قاعده ی دوری و دوستی عمل میکنن!

    خوب شما هم پست میدی ما نقل قول میکنیم. راستی از کجا فهمیدی من ازت خوشم میاد

    یه سوتی...

    یه آهنگ جدید ساخته بودم یه مدت پیش و امروز یه تیکه تکست براش آماده کردم و میخواستم تمرین کنم روش... پدرم فقط خونه بود میخواست بره بیرون منم منتظر بودم بره... بعد 10 دقیقه فکر کردم رفت... شروع کردم تمرین کردن با صدای بلند رپ میخوندم شدید حس گرفته بودم. یه دفعه دیدم پدرم وایساده دم در اتاق و داره اینجوری منو نگاه میکنه گفت : خدا عاقبت تورو به خیر کنه ...
    تایید میشه! (مگر اینکه خلافت ثابت بشه!)

    جالب بود! حالا رپ سالم میخوندی؟ یا ....؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •