مرا از شاخه بچین!
و خار هایم را از قلب خونین من تغذیه کرده اند
لمس کن
و بگذار با شکوفه هایی غنچه هایم لبخند شادی
بر لبان تو نقش بندد.
مرا از شاخه بچین و مانند پروانه ای عاشق پیام عشق مرا بشنو...!
مرا از شاخه بچین!
و خار هایم را از قلب خونین من تغذیه کرده اند
لمس کن
و بگذار با شکوفه هایی غنچه هایم لبخند شادی
بر لبان تو نقش بندد.
مرا از شاخه بچین و مانند پروانه ای عاشق پیام عشق مرا بشنو...!
رفته ای اینک
اما ...
باز می گردی
چه تمنایی محالی دارم!
خنده ام می گیرد
کی بازگردی
سفر کردم مثل اشک تو چشمات عاشقونه
خیال کردم که چشمات هنوزم مهربونه
یه روز آروم نشستی رو بوم روزگارم
ولی فردا که اومدم دیدم نیستی کنارم
خیال کردم نباشی دلم اروم نداره
ولی دیدم حضورت رو غم هام غم می ذاره
با من به مان زيبا ترين دور از تو برمن تاب نيست
در عالم عاشقانه تو تصويري از مهتاب نيست
اين گونه سر دادم سخن در محول خود و كهن
هنگام عبد بندگي جزء سوي تو محراب نيست
شمع وجودم آب شد احوال مجنون ياد شد
بي نام تو ليلا ي من كاخ دلم را باب نيست
آهنگ آواز مني شيوايي ساز مني
اكنون كه گفتي با مني ديگر دلم بي تاب نيست
گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به ۲عالم ندهم لذت بیماری را
تا قیامت
من میگم بهم نگاه کن
تو میگی که جون فدا کن
من میگم چشمات قشنگه
تو میگی دنیا دو رنگه
من میگم دلم اسیره
تو میگی که خیلی دیره
من میگم چشمات و واکن
تو میگی من و رها کن
من میگم قلبم رو نشکن
تو میگی من می شکنم من ؟
من میگم دلم رو بردی
تو میگی به من سپردی ؟
من میگم دلم شکسته است
تو میگی خوب میشه خسته است
من میگم بمون همیشه
تو میگی ببین نمی شه
من میگم تنهام می ذاری
تو میگی طاقت نداری
من میگم تنهایی سخته
تو میگی این دست بخته
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
من میگم خدا به همرات
تو میگی چه تلخه حرفات
من میگم که تا قیامت
برو زیبا به سلامت
مریم حیدرزاده عزیززززز
بی تو این روزای روشن
واسه من تاریک تاریک
وقتی بی تو تک و تنهام
زندگیم معنا نداره
از همون روزی که رفتی
دل به هیچ کسی ندادم
فکر می کردم می رسی
یه روز تو بی کسی به دادم
گفتن لحظه ی آخر واسه من هنوز سواله
دیدن دوباره تو فقط تو خواب و خیاله
لحظه ی آخر تو توی قلب من می مونه
هیچکی مثل من بلد نیست قدر چشماتو بدونه
رفتی و چشمای خیسم یاذگاری از تو مونده
بی وفایی هات هنوزم تو رو از پیشم نرونده
چشم به راه تو می مونمتا که برگردی دوباره
می ترسم وقتی که نیستی دل من طاقت نیاره
گفتن لحظه ی آخر واسه من هنوز سواله
دیدن دوباره تو فقط تو خواب و خیاله
رفتی اما خاطراتت توی قلب من می مونه
هیچکی مثل تهو بلد نیست دلم و بسوزونه
تا وقتی که زنده هستم چشم به راه تو می مونم
تو دیگه رفتی که رفتی نمیای پیشمر،میدونم
اما هر کجا که هستی من رو تو دلت نگه دار
با چشمای خیس و گریون من میگم خدا نگه دار
ایکاش در چشم هایت تردید را دیده بودم
یا از همان روز اول از عشق ترسیده بودم
ایکاش آن شب که رفتم از آسمان گل بچینم
جای گل رز برایت پروانگی چیده بودم
گل را به دست تو دادم حتی نگاهم نکردی
آن شب نمی دانی اما تا صبح لرزیده بودم
آن شب تو با خود نگفتی که بر سرمن چه آمد
با خود نگفتی ز دستت من باز رنجیده بودم
انگار پی برده بودی دیوانه ات گشته ام من
تو عاشق من نبودی و دیر فهمیده بودم
از آن شب سرد پاییز که چشم من به تو افتاد
گفتم ایکاش شب ها هر گر نخوابیده بودم
از کوچه که می گذشتیم حتی نگاهم نکردی
چشمت پی دیگری بود این را نفهمیده بودم
آن شب من و اشک و مهتاب تا صبح با هم نشستیم
ایکاش یک خواب بد بود چیزی من دیده بودم
تو اهل آن دوردستی من یک اسیر زمینی
عشق زمین و افق را ایکاش سنجیده بودم
بی تو چه شبها که تا صبح در حسرت با تو بودن
اندوه ویرانیت را تنها پرستیده بودم
وقتی صدا کردی از دور با عشوه ای نادرت را
آن لهجه نقره ای را ایکاش نشنیده بودم
انگار تقصیر من بود حق با تو و آسمان است
وقتی که تو می گذشتی از دور خندیده بودم
اما به پروانه سوگند تنها گناهم همین ست
جای تو بودم اگر من صد بار بخشیده بودم
باید برایت دعا کرد آباد باشی و سرسبز
ایکاش هرگز نبینی چیزی که من دیده بودم
اندوه بی اعتنای چه یادگار عجیبی ست
اما چه شب ها که آن را از عشق بوسیده بودم
حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت
یک آسمان اشک آن شب در کوچه پایشده بودم
هر گز پشیمان نگشتم از انتخاب تو هرگز
رفتی که شاید بدانم بیهوده رنجیده بودم
حالا تو را به شقایق دیگر بیا کوچ کافیست جای تو بودم اگر من این بار بخشیده بودم
ای
همراه
مـــــــــن
تنــــــها با تو
تا اوج عشـــــــق
هـم پـــــــــــــروازم
با قلب تودلدارمن هم آوازم
توهمپـــــــــای من، تنـــها با من
هـــــــــــــــــــم آوایـــــــــــــــــــــ ــی
با درد مــــــــــــــــن، آشنـــــــــــــــایــی
تکیـــــــــــــــــــه گاهی ، همصــــــــــدایــی
ما فریاد عشـــــــــــــــــــق، در قلب شــــــــب
دلـــگرمی عاشــــــــــقای بیصــــــــــــداییــــــ ــــم
ما، دل میبازیم دریا دریا ،تابیکران،عاشقای بی پرواییم
تو، با مــــــــــــن بمـــــــــــان، ای مهـــــــــــــــــــــرب ان
چون ماه شــــــب در آســــــــمان؛ بر من بتــــــــــــــــــــاب
تا بیـــــــــــــــــکران مثـــــــــــــــــل مهتــــــــــــــــــــــ اب
مــــن تا مـرز جان؛ از عشقمان میسـوزم ای آرام جـــان
بر من بتـــــــاب تا کهــــکشــان مثــــل آفتــــــــــاب
ما؛ فریــــاد عشـــق در قلــــب شب دلگـــــرمی
عاشقــــــــــــای بیصــــــــــــــــــــدا ییم
ما؛ دل میبازیم دریا دریا تا بیکران
عاشقـــــــای بی پــــرواییـــــــــم
ای تورؤیـای شبهای مـــــــن
عشق و ببین تو چشمای من
دستات و تو دســت من بگذاردرلحظه های دیـدار
هترین لحظات زندگی از نگاه چارلی چاپلین
To fall in love
عاشق شدن
To laugh until it hurts your stomach.
آنقدر بخندی که دلت درد بگیره
To find mails by the thousands when you return from a vacation.
بعد از اینکه از مسافرت برگشتی ببینی هزار تا نامه داری
To go for a vacation to some pretty place.
برای مسافرت به یک جای خوشگل بری
To listen to your favorite song in the radio..
به آهنگ مورد علاقت از رادیو گوش بدی
To go to bed and to listen while it rains outside.
به رختخواب بری و به صدای بارش بارون گوش بدی
To leave the Shower and find that the towel is warm
از حموم که اومدی بیرون ببینی حو له ات گرمه !
To clear your last exam.
آخرین امتحانت رو پاس کنی
To receive a call from someone, you don't see a
lot, but you want to.
کسی که معمولا زیاد نمی بینیش ولی دلت می خواد ببینیش بهت تلفن کنه
To find money in a pant that you haven't used since last year.
توی شلواری که تو سال گذشته ازش استفاده نمی کردی پول پیدا کنی
To laugh at yourself looking at mirror, making faces.
برای خودت تو آینه شکلک در بیاری و بهش بخندی !!!
Calls at midnight that last for hours.
تلفن نیمه شب داشته باشی که ساعتها هم طول بکشه
To laugh without a reason.
بدون دلیل بخندی
To accidentally hear somebody say something good about you.
بطور تصادفی بشنوی که یک نفر داره از شما تعریف می کنه
To wake up and realize it is still possible to sleep
for a couple of hours.
از خواب پاشی و ببینی که چند ساعت دیگه هم می تونی بخوابی !
To hear a song that makes you remember a special person.
آهنگی رو گوش کنی که شخص خاصی رو به یاد شما می یاره
To be part of a team.
عضو یک تیم باشی
To watch the sunset from the hill top.
از بالای تپه به غروب خورشید نگاه کنی
To make new friends.
دوستای جدید پیدا کنی
To feel butterflies!
In the stomach every time that you see that person..
وقتی "اونو" میبینی دلت هری بریزه پایین !
To pass time with your best friends.
لحظات خوبی رو با دوستانت سپری کنی
To see people that you like, feeling happy.
کسانی رو که دوستشون داری رو خوشحال ببینی
See an old friend again and to feel that the things have not changed.
یه دوست قدیمی رو دوباره ببینید و ببینید که فرقی نکرده
To take an evening walk along the beach.
عصر که شد کنار ساحل قدم بزنی
To have somebody tell you that he/she loves you.
یکی رو داشته باشی که بدونید دوستت داره
To laugh ........laugh. ........and laugh ......
remembering stupid
things done with stupid friends
یادت بیاد که دوستای احمقت چه کارهای احمقانه ای کردند و
بخندی و بخندی و ....... باز هم بخندی
These are the best moments of life.....
اینها بهترین لحظههای زندگی هستند
Let us learn to cherish them.
قدرشون روبدونیم
"Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed"
زندگی یک مشکل نیست که باید حلش کرد
بلکه یک هدیه است که باید ازش لذت برد
************ ****
وقتي زندگي 100 دليل براي گريه كردن
به تو نشان ميده تو 1000 دليل براي خنديدن به اون نشون بده
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)