سلام به دوستان همشهري خودم.
اقا شرمنده من تازه فهميدم همچين تاپيكي هم هست وگرنه خيلي خيلي زودتر خدمت مي رسيدم.(البته اينو بگم به لطف احسان جان).
اقا من همجوره در خدمت هستم.
دارم مي رم كه امضامم تغيير بدم.
سلام به دوستان همشهري خودم.
اقا شرمنده من تازه فهميدم همچين تاپيكي هم هست وگرنه خيلي خيلي زودتر خدمت مي رسيدم.(البته اينو بگم به لطف احسان جان).
اقا من همجوره در خدمت هستم.
دارم مي رم كه امضامم تغيير بدم.
سلام مهدي جان .نوشته شده توسط torgheh
چشم در اولين فرصت . ولي الان خداييش سرم خيي شلوغه به شكلي كه آرزوي يك ساعت خواب با آرامش به دلم مونده. دعا كنين يكم كارهاي سايت دانشجو رديف بشه در بست در خدمت شما بر و بچ گل هستم .
khoobe mibinam ke hame......
سلام دوست عزیزنوشته شده توسط morteza_k
ورودت را به کلوپ مشهدیا تبریک میگوییم![]()
فقط یه لطفی کن و خودت را کامل معرفی کن تا با بچه ها بیشتر آشنا شی
با اجازه بهنام عزیز
گزارش قسمت دوم و پایانی !!! ( باغ )![]()
اول که وارد باغ و خونه شدیم یکم به خودمون نگاه کردیم ! یکم به وسایلی که آوردیم !!!![]()
خداییش آخر برنامه ریزی بود !
گفتیم که اول بریم یکم برای پخت شام شب چوب جمع کنیم . من و امیر و امین رهسپار بیابون شدیم .
از توی روستا رد شدیم تا رسیدیم به جاده . اما دریغ از یک دونه سیخ چوب ! یکم عقل هامون رو روی هم ریختیم و تصمیم گرفتیم بریم از مغازه داخل پمپ بنزین کنار جاده ذغال بگیریم . اما متاسفانه مغازه بسته بود .
البته چند تیکه چوب از کنار جاده پیدا کردیم !!! اما موقع برگشتن جلوی در باغ چشمتون روز بد نبینه . کاش گرگ میدیدیم . یک کوته چوب دیدیم ! اونها رو جمع کردیم و وارد باغ شدیم و بساط شام رو به پا کردیم . جاتون خالی ! چی هم بود ! ( البته اینم بگم که بعد اون همه گشتن به دنبال چوب با کمال پر رویی گفتن چه کم چوب آوردین !!!) و رفتن خودشون هم چند تیکه آوردن .
بعد اون غذا ، یکم احساس مستی کردیم و زد به سرمون !!! گفتیم بیایم فوتبال !!!![]()
نصفه شب همانا و فوتبال همانا ! اسمش همه چی بود جز فوتبال ( کونگ فو – بوکس تایلندی – ژیمناستیک – اسب سواری و ... !!! ) فیلمهاش توی آرشیو موبایل جهت تحقیقات پژوهشگران موجود میباشد !![]()
بعد که خسته شدیم چند مدل بازی هم اختراع کردیم و چند ساعتی هم مثل بچه ها بازی کردیم . بالاخره ما آدمیم و خسته میشیم دیگه . نشستیم و انواع بحثهای دینی – علمی – ماوراء طبیعی – ورزشی – فضایی و .. کردیم تا ساعت حدودا 4 صبح !
تازه اون موقع بعد از نماز شد وقت خواب !!! سر خواب هم یک عالمه فیلم داشتیم ! بالاخره من که ساعت 5:20 خوابیدم .
صبح هم با سر و صدای بچه ها پا شدم . چند دقیقه ای روی سرو کله هم میزدیم و از اون طرف هم امین اومد و بساط صبحونه رو ردیف کرد . ( دمش گرم ! ) بعد صبحونه هم کمی شیطونی و بازی و ... داشتیم تا موقع ناهار . ناهار رو هم خوردیم و دیگه شکم ها سیر ! باز بیا و فوتبال !!!![]()
حدودا ساعت 3:30 هم شروع کردیم به جمع و جور کردن خرابکاریها که دیگه بریم .
رفتیم سر جاده و یک پراید دربستی گرفتیم ( همگی اجماعا کمپرس شدیم ) توی شهر هم بهنام و میلاد با هم رفتن ، بعد امیر ، من و محمود هم با هم و امین هم در آخر .
نمیدونم چی نوشتم . هر جا که لازمه اصلاح شه بگید تا اصلاح کنم .
خوش باشین .![]()
آقا سلام
اول از آقا بهنام تشكر مي كنم
دوما از امين جونمتشكر ميكنم كه فينگيليش مي نويسه !
بعدش هم بايد بگم كه من امشب دارم بر مي گردم مشهد براي همكاري با داداشم و تا جمعه مشهد هستم و به ميلاد گفتم كه قرار چه وقتيه كه گفت فعلا خبري نيست و همين شد كه گفتيم تا من مشهد هستم بچه ها رو ببينم و يه ديداري تازه بشه
ضمن مشورتي كه با آقا ميلاد داشتم قرار بر اين شد كه قرار رو بذاريم براي ساعت 3 بعد ازظهر 5 شنبه درب اصلي پارك ملت
فعلا عرضي ندارم تا بعد
جای تمام دوستان عزیزی که به هر دلیلی نتونسته بودن بیان واقعا خالی بود خیییلی خیلی خوش گذشت و لحظه به لحظه ش خاطره بودنوشته شده توسط EhsanHF
اینجا از امیر عزیز به خاطر هماهنگ کردن باغ و جور کردن محل تشکر میکنم
از محمود و امین به خاطر کارای اشپزی و شست و شو و نظافت تشکر میکنم
از احسان جان به خاطر عکاسی
از بهنام عزیز به خاطر خدمات مشت و مال و ... و همچنین خدمات اتیش روشن کردن (در هر محفلی)
انشالله قرار های بعد
قرار روز پنج شنبه رو هم اکی کنیم همه استاد شیم این قرار باید بالای 15 نفر بیان چون هم تعدادی افراد جدید تو جمعمون داریم و هم خیلی از دوستامون که قرار های قبل رو نیومدن خواهند امد
این رو به همه بگم که این قرار ها کم کم اخرین قرار هامون در محیط باز خواهد بود چون هوا هم سرد میشه و نمیشه بیرون رفت پس تا جایی که میتونین برنامه هاتونو برای پنج شنبه ساعت 3 عصر اکی کنین
آقا ساعت 3 اولا بچه ها کلاس دارن(من جمله خودم)
ثانیا ساعت 3 سگ رو بزنی هاب هاب نمیکنهحالا ما بزنیم بیایم بیرون
![]()
ساعت 5 فکر کنم خوب باشه (بازم باید کلاس را دو در کنم )
بقیه هم نظراتشون را بدن
Last edited by Braveheart; 31-10-2006 at 23:56.
نوشته شده توسط ميلاد پوررجب
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
دوستان منم با ساعت 5 موافقم.یریع اعلام کنید که قرارو رسمی کنیم
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)