سلام،
نشسته بودیم تویه جمعی و یکی از عزیزان داشت خاطره ای تعریف میکرد:
میگفت چند وقت پیش دوستشون تو خیابون یا با کسی دعواش شده و یا واسطه ی یه دعوا شده درست یادم نیست.
خلاصه میگفت رفیقش با چاقو از پشت میزننش و میره بیمارستان.
بعد از چند روز مرخص میشه و میارنش خونه. دوستمون میگفت پیشش نشسته بودم و هی بهم میگفت نمیتونم درست نفس بکشم. زنگ زدن آمبولانس مشخص شد که چاقو به ریه اش رسیده و بهش آسیب زده، همه اش به خاطر یک دعوای خیابونی.
یکی از آشناهامون حرف قشنگی میزد: « من اگه تو خیابون، یکی وایسه بدترین فحاشی رو به من بکنه، بهش میگم باشه تو راست میگی، بعد سریع رد میشم. آخه توکه طرفو نمیشناسی، میبینی روانیه الکی الکی میگیره میکشتت. »
البته سخته آدم اینجور مواقع جلوی خودش رو بگیره ولی یکم عاقلانه که فکر میکنی، راست میگه، تا حد امکان باید خونسرد و بی تفاوت بود.