تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 388 از 640 اولاول ... 288338378384385386387388389390391392398438488 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,871 به 3,880 از 6393

نام تاپيک: اشعار سکوت، تنهایی و مرگ

  1. #3871

    پيش فرض

    ديشب از بام جنون ديوانه اي افتاد و مرد
    پيش چشم شمع ها پروانه اي افتاد و مرد

    از لطافت ياد تو چون صبح گل ها خيس بود
    شبنمي از پشت بام خانه اي افتاد و مرد

    موي شبگوني كه چنگش ميزدي شب تا سحر
    از سپيدي لا به لاي شانه اي افتاد و مرد

    ازدياد پنجره جان قناري را گرفت
    در قفس از نغمه ي مستانه اي افتاد و مرد

    اين كلاغ قصه را هرگز تو هم نشنيده اي
    تا خودش هم قصه شد افسانه اي افتاد و مرد

  2. #3872
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    دیگر نمانده هیچ به جز وحشت سکوت
    دیگر نمانده هیچ به جز آرزوی مرگ
    خشم است و انتقام فرومانده در نگاه
    جسم است و جان کوفته در جستجوی مرگ
    تنها شدم ، گریختم از خود ، گریختم
    تا شاید این گریختنم زندگی دهد
    تنها شدم که مرگ اگر همتی کند
    شاید مرا رهایی ازین بندگی دهد
    تنها شدم که هیچ نپرسم نشان کس
    تنها شدم که هیچ نگیرم سراغ خویش
    دردا که این عجوزه ی جادوگر حیات
    بار دگر فریفت مرا با چراغ خویش
    اینک شب است و مرگ فرا راه من هنوز
    آنگونه مانده است که نتوانمش شناخت
    اینک منم گریخته از بند زندگی
    با زندگی چگونه توانم دوباره ساخت ؟

  3. #3873

    پيش فرض

    آه ای زندگی منم که هنوز

    با همه پوچی از تو لبریزم

    نه به فکرم که رشته پاره کنم

    نه برآنم که از تو بگریزم...


    فروغ

  4. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3874

    پيش فرض

    امروز وقتی دلتنگ لحظه های نبودنت ، بودم

    وقتی لبریز شده بودیم از نبودنهای بی دلیل این روزها

    تمام هستیت را درون سه نقطه های همیشگی ات جای دادی و به سویم نشانه رفتی

    بی آنکه بدانی


    من این روزها

    ... هیچ نمی فهمم از سه نقطه ها و سکوت و بی صداییت

    بی آنکه بدانی

    من بودنم را در همان نگاه اول و همان سلام اول متوقف کرده ام

    آخر تمام بودنت میان یک سلام و خداحافظ جای گرفته است

    پس من به همان سلام بسنده می کنم

    تا هیچ گاه پایانی در کار نباشد

    براستی

    ... ما چه ساده به هم پیوند زدیم ثانیه هامان را

    ... به سادگی

    من ناباورانه به باور بودنت رسیده ام


    ... تو باور لحظه های من شده ای

    ...

    وقتی تمام بودنم را مال خود می کنی

    دیوانه می شوم

    خیال سفر نداری ! ؟

  6. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #3875
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند ،

    زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد ،

    یکی بدبختی مطلق معنی کرد ،

    یکی درد درمان ناپذیرش خواند ،

    و سرانجام یکی رسید و گفت :

    زندگی به تنهایی ناقص است تا عشق نباشد ،

    زندگی تفسیر نمی شود
    Last edited by Miss Artemis; 10-10-2010 at 23:23.

  8. این کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #3876
    داره خودمونی میشه narmine's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    in your heart
    پست ها
    160

    12

    ما نیمه های گمشده از یکدیگر هستیم
    یک نیمه از آدم
    یک نیمه از حوا
    حوا منم
    آدم تویی
    یک سیب هم اینجاست


  10. 5 کاربر از narmine بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3877

    پيش فرض

    نفرین به زندگی که تو ماهی، من آدمم

    نفرین به من، که پیش فراوانی ات کمم

    نفرین به آن که فرق نهاده ست بین ما

    تا تو بهشت پاکی و تا من جهنمم

    نفرین به خلقتی که مرا عرضه کرده است

    من که تمام رنجم و من که فقط غمم

    آهسته تر به زندگی من قدم بنه

    من گور دسته جمعی گل های مریمم

    لب های من دو مار له اند و لورده اند

    با بوی خون به سینه فرو می رود دمم

    ای ماه! مهربانی تو می خورد مرا

    ای ماه! من سیاه دلم از تو می رمم

    بالا بلند خوبی عظمای مرحمت

    نفرین به من که پیش فراوانی ات کم

  12. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3878

    پيش فرض

    بر سنگ قبر من بنويسيد خسته بود

    اهل زمين نبود نمازش شكسته بود

    برسنگ قبر من بنويسيد شيشه بود

    تنها از اين نظر كه سراپا شكسته بود

    بر سنگ قبر من بنويسيد پاك بود

    چشمان او كه دائماً از اشك شسته بود

    بر سنگ قبر من بنويسيد اين درخت

    عمري براي هر تيشه و تبر دسته بود

    بر سنگ قبر من بنويسيد كل عمر

    پشت دري كه باز نمي شد نشسته بود

  14. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #3879
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    پست ها
    84

    پيش فرض

    ‎هیس ، آرام بمان

    و دگر در شب هجران رخش اشک نریز
    
هیس ، آرام آرام

  16. #3880
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    TeH
    پست ها
    1,631

    پيش فرض

    گفته بودن :
    كلام شعر تنهايي سكوت است ...
    ولي فكر نمي كردم اينقدر ...

  17. 3 کاربر از Miss Artemis بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •