Harvest Moon

[امير110]

بازم سلام وقتي تو به عنوان همسر كارين را انتخاب كني در پايان سال سوم مريض ميشه بايد به روستاي جديد بري وبراش دارو بخري در اونجا ادماي جديدي و جود داره و.....
درباره ي مزرعه ي جديد من يك بار شانسي در اوايل بازي خيلي قبلا اين را خريدم وفقط در ان ميتوني برنج بكاري ودو زن داشته باشي.
درباره ي به شهر رفتن هم من سيو به شهر رفتن را دارم ماله پسر عمه ي منه شهر خيلي خوبه در انجا ميتونيد چيزاي بي ارزش را بفروشيد

[iman reza]

بازم سلام وقتي تو به عنوان همسر كارين را انتخاب كني در پايان سال سوم مريض ميشه بايد به روستاي جديد بري وبراش دارو بخري در اونجا ادماي جديدي و جود داره و.....
درباره ي مزرعه ي جديد من يك بار شانسي در اوايل بازي خيلي قبلا اين را خريدم وفقط در ان ميتوني برنج بكاري ودو زن داشته باشي.
درباره ي به شهر رفتن هم من سيو به شهر رفتن را دارم ماله پسر عمه ي منه شهر خيلي خوبه در انجا ميتونيد چيزاي بي ارزش را بفروشيد

فقط می تونم بگم که کم لوخونه رو دیگه نخون اینا همش مزخرفه چرت وپرته

شما اگه سیو شهررو بذاری من اسمم رو عوض می کنم
دوتا زن سیری چند مزرعه دیگه چیه اصلا این بازی برنج نداره بازم میگم کم لوح خونه رو بخون که ازین شایع ها بدی

اگه شما راس می گویید ما مشتاق دیدن سیو شهر شما هستیم یادت نره سیو شهر رو بزاری حتما بذار منتظرایم

[امير110]

اقا من سيو اين بازي را با پي اس1 دارم لوحه خونه سيخي چنده من خودم روستاي ديگه رفتم شهر هم رفتم با سيو حتي با گيم شارك هم ميشه شهر رفت اما نه بيشتر از 3كد مزرعه ي ديگر را ازنجار در اوايل بازي به قيمت 50000جيل ميخري بعد برنج هم با داشتن اون مزرعه به محصولات سوپر ماركت اضافه ميشه امر ديگه اي باشه.

اقا شما چند ساله داري بازي ميكني من خودمو به پاي اين بازي پيركردم تمام راز رموز مخفيشو بلدم

[farzad_angel]

اگر سیو را داری لطف کن یک عکس بزار این کاری نداره سیو هم نمیخواهد بگذارید چون دوستان دیگر هم بودن که گفتند ولی تا حالا عکس یا مدرکی نگذاشتند
اینکار را بکنید ممنون میشیم

[بی باک بی بال]

[quote
اقا شما چند ساله داري بازي ميكني من خودمو به پاي اين بازي پيركردم تمام راز رموز مخفيشو بلدم
__________________][/quote]
من به پای این بازی پیر شدم شهر ندیدم

[aquaquest]

اقا شما چند ساله داري بازي ميكني من خودمو به پاي اين بازي پيركردم تمام راز رموز مخفيشو بلدم

سلام دوست عزيز
بهتر بود اول پست هاي اوليه ي اين تايپيك را مي خوانديد و متوجه مي شديد كه همه با خواندن لوحه خانه همين ادعا را كرده اند و مي تونيد پست هاي اوليه ي من در اين تايپيك را بخوانيد كه با مدرك و سند ثابت كردم در اين بازي نه شهر وجود داره و نه برنج . حتي اونجا متن يكي از دوستان را هم گذاشته ام كه به خود شركت Natsume اي ميل زده بود كه در بازي شهر وجود داره يا نه و اونا هم با تعجب گفته بودند نه . پس بهتره به جاي بحث هاي حاشيه اي و كل كل هاي الكي و تكراري به دوستان در انجام درست اين بازي ياري نماييم و در غير اينصورت مجبور مي شويم اين مطالب را با مديران محترم در ميان گذاشته و آنها طبق قوانين سايت با شما برخورد نمايند .

[امير110]

حالا فهميدم نسخه ي بازي بايد كامل باشه.

دراين بازي نسخه ي كامل را فراهم كن تا بفهمي بعد نام دوستت را بگو كه به ناتسومي اميل زده تا خودم شخصا با هاش صحبت كنم

اينم دو صحنه از بازي

حال فهميدم شما بازگشت به طبيعت را ميگيد در قبل منم مثل شما براي به شهر رفتن خيلي تلاش كردم اما بيهوده بود ووقتي نسخهي ديگر را خريدم رفتن به شهر ممكن بود در اين بازي جزو روستا هيچ تفاوتي با اون يكي شماره نداره

[امير110]

استراتژی بازی
مربوط به دموها
در این بازی دموها یی مانند
1 دختر ها
2 اتفاقات بازی
3مربوط به مزرعه
شما نباید قلب دختران را با گیم شارک تغغیر دهید چون بسیاری از دمو ها را نمیبینید دخترها به ترتیب قلب
.................................................. .................................................. ..........................................
دیدن دموهای دخترها در قلبهای مختلف:
بهار اول روز دوم قلب سیاه پاپوری
ساعت 11به بعد به مرغ فروشی رفته و (دعوا بر سر مرغ) پاپوری قهر کرده و میرود بروید با برادرش صحبت کنید و به آبشار بروید و با پاپوری صحبت کنید و نوشته دوم را انتخاب کنید*
در روز 30 بهار سال اول به طرف خانه ی آهنگر بروید میبینید که پاپوری منتظر کای است ساعت ده

.................عن
ساعت 9به بعد به داخل مسافرخانه رفته (جذابیت)میبینید که پدر عن درباره ی او صحبت میکند نوشته ی دوم را انتخاب کنید*

درروز 6 بهار جمعه در ساعت سه به کلیسا بروید و میبینید که عن کلیف را برای ناهار دعوت کرده ودر ساعت 5 همان روز به مسافرخانه بروید و میبینید که عن با کلیف ناهار میخورد (باید از پله ها بالا رفته تا دمو را ببینید*

...............کارن
در ساعت 9 به طرف کلیسا بروید ومیبینید که کارن با ریک به جنگل میروند*

ساعت11 به داخل مغازه رفته(پرداخت پول) میبینید که افرادی نسیه میبرند و دوک هم جز آنهاست و دوک از شما میپرسد باید بپردازم یانه شما نوشته ی دوم را انتخاب کنید و کارن از شما تشکر میکند*

ساعت 3 به طرف مرغ فروشی رفته وشاهد صحبت کارن با ریک باشید*

.............الی
ساعت 9 به داخل درمانگاه بروید (چسب زخم) را از او گرفته وبه طرف خانه ی مادربزرگ بروید ومی بینید که برادر الی گریه میکند چسب را به او بدهید تا الی بیاید ونوشته ی دوم را انتخاب کنید*
ساعت یک همان روز به درمانگاه بروید تا دموی بعدی را ببینید*
فردای آن روز به درمانگاه بروید میبینید که الی سرما خورده*

...........ماری
در ساعت 1به بعد در مرکز شهر میبینید که ماری با*
بهار اول روز سوم قلب سیاه ماری*
ساعت ده به داخل کتابخانه رفته (چه کتابی نوشته اید) و ماری از شما سوال میکند ونوشته دوم انتخاب کنید*

.................................................. .................................................. ...........................................
پاپوری در قلب آبی کمرنگ:در بهار ساعت 11 به بعد به مرغ فروشی بروید ونوشته ی اول را انتخاب کنید

درروز دوم تابستان درساعت12 به طرف مرغ فروشی بروید و شاهد صحبت های ریک با کای وپاپوری باشید

در ساعت 11.30 به طرف اسکله بروید وشاهد صحبت های پاپوری با کای باشید like the summer

.........عن
درساعت 9 به بعد به طرف مسافرخانه رفته ونوشته ی دوم را انتخاب کنید

.........کارن
lovelife troubled به طرف آبشار بروید ونوشته ی
را انتخاب کنید*

...........الی
در ساعت 10 تا5به طرف کلینیک بروید و الی را میبینید ونوشته ی دوم را انتخاب کنید
در روز 3 بهار بعد قضیه ی مرد چینی به داخل کلینیک بروید و میبینید که او سرما خورده است
........ماری
در ساعت ده به کتابخانه رفته وبا ماری صحبت میکنید ونوشته ی اول را انتخاب میکنید
درهمان روز در ساعت پنج به طرف کتابخانه بیایید شاهد صحبتها ی ماری با گری باشید*
.................................................. .................................................. ...........................................
سال اول

قلب آبی بزرگ
پاپوری
وقتی قلب او آبی بزرگ است او به شما یک تخم مرغ میدهد آنرا به مرغداری برده وبه جوجه تبدیل کنید ونام او را پاپوری با حرف ها ی کوچک بگذارید (نباید با حروف بزرگ نوشت) وبعد از چند روز از شما تشکر میکند که نام او را پاپوری گذاشته اید

در تابستان سال دوم در روز دهم به طرف اسکله در ساعت10 رفته و میبینید که کا ی با پاپوری صحبت می کند

...........عن در سال دوم
تا سال دوم سعی کنید قلبش را آبی بزرگ یا سبز بگذارید در ساعت 6.10 بعد از ظهر 7 بهاربه مسافرخانه بروید...

در روز چهاردهم بهار ساعت 11.30 به طرف شراب فروشی بروید

.......کارن در سال دوم
به طرف مرغ فروشی در ساعت 12 شنبه 6 بهار بروید

در ساعت 4 به بعد روز14 به طرف سوپر مارکت رفته

وقتی که قلب کارن قرمز است و قلب پاپوری هم همینطور در ساعت 12 تا1 روز چهارم بهار به داخل مرغ فروشی بروید
............ الی
یک روز بعد از اینکه قلبش را آبی بزرگ کردید فردای آن روز درساعت 12 ظهر به مزرعه میآید و به شما غذا میدهد 3 روز این کار را برای شما انجام میدهد وشما باید حتما در ساعت 12 حدر مزرعه حضور داشته باشید

در بهار سال دوم در ساعت 2 بعد ازظهر به طرف اسکله بروید

............ماری

وقتی که قلب او آبی بزرگ است او برای شما کتابی میاورد آن را کامل بخوانید و روز بعد به او تحویل دهید و like woodcutter نوشته دوم به معنای

در بهار سال دوم در ساعت 10 تا4 به داخل آهنگری رفته وشاهد صحبت های ماری با گری باشید

در بهار سال دوم وقتی که قلبش آبی بزرگ و سبز است را از ساعت 3.40 تا 4 به داخل کتابخانه رفته و میبینید که گری از کتاب ماری انتقاد میکند

در بهار یا تابستان سال دوم در چهارشنبه در ساعت 11 تا4 به کلیسا رفته وشاهد ازدواج او با گری باشید
.................................................. .................................................. ............................................
قلب آخر موقع ازدواج
پاپوری
او یک روز به مزرعه میاید و به شما باز هم تخم مرغ میدهد

عن
به طرف تپه ی مادر بروید

کارن
ندارد مگر اینکه در قلب آبی بزرک جواب داده باشید

الی
در سال دوم اگر با او ازدواج نکردید در روز 29 تابستان در ساعت 11 به کلیسا بروید او با دکتر ازدواج میکند

ماری
در قسمت قبلی توضیح داده شده
.................................................. .................................................. ............................................
توجه اگر با افراد خانواده ی دخترها صمیمی و با آنها خوب باشید آنها شما را به عروسی دخترشان دعوت میکنند
وهمینطورهم با پنج رقیب خود

شما باید صمیمیتتان به قدری باشد که در تمامی خانه هایشان بتوانید بگردید
.................................................. .................................................. ............................................

اتفاقات بازی
وان:
در روز سوم بهار سال اول پلیس به طرف خانه ی شما آمده و به دنبال مردی با پیراهن زرد میگردد پلیس میرود و آن مرد باپیراهن زرد به پیش شما میاد و به زیر درخت سیب میرود با او صحبت کنید و به طرف مرکز شهر بروید در آنجا پلیس را دوباره میبینید ودوباره مرد پیراهن زرد که وان نام دارد میآید با او صحبت کنید وبه طرف
خانه ی چوب بر بروید و با پلیس صحبت کنید*

در تابستان سال اول روزی شهردار به خانه ی شما آمده وبه شما میگوید به الن مادر بزرگ یک کلوچه ی سیب بدهید به طرف مسافرخانه رفته و با دوگ صحبت کنید و از او کلوچه ی سیب را بگیرید و به خانه ی الی مادربزرگ بروید و آن را تحویل دهید و نوشته ی دوم را انتخاب کنید و بعد از چند روز شهردار از شما تشکر میکند

اگر شما در تابستان در مسابقه ی شنا قهرمان نشدید و توت فرنگی را نخوردید وقتی که کای در تابستان در سه روز از شما ذزت میخواهد به او ارزان بدهید ووقتی در بهار سال بعد به خانه ی شهردار میروید او به شما توت فرنگی قدرتی را میدهد


در تابستان روز بغد ازطوفان تابستانی به طرف اسکله بیایید میبینید که بطری راباد به ساحل کشانده کای می آید آن را حتما به او بدهید چون اگر ندهید ماهی بزرگ را بدست نمی آورید

در روز سوم بهار سال اول در ساعت یازده به طرف گاوداری رفته واسب را از بارلی تحویل گرفته وبرای او نامگذاری کنید*

در تابستان سال اول بارلی به خانه ی شما آمده ودرباره ی گم شدن مای صحبت میکند به طرف گاوداری رفته و با بارلی صحبت کنید به طرف خانه ی چوب بر بروید ودر ساعت 5 به طرف اسکله بروید ومای را میبینید ونوشته
اول را انتخاب کنید تا به حرف های او گوش دهید
در تابستان سال اول در روز دوم در ساعت 5 به مسافرخانه بروید میبینید که همه از دست او ناراحتند و دوگ از شما سوال میکند و نوشته ی دوم را انتخاب کنید
درپاییزیا زمستان سال اول مقداری از چوبها و سنگهای کوچک را نشکنید چون در یکی از این روزها گری میاید و درباره ی گذشته صحبت میکند که در گذشته حشره ای در اینجا پیدا کردم

در زمستان سال اول در یک روز حتما برفی به میدان شهر بروید و کلیف را میبینید که بر روی زمین افتاده وعکسی به شما میدهد وآن را در پیش خود نگه ویا به او بدهید
در زمستان سال اول در یک روز حتما برفی به خانه ی چوب بر بروید واو درباره ی کشته شدن خانواده اش در تپه ی مادر بر اثر طوفان صحبت میکند
به او گردنبند بهید تا یاد دخترش بیفتد
دربهار سال دوم به مغازه بروید میبینید که جف درباره ی تابلو صحبت میکند

در بهار سال دوم در روز 14 ساعت 10.50 به مسافرخانه بروید میبینید که گربه ی عن غذاها را دزدی میکند

در سال دوم در روز 20 وقتی از خانه خارج میشوید میبینید که پلیس برای صحبت درباره ی دختر شراب فروش صحبت میکند به خانه ی شراب فروش بروید و با مانا صحبت کنید روز بعد پلیس از شما تشکر میکند وبهترین دوست شما می شود.
در بهار سال سوم به در روز 5 ودر ساعت 2.30تا 3 به طرف خانه ی چوب بر بروید انها از یک میمون که در ان حوالی میگردد میترسند.

در زمستان سال اول به خانه ی مادر بزرگ بوید او درباره ی گل شکوفه ی جادویی صحبت میکند در همان روز ساعت شش به قله برید و روز بعد در خانه از خواب بیدار میشوید و به طرف خانه ی الن بروید او از شما تشکر میکند
.................................................. .................................................. ..........................................
مربوط به مزرعه
در سال اول که اسب را ازبارلی گرفتید در مزرعه و در اول مزرعه علف بکارید
ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع ععععععععععععععععععععععععع عععععععععععععععععععععع
سه ردیف سه در سه و در سال دوم وقتی بارلی اسب را از شما گرفته یا همان روز ویا چند هفته ی دیگر اسب را با زین تحویل میدهد (اگر شما علف ها را بکارید از این همه علف تعجب میکند و به شما می گوید این جا جای خوبی برای اسب است و اسب را به شما میدهد)

در روز 6 بهار سال اول عن به طرف خانه ی شما آمده واز شما روزی 3 تخم میخواهد(شما باید قبل از آن سه مرغ یا بیشتر داشته باشید) فردای آن روز سه تخم مرغ از ساعت یک تا پنج فرصت دارید به مسافرخانه ببرید
دربین همین ساعت ها تخم مرغ را به مسافرخانه ببرید عن از شما تشکر میکند این کار را یک هفته انجام دهید تا در آخر یک املت به شما دهد


در سال دوم وبارلی میآید و سگ را میخواهد به او سگ را بدهید و و بعد از چند هفته سگ بچه دار میشود سگها را اول به استو و بعد به پلیسبدهید فقط شما بعد از این که سگ به دنیا آمد با آنها صحبت کنید وسگ به او به طور خودکار داده میشود

در تابستان گل بکارید زنبور به مزرعه ی شما آمده و کندو جور میکند ویکی از عسل ها را به لوییس که در خانه ی چوب بر است بدهید تا روز بعد دمویی در مزرعه ببینید و عسل شما به شصت برسد.
خوب بود نظر بدبد ممنون ميشم

[امير110]

يك نكته ي بسيار مهم است كه نياز به تاييد شدن داره براتون ميزارم.

بعد ازپایان 3 سال اگر شما ازدواج نکردید دختر که در دوران خاطرات بچگی دیدید
میاد و به شما می گوید هنوز سر قول خود هستین یا نه
بعد از ازدواج با ان می توانید دارای دو فر زند باشید

اينم چيزايي كه سايتا ميگن
شما باید تمامی سعیتان را برای رفتن به شهر که شامل این چیز ها می شود را بکنید
برنده شدن در تمامی مسابقات.که شما می توانید در مسابقات سال اول با گیم شارک کار را شروع کنید
مثلا شما در روز مسابقه ی آشپزی میتوانید از یک غذا گیم شارکی استفاده کنید
دمو های مخفی که مهمترین آنها مریض شدن کارن
قهر کردن کارن که باعث قدرتمند شدن فرشته بدی می شود
رفتن به خانه ی چوب بر در روز اول زمستان و همنشینی با آن
پیدا کردن may
گل زمستانی
هدیه دادن به افراد بسیار مهم
گرفتن عطر از کای ودادن آن به همسرتان
دادن کیک سیب به ellenمادربزرگ بنا به درخواست شهردار
دادن سگ به stuبسیار مهم که باعث ایجاد انجمن سگها بعد از بازگشت ازدهکده ی آموزشی سربازها
با داشتن فقط 5 جوجه در مرغداری و 5 جای دیگر در سال دوم rick 5 جوجه را به امانت پیش شما میگذارد و خانوادگی به شهر میروند و بعد از چند روز برمیگردند و از شما تشکر میکند
در طی سه سال تمامی ذرت ها را که kaiاز شما میخواهد را داده باشید

[بی باک بی بال]

تاريخ عضويت: Mar 2009
محل سكونت: توي بهشت
پست ها: 236



اينم دو صحنه از بازي

این تو بازی کاملا با هم فرق می کنند