اون به شما گفت گم شین ؟ شما باید میگفتین بهش ...
--
--
اون به شما گفت گم شین ؟ شما باید میگفتین بهش ...
دست پيش گزفته پس نيفتهاون به شما گفت گم شین ؟ شما باید میگفتین بهش ...
خییل قشنگ توصیف کردی!
منم میخواستم همینو بگم!
چه دوست پاکاری!
یادم باشه برات گربه بفرستم!
چه لوس بوده!
همینو بگو!
بدبختا!
چه ضد خالی!!!
یه بار منم صدای گربه گذاشته بودم. رفتم بانک پول بریزم به حساب یه جایی. یهو صدای گربه هه اومد!
یارو این شکلی شد:بعد هم همش زیر میزش اینور اونور لای در کنار در اونور در اینور در بالای در هرجا رو که نگاه کرد اثری از گربه ندید!!! بعد هم بیخیال شد!
کاش عکس میگرفت میذاشتی اینجا!
تایید میشه!
تایید میشه!![]()
امروز سر کار بودم این حساب دار شرکت عطسه کرد ازون عطسه های که موبتن سیخ میشه منم تو p30world بودم نافرم یک دفعه نفهمیدم گفتم خر ترکید چون دوستم اونجا بود فکر کردم دوستم بود ولی این مهندسه بود خیلی خجالت کشیدم![]()
امروز صبح زن همسايمونزنگ زد كار مامانم داشت
زن همسايه: الو سلام.وحيد تويي مامانت كجاست؟
من:سلام.رفته بيرون كاري داشتين بگيد بهش بگم.
زن همسايه:سلامشا برسون بگو به من زنگ بزنه.
من:باشه
زن همسايه:كاري نداري؟
من: قربونت(بر حسب عادت)
زن همسايه: چي
من گوشيا قطع كردم.
شبش ماشين بابا را قاپيدم همراه بچها رفتيم يه دوري تو خيابونا بزنيم. ......ديدم دوتا دخمل دارن كنار خيابون.. ميرن هي نگاه عقب ميكنند .......به دوستم گفتم اينا پايه ان...... دوستم گفت نه به قيافشون نميخوره......... گفتم اگه سوارشون كردم چند ميدي؟ گفت: كيف پولما. ..........گفتم باشه رفتم پيش پاشون زدم رو ترمز درا بازي كردم گفته آبجيها بيان سوار شين........ همين كه نگاه كردم تو صورت اولي خودما خيس كردم ديدم دختر همسايمون هست.......... تازه هنوز اين كه خوب بود نگاه به بغليش كردم ديدم اوه اوه گل بود و نيز به سبزه آراسته شد زن همسايمونهست......... به دوستم گفتم امير درا ببند كه خيت كرديم و فرار را زديم تو هيكل..... به خودم گفتم حالا زن همسايه خودشا ميگيره جلو ما. صبح بهش گفتم قربونت حالا هم كه ميخواست سوارش كنم واااااااااااااااااااي
باحال بود خیلی .... مثل من بدشانسی![]()
خیلی وقته که pc نیامدم
نمی دونستم این تاییک دوباره راه افتاد...!
یه ماشین جلو پام زد کنار. طرف شاگرد یه خانوم سخاوتمند بود , چون منم کنار ماشین بودم دیگه ندیدم کی پشت فرمانه.
زنه گفت: ببخشید, سینما فرهنگ کدوم طرفه؟
من: جــــان دلـــم ؟؟؟ (به صورت سوالی و غیر ارادی از دهنم پرید بیرون)
یه دفه دیدم یه سیبیل کلفت سرشو تا نردیک سینه زنه آورد با لحن خشنی گفن : سینما فرهنگ کجاس؟؟؟
به پا من نمیرسی.
..
..
باز هم سوتی از طرف من...
.
.
اقا امروز هی یه شماره از یه باجه زنگ میزد و بنا رو گذاشته بودن هی worm میریخت دیگه دسته اخر دست کارهایی از قبیل فحشهای بندسلیگهایی دادیم... قطع کرد ..همون لحظه باز زنگ خورد دیدم شماره مثل باجه تلفن.......گوشی رو برداشتم گفتم ببین مادر...اگه چیز داری
......( منظور از قلبو گرفتین که
) بیا قرار بذار...در همون حال منتظر جواب بودم که یهو گفت یه صدای ظریفی گفت میلاد با منی؟؟؟؟ چه طرز حرف زدنه
...منم تا دیدم اوضاع قاراش میشه بنا کردم به انتن ندادن..الو...ال. صدا..نمی....ال..صد...ا...بعد دایورت رو شماره که وجود نداره
..نمیدونم تین یکیو چه طور جمع کنم
![]()
چند وقت پيش كه از دانشگاه ميومدم موقعي كه مي خواستم از تاكسي پياده شم ( تاكسي ها كنار يه جوي آب سر پوشيده وا ميستن ) از شانس بد ما اون روز كارگراي شهرداري در پوش اون رو برداشته بودن وقتي از تاكسي پياده شدم كتابم كه فرداش امتحان پايان ترمشو داشتم گذاشتم زير بغلم همين كه اومدم پول راننده رو بدم كتابه سر خورد افتاد تو آب هاي كثيف و سياه سه تا دختر هم اونجا واستاده بودن داشتن صحنه رو نظاره ميكردن و منتظر عكس العمل من بودن كتاب كم كم داشت ميرفت زير آب نميدونستم چيكار كنم يا بايد قيد اين درسو ميزدم چون كتابش هم كمياب بود چيزي هم نخونده بودم يا اينكه خودمو جلو همه ضايع ميكردم ميرفتم توي اين آبهاي كثيف و بو گندو , كه يه دفه ياد سختي هايي كه به خاطر اين درس كشيده بوديم افتادم خلاصه دلو زدم به دريا و زانو زدم لب جوب (یه خورده گود بود ) دستمو بردم داخل جوب , كتابو به طرز فجيهي كشيدم بيرون از كتابه شرشر داشت آب ميريخت جلدي كتابو پيچيدم لاي روزنامه و از اونجا متواري شدم اومدم خونه كتابو شستم گذاشتم خشك بشه موقع خوندن كتابه رو دور از خودم نگه ميداشتم .
هنوز كتابه يه خورده بو ميده .
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)