تو اگر این روز ها
درست همین روزها
بیایی و عاشق شوی
میشود دور دنیا را در ثانیه ای گشت
می شود شاعر مرد
می شود
آنقدر بی خدا شد که
بمانی تو را از که بخواهی !؟
ــ جهنمی می شوم آخرش ــ
تو اگر این روز ها
درست همین روزها
بیایی و عاشق شوی
میشود دور دنیا را در ثانیه ای گشت
می شود شاعر مرد
می شود
آنقدر بی خدا شد که
بمانی تو را از که بخواهی !؟
ــ جهنمی می شوم آخرش ــ
آب ریخته را نمی شود جمع کرد
من نمی گویم ، همه می گویند
من دریا دریا
دل به پاهای زمینی ریختم که
تو رویش قدم می زنی !
بر من خرده مگیر اگر دل ندارم !
از چاله به چاه افتاده ایم
چکه چکه باریدن دل من
درامی ست کمدی
خنده ی تلخ تو
طنزیست تراژدی
ما راه به جایی نمی بریم
همه جا جهنم است
برای دخترک جادویی
آینده شاخ در آورده و دندان های تیز
از دور و بری هایم می ترسم
آسمان الکی آفتابی ست
تو الکی همدردی می کنی
الکی هم دلم را می زنی
من بال هایم را
با اشتباهاتم معامله کرده ام !
سرد است
یا تو گم شده ای
لابه لای آدم های عجول و بخار کلمات
یا من هنوز آدم نشده ام
به هر حال
به دلیلی عجیب
صندلی رو به رویم خالی ست !
خیلی صدایت کردم
تو مگر شنیدی!؟
و صدایم
برگ برگ فرو ریخت
تو مرا به دست آسمان سپردی
من تو را به دست خاک
باید برای خاک اسفند دود کرد
چرا چمنزار امید زرد شد؟
ما که در خاک همدیگر را خواهیم دید
چرا مرا به دست آسمان سپردی!؟
باد می وزد
میوه نمی داند
زمان افتادن او امروز است
هرگز
سرباز وطن نبودم
اما تنم
کشتزار تله های انفجاری ست
در هیچ جبهه نجنگیده ام
اما کسی که در پی هم کشته شد
من بودم.
فرمانده!
از من چه مانده
جز تکه چوپ پرچم آزادی
برای بازی گلف
در میدان های مین
ب...
هوای تو...تو
تو را به هوایت،
رها که میکنی
حرام کردم.
ب...!
هوای تو دارم.
از قاب شیشه که میآویزی:
قطره
قطره
قطره
.
.
.
نامت را
دوست دارم...
مجید ضرغامی
گوش کن!
به نُتهایی که
پشت ِ پنجرهات میخورند:
با...را...
باران باش!
کسی به باران عادت نمیکند
هر بار که ببارد،
خیس میشوی
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)