تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3805 از 4105 اولاول ... 28053305370537553795380138023803380438053806380738083809381538553905 ... آخرآخر
نمايش نتايج 38,041 به 38,050 از 41049

نام تاپيک: | مشاوره در مورد خدمت سربازی | ( پست اول مطالعه شود )

  1. #38041
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2015
    پست ها
    17

    پيش فرض

    سلام م به همه دوستان
    من مشکل دررفتگی مکرر کتف دارم برای تا بحال یک چهار باری دررفته؛برای معافیت اقدام کردم بهم معاف از رزم دادند در صورتی که تا چند سال پیش معاف کامل میکردند؛دکتر نظام وظیفه گفت اگه دوبار حین خدمت دستت دربره معاف میشی؛من رفتم قوانین رو تو سایت نظام وظیف دیدم اینو نوشته بود:د16- در رفتگي مكرر و يا قديمي و مادرزادي مفاصل بزرگ عمل كرده يا نكرده  ( بدون عارضه  ) :  معاف از خدمات رزمي

         تبصره -  در صورتيكه در حين خدمت بيش از دو نوبت دررفتگي به فاصله بيش ازدو ماه ايجاد شود :  معاف دائم) سوال من اینه که باید بین دررفتگی اول و بعدی حتما دوماه فاصله باشه؟ اگه مثلا تو یکی دوهفته دوبار یا بیشتر دربره معافیت نمیدن؟ودر صورت دررفتگی تو بهداری پادگان عمل جا اندازی رو انجام میدهند یا میفرستنم بیمارستان روند پزشکی و عکسبرداری انجام بشه؟ شرمنده یکم زیاد نوشتم



    Sent from my Redmi Note 3 using Tapatalk

  2. #38042
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Jan 2015
    پست ها
    17

    پيش فرض

    یک سوال دیگه از روی بارکد مشخص میشه آموزشی کجا میریم یانه؟

    Sent from my Redmi Note 3 using Tapatalk

  3. #38043
    داره خودمونی میشه lord mysterious's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    پست ها
    56

    پيش فرض

    درود.

    ممنون عزیز، شما لطف دارید.


    اولین و مهمترین (بدون هیچ شکی مهمترین) نکته ای که باید مد نظر قرار بدید، این هست که من تجربیاتم از 05 (گردان چهارم) رو میگم، که طبیعتا از بدترین، سخت ترین و قدیمی ترین پادگان های نیروی زمینی هستش، شما امکانات 05 رو به هیچ وجه نمیتونی با پادگان های دیگه مقایسه کنی (بازم وضع گردان 6 اش یکم بهتر هست و نو سازتر هستند).
    نکته ی بعدی هم این هستش که از این گروهان تا 20 متر اونورتر (گروهان بغلی) به خاطر تفاوت کادر و فرمانده و ... برخورد ها متفاوت هست دیگه چه برسه به گردان و پادگان متفاوت ولی بازم میگم که طبیعتا شرایط در پادگان های دیگه متفاوت (بهتر) هست و توجه بیشتری میکنند.

    اولین و مهمترین نکته ای که معاف از رزم ها باهاش روبرو میشند، این هست که در برگ سفیدشون به صورت کامل قید شده باشه معاف از رزم اگر نه باهاشون مثل شرایط جسمانی ها برخورد میشه. یعنی نکته ای که قبل از اعزام هم اینجا در موردش صحبت کردیم و من خدا رو شکر یه آینده نگری کردم و رفتم نظام وظیفه تا این معاف از رزمی رو قید کنه، توی این پست در موردش صحبت کردیم:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    دوستان اگر شما هم مثل من، بند بیماریتون طولانی هست و در آخر برگه ی سفید، معاف از رزمی قید نشده (از قلم افتاده) حتما برید و معاف از رزمی رو ثبت کنید، اگر نه میگند که شما شرایط جسمانی هستید و معاف از رزم نیستید!


    روز اول یگانم (که بشه روز دوم اعزام) شبش بود که من اومدم توی آسایشگاه که اورکتم رو بردارم و نگو کمک مربی بشمار داده بود، تا ما پا رو گذاشتیم توی آسایشگاه دیدیم گفت سه، خبر دار هر کی داخل بود رو هم بشین پاشو تنبیه داد. متاسفانه من اون موقع اطلاع نداشتم (تازه کاری همینه ) که خیلی ساده بعد از یه دونه بشین پاشو میتونم بگم نمیتونم برم و اونها هم هیچ کاری نمیتونند بکنند ولی ما رفتیم و اتفاقا حالمم بد شد؛ هر چند، واقعا درسته که میگند هر کار خدا بی حکمت نیست، همین عدو شد سبب خیر برای ما .


    فرمانده گروهان کلا هر وقت یکی بهش میگفت که معاف از رزمم، میگفت ما که رزم نداریم! طرف یکم پاپیچش میشد، میگفت من منظورم رژه ها و بشین پاشو ها هست، میگفت اون بله، میگم رعایتت رو بکنند چون هر چند به روی سرباز نیارند، هر چند چیزی نگند ولی وقتی رفتید کمیسیون و معاف از رزم شدید، دیگه اینها حق زیاده روی ندارند (این حق شما هست که باید ازش آگاهی داشته باشید) ولی یه نکته ای رو مد نظر قرار بدید ها، من دارم در مورد معاف از رزمی صحبت میکنم که شرایط طرف نامساعد هست (مثل همین مورد قلب خودم) وگرنه خب انصافا مثلا معاف از رزم بابت چشم، طبیعتا اون خودش باید بدونه معاف چشم فرق داره با معاف هایی از این دست که افراد مشکل شدید دارند. حتی سر خود صبحگاه مرکز هم، فرمانده ی پادگان میگفت آقا حواستون به این مورد ها باشه، مثلا این نباشه که طرف کل پاش پلاتین هستش و بخواد رژه بره (هر چند میره ).

    توی گروهان ما به این صورت بود که معاف از رزم ها هم رژه میرفتند یا بشین پاشو و ... (تنبیه جمعی) ولی دست خودتون بود، مثلا افرادی که پلاتین داخل پاشون بود یا من (هر چند من به خاطر همون جریان اون شب که خدا رو شکر شد سبب خیر، کلا یه راه خوبی برام باز شد که مسئولیت گرفتم) رو میگفتند به صورت نمادین شما رژه برین (یعنی اینکه فقط پا رو بیارید بالا و هیچ نیازی به ضرب پای چهارم به هیچ وجه نیستش) و همین رژه هم وقتی طولانی میشد و شما احساس میکردی نمیتونی یا میخواستی جیم بزنی مثل همون بشین پاشو کافی بود دست رو بیاری بالا و تموم بود، میرفتی یه گوشه برای خودت اما اکثر مواقع بچه ها همون نمادین رو میزدن (چون نهایت میگفت نمادین بزن، کمک مربی ما تا اونجا که جا داشت همه رو رژه نگه میداشت)، ضمنا خود توی همین جمع بودنش، حس خوبی داشت و دوست داشتنی بود، نمادین یه پایی بی ضرب پا هم میزدی.

    ورزش صبحگاهی هفتگی هم به خاطر برفی که کرمان اومد و تعطیلات و یه سری اتفاقات داخل پادگان 05 ، خدا رو شکر کلا دو بار به ما خورد که یک بارش رو من جیم زدم دفعه ی دومش رو هم گفت بیا و اون موقع که اونا دور میدون میدویدند، من راه میرفتم و بعدش حرکات کششی رو همراه با بقیه انجام دادم که صادقانه میگم، انصافا صفای خوبی داشت.


    همین رژه رو مثلا یه سری جاها میگند ندارند و مثلا دنبال بقیه راه میرند و یا مثلا نگهبانی های آسون (مثل آسایشگاه) میدند به معاف از رزم ها ولی مثلا یگان ما اون رژه رو اون مدلی میرفت ولی منشی گروهان برای اینکه شر هم نشه براش، گفت معاف از رزم ها رو نگهبانی نگذارید (معاف از رزم های یگان ما واسه همین نگهبانی ندادند) ولی مثلا میدون تیر که میرفتیم، معاف از رزم و غیر رزم نداشت! میگفتند همه تیر بزنند. حالا شما خودت حساب کن داخل این یگان ما، اینطور در شرایط مختلف برخورد ها 0 و 100 میشد (از معاف از نگهبانی تا تیر اندازی حتمی) دیگه حساب کن از یک یگان به یگان دیگه تا گردان مجاور و تا پادگان دیگه، چقدر ممکن هستش شرایط و اوضاع عوض بشه.


    در کل واسه کسی که مشکل جسمانی داره، بدون هیچ شکی اگر میتونه معاف از رزمی رو بگیره، حتما اقدام کنه که فشاری روش نباشه (چون شما حتی مثلا نگهبانی نمیدی، اگر نگهبانی بدی و مشکلی برات پیش بیاد یا اینکه حتی ترک پست کنی، نمیتونند برات نامه ی ترک پست بزنند چون پس فردا شما میتونی بری بگی من مشکل جسمانی دارم و حالم بد شد و با این وجود منو گفتند برو نگهبانی، اون کمک مربی بنده خدا هست که 15 روز اضافه میخوره).


    اگر هم میخواید که معاف از رزمی بگیرید، حتما قبل از اعزام اقدام کنید چون حقیقتش توی آموزشی محل نمیدند (05 گردان چهارم که اینطور بود، عملا باید بدون هیچ شکی دور اعزام برای گرفتن معافی رو خط بکشید، به هیچ وجه اعزام نمیکردند).


    و نکته ی آخر که در مورد معاف از رزم ها گفته میشه، اینکه بیگاری میکشند و نمیدونم مجبور میکنند دستشویی تمیز کنند و ... الکی هستش، والا فکر نکنم از گردان چهارم 05 ما قدیمی تر و بی امکانات تر و کثیف تر داشته باشیم ولی برای همین سرویس ها (همونطور که دوستمون قبل از اعزام هم به من گفته بود) همون موقع میاند میگند که کی میخواد مسئول تمیز کردن سرویس ها بشه و چون به اونها معاف از نگهبانی میدند، همیشه هستند افرادی که داوطلب میشند.

    ولی باید معاف از رزم ها به این نکته توجه کنند که چون کمتر کار انجام میدند، به اونها نمره ی پایینی داده میشه و برای همین هستش که اونها معمولا کف درجه رو میگیرند که مثلا اگر شما لیسانس باشی باید به فکر گروهبان دومی (که داخل همین تاپیک هم موردش رو داشتیم) و یا نهایت گروهبان یکی باشید (علی الخصوص الان که درجه ها رو کم کردند) ولی همون هم اگر زرنگ باشید، میتونید حداقل گروهبان یکمی رو بگیرید که البته من از این هم فراتر رفتم و شدم جزء اون معدود افرادی که در پست قبلی گفتم اما در کل باز هم میگم، به ویژه الان که درجه ها رو کم کردند، معاف از رزم ها باید بیشتر حواسشون باشه و کلا شخصیت همواره جیم از خودشون توی ذهن کمک مربی ها و فرمانده نسازند که بعدا به مشکل میخورند.


    امیدوارم در مورد این معاف از رزمی کامل توضیح داده باشم که دوستان بتونند استفاده کنند؛ اگر هم سوال دیگه ای دارید، بپرسید، تا اونجا که باشه در خدمت هستم.

    با تشکر که اینقد کامل گفتی
    ما توی 01 یه مقداری شرایط معاف از رزممون متفاوت بود
    روز اول گفتند یگان گفتند کی مشکل داره یا معاف از رزمه اعلام کنه و هممون رو فرستادند بهداری
    و بهداری موقت معاف از نگهبانی - معاف از رژه - ومعاف از ورزش و حتی معاف از خواب در یگان (یک مورد دیسک کمر که حتی فرمانده گردان هم بازداشتش کرد با دستور بهداری رفت خونه) داشتیم
    فقط دو نفر معاف از نگهبانی شدند که اون افراد هم در طی ساعت های اموزشی به نوبت نگهبان اسلحه خونه میشدند و در واقعا وظیفه تلفن جواب دادن و خرده فرمایشات فرمانده رو انجام میدادن
    بقیه هم مواقع رژه کارای نظافتی و هرس کردن درختان و تمیز کردن اسلحه ها و مرتب کردن انبار تا انکادر کردن تختهای نامرتب و .... بعهده داشتن

    گردان 6 ام مرکز 01 به هیچ یک از بچه های لیسانس نه ستوان سومی داد نه گروهبان دوم
    تعداد کمی هم شهر های خودشون افتادن

    من هم با فوق لیسانس مدیریت افتادم رسته اداری پدافند هوایی پرندک که باید 10ام خودمونو معرفی کنیم
    حالا جمعست نمیدونم اتفاقی میوفته یا نه اما مجبوریم بریم

  4. 4 کاربر از lord mysterious بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #38044
    اگه نباشه جاش خالی می مونه N E X T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    234

    پيش فرض

    من 19.10.95 اعزامم فردا برم پلیس +10 معلوم میشه کجا افتادم؟

  6. #38045
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2013
    پست ها
    76

    پيش فرض

    سايت هر دو ماه نزديك اعزام اپديت مى شود
    به هر حال هر گاه به هر نحوي تاريخ اعزام تغير كند سازمان و كد محل اموزشى نيز تغير مى كند
    با سلام
    من از چند جا پرسیدم بهم گفتن چون شما کد خوردین محل آموزشی معلوم بوده صرفا با تعویق افتاده عقب وگرنه محل و ارگان آموزشی تغییر نمی کنه

  7. #38046
    حـــــرفـه ای Lord Farshad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    2,301

    پيش فرض

    با سلام
    من از چند جا پرسیدم بهم گفتن چون شما کد خوردین محل آموزشی معلوم بوده صرفا با تعویق افتاده عقب وگرنه محل و ارگان آموزشی تغییر نمی کنه

    درود.


    متاسفانه از اونجایی که شما پرسیدی، اطلاعات دقیقی نداشتند. شما مجددا و از نو تقسیم میشید که طبیعتا یکی از حالت هاش همین هست که همونجا بیافتید باز ولی ممکنه اینطور هم نشه که این هم مثل بارز اخیرش در همین تاپیک:



    سلام برج 12افتادم 01تهران .خیلی راضی بودم. ولی تمدید کردم به امید این که سپاه پذیرش بگیرم همه مدارک رو هم تحویل دادم. ولی انگار قسمت نبود. امروز رفتم نظام وظیفه گفت نیرو انتظامی پادگان شهید دستغیب جهرم.اصلا فرو ریختم
    چه جوری جایی هست اینجا
    مدرکم هم فوق لیسانس
    حرص مال دنیا رو خوردی
    قانع نبودی
    بدتر شد داستان به جای اینکه بهتر بشه...
    01 که عالی بود

    باز نگران نباش
    هم چوب خدا بود و هم حکمت خدا

    چوب خدا بود چون سربازی هست و مهم نیست ولی همین درسی شد واست تا به امید و اما و اگر زندگیت رو نگردونی و جلو نری
    اینکه سربازی بود و مراحل بعدی زندگیت مهمتر هست

    حکمت بود شاید همین مسیر خدمتت مسیر زندگیت رو عوض کنه
    برو خدا بزرگه...
    خدا رو چه دیدی شاید کلا یه چی بشه که انتظار نداشتی
    شایدم همین تمدیدت یه چی شد

    ولی یادت باشه به امید و اما و اگر جلو نرو

    از حول ( هول؟) حلیم نیفتی تو دیگ....

    موفق باشی
    چی بگم. حیف ام اومد با این همه سابقه بسيجی و شورای بسیج تو سپاه نباشم. تمدید کردم که یه تلاشی کنم واسه پذیرش. تمام سعی خودم رو هم کردم ولی... توکل به خدا
    همیشه آرزوم این بود که از طرف سپاه تو فرودگاه خدمت کنم. عشق پرواز و هواپیما خرابش کرد
    سلام
    دوستان کسی اطلاعاتی در مورد پادگان شهید دستغیب جهرم نداره.حرفی نصیحتی واسه کسی که ۰۱رو بیخیال شد افتاد اینجااصلا داغون شدم
    یکی از اقوام تنها حرفی که زد این بود که میشه واسه غذا از درخت های نارنج و لیموی پادگان بچینیم و استفاده کنیمالبته این دوستمون به خاطر علاقه زیاد به غذا تا اخر خدمت تو اشپزخونه بود.
    راستی ۰۱باشگاه بدنسازی هم داشت؟
    چرا اینقدر پلیس راه افتضاحههههههههههههههههههه ههههه

  8. #38047
    داره خودمونی میشه saeedtuborg's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2016
    محل سكونت
    طهرون
    پست ها
    86

    پيش فرض

    سلام دوستان خدمت سربازی با مدرک کارشناسی توی سپاه بهتره یا ارتش ؟
    یه پادگان سپاه هست نزدیک محلمون که یکی از کادری های اونجا دوستمه و میخام برم اونجا ببینم میتونم پذیرش بشم اونجا برای سربازی و کارت فعال هم ندارم
    ولی این دوستم از ارشدشون پرسیده که فلان دوستم (یعنی من) میخاد بیاد پذیرش بگیره برای سربازی ارشدشون هم گفته بگو بیاد فرم پر کنه ولی قطعی نیست که پذیرش بشه حالا منم میخام برم فرم پر کنم ببینم چی میشه
    به نظرتون با این شرایطم پذیرش میشم ؟ و سپاه بهتره یا ارتش (با مدرک کارشناسی ) ؟ تجربه ای دارید برای پذیرش در سپاه راهنمایی کنید ممنون

  9. #38048
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Apr 2011
    پست ها
    210

    پيش فرض

    سلام من معاف از رزم شدم . اعزامم 1 اردیبهشت 96 هستش
    راهی هست که بشه معاف از رزم رو کنسل کرد ؟ و به صورت سرباز عادی اعزام شد ؟ ( لیسانس دارم )

  10. #38049
    حـــــرفـه ای Lord Farshad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2010
    محل سكونت
    اصفهان
    پست ها
    2,301

    پيش فرض

    با تشکر که اینقد کامل گفتی
    ما توی 01 یه مقداری شرایط معاف از رزممون متفاوت بود
    روز اول گفتند یگان گفتند کی مشکل داره یا معاف از رزمه اعلام کنه و هممون رو فرستادند بهداری
    و بهداری موقت معاف از نگهبانی - معاف از رژه - ومعاف از ورزش و حتی معاف از خواب در یگان (یک مورد دیسک کمر که حتی فرمانده گردان هم بازداشتش کرد با دستور بهداری رفت خونه) داشتیم
    فقط دو نفر معاف از نگهبانی شدند که اون افراد هم در طی ساعت های اموزشی به نوبت نگهبان اسلحه خونه میشدند و در واقعا وظیفه تلفن جواب دادن و خرده فرمایشات فرمانده رو انجام میدادن
    بقیه هم مواقع رژه کارای نظافتی و هرس کردن درختان و تمیز کردن اسلحه ها و مرتب کردن انبار تا انکادر کردن تختهای نامرتب و .... بعهده داشتن

    گردان 6 ام مرکز 01 به هیچ یک از بچه های لیسانس نه ستوان سومی داد نه گروهبان دوم
    تعداد کمی هم شهر های خودشون افتادن

    من هم با فوق لیسانس مدیریت افتادم رسته اداری پدافند هوایی پرندک که باید 10ام خودمونو معرفی کنیم
    حالا جمعست نمیدونم اتفاقی میوفته یا نه اما مجبوریم بریم

    به به، درود و سلام بر همرزم خوب خودم. دوست داشتنی هست بعد از دو ماه و در شرایط متفاوتی نسبت به قبل از اعزام، دوباره دیدنت. خوبی؟ خوشت هست؟

    کلا همونطور که قابل حدس بود، مثل مابقی چیزهاش، 01 توی این زمینه هم منظم تر و با برنامه تر و یه جورایی سیستماتیک تر بوده؛ حداقل روی قانون و برنامه ی بهتری جلوتر میرفتند ولی 05 از این خبر ها نبود اونجا یه جورایی تصمیمات مثلا تابع نظر شخص کمک مربی بود و سخت گیری و آسون بودنش تا اینکه معاف از رزم چه کاری رو تا چه مرحله ای انجام بده رو شخصا و فی البداهه تعیین میکردند که هر بارم بسته به حال و هوای اون شخص ممکن بود عوض بشه! بهتر بگم و خودمونی، در مقایسه با 01 اونجا کشکی عمل میکردند .

    از همون اول دوره هم به ما میگفتند که از این دوره، پایین اومدن درجه ها با شدت بیشتری اجرا میشه که متاسفانه گویا اجرا شده و من طرح تقسیم اعزامی های 4/1 و 6/1 یگان خودمون رو هم مدام توی این 2 ماه چک میکردم، متاسفانه این دوره بسیار بسیار بد تقسیم کردند. یه نمونه اش مثلا اعزامی های 6/1 یگان ما، تمام لیسانسه ها ادامه خدمت خورده بودند و فوق دیپلم ها رو دوره کد زدند ولی این سری کلا به فوق دیپلم و لیسانس و ... رحم نکردند! دوره کد زیاد زدند و خود تقسیم ها (چه دوره کدی ها و چه تقسیم یگانی) مکان های دور زیاد داشتیم، از کرمانشاه و مراغه و مریوان و قوچان گرفته تا طبیعتا چون اونجا 05 کرمان بود، خاش!

    مثلا تعداد بی نهایت زیادی از خوزستانی ها رو انداختند اصفهان، بعد من که خودم اصفهانی هستم و شرایط دار (تک فرزند) رو با اینکه اصفهان 3 تا پادگان داره ( توپخونه 44 و توپخونه 55 و مرآتو ) انداختند اطراف اصفهان، پادگان تبعیدی نیروی زمینی ارتش یعنی توپخونه 22 شهرضا که جا داره از همین تریبون به خودم تبریک و تسلیت عرض کنم! من هم باید جمعه خودم رو معرفی کنم، کمک مربی ما که میگفت چون یگانت اونجاست همون جمعه برو و خودت رو معرفی کن که به مشکل نخوری ولی اونایی که دوره کد خوردند میتونند شنبه خودشون رو معرفی کنند. این اتیکت های روی لباس رو نمیدونیم چه کنیم ولی در هر صورت جمعه میرم.



    =================================


    یه چند کلامی هم برای دوستان منتظر و در صف خدمت، سخنرانی کنیم!


    مایحتاج:

    من همین هایی که در این پست نوشتم رو بردم که اتفاقا همشون هم به طریقی به کارم اومدند:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    نکته: بله، شک نکنید تموم این موارد بالا رو هم هر جایی که افتادید، میتونید از داخل خود پادگان تهیه کنید (به جز صابون خمیری که اتفاقا خاص ترین و بهترین هست، خودتون خواهید دید وقتی به سادگی از صابون خمیری استفاده میکنید ولی بقیه از صابون یا مایع دستشویی و هی باید همراهشون ببرند.) ولی این نکته رو مد نظر قرار بدید، علاوه بر اینکه شما باید برای اجناس بی کیفیت تر، قیمت بسیار بالاتری رو بدید؛ به ویژه در روزهای اول باید وقت بسیار زیادی رو هم در صف بگذرونید تا این اجناس رو تهیه کنید.


    مرکز آموزش 05 امیر شهید علیرضا اشرف گنجویی کرمان:


    * مخلص کلام، به هیچ وجه 05 رو با جاهای دیگه مثل 01 و ... مقایسه نکنید. ضمنا بله، 05 دیگه اون 05 سابق نیست، شاید خبری از تخم گذاشتن خروس نباشه به ویژه برای سربازان تحصیل کرده (اون تحصیل نکرده های بیچاره، بنده ی خداها که وضعشون افتضاح بود و ما بهشون میگفتیم توی زامبی خونه هستند و طرفشون نمیرفتیم.) اما هنوزم در مقایسه با پادگان های دیگه، واقعا شرایط سخت تری داره و خودتون رو هم باید آماده کنید که با روانتون هم بازی میشه.
    * 05 یک پادگان بسیار بسیار قدیمی و بی امکانات هست. فکر کنم از الان به بعد که فوق دیپلم ها هم با دیپلمه ها 19 هر ماه اعزام میشند، اونها هم میرند داخل زامبی خونه و این عزیزان باخت بزرگی خواهند داشت (چون تا دوره ی ما فوق دیپلم ها هم مثل ما لیسانسه ها میومدند داخل یگان های ما) و از اعزامیان 95/10/1 به بعد که فقط لیسانس و فوق لیسانس دارند هم مثل ما میافتند گردان های 4 و 6 . گردان 6 یه جورایی سوگلی پادگان هست، ساختمون های تازه سازی داره که وضع به مراتب داخل اونها بهتر هستش و به مسجد، بوفه ی 808 و ... نزدیک تر هستش، اما گفته میشه کادری های گردان 4 کمی بهتر هستند. اگر هم مثل ما بیافتید گردان 4 باید بدونید ساختمون های اون قدیمی هست، خودتون رو هم باید برای بی امکاناتی بیشتر آماده کنید، مثلا وضع سرویس های بهداشتی گردان 6 و 4 اصلا و به هیچ عنوان و با هیچ متر و معیاری قابل مقایسه نیست.
    * گردان ها هر کدوم یه بوفه دارند که اکثر وسایل رو میتونید از اونها تهیه کنید اما اگر وسایل عام تر باشند و داخل بوفه ها نباشه باید برید بوفه ی مرکزی (808) که دیگه همه چیز داره، از میوه گرفته تا ... . رستوران هم داره که املت های خوشمزه ای داره فست فود هم که همه جا هست! یه توصیه ای هم دارم، روزی یه آب معدنی بگیرید و از اون برای آشامیدن و مسواک زدن استفاده کنید، تا میتونید از آب به اصطلاح آشامیدنی ای که آورده میشه استفاده نکنید، ضمنا برای خرید ها همیشه آماده باشید که جنس بی کیفیت تر، بهتون گرونتر فروخته بشه مثلا توی دوره ی ما از شانس خوبمون، کارت تلفن توی استان کرمان نایاب شد (به گفته ی خودشون، فقط یکبار دیگه اینطور نایاب شده بود) برای همین کارت تلفن چهار هزار و پونصدی رو ناقابل میدادند 13 و نیم!
    * به بهداشت شخصیتون برسید، حمام هم به صورت گردانی و مشترک هستش که مثلا میگند یکشنبه ها مخصوص گروهان شما هستش، حالا کل این گروهان باید توی اون محدوده ی زمانی خاص برند حمام که طبیعتا اونجا با مفاهیمی نظیر حمام کردن زیر آب شور و سرد و کم فشار و گربه شوری! آشنا میشید. اول صبح ها هم بعد از بیداری حمام باز هست که اگر کسی مشکلی داره میتونه بره اما کلا بعد یه مدت با مسئول حمامش آشنا میشید و بعد یه چند هفته اصلا دیگه گیری نمیدند که حتما توی روز خودتون باید برید، برای همین هم زمان حمام بهتر و طولانی تر میشه هم حتی میتونید هفته ای دو بار فرضا حمام برید.
    * در مورد نگهبانی هم باید خدمتتون عرض کنم که نگهبانی های 12 ساعته و 24 ساعته داره و نگهبانی هم طبیعتا میدید و با اصولش آشنا میشید، در مورد معاف از رزم ها هم که هم خودم و هم دوستمون صحبت کردیم، پست هامون رو در صفحه ی قبل و صفحه ی قبل از اون مطالعه بفرمایید.
    * در مورد غذا هم باید بگم که خودتون رو برای بی کیفیت ترین غذاها آماده کنید، به هر حال سربازی هست و آموزشی و 05 و نباید توقع بیجا و بیخود داشته باشید، غذای خانگی و حاصل زحمت مادر نیست. مطمئن باشید هر چی باشه هم آخرش قابل خوردن هست و شما هم میخورید! فقط یه توصیه ی دوستانه، مرغ های 05 (چه خوراک و چه چلو مرغش) رو نخورید و برید 808 و مابقی غذاها هیچ مورد و مشکلی ندارند مگر اینکه مثلا مریض باشید و نتونید دمپایی ابری بخورید.
    * آب و هوای کرمان واقعا آب و هوای سختی هست، خودتون رو برای سختی از این نظر آماده کنید به ویژه اگر مثل من از شهری مثل اصفهان میرید. ما که اعزامی 8/1 بودیم ولی باید بدونید که اگر داخل آفتاب باشید، از آفتاب خواهید سوخت و اگر برید داخل سایه و یا آفتاب غروب کنه، خودتون رو برای سرمای یخ زننده آماده کنید و ضمنا خشک، آب و هوای خشک که کرم های مرطوب کننده و وازلین باید همراهتون باشه. حالا اگر فصول گرم سال باشه که اون روی آفتابش بیشتر اذیتتون میکنه و اگر هم فصول سرد سال باشه که سرماش.
    * دوره ی ما با وجود علاقه ی شدیدی که فرمانده ی گردان داشت که ببرتمون اردوگاه ولی شکر خدا به خاطر سردی آب و هوا، کنسل شد. میدون تیر هم که میرید و داخل خود پادگان هستش، پیاده روی دارید فقط قبلش.
    * بازرسی و عقیدتی محترم و فعالی داره که شکر خدا هوای سرباز رو هم دارند و از این نظر هیچ گونه ایراد و خرده ای بهشون نمیشه گرفت، کارشون رو به درستی انجام میدند و این یه مزیت هست که سرباز بدونه جایی هستش که به اعتراضش رسیدگی میشه.
    * دوستان سیگاری هم در کل نگران نباشند. در خدمت سیگاری ها خیلی زود همدیگر رو پیدا میکنند! و ضمنا انواع و اقسام مخدرهای سنتی و صنعتی هم با قیمتی کذایی گیر میاد، در کل نگرانش نباشید! آدم موعظه گری نیستم، سیگار هم نکشیدیم که حس اش رو درک کنم ولی متاسفانه با چیزی که من دیدم، پدیده ای هست که خیلی از جوون هامون درگیرش شدند، نمیدونم دوست دارید یا نه و نمیدونم میتونید یا نه ولی اگر میخوایید و اراده اش رو دارید به عنوان یه دوست میگم که از فرصت استفاده کنید و ترک کنید. یه سری ها هم هستند که جو میگیرتشون و توی خدمت سیگاری میشند، سعی کنید که از اون آدم های جوگیر هم نباشید.
    * و در آخر بحث شیرین مرخصی! اگر کرمانی هستی و میافتی 05 که بدون راحتی، تمام تعطیلات و آخر هفته ها رو از همون اول تا انتها راحت مرخصی میگیری (اما خب آخر دوره هم احتمال خاش افتادنت هست) اما اگر از استان های دیگه اومدید 05 ، درسته و ممکنه که یک دوره میاندوره بدند و یا حتی به قول خودشون در یک دوره دو بار هم میاندوره بدند اما رک بگم، در حالت کلی اون روزی که شما به 05 اعزام شدی به صورت خودکار قید هرگونه مرخصی تعویض لباس، میان دوره و پایان دوره رو بزن! و بدون که ارتش مجموعه منظمی است از بی نظمی ها و همینطور ارتش چرا نداره و باید مثل مرد 60 روز خدمت کنی. ضمنا تو روزهای تعطیل، نگهبانی های 12 ساعته هم 24 ساعته میشند و ضمن اینکه درسته کرمانی ها نیستند ولی شما باید تخت ها رو بیارید بیرون تا آفتاب بخورند و آسایشگاه ها رو هم بشورید، پس زیاد تو فکرش نباش که فلانی الان رفته خونه اش مرخصی و من دارم آسایشگاه میشورم و اگر 01 بودم الان مرخصی بودم و ... که الکی خودت رو بیشتر اذیت میکنی. همین مثل مرد 60 روز خدمت کردنش، خودش یه صفایی داره که به خدا قسم روز آخر میفهمید چقدر میچسبه اگر نه فکر نکنم اندازه ی ما اعزامیای 95/8/1 توی طول دوره تعطیلی رسمی داخل تقویم میبود ولی حتی ما هم میاندوره نیومدیم. علی الخصوص بعد از اون جریانات کشته شدن 19 نفر سرباز (که اتفاقا مال گروهان بالایی ما بودند) اینها ترس بیشتری برای اعزام دارند، از شانس خوب ما هم توی این تعطیلی های رسمی چند روزه ی پشت سر هم، در یک اتفاق نادر که در سال های اخیر در اون بازه ی زمانی در کرمان رخ نداده بود، برف اومد و قشنگ از خود پادگان گرفته تا گردنه های اطراف برف نشست و همزمان شد با حادثه ی تصادف قطار و یه سری اتفاقات دیگه، برای همین میاندوره قشنگ داستانش ورچیده شد. اما باور کنید یا نه، تا زمانی که خودتون نرید و توی شرایطش نباشید، نمیتونید حس اش کنید؛ اینو از تک تک هم دوره ای هام هم پرسیدم، مثل مرد 60 روز خدمت کردن و بعد از 60 روز برگشتن و دیدن خانواده، انقدر حس شیرین و قشنگی داره که وصف نشدنی هستش و واقعا تغییرتون میده و باعث میشه قدر خیلی چیزها رو بدونید.



    نکات مهم و آخر در مورد آموزشی :

    * تلاش کنید سرما نخورید، اگر هم سرما خوردید حواستون به خودتون باشه و به خودتون برسید و زیاد روی بهداری های پادگان ها حساب باز نکنید. بهداشت رو هم رعایت کنید اما یه نکته ای رو که توی مایحتاج هم بهش اشاره کرده بودم، شدیدا و شدیدا توصیه میکنم از این واکسن های آنفولانزا قبل از اعزام بزنید. من که به شخصه یعنی مشکل قلبی دارم و گفتمم هیکل قوی ای ندارم، خودمو بدون این واکسن نمیتونستم تصور کنم. ببینید، به قول کمک مربی ما، یه جمعیتی هستید توی یه فضای کم که خیلی ها هم هم توجهی به بهداشت ندارند، پس سرما میخورید به ویژه در بازه های زمانی خاص مثلا یکیش اول دوره و اگر مثل ما جایی باشید مثل 05 کرمان که بی هیچ شکی سرما میخورید که من هم از این قانون مستثنی نبودم (تازه با شرایط جسمانی ای که دارم) ولی همین واکسن واسم خیلی مفید بود. اگر من هم تب و سرماخوردگی ای که خیلی ها گرفتند رو گرفتم، من یه شب فقط یکم تب کردم ولی آدمی بود که از نظر هیکل و قوای جسمانی و ... 10 تای من این تب اونو سه روز مینداخت. واقعا موثر هست ضمن اینکه وقتی اونجا دوست پیدا میکنید، میبینید وقتایی که رفتند براتون از لیمو شیرین و پرتقال گرفته تا جوشونده های گیاهی گرفتند و آوردند. الکی از آموزشی واسه خودتون غول نسازید.

    * یکی از درس هایی که در آموزشی یاد میگیرید، ارتباط برقرار کردن با دیگران هست. این اجتماعی شدن و برقراری ارتباط با دیگران رو همیشه داشته باشید، منظورم نه زیر آب زنی هست نه تملق و چاپلوسی که خودتون بهتر از همه به اون واقف هستید و اتفاقا این کارها همیشه باور کنید نتیجه ی معکوس داره برای همین تا میتونید برای خودتون از سرباز گرفته تا کمک مربی و فرمانده؛ از سربازای مسئولیت دار بین خودتون تا مسئول حمام و بوفه چی ؛ دوست و آشنا پیدا کنید. به طرز شدیدی این آشناییت ها به دردتون میخوره که ثمره اش میشه کلی استفاده بردن از مسئولیتی که اونا دارند تا جیم زدن و ... .

    * توی آموزشی همه جور آدمی هست، اول از همه اینکه به هیچ وجه آموزشی اون غولی که ازش ساخته شده نیست پس برای خودتون سختش نکنید و بدونید اگر درست رفتار کنید، باهاتون درست رفتار میشه. همه هم اصولا دوستان و هم قطارانی مثل خودشون پیدا میکنند، ضمن اینکه بهترین فرصت هست برای آشنایی با فرهنگ های مختلف و دوست و آشنا پیدا کردن. اگر دنبال شر و دعوا نباشید، مطمئن باشید هیچگونه شر و دعوایی هم سرتون نمیاد (شک نداشته باشید) ضمن اینکه اینم بدونید بعد از یه مدت گروهانتون دقیقا میشه مثل یه خانواده، تو هر خانواده ای نهایتا بگو مگو هست ولی همونجا هم دوستانه حل میشه. جوی که به وجود میاد و همه همدیگه رو بعد از یه مدت میشناسند، خودش از بهترین جو ها هستش. اینم بدونید که تفاوت طیف ها اونقدر زیاد هست که عمرا شما بتونید با همه شخصی سازگار بشید و اصلا دلیلی برای اینکار وجود نداره، فقط بازم میگم مطمئن باشید آدم خوبی باشید، آموزشی در کمال آرامش براتون میگذره. از وقتی هم که دوست هم کیش و هم قطار خودتون پیدا کنید که میکنید، روزها هم براتون شیرین تر و جذاب تر میگذره.


    و اما مهم ترین نکته:

    ***** سخت ترین قسمت و دوره ی آموزشی همون روز و شب اولش هست، وسلام و ولاغیر. به جز اون اگر مردش باشید و خودتونو سازگار کنید، سختی ای ندارید. نگاه به این سختی هایی که حتی من داخل این پستم گفتم هم نداشته باشید، این ها برای این هست که بدونید سختی ها چیه که با آگاهی برید اونجا اگر نه میدونید اون شب اول چرا براتون سخت میگذره؟ به خاطر اون غولی هست که قبل از اعزام واسه خودتون ساختید. وایی فلانی گفت بری بیافتی فلان جا و من افتادم فلان جا و الان چه کنم و چه و چه. زیاد به این حرف های صد من یه غاز هم توجهی نداشته باشید که همین فشار های روانی قبل از اعزام هستش که اون شب رو براتون سخت میکنه و البته دوری از خانواده اما مطمئن باشید که عادت میکنید؛ اگر قبلا دانشجو بودید و خوابگاهی که اصلا تجربه اش رو دارید ولی اینو بدونید منم یه فرد احساسی مثل شما هستم، تک فرزند خانواده و ... ولی عادت کردم. به این حرف های مسخره ی قبل از خدمت که حتی اینجا هم متاسفانه گفته میشه که نمیدونم بری خدمت دیگه زنده بر نمیگردی، نمیدونم بری خدمت یا سیگاری میشی یا ... هم توجهی نکنید. نه عزیز من، این خبر ها نیستش؛ در اینکه شرایط خدمت توی هر یگانی متفاوت هست دیگه چه برسه به هر پادگان و هر نقطه ای از این کشور که شکی نیستش متفاوت هستش، بسته به کادری ها و کمک مربی های بالا سری داره و ... ولی به هیچ وجه این سیاه نمایی هایی هم که میشه حقیقت ندارند.
    از این حرف من این برداشت رو نکنید که آموزشی هتل هست و گل و بلبل ولی بزرگترین سختی ای که شما میکشید، این بار جنگ روانی و بازی با اعصاب و روان هست. بخش اول و اعظم این جنگ روانی رو که متاسفانه خودمون با غول ساختن از دوره ی آموزشی قبل از اعزام برای خودمون میسازیم و باز هم متاسفانه خیلی ها هم در ادامه اش در حین آموزشی به مشکل میخورند و بخش دیگه ی اون این هست که اونجا با روان آدم بازی میکنند. بله این حقیقت داره، اونجا از نظر جسمی و روانی به شما سختی میدند، تازه شرایطی مثل آیا میاندوره میدند یا نمیدند، اردوگاه میریم یا نمیریم، پایان دوره میدند یا نه، تقسیممون چی میشه و ... تازه شایعاتی که الکی سرباز ها بین هم راه میندازند هم پیش میاد که بیشتر مشغولتون میکنه ولی باید یاد بگیرید الکی با این حرف ها شرایط رو اونهم وقتی دور از خانواده اید، برای خودتون سخت نکنید.

    ببینید، شما تصمیم گرفتید که برید خدمت و الان هم رفتید آموزشی؛ اگر از اون هایی هستید که تو خونه از گل بهتون نازک تر نگفتند و اونجا مثلا عوض آقای سرکار یا آقای سرباز یا آقای آموزشی یا آقای لیسانس حتی بهتون بگند تو ، چنان بهتون بر میخوره که دیگه میخوایید زمین و زمان رو بهم بدوزید و ببافید، دوست من نرو خدمت.

    بله، خدمت بیگاری هست، ازتون بیگاری کشیده میشه، کارهای بی معنی و مفهومی رو باید انجام بدید که میره روی مختون، باید برید توی آفتاب و توی خاک بشینید سر کلاس، رژه برید و حتی بعضی مواقع حرف بشنید [بگو تحقیر اصلا] بدون اینکه بتونید برگردید به طرف مقابل و جوابش رو بدید ولی باور کنید یا نکنید، همه ی اینها یه تمرینی هست برای صبر و مقاومت شما. نیازه، این سختی کشیدن خیلی وقتا نیازه، حتی دوری از خانواده اش نیازه. این سختی ها، آموزشی رو جهنم نمیکنه؛ پس برای خودتون الکی جهنم نسازید. من کارهایی کردم و سختی هایی کشیدم که حتی باورشم نمیکردم روزی توی عمرم انجام بدم ولی واقعا باعث شد قدر خیلی چیزها رو بدونم (تازه قبل از خدمت هم آدم لوس و ناشکری نبودم). بله اونجا دلت لک میزنه واسه یه اینترنت و گوشی لمسی . اما همون ظرف و لباس و حتی سر و بدن شستن زیر آب سرد تانکر توی سرما، شما رو عوض میکنه. همون آنکادر کردن هر روزه ی تخت و شونه کشیدنش. من که برای خانواده آدم قدرنشناسی نبودم و همیشه هواشونو داشتم، این چند روزی که بعد از آموزشی اومدم خونه، قدر خیلی از چیز ها رو هزار برابر بیشتر میدونم. بعدم توجهی به این سختی هاش نکنید، بعد دو روز چنان براتون روتین میشه که مثل آب خوردن براتون میگذره اما چیزی که متاسفانه کمتر کسی توی اینجا حتی بهش اشاره میکنه، این خوشی ها و خنده های دست جمعی با بقیه هست. اونجا حتی تخمه شکستن حین پیاده روی برای رفتن به کلاس هم براتون مایه ی خنده و خاطره میشه بازی کردن های دست جمعی و دور همی، شوخی ها و تیکه پرونی ها، از سر کلاسش گرفته تا آسایشگاه. من همین الان دلم برای دور هم نشستن ها و گفتن ها و خندیدن ها و خاطره تعریف کردن هاش گذشته. مطابق چیزی که توی جامعه هستش، اونجا هم نسبت پسپولیسیا از استقلالی ها یه 20 برابری بیشتره! این دور همی فوتبال دیدن ها و کل کل هاش هم حتی صفا داشت، من دو بار رفتم استادیوم آزادی که فراموشم نمیشه ولی مثلا یکی دیگه از چیزهایی که فراموشم نخواهد شد، اون شبی بود که پرسپولیس با صنعت نفت بازی داشت (تازه اوایل دوره بود و هنوز بچه ها خیلی زیاد با هم اخت نشده بودند) اونهمه موقعیتی که پرسپولیس خراب کرد و آخر سر گلی که دقیقه 85 طارمی زد، یعنی گل زدن همان و آسایشگاه روی هوا رفتن همان و تنبیه شدن هم همان! ما اصلا نرسیدیم تصویر آهسته ی گل رو ببینیم، بعد اون همه موقعیت خراب کردن، وقتی گل رو زدن چنان همه فریاد کشیدن که فوری کمک مربی سر رسید و میکوبید به در که بریزید بیرون! جاتون خالی یه بیست دقیقه ای توی سرما اون بیرون بودیم ولی واقعا چسبید!


    از نظر من خدمت باید بشه فقط و فقط 2 ماه ؛ این معافیت ها و پارتی بازی ها و خرید ها همگی حذف بشند و همه فقط همین دو ماه آموزشی رو برند، مطمئن باشید توی زندگیتون به کار میاد و در آخرم دیگه واقعا نیازی به اون 19 ماه بیگاری و اتلاف وقت و زندگی جوون نیستش ولی خب چه حیف که به تصمیم ما نیستش.

    آموزشی سختی داره ولی خودمون از روی بی آگاهی، سخت ترش میکنیم؛ من قبل از اعزام با شعر اگر خواهی شوی تو مرد میدان / برو خدمت بکن 05 کرمان! میرفتم ولی این روزهای آخر که حتی همش این بود (که گهگاه حتی تو تجمع ها هم گفته میشد) از جلو نظام خبر دار / 05 خدا نگهدار .


    گفتم این روز های آخر؛ حیفم میاد این رو نگم. لذت خیلی خوبیه که گروهانت بین تموم گروهان های حتی دو گردان بهترین رژه رو داشته باشه، هر چند رژه ی تحلیف نرفتیم ولی توی تک تک رژه های تمرینی قبلش برای تحلیف، همه رو خیلی خوب گرفتیم و کلا شب های این روز های آخر که همه ی اونها به شادی و بزن و برقص گذشت. همه شاد و خندون که بعد از 60 روز میخواند برند خونه، بپا میذاشتند برای کمک مربی ها (هر چند همونها هم تا وقتی که صدا خیلی زیاد نمیشد گیر نمیدادن) و دستگاه دیجیتال رو میذاشتیم روی رادیو و تا آهنگ میذاشت بزن و برقص. بعد اومدند دیجیتالمون رو جمع کردند، دیگه خود بچه ها با سطل میزدن و میخوندن و میرقصیدن!


    دوره ی ما که شب آخرش مصادف شد با شب یلدا، شاید باورتون نشه ولی همه آرزو میکردیم که 10/1 بریم (نه مثلا 9/30) که شب یلدا رو دور هم باشیم، اتفاقا 05 هم نامردی نکرد و 60 روز نگه داشت! و شب یلدا شد آخرین شب ما، اون شب یلدای دوره همی، از میوه و آجیلش گرفته تا بزن برقصش و ... فراموش نمیشه. شبای آخر که کلا خاموشی میزدن هم تا یک ساعت بعدش کسی نمیخوابید دیگه شب یلدا که به کنار، شب یلدا من خودمو که اصلا پست نمیدادم، گذاشتم معاون پاس 2 و تموم دوستای نزدیکم که باحال بودند رو هم نگهبان های پاس 2 گذاشتم و شیطنتی نبود که شما فکرش رو بکنید و ما سر بچه ها نیاییم! واقعا نگذاشتیم کسی اون شب یا بخوابه یا درست بخوابه و همش شد خاطره.


    اینا رو براتون گفتم که الکی برای خودتون از آموزشی غول نسازید، الکی از همون روز اول هی نبود نکشید و هی دوره رو برای خودتون سخت ترش کنید. ضمنا هر کسی به شما میگه توی آموزشی مسئولیت نگیر، حرف الکی میزنه! آقا مسئولیت بگیر، تا اونجا که میشه و میتونی حتی ساده ترین مسئولیت ها رو به عهده بگیر. مسئول سرویس نمیخوای بشی و برات افت داره، به جز ارشد که خودشون انتخاب میکنند، برای بقیه اش میتونی داوطلب بشی، از منشی گرفته تا آبدارچی و مسئول چایی و مسئول آب و مسئول غذا و خیاط و آرایشگر و مسئول بازرسی و ... .

    توی آموزشی زیاد حرف زده میشه، شما میدون تیر رو 100 بزنی یا 0 بزنی هیچ کدوم نه لب مرز میره نه جایی میره، کشکه آقا واقعا کشکه. تموم حرف های امتحان و تجدید دوره میشی و ... واسه ترسوندن و بازی با روان هستش. بهترین راه برای جیم زدن از سر کلاس ها و معاف از نگهبانی شدن یا تقلیل نگهبانی به نصف یا یک سوم، مسئولیت گرفتن هست. خیلی راحت با مسئولیتی که دارید به صورت قانونی، کلاس ها رو به وقتش (نه همیشه) جیم میزنید و در آخر تازه یه نمره ی خوبی هم مسئولیت دار ها میگیرند که توی درجه تاثیر داره.

    من خودم به عنوان منشی انتخاب شدم، بازم مسئول غذاها و آبدارچی ها و ... کلاس ها رو میرفتند ولی ما همیشه ی خدا ماشالله کار بود و کلاس ها 99 درصد جیم! یعنی یه نفر از کتابچه رزم از ما سوال میپرسید ما عمرا میتونستیم چیزی بگیم، قبول دارم بیگاری هست ولی با خودش مزایایی به همراه داره. من اول فقط مسئول بایگانی بودم ولی از اونجایی که به کارم تعهد دارم و با اینکه میدونستم اگر کاری بهم بسپرند، زود انجامش بدم کار بعدی میریزه سرم ولی کارمو سریع و صحیح انجام میدادم و رفته رفته علاوه بر بایگانی، مسئول نوشتن لوحه ی نگهبانی (که انصافا عدالتو رعایت کردم و همه راضی بودند) و نامه نگاری و بعدا لوحه ی یگان آماده شدم و این اواخر مورد وثوق فرمانده و کمک مربی اصلیمون بودم که همه ی کارهای مهمی که بگید رو دیگه من انجام میدادم. صبح اولین نفری بودم که بیدار میشدم و شبم بعد خاموشی تا آمار حاضر به خواب زده میشد، نیم ساعت بعد خاموشی بیدار بودم و به جز هفته ی آخر، از 4 عصر به بعد که همه استراحت میکردند من تا همون قبل خاموشی عصرها برامون کار بود و من کارمو انجام میدادم ولی مزایای خودمم داشتم. کلاس و رژه و ... جیم اینهمه آدم به خط میشدند که توی صف باشند که غذا رو بگیرند من خارج صف میتونستم برم غذا بگیرم و برم تو اتاق بخورم، اگر بعدها بقیه با مسئول حمامش آشنا شدند، من از همون هفته ی اول هر وقت میخواستم میتونستم برم حمام و هر قدر میخوام بمونم! حتی این اواخر از فرمانده ی گردانش میتونستم برای خودم مرخصی بگیرم ولی نگرفتم، دوست داشتم عین 60 روز رو وقتی موندم، توی پادگان باشم. آخر سر هم یه لوح تقدیر بهم دادند و از اون مهمتر، نمره ای که برام رد شد اونقدر بالا بود که من لیسانسی معاف از رزم که در حالت عادی باید گروهبان دو میشدم و یا در نهایت خوشبینی گروهبان یک ؛ شدم جزء معدود ستوان سه ها ی گردان.

    مسئولیت بگیرید آقا، واقعا میگم مسئولیت بگیرید و کارتون رو هم درست انجام بدید؛ هم برای خودتون خوبه که آبدیده بشید و هم مزایا و منفعت های خودش رو داره.




    همین دیگه ؛ فکر میکنم خداییش یکی از کاملترین پست ها در مورد آموزشی بشه این پست، زیاد براش زحمت کشیدم چرا که دوست داشتم هر دوستی بعد از من میره خدمت، یه پست جامعی داشته باشه هم در مورد مایحتاجی که اونجا نیازش هست و همم با این پست در مورد شرایط آموزشی به ویژه در مورد 05 کرمان آشنا بشه.



    شاد و پیروز و سربلند باشید.

  11. 14 کاربر از Lord Farshad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #38050
    اگه نباشه جاش خالی می مونه N E X T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    Ķêŗmάņšĥąħ
    پست ها
    234

    پيش فرض

    با عرض سلام و خسته نباشید

    من 19.10.95 اعزامم خوردم سپاه شهید باکری دزفول کسی اونجا خدمت کرده سخت میگیرن؟؟ الان خودم پشیمون هستم که چرا دوسال پیش نرفتم الانم ۶ماه اضافه خدمت واسه من زدن (ایا این ۶ماه منو میبخشن؟؟؟ ممنون میشم جواب منو بدید
    ان شالله دوستانی که رفتن خدمت ان شالله به سلامتی خدمت تموم کنند
    فی امان الله ✋

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 8 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 8 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •