تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 380 از 638 اولاول ... 280330370376377378379380381382383384390430480 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,791 به 3,800 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #3791
    اگه نباشه جاش خالی می مونه jasmin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    493

    پيش فرض

    ابرها را می پرستیم

    در حالی که دستانمان پر از باران های نباریده است

    از چهار سوی کهکشانهایی

    که

    می چرخند

    نگاهت را

    برای برانداز

    لبخندهایت

    صورتت را به اندازه بیعت ساحل ها می کند

    همیشه

    انگشت هایم را

    برای حس لطیفی

    می شمارم

    که همراه ماست

    حسی که پرنده ها می دانند

    ...
    روزی از فرشته ها پرسیدم

    ببخشید انگشتان مرا ندیده اید؟

  2. #3792
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    طوریم نیست خرد و خمیرم ، فقط همین

    کم مانده بی تو بمیرم ، فقط همین

    از هرچه هست و نیست گذشتم ولی هنوز

    در مرز چشم های تو گیرم ، فقط همین

    با دیدن تو زبان دلم بند آمده است

    شاعر شدم که لال نمیرم ، فقط همین

  3. 5 کاربر از rezaete بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3793
    اگه نباشه جاش خالی می مونه jasmin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    493

    پيش فرض

    تو می‌دانی
    اسب با پرش از مانع رد نمی‌شود
    تحقیر می‌شود
    و تماشاگرانِ مست
    هر بار
    برای سواری دست می‌زنند
    که شلاق را محکم‌تر فرو ‌آورد

    تو می‌مانی
    میانِ میدان‌هایی
    که با شتک‌هایی سرخ
    هاشور می‌خورند
    و مسابقه‌ای هم
    حتی در میان نیست



    احمد زاهدی

  5. 6 کاربر از jasmin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #3794
    اگه نباشه جاش خالی می مونه jasmin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    493

    پيش فرض

    چه این سو
    چه آن سو
    زیر همین پیراهن است
    آن چه هست
    با
    بوی
    یوسف




    مینو نصرت

  7. 2 کاربر از jasmin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #3795
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    برو!
    فعلا دارم به همين سنجاقکِ خفته
    بر چينِ پرده نگاه می‌کنم.


    برو!
    تو را نخواهم نوشت،
    دست از سَرَم بردار، برو!

  9. 4 کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #3796
    پروفشنال barani700's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    994

    پيش فرض

    حرف توي حرف مي آيدآدم دلش مي خواهد برودبرگردد به همان هزاره ي دور از دستهمان كه بعضي ها به آن الست و الازل مي گويندشما برويدمن هنوز بند كفشم را نبسته ام
    سید علی صالحی

  11. #3797
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    شبی شیرین بزد فریاد، که ای شیرین ترین فرهاد
    و ای خسرو ترین شمشاد صدای تیشه ات آباد

    منم لیلای دلبندت که دل خون است و پا در بند
    تویی عاشق ترین مجنون ولی در بیستون آزاد

    ببندم دیده بر خسرو ، که شاید رو کشم برتو
    تو شیرین می کنی سنگی چوعکسی بردلت افتاد

    چو می کوبی تو با تیشه ز غصه کوه را هر شب
    به بانگ تیشه ات گویند که بر شیرین نفرین باد

    خدا یا کوه کن فرهاد شب و روزم نثارش باد
    به جانم می زند تیشه شدم با بیستون همزاد

    چه تلخ است بخت شیرینم که فرهاد است آئینم
    ولی خسرو به بالینم و خونین دل از این بیداد

    خوشا بر حال فرهادی که با یک کوه می جنگد
    بدا برحال شیرینی که آزادیش رفت از یاد

    مرا کندی به کوهستان به عشقی پاک با دستان
    بجانم کندمت آنسان که مانی جاودان در یاد

    به رازی گویمت اینرا تو کوه کندی و من دلرا
    تو عکس من ، من از دنیا ، تو با تیشه، من از بنیاد

    ایمان فخار

  12. 2 کاربر از rezaete بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3798
    آخر فروم باز rezaete's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    اهواز = اکسین
    پست ها
    4,675

    پيش فرض

    زير پرچم
    ...همه چيز مرتب است
    فقط گاهی
    سيگاری که در جلد بالشت رفته
    وسوسه ام می کند
    گاهی خوابی که پس از خاموشی می آيد...
    و اين تختخوابهای چند طبقه
    آنقدر به آسمان نزديکم کرده اند
    که هر شب
    کابوس ستاره هايي را می بينم
    که بر شانه های سرهنگ می ريزند
    .
    .
    .
    صبحها
    صورتم را از آينه های چند نفره می شويم
    کمربندم را محکم می کنم
    و با فرمان رئيس
    آنقدر می نشينم و برمی خيزم
    که پاهایم فرو بروند در خاک
    (درست مثل درختانی که
    ریشه هایشان
    دور تا دور پادگان دویده اند)

    شبها
    با سيگاری
    پنهانی
    پناه می برم به پنجره
    و نامه هايت را دوره می کنم:
    "ديگر چيزی نمانده است"
    "درختها
    از وقتی که رفته ای
    شکوفه که نه
    دائم کشيک می دهند
    که با کدام بهار بر می گردی..."

  14. #3799
    اگه نباشه جاش خالی می مونه jasmin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    493

    پيش فرض

    نامم آب است
    از ناودان آمده‌ام
    و خانه‌ام گودي کوچکي است در ايست‌گاه
    صبح‌گاه
    چکمه‌ي سربازان، خوابم را مي‌درد
    سربازان
    سر در قلاده‌هاي جنگ
    مادران
    رودهاي ريخته در من
    من بزرگ مي‌شوم
    و عکس هواپيماهاي جنگي جا مي‌شود در من
    در من ابديت دريده‌ي آسمان
    در من سرِ خميده‌ي بيد، در باد
    آغوشت گشوده‌تر
    گودي کوچک من!
    که ماه نيمه برهنه آورده‌ام
    با زمينه‌ي شب


    برمي‌گردند
    چکمه بر گردن
    قلاده در دست
    سربازاني که نامم را به ياد نمي‌آورند




    آرش نصرت‌اللهي

  15. #3800
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    پنجره را باز کن

    باور کن

    ...آسمان همچنان آبی است

  16. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •