تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 38 از 47 اولاول ... 28343536373839404142 ... آخرآخر
نمايش نتايج 371 به 380 از 465

نام تاپيک: سروده هاي محمد جاويد

  1. #371
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    مدیر کل

    اگه مدیر کل بشم چی می شه.... مث اونا تپل بشم چی می شه
    صاحب رانندۀ مخصوص بشم.... راحت از این صف اتوبوس بشم
    هرجور دلم بخواد برم سر کار... کسی دیگه ازم نگیره آمار
    منو اگه کسی بخواد ببینه.... باید تو لیست انتظار بشینه
    ایل و تبارم بذارم سرکار.... بدم یه پست خوب و نون وآبدار
    عمو مدیر مالی و اداری.... عمه معاون حسابداری
    خواهر زن لوس و ِتیتیش مامانی..... بره بشه مسئول بایگانی
    بی خودی هی به بعضیا گیر بدم.... حقوق بیچاره هارو دیر بدم
    به نورچشمیا و پاچه خارا م.... بدم اضافه کار و کلّی انعام
    یواش یواش توپیست رانت خواری....بگازونم با ماشین فراری
    خلاصه آبی زیر پوستم بره....بشه برام تو زندگی خاطره
    ولی یواشکی تو گوش «جاوید».... زنش یه چیزی گفت و کلّی خندید:
    یه دوریال بده یه کاسۀ آش... تا مدتی بشین به این خیال باش
    Last edited by محمد جاوید; 07-05-2008 at 23:07.

  2. #372
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    دلشوره درد

    مردی به شدت مضطرب هرسو نظر می کرد// در حالتی که از خیابانی گذر می کرد
    درچهره اش آثار تشویشی نمایان بود// گویی که در قلبش غمی جانکاه پنهان بود
    دنیا به پیش چشم او شب بود وظلمانی//دیگر نمانده در تن رنجور او جانی
    عفریتۀ دردی به جانش چنگ می انداخت // این درد گویی کار اورا عاقبت می ساخت
    درآن شب پاییزی خاموش و خیلی سرد // دنبال یک گم کرده بود و جستجو می کرد
    از یک نفرپرسید آخِر آن نشانی را// تا بازیابد بار دیگر شادمانی را
    درپاسخش گفتا چرا این گونه غمگینی؟// آن پارک زیبا را مگر آن جا نمی بینی؟
    گم گشته ات ای مرد زیر آن صنوبرهاست// رد نگاه من ببین از دور هم پیداست
    با دیدنش یک بار دیگر جان گرفت آن مرد// از یاد رفتش لحظه ای دلشورۀ آن درد
    در حالتی که طاقتش بسته به مویی بود// برق نگاهش سوی پارک و دست شویی بود

  3. #373
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    آمشتی در شهر





    آمشتی که اومدی از ولایت// ز خرج و برجت می کنی شکایت
    یادت میدم چطوری پول در آری// به شرطی که رومو زمین نذاری
    هرجوری هس یک شبه راننده شو// رفیق گاز و ترمز و دنده شو
    چوب حراج بزن به هر چه داری// بجاش بخر یه ماشین سواری
    یه غارغارک تو مایه های پیکان// از مدل قدیمی جوانان
    روزا برو باهاش یه خُرده کارکن// دوتا جلو چارتا عقب سوار کن
    فقط تو خط مستقیم و دربست//یه لقمه نون، خـُرده درآمدی هست
    برا خودت یه چیزی اینجا باب کن// یکی سوار کن و دوتا حساب کن
    یادت می دم اصول رانندگی// اینه طریق رشد وبالندگی:
    چراغای قرمزو هی رد بکن// لایی بکش راه همه سد بکن
    برای استفاده از کمربند// وقتو هدر نده ،کمر کیلو چند؟
    گرفتن سبقتو استاد بکن// به کارای خوب خودت باد بکن
    موقع روندن اون موبا یلو ور دار// سر به سر همسر و بچّه ت بذار
    دسّتتو از پنجره بیرون بکن// هر کاری خواسّی پشت فرمون بکن
    داد و هواری بزن و گاز بده// اگه که دیدی کمشه باز بده
    تخمه بخور ، پوّس ِاونو پُف بکن// سرت بیرون کن و همش تُف بکن
    دس تو دماغ یادت نره آمشتی// پیدا میشه وقتی که خوب گشتی
    اصول روندن این جا این جوریه// دلخواهی نیس، رعایتش زوریه
    حرفای «جاوید » که به کار بستی // با این تریپ به پشت رّل نشستی
    کنار می ره هرکسی از سر رات // تو هم به سرعت می رسی به کارات


  4. #374
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    مادرم و زنم

    با عرض ارادت و معذرت از روح پر فتوح ایرج میرزا و پوزش فراوان از خدمت همسر گرامی ( زن ذلیلی را می بینید) این قطعه شعر که زبان حال بعضی هاست تقدیم می شود.


    « گويند مرا چو زاد مادر»**آن گاه كه آمدم به اينور
    « پستان به دهان گرفتن آموخت»** چون شیر نداشت قلب او سوخت
    رو كرد به بابای نگون بخت**برخيز و سريع كن به تن رخت
    بستان تو كنون از اين حوالي**يك قوطي شير و شيشه خالي
    « لبخند نهاد بر لب من»**دايم بگرفت او تب من
    گر سرخ شدم ز تب به ناگاه**پاشويه نمود با دوصد آه
    چون پول نداشت بهر دكتر** می زد به سر پدر بسی غر
    « دستم بگرفت و پا به پا بُرد»**در راه سواد من چه ها بُرد
    درخرج كتاب و دفترم ماند**اين نكته به زير گوش من خواند
    باید که برای کفش و کیفت **یا تقویت در س ضعیفت
    ازبانك محله وام گيرم**هرچند که تا دهند پيرم
    « يك حرف و دو حرف بر زبانم»**بنهاد كه معني اش ندانم:
    معني چك و وام و حواله ** تضمين و وثيقه و قباله
    « چون هستي من ز هستي اوست»**تا آخر عمر دارمش دوست
    دانم كه برای من چه ها كرد**تا عيش و عروسي ام به پا كرد
    یک دختری انتخاب کردم** با آن دل خود کباب کردم
    افسوس که او زنی ست بُنجُل** یک لحظه زرنگ و لحظه ای خُل
    از صبح به شام توی خانه**هر لحظه، مُدام يك بهانه
    با ناز و ادا و با قِر و فِر** آهسته روَد چو چرخ پنچر
    خود کردم ونیست راه تدبیر**من ساده واو خدای تزویر
    چندی است که زاده است پوری** این خانم ِ مدعی حوری
    شبها برِگاهوارۀ پور** من هستم و زن ز مهد اودور
    او نيست چو مادرم فداكار ** بیدار نشسته ام به ناچار
    آرام بخواب ، مادرت هم**آن دور لمیده مثل شلغم
    تا هستم و هست دارمش دوست** هر چند که مادرش چو لولو ست
    اي خالق مهر و ماه و ناهيد** ای قادر و رب ِحي« ِجاويد»
    يا شر و بدي بكن ازاو دور**يا بهر ندیدنش شوم کور

  5. #375
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    فقدان کفش

    یک آگهی داده در مجله..... با عکس دو لنگه کفش خوشگل!!!
    این صاحب عکس روز جمعه.... شد در سر ختم عمه ام ول

    در سال هزار و سیصد وچند....او را به دو ده تومن خریدم
    در طول تمام این سه ده سال....جز خیر و خوشی از او ندیدم

    سگدو زدم و دوید او هم.... یک آخ نگفت کفش بدبخت
    یک واکس به خود ندید هرگز.....یک بار نشد به او زنم تخت

    در عید وعزا شریک و همراه.... در شادی و غم رفیق من بود
    در کار و تلاش سخت و محکم.... گویی که زسنگ یا چدن بود

    ارباب رجوع بودم و او.... با من به دو صد اداره می رفت
    تا کسب نتیجۀ نهایی ......پیوسته و چند باره می رفت

    در صف همه جا به پای من بود.... یک روز صف برنج و روغن
    روزی به صف فلان و بهمان....یک روز برای وام مسکن

    هرکس که سراغ دارد از او.... یا آن که بیاورد نشانی
    یک سکه تمام می ستاند..... البته برای مژدگانی

    « جاوید» چو خواند آگهی گفت:....از ریشۀ فقر دزد روید
    محتاج اگر نبود آن دزد.... این گونه به کاهدان نمی زد

  6. #376
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    روزی که برگشتی

    صد زخم برتن داشتي از ظلمِ شيطان// پژمرده شد در باغ تو گلهاي ريحان
    بال و پر مرغانِ عاشق را شكستند// دست یلان را ناجوانمردانه بستند
    گلهاي باغت را يكايك سربريدند// با آز و كين، قلب شقايق را دريدند
    با غُرّش شيراوژنان راست قامت// آن سروهاي سبز باغ استقامت
    پيچيده شد طومارننگين قساوت// پاشيده شد از هم بساط ظلم و نكبت
    باز آمدي سوي وطن با قلبِ پرخون// صد قصه در دل داشتي از دست گردون
    روزي كه برگشتي تنت غرقابِ خون بود// از جور آن نا اهل دشتت لاله گون بود
    آن روز منهم در كنارت گریه کردم// از ديدن حال نزارت گریه کردم
    ديدم چه سان ويران شده آن خانۀ عشق// ديدم چه سان آوار گشته لانۀ عشق
    ديدم هزاران زخم برمرغان عاشق// ديدم به خون غلطیدن صدها شقایق
    دیدم هجوم شب ستیزان بر شب تار// برخاک ذِلّت خُفتن آن قومِ بیمار
    صد زخم برتن داشتي اما قدت راست// سرو قدت با خون مظلومان بپا خاست
    عطر اذان پيچيد در گلدستۀ شهر// جوشيد آب زندگي در بسترِ نهر
    زخم تنت تيمارشد با استقامت// بار دگر گشتي بلند و راست قامت
    ‹‹جاويد›› شد خرداد در تاريخ ايران// ماهي كه شد آزاد خرمشهرِِ ويران

    ( بمناسبت سالروز فتح خرمشهر و خاطراتم در آنروز بياد ماندني در آن شهر)

  7. #377
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    رمز گنج


    یک گدا دیدم شبی در سرسبَیل.... طفلکی رنج و مشقت می کشید
    از برای اخذ پول از این وآن ....واقعاً بدجور زحمت می کشید

    جامه و شلوار و کفشش مندرس... دست خود را باند پیچی کرده بود
    لابلای ریش انبوهش شپش....موی را بدجور قیچی کرده بود

    لنگ می زد ناله می فرمود که:... لشکری کور و کچل در خانه اند
    نان خوران گشنه ام چون کفتران... چشم در راه پدر در لانه اند

    آخر شب چون که فارغ شد زکار.... گفت با همکار خود با سوز و آه
    درد دل دارم هزاران مثنوی... گر که آن را نشنوی گویم به چاه

    همسرم لامصب عین بولدوزر... می کند تخریب اموال مرا
    بابت جراحی پوز ولبش... بد گرفته تازگی حال مرا

    یک پسر دارم که رفته ونکوور.. تا بگیرد دکترای اقتصاد
    حتم دارم تا بگیرد مدرکش.. می دهد داروندارم را به باد

    دختری دارم مقیم انگلیس... زیر خرجش واقعاً زاییده ام
    تا شود خانم برای خود کسی.... جد خود را پیش چشمم دیده ام

    پنت هاوسی هم خریدم در دبی... جای آن نزدیکی برج العرب
    بابتش افسوس مقروضم شدید... آمده از قسط آن جانم به لب

    خانه ای دارم طرف های ونک.... آخرین قسطش اخیراً داده ام
    از ونک تا انتهای سرسَبیل.... تا بیایم از نفس افتاده ام

    با اضافه کار باید اندکی...اقتصادم را سروسامان دهم
    از محل یاری همشهریان .....مشکلات خویش را پایان دهم

    ماکسیمایی ناگهان ترمز گرفت.... شوفرش درب عقب را باز کرد
    چون سوارش شد گدا ویراژ داد.... گوییا آن وقت شب پرواز کرد

    مات شد «جاوید » و گفتا این چنین:... ای خوشا گنج بدون درد ورنج
    گر گدایی ننگ می باشد ولی...می دهد دست گدایان رمز گنج

  8. #378
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    نالۀ سالمند

    دلم گرفته مرا هیچ غمگساری نیست
    برای این دل تنها ی من بهاری نیست
    به باغ عاطفه پرورده ام هزاران گل
    ولی چه سود که یک گل به شا خساری نیست
    مرا سرای فراموشیان مکان دادند
    دراین عزاکده دیگر امیدواری نیست
    ز شیرۀ تن خود پروریدم آنها را
    وحال در تن من راحت و قراری نیست
    چو با ل وپر بگشودند از برم رفتند
    کنون به لانۀ من بلبل و قناری نیست
    به جوجه های خود هرروز آب و دان دادم
    به پیری ام ولی افسوس دست یاری نیست
    به وقت راندنم ازخود به من چنین گفتند:
    برو به خیر و سلامت که باتو کاری نیست
    زگریه های شبانه سرشک من خشکید
    ببین که در تن رنجور نای زاری نیست
    نشسته ام چو اسیران به کنج این زندان
    به غیر مرگ برایم ره فراری نیست
    اگرچه جور و جفا بر من حزین کردند
    سر جوی به دلم کین و فتنه جاری نیست
    زپیشگاه خدای یگانۀ ‹‹جاوید››
    به غیر بخششان هیچ انتظاری نیست

  9. #379
    اگه نباشه جاش خالی می مونه محمد جاوید's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    516

    پيش فرض

    زن و اژدها


    شنیدم که روزی حکیم سخن... کلافه شد از دست ایراد زن
    خروشید بر او به بانگ رسا... چنین گفت آن عاقل و پارسا
    «زن و اژدها ، هر دو در خــــــاک به... زمین پاک زین هــــــر دو ناپاک به »
    از او قهر شد همسر نیک روی... نیامد دوروز و دوشب نزد شوی
    زهجران او سخت آشفته شد... ونادم از آن چیز که گفته شد
    دلش کرد میل همان اژدها... چنین گفت با خود که قاسم چرا-
    نسنجیده میل سخن کرده ای؟... خودت را کنف پیش زن کرده ای؟
    دوشب بعد فردوسی پاکزاد... که رحمت به شیری که نوشید باد
    به نزدیک زن رفت و منّت کشید... ولی قبل از آن کادویی هم خرید
    به زن گفت هنگام صلح وصفاست... زمان فراموشی کینه هاست
    ولش کن حدیث زن واژدها... تو را دوست دارم ببخشا مرا
    ولی شرمسارم که آخر چرا؟... برابر نمودم زن و اژدها
    یقیناً که بیچارۀ اژدها... شده خشمناک از چنین ادعا
    که صد پله زن بدتر از اژدهاست.... و موجود پر رمز و راز خداست
    والبته منظورم از اژدها.... پلاستیکی اش بود جان شما
    خروشید زن همچو یک اژدها....که قاسم سزایت فقط با خدا
    کنم بار دیگر دلت را کباب.... روم خانۀ مادرم با شتاب
    به« جاوید» هم گفت زیپت بکش.... ندارد به تو ربط این کشمکش
    زن و شوهر هروقت که جَر کنند ....فقط ابلهان جمله باور کنند


    ابوالقاسم آن گاه گفتا به من.... مرا در دو مصراع روی سخن
    زنان قرشمال دربار بود.... که اوضاع و احوالشان زار بود
    وگرنه که زن نعمت عالم است.... ودر خانه ده تای آن هم کم است
    Last edited by محمد جاوید; 05-06-2008 at 01:20.

  10. #380
    کـاربـر بـاسـابـقـه EHSANRF's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    پست ها
    2,397

    پيش فرض

    با سلام و خسته نباشید خدمت تمام دوستان خصوصاً جناب جاوید عزیز

    PDF این تاپیک رو آماده کردم میذارم خدمتتون دانلود کنید :

    با فرمت pdf :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    حجم : 640.11 KB

    با فرمت فشرده rar :
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    حجم : 585.01 KB


    با تشکر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •