چشم ووكمن جان چتر هم مياريم . تا فردا ....
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
چشم ووكمن جان چتر هم مياريم . تا فردا ....
هوای بارانی مانع از انجام قرار ملاقات بچه های کرمانشاه نشد .....
همتون سلحشورید آخه
اخبار می گفت بارونه استوایی می اومده دیروز :اسمایله غش و ریسه:
این دفعه چی گفتید و چی شنیدید و پشته سره کیا غیبت کردید .... ؟
Last edited by Monica; 27-10-2006 at 12:10.
جات خالی
پشت سره کی غیبت نکردیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
پشت سر همه . مخصوصا مونیکا خانم .
اي بابا ...
من كه ديروز بهروز ميدونه اصلا حرف نزدم كه ...
فقط يه گوشه نشستم به سخنان گوهربار دوستان گوش كردم !
ولی خیلی حال داد زیر بارون ....
انویدیا هم که نیامد زیارتش کنیم .
برای گلابی و تن تن هم غیبت غیر موجه رد شد
به نام خدا ...
نام فيلم : قرار ملاقات بروبچ كرمانشاهي پي سي ورلد ...
بازيگران:
بهروز behroooz
محسن mohsendjd
مجيد peperoni
نويد wookman
نويسنده : نويد wookman
تاريخ ساخت : از ساعت 5.30 تا 7.30 محل: پارم لاله
:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.:.
يكي بود يكي نبود غيره خدا هيچ كي نبود ! (پس كي اومد سرقرار)
از كجا بگم ؟ ... نميدونم ....خب بريم سر داستان ...
والا قبل از اينكه ما بريم سر قرار behroooz و mohsendjd اومده بيدند ...
من و peperoni هم رسيدم ...
از شانس بد ما بارون اومده بود و جايي براي نشستن پيدا نكرديم ...
گفتيم چيكار كنيم ... چي نكنيم ؟
قرار شد همينطور تو پارك قدم بزنيم و بحرفيم ...
خلاصه من و behroooz افتاديم جلو و peperoni و mohsendjd هم جدا ميحرفيدن ...
در مورد هميشه چي حرف زديم .... از كوپي مرغ و برنج گرفته تا كنفرانس برلين و انرژي هسته اي ....
خلاصه فكر كنم شونصد باري اين پارك رو دور زده بيديم ...
ديگه مردم پيش خودشون ميگفتن اينا چه شونه ؟ (خل شدن ؟)
ييييي ... راستي يه خورده هم غيبت كرديم كه جا داره همين جا از بروبچي كه پست سرشون غيبت كرديم طلب مغفرت كنيم ....
ولي خداييش هرچي داره از تاريخ قرارا ميگذره بيشتر صميمي ميشيم ...
mohsendjd تازه اومد بيد تو قرارمون .... خداييش بچه گلي بيد حرف نداشت ....
بعد ديگه ديديم شب شده و پارك داره خطري ميشه از پارك زديم بيرون و اقتاد راه تو خيابون بازم ميحرفيديم ...
كم كه نمياورديم .... شونصدتا موضوع واسه حرف زدن داشتيم ...
تا اينكه سر يه ميدون از بروبچ جدا شديم و نخود نخود هر كي رود خانه خود ....
قصه ما به سر رسيد كلاغه به خونش نرسيد ....
(احتمالا الان سر گذاشتين رو كيبرد خوابتون برده ...)
(انتقال پست بالايي از قرار ملاقات عمومي به اينجا)نوشته شده توسط saeid_ronaldo
نه به جان خودم ... از بهروز بپرس !.. همش ميگفتيم سعيد خوبه رونالدو بده ...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
.gif ":دی")