چيز هايي كه من ميخوام بگم مثلما به جاهاي باريك ميكشه !
به طور محترمانه ،جزوش رو من قبول ندارم ! اگر خواستيد واستون ميگم چرا ! ولي الان بحث رو منحرف ميكنه .
در مورد سوالم : من نگفتم اون شخص به بهشت ميره يا جهنم ، مثلما به بهشت ميره . اما من پرسيدم اين شخص استعداد رفتن به طبقه هفتم بهشت رو داره ؟؟ نداره . اگر بره بي عدالتيه ،اگر نتونه بره هم بي عدالتيه .
- زيبا و زشتش رو كي تعيين ميكنه ؟ شما ؟
- بهتره بگيم نه شما ميتونيد ما رو قانع كنيد ، نه ما شما رو . اول بايد تعريف درستي از منطق داشته باشيم كه مشكل ترين قسمت اين معما هم همينه ،هركسي براي خودش يك تعريف از منطق ،علم و فلسفه ساخته كه فقط خودش قبولش داره و ...
فرق ما و شما اينه كه ما تعصب رو بوسيديم گذاشتيم كنار .
- ما نيازي بهش نداريم كه بخواهيم . پيش فرض هاي ذهني شخص من با شخص شما بسيار متفاوته . ما با خودمون به راحتي كنار اومديم . شما ايد كه براي ناتواني هاي بشريتون دنبال بهانه اي بزرگتر مي گرديد .
چيزي كه شما بهش اعتقاد داريد زماني در باران وجود داشت تا اين كه براي باران توجيه منطقي پيدا شد . بعد از او به رعد و برق رفت تا اين كه براي اون هم توجيه پيدا شد . به خورشيد و ...
تا امروز به قلب اتم رسيده يا به هزار و يك چيز ديگه كه به هركدوم پاسخ داده بشه به جايي ميره كه هنوز پاسخي نداره .
براي همه چيز برهان عليت صدق ميكنه غير از اون جايي كه نياز به برهان عليت داره .
بذاريد اين طوري بگم : اگر حيطه عقايد شما برخوردي با عقايد ما نداشت ،ما هرگز سعي در تغيير اون ها ،يا حتي بحث در مورد اون ها نمي كرديم . كاري كه شما به خودتون اجازه انجامش رو ميديد . اما مساله اين جاست كه ما باالاجبار بايد چوب عقايد شما رو بخوريم .
يك جمله ديگه : در نبود يك مساله هيچ وقت شبهه نيست ،اما براي بودنش نياز ببه دليلي هست كه در اون شبهه اي وجود نداشته باشه . تا زماني كه اين دليل وجود نداره ،هرگز منطق صرف حاضر به قبول وجود اون مساله نميشه . (ميدونم ميخوايد بگيد اگر شما به نبود كل اعتقاد داريد چطور وجود جزء رو توجيه ميكنيد ،ولي اين جا فكر نميكنم مجال بحث در موردش باشه . )
- من پاسخ ندادم دوست من ،شما پاسخ داديد . من در تمام زندگيم در حال تحقيق و تفكر بودم ،هستم و خواهم بود .
بله ،حداقل من در طول قريب به 17 سال دوران تحصيلم ، ده ها بار به عناوين مختلف مطالب داخل اون صفحه رو خوندم . شما اگر اهل تحقيق هستيد چيزي در مورد غزوه بني غريظه به من نشون بديد لطفا ! اگر هم خواستيد بگيد تا من نشونتون بدم .
در مورد محمد خواندني ها زيادن ،چيزي كه مهمه نخواندني ها و خوانده نشده هاست ...
- منظورتون رسم اعراب هست ديگه ؟ بله ،اعراب از اين رسوم زياد داشتن . اگر خواستيد بگيد تا از اين رسم هاشون هم براتون بگم !
نيچه ميگه : براي آن كه بت پرست نباشي ،لازم نيست بتي شكسته باشي ،بايد خوي بت پرسته را ترك گفته باشي ...
يك كم بهش فكر كنيد . ما الان داريم چيكار ميكنيم ؟
من از ديد خودم نوشته هاي شما رو كاملا قبول دارم .
- خوب . حالا خودتون به حرفتون فكر كنيد . شايد اين حرفتون براي شما پاسخ باشه ولي براي من و امثال من كه اين سوال رو پرسيدن هرگز پاسخ نبوده و نيست .
همون طور كه در بالا گفتم ،پيش فرض هاي ذهني من با شما خيلي متفاوته ، من داستاني كه گفتم رو براي شما گفتم ،والا براي من صورت سوال وجود نداره .
خوب جوابتون از ديد من :
براي شخصي كه مرد ،خدايي وجود داشت كه به اميد كمك اون نشست و مرد .
براي شخصي كه زنده موند خدايي وجود نداشت ،پس ميدونست كه خودشه و خودش . پس حركت كرد ،ماهي گرفت و زنده موند . بدون توجه به اعمال اون شخص ...
--------------------------------------
اميدوارم فرصت به نتيجه رسوندن بحث رو داشته باشم . چون زمانم خيلي محدوده .