سلام
بچه ها امروز تا ظهریکم بیشتر سر بزنین چیزا جلبی براتون دارم
دمو گری 4روز پشت سر هم هست که روز اول میاد تو خونت بالای سرت یه علامت تعجبه وای میسه که من نتونستم ازش عکس بگیرم وبهت می گه تعجب نکن ودرباره کاری که پدربزرگش نتونسته انجام بده حرف می زنه فرداش میاد علافهای هرز مزرعه رو می چینه فرداش با چکش میاد که چکش رو بهت می ده ولی چکش می شکنه و ماری میاد وبنده خدا جلوش ضایع می شه وروز چهارم میاد ازت بابت این چند روز تشکر می کنه
عکسا رو تا ظهر می زارم با چندتا چیز دیگه
عروسک جون وایسا تو عکسا کاملا راه دیدن دمو وبقیه سوال های احتمالیتون رو جواب می دم
خوب بریم سرب اولین مطلب جالب(برای من) امروز
اینو به کمک استاد ادبیات وهنر جنابleyth فهمیدم
یادتون میاد که یه عکس گزاشتم که تو عکس با گری صحبت می کردم که دوتا گزینه داشت
حالا اصل ماجرا ما وقتی شوهر شراب فروش میاد که بهمون پیشنهاد کار بده ما دوتا راه درس داریم یکی که اون رو قبول وبریم به کلیف هم بگیم که با هم کار کنیم
یا قبول نکنیم وبریم به کلیف بگیم که اون تنهای کار رو به عهده بگیره
حالا این راه سوم هم داره که بریم به گری بگیم که اون دوا گزینه رو بده
خوب برم عکسا روزبعدی دمو گری میکس کنم که تا چند دقیقه دیگه براتو می زارم