غمگینم غمگین !
نیدونم به کدوم بدبختی بخندم واسه کدووم خوشبختی سگ دو بزنم !
با این حال میدون از اخر سهم من همون بدبختی سابقه !![]()
غمگینم غمگین !
نیدونم به کدوم بدبختی بخندم واسه کدووم خوشبختی سگ دو بزنم !
با این حال میدون از اخر سهم من همون بدبختی سابقه !![]()
دیـر یـا زود حـملـه خـواهنـد کـرد ...
خـاطـراتـی کـه زبـان ِ آدمیـزاد نـمی فـهمـند!
می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارمنمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَمیا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.
تنم گرم است
سَرم گرم است
هوا هم گرم تر امّا
دلم سرد است و گرما هم بدان جا ره نمی یابد
چشان خسته ام دیگر به امیدت نمی خوابد
تو دل کندیتو دل بردیتو من را سخت آزردی
نگو ای نازنین من
نگو بی من نمی مردی!
هزار ســال نوری هم که از عاشقانه هــایمان بگذرد
باز میان این کهکشــان غربـــــت ُ تنهــایی
تـــو
تکـــ ستــاره ی شب هــای تــار منـــــی
3>
.
وقتی می گویم دلم گرفته است
یعنی دلم گرفته است
حتما باید فروغ باشم تا جدی بگیری؟
.
دیگر ملالی نیست جز نداشتنت ٬نخواستنت
٬
راندنت٬باختنت٬رفتنت٬نماند نت٬
با او و هزاران اوی دیگر بودنت٬
بدون مکث پاسخ منفی دادنت.و عشقی نیست
میدانی وقتی فکر می کنم ٬ می بینم تمام زیبایی های فصلهای گذشته را به تو مدیونم.
تویی که بار سفر بسته ای ، سفری بی بازگشت.
تویی که مرا با این هوا آشنا کردی ، هوایی که بی تو دیگر سنگین است.
حالا ، من می مانم و مرور خاطرات گذشته و امید اینکه روزی دوباره بیایی و با هم در این هوا نفس بکشیم.......
آخر قصه را بردار و با خودت ببر...
همان يکي بود و يکي نبود...
همان گنبد کبود را براي من بگذار...
در فکر شروعي دوباره ام...
من بودم و هنوز کس ديگري نبود...
ما دوماهي قرمزيم
روزگار مي گذرانيم
در يك وجب و
چهار انگشت آب
قانع به تكه نان خشكي كه
بي منت ميريزند برسرما
ودلخوش به اينكه
خدا بياد ماست
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)