تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 376 از 934 اولاول ... 276326366372373374375376377378379380386426476876 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,751 به 3,760 از 9340

نام تاپيک: اشعـار عاشقـانـه

  1. #3751
    داره خودمونی میشه maryam & m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    92

    پيش فرض

    هوای دلتنگی

    عبور مي كنم از جاده هاي بيداري
    و دور مي شوم از لحظه هاي تكراري


    هواي خانه پر است از هواي دلتنگي
    دلم گرفته از اين حجم تنگ آواري


    دوباره بال و پرم پر ز حس پرواز است
    كجاست پنجره اين چهار ديواري



    كجاست پيك بشارت كسي كه مي آيد
    به دستگيري اين دست هاي بي ياري


    وفور گريه ام اما هنوز مي خندم
    به تلخي همه خنده هاي اجباري


    چقدر ساده و ارزان به عشق دل داديم
    حراج دل ما بود و عشق بازاري


    كمي نشان صداقت هنوز در ما هست
    هميشه آينه هستيم اگر چه زنگاري


    ولي دورغ چرا دل حريف عشق نبود
    چنان شكست كه از دل نماند آثاري


    اگر كه عشق بپرسد كه مرد راهي باز
    جواب روشنم اين است يك كلام آري

  2. 4 کاربر از maryam & m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3752
    داره خودمونی میشه maryam & m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    92

    پيش فرض

    ای چشم خیس و پاک تو شالوده دلم!
    ای غمزه نگاه تو صد رمز مشکلم!

    امشب دوباره از ته دل شعر گفته ام
    بی شعر/ در تجسم رویای خود ولم

    هر لحظه در سکوت خیالت دویده ام
    در اوج این سکوت تو... مفعول و فاعلم

    انگار شب دوباره به من رنگ داده است
    بر عمق رنگ شام تو بی پرده سائلم

    آن دورها... غروب به شب رنگ میدهد
    ای سرخی غروب لبت آب و هم گلم
    ...
    در چار چوب پنجره تنها شدی و من
    بر چار چوب قلب تو هر لحظه شاملم

    آن لحظه ای که مبریم تا خدا بگو-
    -در ارتفاع پست زمین تو کاملم؟!

    مجنون کنار لیلی و من در کنار تو!
    در عمق این جنون تو صد بار عاقلم

    مریم تمام زندگی ام را ربوده ای-
    -با آیه های ورد تو حل شد مسائلم...



    فکر میکنم شاعرش رضا صحرایی(پارسا)باشه

  4. 2 کاربر از maryam & m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3753
    داره خودمونی میشه ZIBAYEKHOFTE's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    180

    پيش فرض

    ساده ، زلال ، پاک ، روان...

    آب دیده اید؟

    یک تکه نور ...

    جلوه مهتاب دیده اید؟

    زلفش...

    نه زلف نه ،

    نگهش...

    نه نگاه نه،

    عنبر شنیده اید؟

    ...می ناب دیده اید؟

    خال سیه تعبیه بر روی لعل لب

    بس دیدنی است...

    گوهر نایاب دیده اید؟

    او ناز ، من نیاز

    من احساس ، او سپاس

    هنگام وصل حالت احباب دیده اید؟

    او نور ، شور ، غلغله...

    دریا چگونه است؟

    من خوار ، زار ، وازده...

    مرداب دیده اید؟

    نفرین به صبح...

    حال مرا درک می کنید؟

    دل داده اید؟...

    عاشق بی تاب دیده اید؟

    مثل خیال بود ، چه کم بود ، حیف شد

    مردُم !...

    خدا نصیب کند ...

    خواب دیده اید؟


    Last edited by ZIBAYEKHOFTE; 28-05-2009 at 00:20.

  6. این کاربر از ZIBAYEKHOFTE بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #3754
    داره خودمونی میشه ZIBAYEKHOFTE's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    180

    پيش فرض

    تو قله خیالی و تفسیر تو محال

    بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

    ای همچو شعر حافظ و تفسیر مثنوی

    شرح تو غیر ممکن و تفسیر تو محال

    عنقای بی نشانی و سیمرغ کوه قاف

    تفسیر رمز و راز اساطیر تو محال

    بیچاره ی دچار تو را چاره جز تو چیست؟

    چون مرگ ناگزیری و تدبیر تو محال

    ای شعر ای سرنوشت من

    تقدیر من غم تو و تغییر تو محال...
    Last edited by ZIBAYEKHOFTE; 28-05-2009 at 00:15.

  8. 3 کاربر از ZIBAYEKHOFTE بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #3755
    داره خودمونی میشه ZIBAYEKHOFTE's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    180

    پيش فرض

    دردیده به جای خواب آب است مرا
    زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
    گویند بخواب تا به خوابش بینی
    ای بی خبران چه جای خواب است مرا

  10. 3 کاربر از ZIBAYEKHOFTE بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3756
    داره خودمونی میشه ZIBAYEKHOFTE's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    پست ها
    180

    پيش فرض

    ای دل حریف این همه ماتم نمی شوی


    بیچاره تر منم که تو آدم نمی شوی


    باد فراق دوست اگربر سرت نهد


    چون چوب خشک میسکنی خم نمی شوی


    چون شمع سرگداخته ای ، در تعجبم


    با ازدیاد شعله چرا کم نمی شوی؟!


    هر شب دعا می کنم که شوی سر به راه تر


    آخر چرا اسیر دعایم نمی شوی؟...

  12. 6 کاربر از ZIBAYEKHOFTE بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3757
    اگه نباشه جاش خالی می مونه fanoose_shab's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    ایران
    پست ها
    200

    پيش فرض

    من بودم وجنون که به پایان نمیرسید
    پیوسته خسته ای که به سامان نمیرسید

    بغضی که باتراکم حسرت نمیشکست
    ابری ترین هواکه به باران نمیرسید

    بادی نمیوزیدوغباری نمیزدود
    برخاک مانده بودم وطوفان نمیرسید

    رودی که پشت سدبه سکون تن نمیسپرد
    بی صبرمانده بودوبه طغیان نمیرسید

    من بودم وحیال پریدن به بام نور
    من بودم وجنون که به پایان نمیرسید


  14. 6 کاربر از fanoose_shab بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #3758
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,696

    پيش فرض

    به پندار تو:

    جهانم زيباست!

    جامه ام ديباست!

    ديده ام بيناست!

    زيانم گوياست!

    قفسم طلاست!

    به اين ارزد كه دلم تنهاست؟

  16. 4 کاربر از bidastar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #3759
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    ناباورانه عشق مرا جار میزند

    چشمی که فال اشک در انظار می زند

    گاهی سکوت در شب یلدای خانه ام

    چنگی به قلب خسته یک تار می زند

    در بی فروغ چشم تو چشمان خسته ام

    چون ابر سر به گریه بسیار می زند

    چندی است بی تو عاشق ولگرد خسته ات

    در کوچه های خلوت غم زار میزند

    دیوانه وار عاشق اواره ات هنوز

    سر بر سکوت سنگی دیوار میزند

    چندی نمانده است ببینی که شاعری

    خود را گه در فراق تو بر دار میزند

  18. 2 کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #3760
    داره خودمونی میشه Ali sepehri's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    زير آسمان خدا
    پست ها
    143

    پيش فرض

    شعری برای باران سروده ام
    شعری برای دردهای بی کران قطره ها
    که در نی نی اشک چشمانم متولد میشوند
    و در راستای خطی، آرام
    بر روی گونه هایم جاری می شوند!
    باران را میبویم
    بویی نمیدهدولی دستانش بسیار مهربانند
    زیرا مرا به یاد تو سوق میدهند
    میلی برای رسیدن به تو
    خدای خوب من!
    در نگاه چشمانم
    صدایی فریاد میزند که
    که آمده ام تا بمانم برای تو
    و اشکها به یاری من می آیندو
    یاری دستانم است که بی هیچ چشمداشتی
    به سویتو دراز شده اند
    آری من تو را میخواهم
    تو را
    خدای مهربانم را!
    مرا ببخش

  20. این کاربر از Ali sepehri بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •