من مرده ام
چرا که یادم
از یادش رفته
به احترام مرگم
یک دقیقه سکوت
من مرده ام
چرا که یادم
از یادش رفته
به احترام مرگم
یک دقیقه سکوت
جهان بزرگ است و زندگی مرموز ...
تا به حال فكرش را كردهای
حتی « تو » تویي كه نمیشناسمت !
شايد روزگاری دور ،همه چيزم شوی..!!
هر چند حضورم را پاک می کند غرور تو
مثل رد پاهایی که دریا از روی ماسه ها..
ولی هر دو می دانیم
همواره به سویت آمده ام…
چشمهایم را می بندم
تا خواب ببینم
آمده ای
بیدارم کنی
نمی دانم چه کرده ایم
گناهمان چیست ؟
...
که دیگر عشق را
باورمان نیست
گویی عشق را در صفحات
کتاب بزرگ تاریخ دفن کرده ایم
اما من
قلبم را
به پای عشق
پیشکش می کنم!
...
عزیزم
عشقم را بپذیر...
وقتی رسوب می کنی لابه لای بودنم
و نبض را در پای تا سرم می رقصانی
انگور را
روی شاخه شراب می کنم
و پروانه های ساده دل
از مرده گی _ محو _ گلهای قالی ام
شهد می مکند
من از اهالی تمام پنجره ها بی قرارترم
از مرغان دریایی این شهر بی خواب تر
و آیه های شعر من
از سر دلتنگی
هر سوی آسمان را بو می کشند
حالا که دستهایت از دور
روی پوستم سایه انداخته
و هر روز
تکه ای از خورشید را به من می چشانی
کاری کن
گستاخی این فاصله ها را
کمی صبورانه تر ببینم
هر چه قدر هم که سی ساله باشم
باز برای هضم این همه مسافت بی دلیل
بیش از اینها زنم.
اخطار
ازآجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
تفاهم
پزشکان اصطلاحاتی دارند
که ما نمی فهمیم
ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند
نفهمی بد دردی است
خوش به حال دامپزشکان!
نکته
من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
وآب ازآب تکان نمی خورد!
در سالهاي دور دور
بهاري آمد و رفت
كه تا سالهاي سال بعد
به ياد بودنش
به ياد رفتنش
بهارهاي نديده و نيامده را
تبريك گفتم!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)